موضوع : پژوهش | مقاله

قربانیان نظام سلطه

 

تظاهرات اعتراض آمیزی که این روزها در خیابان "وال استریت" مرکز ثقل فعالیت‌های تجاری - اقتصادی آمریکا صورت می‌گیرد، ابعاد وخامت شرایط اقتصادی آمریکا را به تصویر می‌کشد که فشار بر گرده محرومان و طبقات فرو دست در جامعه آمریکا، آنها را به ستوه آورده است. مشابه این اعتراضات در سایر شهرهای آمریکا نیز به تناوب تکرار می‌شود و پراکندگی موج نارضایتی‌های اجتماعی در سراسر آمریکا هم به نحوی در این قبیل نارضایتی‌ها موقعیت‌های تقریباً یکسانی دارند ولی اعتراض و فریاد را تقریباً بیهوده و بی‌اثر می‌دانند. این بدان معنی است که ابعاد رنج و سختی برای طبقات محروم، فقط با ارزیابی دامنه اعتراضات خیابانی، قابل تشخیص نیست.
نکته مهم اینست که طیف وسیعی از مردم آمریکا تصور می‌کردند با کناره گیری جمهوریخواهان از قدرت و سقوط بوش، دوران شکوفائی اقتصادی را شاهد خواهند بود. اوباما از طریق شعارهای انتخاباتی به چنین باوری دامن زده بود ولی کارنامه ضعیف وی در دوران حضور در کاخ سفید، امید این دسته از رأی دهندگان آمریکائی به ویژه طبقات فقیر و کم درآمد را نیز به یأس مبدل کرده است.
اوضاع اقتصادی امروز آمریکا در پرتو بحران فراگیر، طبقات محروم را به درجه‌ای از درماندگی رسانیده که مطابق آمارهای رسمی، حدود 45 میلیون نفر از مردم این کشور به کمک سوبسیدها و خدمات محدود مالی، زندگی را پشت سر می‌گذارند و هنوز هم از پائین‌ترین سطح زندگی برخوردارند.
مشکل جدی در این زمینه آنست که تیم اوباما هم عملاً با در نظر گرفتن حاکمیت نسبی جمهوریخواهان در کنگره، ناچار است راهکارهای دوران بوش را کمابیش ادامه دهد و از اهداف و برنامه‌های مورد نظر خود، تا حدود زیادی فاصله بگیرد. جدی‌ترین استراتژی جمهوریخواهان در این زمینه، تحمیل شرایط مطلوب سرمایه‌داران بزرگ به کنگره در قالب طرح‌های حمایتی از بانکها و صنایع و کلان سرمایه‌داران است که عملاً بقایای رمق اقتصادی آمریکا را به نفع طبقات برخوردار، مصادره می‌کند و مشخصاً طبقات فرودست و محروم را در محاق آثار و تبعات شرایط اقتصادی رقت بار کنونی، به حال خود رها می‌نماید. دقیقاً به همین دلیل است که نه تنها اوباما، که حتی دمکراتها هم امید چندانی به پیروزی در دور آینده انتخابات ریاست جمهوری ندارند و اقبال عمومی را به نحو روزافزونی از دست داده‌اند. این نکته به ویژه در مناظرات مقدماتی انتخاباتی ریاست جمهوری در کمپ جمهوریخواهان، به خوبی انعکاس داشته و آنها در هر فرصتی، توانمندی اوباما و طیف دمکراتها را به کلی به زیر سئوال برده‌اند.
از عجایب این دوره از انتخابات ریاست جمهوری اینست که اوضاع کنونی و بحران اقتصادی اخیر از عواقب سیاست‌های جنگ افروزانه در جناح جمهوریخواه بوده ولی پیامدهای آن به نام دمکراتها ثبت و ضبط شده و جمهوریخواهان به طور یکصدا در طیف معترضین و طلبکاران سیاسی قرار گرفته‌اند. با وجود این دلایل روشنی وجود دارد که نشان می‌دهد بحران کنونی، فقط به حاکمیت یک طیف خاص سیاسی مربوط نیست بلکه این جهان بینی آمریکا و روند اقتصادی این کشور است که به بن بست رسیده و روزهای افول را آغاز کرده است.
در عرف سیاسی - اجتماعی آمریکا، همواره چنین رسم بوده که ناکامی یک جناح سیاسی، باعث گرایش جامعه به سمت و سوی حزب رقیب شده و سرنوشت دور بعدی انتخابات به نفع جناح معارض، رقم خورده است. اما آنچه امروز در جامعه آمریکا شاهد آنیم، سرخوردگی جامعه از نظام سرمایه‌داری آمریکا و شکل گیری اعتراضات عمومی علیه بنیان سیاست‌های حاکم است. به عبارت روشن‌تر باید گفت مبانی اقتصادی نظام سرمایه‌داری به بن بست رسیده و آنچه انعکاس یافته، نه فقط شکست یک جناح بلکه ناکامی مطلق استراتژی نظام سرمایه‌دار آمریکا است که طبقات محروم، قربانیان اصلی آن محسوب می‌گردند.
شکست این استراتژی درحالی که آمریکا راهکارهای خود را "الگوی جهانی" معرفی می‌کرد و اصرار داشت که دیگران هم باید از این الگو تبعیت کنند، یک شوک عظیم جهانی علیه سلطه جهنمی آمریکا محسوب می‌شود که پیامدهای آن دقیقاً به متحدان نزدیک آمریکا، بیشتر از دیگران لطمه وارد کرده است. موضوع مهمتری که اهمیت این پدیده را آشکار می‌سازد اینست که واشنگتن برای بیش از دو سال بدون اطلاع رسانی، تلاش کرد بحران اقتصادی خود را به هر صورت ممکن به سایر کشورها صادر نماید و از رمق اقتصادی ملی آنها برای جبران کمبودهای اقتصادی خود، سوءاستفاده کند ولی این فاجعه بزرگ‌تر از آن است که بتوان ابعاد آن را با این روش‌های تکراری مهار کرد.
نباید از نظر دور داشت که بخش اعظم بحران اقتصادی آمریکا از آثار و تبعات دو جنگ فاجعه بار در عراق و افغانستان محسوب می‌گردد که تأثیرات مستقیم آن 5 تریلیون دلار بوده و نهایتاً آمریکا را به یک دولت ورشکسته و مقروض تبدیل نمود که قادر نیست دیون خود را به بیشتر از 15 تریلیون دلار برساند. در چنین شرایطی سایر قدرت‌های اقتصادی جهان از جمله چین، اتحادیه اروپا و روسیه به واشنگتن هشدار داده‌اند که موظف به حفظ ارزش دلار در سطح جهانی است تا ارزش دیون خارجی آمریکا را تضمین کند. واکنشها و اقدامات پیشگیرانه در این زمینه هرچه باشد، در یک نکته کمتر می‌توان تردید کرد و آن اینکه اگر تا دیروز سایر ملت‌ها در شمار قربانیان نظام سلطه جهنمی آمریکا در سطح جهان بوده‌اند، اکنون مردم آمریکا به ویژه طبقات محروم و فرودست نیز در زمره قربانیان این مجموعه قرار دارند که سیاست‌های غلط دولتمردان واشنگتن آنها را به کام نابودی می‌کشاند.


منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۷/۱۳

نظر شما