جهاد اقتصادی در سایه تبدیل علم به فن آوری
جهاد اقتصادی به معنای فراهم آوری تمامی ظرفیت ها و توانمندی های جامعه بشری برای حرکت های کمالی انسان و جامعه، یک مأموریت و مسئولیت همگانی است. تأکید بر جهادی بودن در این حرکت اقتصادی به این معناست که اقتصاد به عنوان یکی از محورهای انسان سازی می بایست مورد توجه ویژه باشد و خدایی شدن انسان در دنیا ارتباط تنگاتنگی با مسئله اقتصاد دارد؛ زیرا اقتصاد به معنای بهره مندی از ثروت و امکانات مادی دنیا برای رشد و کمال یابی است؛ از این رو جهاد اقتصادی تنها به معنای فراهم آوری سرمایه و ثروت و بهره مندی صرف از آن نیست، بلکه به معنای بهره مندی از ثروت در راستای فلسفه و اهداف آفرینش است.
دست یابی به ثروت از طریق جهاد اقتصادی لوازمی را می طلبد که از آن جمله می بایست به کلیدی ترین و اساسی ترین آنها یعنی علم اشاره کرد؛ زیرا علم به معنای شناخت حقایق هستی، معنایی جز توانایی تصرف و تسلط بر آن چیزها و حقایق ندارد. این توانایی تصرف، زمانی که به فعلیت می رسد، می تواند ثروت و امکانات بشر را افزایش دهد و دسترسی وی را به کمالات آسان نماید. پیش شرط تبدیل علم به ثروت، تبدیل علم به فن آوری است. از این رو حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) گذر از تولید علم به ثروت را از طریق تبدیل علم به فن آوری مورد تأکید قرار می دهد؛ چرا که علم و دانایی زمانی به توانایی واقعی و ثروت و امکان بیشتر و بهتر تبدیل می شود که به شکل فن آوری، ظهور و بروز کند.
به عنوان نمونه شناخت آدمی نسبت به سلول های بنیادی یا ژانوم انسانی یا هسته های اتم، زمانی برای انسان مفید و سازنده خواهد بود که از طریق فن آوری، تغییرات مناسب در آن ایجاد شود و ثروت انسانی را برای تغییرات مناسب در راستای کمالی افزایش دهد. شناخت کارکردهای سلول ها یا هسته های اتم به انسان این امکان را می بخشد تا توانایی تغییرات مناسب و مطلوب را داشته باشد و با فن آوری و تجاری سازی، آن را در خدمت بشریت درآورد. اینجاست که انسان خدایی شده، نیازهای خود و دیگران را از طریق فن آوری برآورده می سازد. تغییراتی که انسان در خلق و مخلوقات از طریق دانایی و تولید علم و تبدیل آن به فن آوری و تجاری سازی ایجاد می کند، تغییراتی است که در مقام مظهریت ربوبیت و خلافت الهی به او واگذار شده است؛ البته گاه برخی ها تحت ولایت شیطان، تغییرات نامناسب را پی می گیرند که به فساد و تباهی موجودات زمینی می انجامد. (روم، آیه41 و نیز نساء، آیه 119 فلیغیرن خلق الله)
ارتباط میان فن آوری و ثروت
بنابراین اگر گفته می شود که دانایی، توانایی است؛ از آن روست که انسان در سایه دانایی نسبت به خود و چیزهای دیگر، قدرت تصرف و تسلط تغییر را می یابد و می تواند هر چیزی را هر طور که بخواهد در خدمت گیرد. تصرف و تغییر در چیزها همان چیزی است که ما از آن به فن آوری یاد می کنیم؛ زیرا فن آوری، به معنای هنر تغییر مطلوب است که مناسب شرایط کمال آن چیز است. هر چیزی که به کمال برسد به طور طبیعی از زیبایی نیز برخوردار می باشد. از این جهت فن آوری هایی که به کمال می رسند از جنبه زیباشناختی نیز مورد توجه قرار می گیرند.
هم چنین دانایی زمانی ارزش افزوده می یابد که بتواند به انسان توانایی بخشد و از علم بودن به فن تصرف وتسلط یعنی فن آوری تبدیل شود. این تبدیل که گاه از آن به تجاری سازی علم یاد می شود؛ می بایست به عنوان هدف مورد توجه هر فرد و جامعه قرار گیرد. تجاری سازی علم به بشر این امکان را می بخشد تا از علم به عنوان ثروت بهره مند شود و دانایی و اطلاعات وی در حکم سرمایه و ثروتی درآید که نیازهای کمالی او را تامین می کند.
براین اساس، فن آوری به معنای تولید ثروت از طریق تولید علم می بایست در برنامه های انسانی قرار گیرد؛زیرا با تولید ثروت، انسان و جامعه بشری این امکان را می یابد تا مسیر کمالی را بپیماید و به کمال شایسته و بایسته خویش برسد. این جاست که ارتباط تنگاتنگ علم و فن آوری از سویی با ثروت و کمال از سوی دیگر شناخته می شود.
نقش تبدیل علم در تولید قدرت و ثروت
با آنچه بیان شد به راستی روشن می شود که نقش علم به عنوان مقدمه در تولید قدرت و ثروت و اقتصاد تا چه اندازه اساسی و مهم است. بنابراین، علم اقتصاد تنها مدیریت توزیع ثروت نیست، بلکه مدیریت تبدیل علم به فن آوری و در نهایت قدرت و ثروت می باشد.
به سخن دیگر، اگر بخواهیم اقتصاد سالم و سازنده ای داشته باشیم، نیازمند تولید علمی هستیم تا در یک فرآیندی آن را به فن آوری تبدیل کرده و در راستای اهداف کمالی انسان و جامعه از آن بهره گیریم. نهضت نرم افزاری به معنای نهضتی برای شناخت بهتر و درست تر از حقایق هستی و تسلط بر آن برای تغییر و تصرفات مطلوب می باشد. این نهضت، زمانی به کارآیی و کاربردی بودن نزدیک می شود که تولید علم تبدیل به آن آوری شود؛ زیرا زمانی که علم از حالت دانایی به هنر و فن آوری تبدیل شود قابلیت بهره برداری دارد و معنا و مفهوم قابلیت بهره برداری همان ثروت است. بر این اساس تجاری سازی تولید علم به معنای تبدیل علم و دانایی به توانایی از طریق فن آوری و در نتیجه تبدیل به ثروت است. در آموزه های قرآنی بارها بر تولید علم به این معنا و تبدیل آن به فن آوری و ثروت تاکید شده است. بسیاری از آیات قرآنی ناظر به هستی شناختی و شناخت آفاقی و انفسی است. خداوند بارها به اشکال گوناگون از انسان خواسته تا در موجودات جهان و پدیده های آن از جمله باران و باد و آب دقت و تأمل و تدبر کنند. خداوند در آیاتی از جمله آیه 17 سوره غاشیه می فرماید: آیا نظر دقت در خلقت و آفرینش شتر نمی کنند؟ این دقت در موجودات و پدیده های هستی به انسان کمک می کند که خدا را بشناسدو خود را در مقام متاله (خدایی) بودن، به درستی ارزیابی و قدرت خویش را درک کرده و از آن برای دست یابی به کمال بهره گیری نماید.
آگاهی و دانایی نسبت به هر موجود و پدیده ای به انسان امکان این را می بخشد تا به آفرینش مثل و مانند آن اقدام کند و با تغییرات مناسب در کارکردهای هر موجودی، آن را به خدمت گیرد. این خدمت گرفتن موجودات همان ثروت واقعی بشر است که خداوند از آن به سجده و تسخیر موجودات هستی نسبت به انسان یاد کرده است.
خداوند در آیاتی از تسخیر همه موجودات برای انسان سخن به میان آورده است. به این معنا که انسان قدرت تصرف و تسخیر همه موجودات را دارا می باشد تا آن را به عنوان ثروت و قدرت به کارگیرد و در کمال یابی خود و کمال رسانی به دیگران از آن تسخیر، بهره مند شود. از جمله می فرماید: آیا نمی نگری که خداوند هرآنچه در زمین است مسخر انسان گردانید. یا می فرماید: «آیا نمی نگرید که خداوند همه آنچه در آسمان و زمین است تحت تسخیر شما قرار داد. (لقمان، آیه 20)
این قدرت تسخیری که ازسوی خداوند در انسان قرار داده شده از طریق تعلیم اسمائی است که انسان از راه تولید علم به آن دست می یابد، به شرط آنکه این علم و دانایی خویش را به فن آوری تبدیل کند و آن را همانند قدرت و ثروتی در اختیار گیرد.
از آنجایی که تنها این ثروت، یک ثروت و قدرت پایدار است، بر دستیابی به تولید علم و تبدیل آن به فن آوری در جهاد اقتصادی تأکید شده است؛ زیرا هر ثروت دیگری، که بر پایه تولید علم و تبدیل به فن آوری نباشد، نمی تواند تمدن ساز باشد و جامعه را به استقلال کامل اقتصادی برساند. در حقیقت تبدیل علم به فن آوری ثروت واقعی بشمار می رود. شاید شما دیده باشید که برخی از کشورها تنها صادرکننده علم و فن آوری هستند. این دسته از کشورها با تولید علم و تبدیل آن به فن آوری، با حجم اندک از نظر مادی، حجم عظیمی از ثروت را در اختیار دارند؛ زیرا همه کشورها و جوامع دیگر بشری نیازمند تولیدات علم و فن آوری آنان هستند. بنابراین، قدرت حقیقی و ثروت واقعی را می توان در تولید علم و تبدیل آن به فن آوری یعنی تجاری سازی و ثروت سازی جست وجو کرد. جهاد اقتصادی زمانی معنای واقعی می گیرد که جامعه اسلامی در این مسیر گام بردارد و تولید علم را به قصد تبدیل آن به فن آوری تجربه کند. دانایی نسبت به سلول های بنیادی می بایست به توانایی برای تولید اعضا و مانند آن منجر شود تا به عنوان یک ثروت واقعی خودنمایی کند و اقتدار و عزت و شوکت و کرامت جامعه ایمانی را سبب شود.
اینکه جامعه بخواهد به ارزشی بودن علم بسنده کند و علم را برای علم بودن ارزش دهد، دچار نوعی خمود و رکود و دور باطل می شود. برای رهایی از این دور باطل می بایست توجه به علم و دانایی و تولید علم، به عنوان یک گام برای تبدیل آن به فن آوری تلقی شود تا به عنوان قدرت و ثروت، جامعه را در مسیر کمالی خود یاری رساند. انسان اگر بخواهد متأله (خدایی و ربانی) شود، می بایست افزون بر مقام ذات و صفات، درمقام فعل درآید و با تبدیل علم به فن آوری، آن را از اسمای ذاتی به اسمای فعلی تبدیل کند. آنچه در همه هستی به چشم می آید همه آثار فعل خداوند هستند که بیانگر اسمای ذات اویند. همین فرآیند می بایست در انسان و جامعه انسانی طی شود و علم ذاتی تبدیل به علم فعلی شود که همان فن آوری است.
دراین صورت است که انسان از مقام متأله بودن به مقام مظهریت ربوبیت می رسد و جامعه انسانی معنای واقعی خلافت الهی را درک می کند. به سخن دیگر، هر عمل مادی و دنیوی زمانی می تواند عمل عبادی و معنوی و اخروی محسوب شود که از مقام ایمان به مقام عمل درآید. بنابراین، ایمان علمی به تبدیل آن به فن آوری و عمل کاربردی است. این گونه است که انسان خدایی بودن و خلیفه الله بودن و ربانی و پروردگاری شدن را تجربه می کند و به ثروت واقعی خود دست می یابد.
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۵/۱۹
نویسنده : محمدرضا عقیقی
نظر شما