حاکمیت حرص بر کاخ سفید
روزنامه شرق، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۲ - ۷ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۳۱ دسامبر ۲۰۰۳
ترجمه بهمن دارالشفایی:
چرا آمریکا می خواهد همه بدهی های عراق بخشیده شود ولی آرژانتین همه بدهی هایش را بپردازد؟
برخلاف پیش بینی ها، وقتی جیمز بیکر از اروپای پیر خواست که بدهی های خارجی عراق راببخشد، برخورد بدی با او نشد. آلمان و فرانسه تقریباً این درخواست را پذیرفتند و روسیه هم خیلی کوتاه آمده است.در روزهای منتهی به سفر جیمز بیکر به اروپا این اتفاق نظر وجودداشت که پل ولفوویتز معاون وزیر دفاع در کار وزیر خارجه سابق موش دوانده است. ولفوویتز خیلی سعی کرد تا با کنار گذاشتن کشورهای خارج از محور ائتلاف از قراردادهای بازسازی عراق، بیکر را یک ریاکار جلوه دهد.البته الان مشخص شده که ولفو ویتز نه تنها موقعیت بیکر را تضعیف نکرد، بلکه اقداماتش به نفع بیکر هم تمام شد.اسکات مک که لان یکی از سخنگویان کاخ سفید گفته که مردم عراق «نباید بدهی های یک رژیم ستمگر را بپردازند.» در این مسئله بحثی نیست. ولی وقتی من از «ماموریت شرافتمندانه» بیکر (این عبارت را جورج بوش بیان کرد) مطلع شدم بی اختیار به یاد گزارشی افتادم که اوایل همین ماه خوانده بودم. روز ۴ دسامبر روزنامه میامی هرالد بخش هایی از اسناد وزارت خارجه را منتشر کرد. در آن اسناد آمده بود که روز ۷ اکتبر ۱۹۷۶ هنری کیسینجر وزیر خارجه وقت ایالات متحده (در زمان ریاست جمهوری جرالدفورد) با دریاسالار سزارآگوستو گوزتی وزیر خارجه وقت آرژانتین (در زمان دیکتاتوری نظامی) دیدار کرده است.آن زمان، اوج جنگ کثیف آرژانتین بود. دولت نظامی آرژانتین برای از بین بردن «تهدید مارکسیست» نه تنها چریک های مسلح را شکنجه می کرد، می کشت، بلکه دست به شکنجه و قتل سازمان یافته اعضای سازمان های صلح طلب، فعالان دانشجویی و دوستان، خانواده ها و طرفداران آنها می زد. در طول حکومت دیکتاتوری، حدود ۳۰ هزار نفر «ناپدید شدند».در زمان دیدار کیسینجر و گوزتی در نیویورک بیشتر چپ گراهای آرژانتین پاکسازی شده بودند و اخباری که از پیدا شدن جسدهای شناور در ساحل رودخانه ریودلاپلاتا می رسید، باعث شده بود که درخواست های زیادی برای تحریم فوری دولت آرژانتین مطرح شود. اسناد این دیدار نشان می دهد که دولت آمریکا نه تنها از این ناپدید شدن ها آگاه بوده، بلکه کاملاً آنها را تایید می کرده است.
گوزتی به کیسینجر گزارش می دهد که «در چهارماه گذشته نتایج خوبی به دست آمده است. سازمان های تروریستی قلع و قمع شده اند.» کیسینجر هم می گوید: «ما اساساً به پیشرفت علاقه داریم... چیزی که در آمریکا درک نشده این است که شما درگیر یک جنگ داخلی هستید. ما درباره مشکلات حقوق بشر در کشور شما چیزهایی خوانده ایم. هرچه پیشرفت شما سریع تر باشد بهتر است.» و اینجاست که این دیدار به ماموریت بیکر مربوط می شود. کیسینجر به سراغ موضوع وام ها می رود و گوزتی را تشویق می کند پیش از آن که «مشکلات حقوق بشر» آرژانتین دست آمریکا را ببندد، حداکثر کمک خارجی ممکن را درخواست کند. کیسینجر با اشاره به بانک توسعه آمریکا می گوید: «دو نوع وام در بانک وجود دارد. ما قصد نداریم در این مورد رای منفی بدهیم... ما می خواهیم برنامه اقتصادی مان پیشرفت کند و بیشترین تلاشمان را برای کمک به شما می کنیم.»بانک جهانی تخمین زده است که حداقل ۱۰ میلیارد دلار از پول هایی که آرژانتین قرض کرده، به خریدهای نظامی (از جمله ایجاد اردوگاه های کار اجباری که هزاران نفر هرگز از آنها بازنگشتند) اختصاص پیدا کرده است.بخشی از این پول ها به حساب هایی در سوئیس واریز شده است و از آنجایی که ژنرال ها همه اسناد را نابود کرده اند، نمی توان مقدار این پول ها را محاسبه کرد.ما این را می دانیم: تحت حکومت دیکتاتوری ژنرال ها، بدهی خارجی آرژانتین از ۷/۷ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۵ به ۴۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۲ افزایش یافت. از آن زمان، آرژانتین درگیر یک بحران شدید شده است. این کشور مدام از کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی پول قرض می کند تا بهره آن بدهی ها را پرداخت کند.بدهی های آرژانتین امروز به ۱۴۱ میلیارد دلار رسیده که کمی از بدهی های عراق بیشتر است. اسناد مربوط به کیسینجر ثابت می کند که آمریکا به حکومت جنایتکار ژنرال ها پول می داده و از آنها پشتیبانی سیاسی می کرده است. اما با وجود اینکه امروز دست داشتن آمریکا در تراژدی آرژانتین کاملاً ثابت شده است، ایالات متحده با هرگونه تلاشی که برای لغو بدهی های آرژانتین صورت می گیرد، مخالفت می کند.اما مورد آرژانتین، یک مورد استثنایی نیست.ایالات متحده پیش از این نیز از همه قدرتش در صندوق بین المللی پول و بانک جهانی استفاده کرده تا تلاش هایی را که برای بخشیده شدن بدهی های رژیم های دیکتاتوری صورت می گیرد، بی اثر کند: رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی، مارکوس در فیلیپین، رژیم ظالم دوالیه در هائیتی و دیکتاتورهایی که بدهی های برزیل را از ۷۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۶۴ به ۱۰۴ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۵ رساندند.موضع آمریکا همواره این بوده که بخشیدن بدهی ها یک رویه و سنت خطرناک است. (و واشنگتن را از اهرم هایی که برای مجبور کردن این کشورها به اصلاحات اقتصادی نیاز دارد، محروم می کند) پس چرا بوش این قدرنگران است که «آینده مردم عراق نباید تحت تاثیر بار سنگین بدهی ها قرار گیرد؟» برای این که بازپرداخت بدهی ها، از پول «بازسازی» عراق کسر می شود. پولی که قرار است به هالیبرتن، بکتل، اکسون و بوئینگ برسد.
این روزها همه می گویند ایدئولوگ های نو محافظه کار که عاشق ایده بازار آزاد هستند، کاخ سفید را قبضه کرده اند. من این حرف را قبول دارم. اما دعوای ولفوویتز/ بیکر یک چیز را روشن می کند و آن اینکه ایدئولوژی کاخ سفید بوش، نو محافظه کاری نیست، بلکه حرص و طمع است. فقط یک قانون در این دولت حکمفرمایی می کند. اگر کاری به پولدارتر شدن دوستان شما کمک می کند، آن را انجام دهید.اگر از این زاویه به ماجرا نگاه کنید، اقدامات واشنگتن خیلی منطقی تری به نظر می رسد. مطمئناً اقدام ولفوویتز در محروم کردن کشورهای بیرون ائتلاف از سرمایه گذاری در عراق کاملاً برخلاف اصول رقابت در بازار آزاد است. ولی این کار او سود مستقیمی برای شرکت های نزدیک به دولت دارد. این شرکت ها نه تنها یک عراق بدون قرض را در اختیار می گیرند بلکه از شر رقبای فرانسوی و آلمانی خود هم راحت می شوند.
کل پروژه بازسازی عراق مغایرت زیادی با اصول نو محافظه کاری دارد. کسری بودجه امسال آمریکا حدود ۵۰۰ میلیارد دلار خواهد بود. بسیاری از قراردادهای بازسازی بدون مناقصه منعقد شده است و آنچنان انحصاری به وجود آمده که هالیبرتن توانسته در جریان واردات سوخت به عراق ۶۱ میلیون دلار پول اضافی از دولت بگیرد.کسانی که دنبال ایدئولوژی کاخ سفید می گردند، باید به این نکته توجه کنند: از نظر کسانی که بر دنیای ما حکومت می کنند، قانون برای دیگران است. قدرتمندان ایدئولوژی را مثل غذای حاضری به خورد توده ها می دهند در حالی که خودشان مشغول خوردن غذای لذیذشان هستند: مصونیت.
منبع: گاردین
نظر شما