موضوع : پژوهش | مقاله

بلوتوث؛ رسانه تشدید کننده تنهایی


به اعتقاد «اوکتاویو پاز» ما همه نیروهایمان را به کار می‌گیریم تا از بند تنهایی رها شویم. برای همین، احساس تنهایی ما اهمیت و معنایی دوگانه دارد: از سویی آگاهی برخویشتن است که تنهاییم، و از سوی دیگر آرزوی گریز از خویشتن و این دیالکتیک تنهایی است که در زندگی ما جاری است. از این روست که برای فرار از تنهایی به خانواده و جامعه رو می آوریم و در عین حال در خویشتن خویش تنهاییم.دوستان ما راهی برای فرار از تنهایی ما هستند. درون خانواده و جامعه نیز ارتباط ما چنین است.
اما در دوران جدید و با حضور گسترده رسانه ها عرصه دیگری برای پایان یافتن تنهایی انسان رقم خورده و او تلاش می کند تا با قرار دادن خود در مسیر رسانه از آشفتگی ها، تنیدگی ها و روزمرگی ها بگریزد. رسانه ها عضو جدید و دائمی خانواده ها هستند. زندگی امروز ما زندگی هم دلی و هم زبانی با رسانه هاست و بشر امروز برای رها شدن از تنهایی همیشگی، خود را به جانداری هم نفس با رسانه تبدیل کرده است. درست است که ما آنها را می خریم و در ظاهر مالک آنها هستیم، ولی درحقیقت عضوی به اعضای خانواده اضافه کرده ایم و نسبت جدیدی با او برقرار کرده ایم؛ این در حالی است که گمان می کنیم هر تصرفی می توانیم در آن داشته باشیم.
نسبت ما با رسانه نسبت مشخصی شده است، اما لزوما رابطه ای خوب با آن برقرار نمی کنیم.
نسبت یعنی آنکه، رسانه را از هر نوعش، به عنوان دوست و همراه و یا عضو جدیدی از اعضای خانواده پذیرفته ایم.رسانه در این نسبت جدید به عنوان شخصی یا چیزی عمل می کند که ما از تنهایی برهاند. اما در این نسبت، الزاما تعامل مناسبی با آنها نداریم. نوع تعامل ما با رسانه هم می تواند باعث رهایی ما از تنهایی شود – هر چند جنس آن مجازی است و واقعی نیست، و مقطعی و است و دائمی نیست- و هم می تواند خود تشدید کننده تنهایی باشد.
طیف رسانه ها از اولین آنها مثل سینما و تلویزیون گرفته تا آخرین آنها مثل بلوتوث و آی – پد چنین خواصی را دارا هستند. مقصود ما از تعامل با رسانه چیست ؟ تعاملی که به سلطه رسانه می انجامد و هر آنچه می داند و می خواهد را به سوی ما و زندگی ما گسیل می دارد و اوست که می گوید چگونه و چرا باید زیست. بد و خوب، هنجاری است که رسانه تعیین می کند و کم کم، در ذهن ما هر آنچه از رسانه می آید نیکوست . چرا که او قدرت دارد ما را از تنهایی در آورد و در نتیجه اجازه می دهیم بر ما سلطه داشته باشد.
رسانه های "نوپدید" که به جامعه ما می آیند، مثل هر چیز نویی نظم ذهنی و عملی جامعه را به هم می ریزند. چرا که آنچه نو است، همیشه خواستنی، و کهنه ها دل آزرده به بیرون جامعه رانده می شوند. دلیل استقبال از بلوتوث لزوما نو بودن نیست. بلوتوث همواره نو است. چرا که هر روز می توان با هرسلیقه ای، تصویری بلوتوثی تهیه کرد و در گوشی همراه خود دید.
دیدن بلوتوث می تواند کاملا فردی و شخصی باشد، و می تواند خانوادگی و گروهی باشد، چرا که به سادگی می توان آن را به تلویزیون و رایانه متصل نمود و در صفحه های بزرگ تمام رنگی مشاهده نمود. پس قابلیت های بلوتوث نسبت به سایر رسانه ها بیشتر است. مثل تلویزیون نیست که باید در جمع خانواده و در مکان و زمان خاصی آن را دید. مثل سینما نیست که باید به مکانی خاص رفت و در زمان مشخصی فیلم دید و ضوابطی را مراعات نمود. در ضمن دولت ها و قانون ها هم به تلویزیون و هم به سینما نظارت دارند و مطابق ضوابط خاص، تصاویری خاص مطابق با ارزش ها و هنجارهای هر جامعه پخش می گردد. استفاده از فضای اینترنتی هم همیشه و همه جا و برای هرکس ممکن نیست. هزینه می خواهد، و زمان و مکان می تواند محدودش کند. بلوتوث، هرچند از خواص تلفن همراه سود می برد و ممکن است این همه جایی بودن به آن نسبت داده شود، اما نکته در این است که بحث ما در همه جایی دیدن تصویر است. تصاویری که می تواند مطابق هنجارها باشد و یا نباشد. تصاویری که سن، جنس، زمان و مکان را در نوردیده و این خاصیت را لزوما هر تلفن همراهی بر عهده ندارد.
به گفته دانشنامه آزاد ویکی پدیا اصطلاح بلوتوث برداشتی آزاد از نام یک پادشاه دانمارکی به نام Harald blatand است که بین سال‌های ۹۴۰ تا ۹۸۱ پس از میلاد می‌زیسته‌است. او عامل جدی وحدت بخشی و نزدیک شدن دانمارک، نروژ و سوئد جنوبی در طی حکومت خود بوده. یعنی او هم تلاش داشته تا انسان ها و کشورها را به همدیگر نزدیک کند و به تعبیری از تنهایی در آورد.
شرکت اریکسون که از حدود سال 1995 برای تولید این فناوری فعالیت می نمود، نام بلوتوث را برایش انتخاب نمود، زیرا قصد داشت به طور صلح آمیز محصولات الکترونیکی شرکت‌های مختلف را با هم متحد سازد چون متوجه شده بود که به تنهایی قادر به ایجاد این فناوری نیست و به همراهی و همفکری شرکت‌های دیگر نیاز دارد. به همین منظور در سال ۱۹۹۸، یک موافقت نامه با شرکت‌های معروفی هم چون Intel Nokia , Microsoft و IBM امضا کرد و گروه (Special Interests Group (SIG، را به وجود آورد. بعد از آن، به مرور زمان حدود ۲۰۰۰ کمپانی دیگر به این سازمان پیوستند. سرانجام در سال ۲۰۰۰ میلادی بولوتوث وارد بازار شد و امروز بلوتوث ده ساله است. بلوتوثی که ایده تولد آن وحدت بخشی و رهایی بشر از تنهایی بوده است.
یک عامل رهایی بشر از تنهایی، کنجکاوی است. سرشت و سررشته بسیاری از ابداعات و اختراعات و اکتشافات را می توان در کنجکاوی نوع بشر یافت. بلوتوث راه جدید و جالبی است که بشر سر از کار دیگران در می آورد. اینکه قومیت های دیگر چگونه می زیند و سخن می گویند، در روستا زندگی چگونه است، شهرها چطور سرشار از ناهنجاری و در عین حال رفاه نسبی هستند، سایر ادیان چه مناسکی دارند، آن سوی مرزها چه اتفاقاتی می افتد، همه و همه جزء موضوعات بلوتوث ها دیده شده اند.
آنچه شاید بیشتر در جامعه ما مورد توجه واقع شده و از آن برآشفته است، کنجکاوی ها نسبت به جنس مخالف است که در قالب بلوتوث های ناسالم نمود پیدا می کند. کنجکاوی که هم برآمده از خلقیات منفی ما ایرانیان است و هم یک امر نهادینه شده درون بشر که هر دو دست به دست یکدیگر داده اند. اما سرانجام این ارضاء کنجکاوی که بشر برای رهایی از تنهایی به آن می پردازد همان خواسته مطلوب اوست؟ بشری که کنجکاو است تا بداند دیگران در لحظه لحظه های زندگیشان چه می کنند و چگونه دوران می گذرانند و این دیگری، لزوما دیگری شناخته شده نیست. کافی است تا از نوع و همنوع خودش باشد تا کنجکاوی او را تحریک کند. کنجکاویی که با حضور غیر هم جنس بیشتر خواهد شد. این کنجکاوی خود زمینه ای خواهد شد برای ارتکاب به خطا و یا جرم. برای او می توان هم مجازات دنیوی دید و دانست و هم اخروی. این گونه هم او از خودش بیشتر دور می شود و هم از خدایش و هم از جامعه اش. سزای کسی که به هنجارهای جامعه خیانت کند،‌چیزی جز طرد و نابودی و تنهایی نیست.

 


منبع: / سایت خبری / تابناک ۱۳۸۹/۶/۱۱
نویسنده : محمد رضا آقاسی

نظر شما