موضوع : پژوهش | مقاله

روح سرمایه‌داری


ویلیام گریدر در کتاب جدید، خود اساس زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آمریکا را نیازمند اصلاح می‌داند. او از روحی سخن به میان می‌آورد که به سرمایه‌داری القا شده و زیان‌های فراوانی را ایجاد کرده است. او معتقد است که نظام‌های مالی و نهادهای سرمایه‌داری، نیازمند اصلاحات اساسی است تا این آثار مخرب که همان مدل ارباب و رعیتی را به شیوه‌ای جدید، میان کارگر و کارفرما حاکم کرده و دموکراسی صوری را در کشور ایجاد نموده است، از میان ببرد.


در عنوان کتاب جدید ویلیام گریدر، روزنامه‌نگار سرشناس، نکته‌ای انتقادی در مورد مسائل اساسی زندگی سیاسی‌ ـ اقتصادی ایالات متحده آمریکا دیده می‌شود. آیا سرمایه‌داری دارای یک روح است؟ گریدر پاسخ می‌دهد که این گونه نیست؛ ولی او معتقد است، تلاش‌های محتاطانه زیادی در کشور در حال انجام است تا چنین روحی را به سرمایه‌داری القا نماید، حتی اگر میزبان، آن را نخواهد!
به عنوان یک نشانه، او می‌نویسد: سرمایه‌داری آمریکایی، در عین حال که باعث تولید انبوه محصولات شد، ولی در کنار آن، بی‌عدالتی، ناامنی، اضطراب و تخریب محیط زیست را نیز در کشور آمریکا و همچنین در سراسر جهان به وجود آورد.
آمریکاییان با آن که دارای آزادی‌های زیادی هستند، در عین حال، در درون بازار مصرف، کانالزه شده‌اند و هنوز مدل «ارباب و رعیتی»، روابط کاری کارگر و کارفرما را تعیین می‌کند. در آمریکا، یک دموکراسی صوری وجود دارد، ولی هیچ بحث هدفمندی در مورد آینده‌ی کشور صورت نمی‌گیرد. اگر اثرات منفی نحوه‌ی تولید ثروت، مانند تخریب محیط زیست و اثرات اجتماعی بی‌عدالتی را به خوبی مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که کشور بسیار فقیرتر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد و این مسأله، باعث ایجاد یک سؤال می‌شود: «ثروت بالا اگر به قیمت نابود کردن روح جامعه و افراد آن تمام شود، چه ارزشی دارد؟»
برخلاف تضاد بین سرمایه‌داری عصر ما و ارزش‌های اجتماعی، گریدر با خوش‌بینی اعتقاد دارد که این ارزش‌ها هنوز به وسیله‌ی فرهنگ سازمان غیرانسانی آمریکایی، به کلی نابود نشده و می‌توان آن را در سازمان‌های اصلاح شده نظام سرمایه‌داری و پیش از همه، در بازارهای مالی، احیا نمود.
با پیشرفت شرکت‌ها، مالکیت و مدیریت آنها از هم جدا شد؛ ولی گریدر می‌گوید، در سال‌های اخیر، نهادهای سرمایه‌گذار مانند صندوق‌های بازنشستگی و شرکت‌های سرمایه‌گذاری، مالمان اصلی هستند و این مالکیت، باعث ایجاد نوعی رفتار اجتماعی می‌شود که در درازمدت برای جامعه و بسیاری از ذی‌نفعان این شرکت‌ها زیان‌آور است. تأکید بر افزایش «ارزش سهام‌داران»، کانون توجه شرکت‌ها را تنها به افزایش سود سهام‌داران، محدود نموده است.
گریدر می‌گوید: اگر اعضای داخلی شرکت‌ها (کارگران و مدیران، به طور مساوی) قدرت‌شان بیش از سهام‌داران ناپایدارشان بود، آنگاه عملکرد آنها بسیار بهتر از وضع کنونی بود. اتحادیه‌های کارگری (به ویژه از طریق صندوق‌های بازنشستگی) در تلاشند تا با استفاده از قدرت خود، شرکت‌ها را متقاعد سازند که کانون توجه خود را به چیزی فراتر از مشغله‌ی کوتاه‌مدت و محدود آنها یعنی افزایش ارزش سهام معطوف سازند. او می‌افزاید، شرکت‌هایی که از آگاهی اجتماعی بالایی برخوردار هستند به خوبی به کارکنان خود توجه می‌نمایند، از نظر مالی نیز عملکرد بهتری خواهند داشت. گریدر در ادامه، وضعیت تعدادی از شرکت‌هایی را که خود به این نتیجه رسیده‌اند، مانند شرکت هرمن میلر (سازنده‌ی مبلمان) و نیز شبکه‌ای از شرکت‌های دارای تکنولوژی بالا را که توسط ترمو الکترون تأسیس شده‌اند، تشریح می‌نماید.
شرکت‌های که مالکان آنها خود کارگران هستند ـ مانند یکی از مؤسسات کاریابی بالتیمور ـ با سپردن کنترل کارها به خود کارگران، باعث افزایش تدریجی عزت نفس و توان آنها می‌شوند. گریدر می‌گوید کارگران، چه آنها که در شرکت‌های تخصصی و تعاونی و چه شرکت‌های معمولی کار می‌کنند، می‌بایست به عنوان یک حق مسلم انسانی، از مالکیت کار خود به هر شکل که ممکن است، برخوردار باشند. او می‌گوید: این مالکیت فردی همچنین اساساً ایجاد استراتژی‌های باثبات کاری بوده و گذشته از آن، باعث جلوگیری از بحران‌های اقتصادی و زیست محیطی نیز می‌شود.
گریدر نسبت به این که حرکت‌های سیاسی در سطح ملی، بتواند به این سؤالات اساسی پاسخ دهد، بسیار بدبین است. او معتقد است که برنامه‌های مردمی و دولتی و نیز تلاش‌های صورت گرفته توسط جمعیت‌های غیرانتفاعی و اتحادیه‌ها و سرمایه‌گذاران خلاق و دارای درک اجتماعی بالا، راه‌های بسیار ثمربخش‌تری برای یافتن روحی نظام سرمایه‌داری هستند.
او انجام اصلاحات سیاسی و انتخاباتی شامل تغییرات بنیادین در اساسنامه شرکت‌ها، قوانین مالیاتی و رفع تبعیض‌های موجود در قوانین را بسیار ضروری می‌داند. او مخالفت خود را با یارانه‌هایی که بدون سپردن هیچ گونه مسوولیتی به شرکت‌ها پرداخت می‌شوند، اعلام کرده و پیشنهاد می‌کند که می‌بایست سرمایه‌گذاری‌ها در جهت منافع عمومی و نه طبق نیاز شرکت‌ها صورت گیرد. او خواستار تضمین اشتغال، مسکن مناسب، خدمات درمانی، آموزش و یک محیط زندگی سالم و پرنشاط برای همه است که البته هیچ کدام از آنها، بدون یک حرکت ملی، امکان‌پذیر نیست. هر چند که این امر، هم اکنون بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد.
گریدر می‌گوید: این امر به این دلیل چنین دور از ذهن است که تمام آمریکاییان و حتی آنهایی که زندگی‌شان به دلیل نظام سرمایه‌داری آسیب دیده است، هیچ گزینه‌ی مورد قبول دیگری به جز اقتصاد سرمایه‌داری در اختیار ندارند. هنگامی که کشاورزان و صنعتگران مستقل در اواخر قرن نوزدهم، بالاجبار وارد کارخانه‌ها شدند، در همان حالی که علیه «برده‌ی دستمزد» شدن خود اعتراض می‌کردند، می‌دانستند که گزینه‌ی دیگری نیز وجود دارد. آنها در رؤیای جامعه کمونیستی بودند، ولی این ایده که ممکن است راه دیگری نیز برای سازماندهی به کار، ثروت و مصرف جامعه وجود داشته باشد، امروزه برای اکثر آمریکاییان بسیار دور از ذهن و غیرقابل درک به نظر می‌رسد و برای درک آن، می‌بایست از تعارضات کنونی خود فارغ شوند و نه آن که گذشته‌ی خود را به کلی از خاطر خود پاک کنند. کتاب گریدر، یک کار پرخلاقیت، تند و مستدل، جهت کمک به خلق روایتی دیگر در مورد آینده‌ی احتمالی ایالات متحده است.

* David Moberg سردبیر نشریه “In These Times".

منبع:
www.Inthesetime.Com/comments


منبع: / ماهنامه / سیاحت غرب / 1383 / سال دوم، شماره 16، آبان ۱۳۸۳/۰۸/۲۶
نویسنده : دیود موبرگ

نظر شما