قصه خودمان گزارشى از آینده
در این روز از آینده مشابه سازى آسان تر از نوشابه سازى است و جهان هنوز سه قطبى است.جهان اولى ها همگى کلون شده هستند، جهان دومى ها مخلوطى از کلون شده ها و آدم هاى طبیعى هستند و در جهان سوم تعداد کم شمارى کلون شده در میان آدم هاى طبیعى زندگى مى کنند. این گزارش از جهان اول تهیه شده است.ابردستگاه آزمایشگاهى روى هر درجه اى که قرار بگیرد، نمونه تولید شده همان سن را خواهد داشت. درجه ها از صفر تا صد متغیر هستند و اعشار آنها بیشتر مورد استفاده عاطفى دارد. اگر درجه روى صفر قرار بگیرد، سن نمونه تولید شده برابر با عمر نوزاد تازه به دنیا آمده است و اگر روى عدد صد قرار بگیرد، یک پیرمرد یا پیرزن صدساله تولید مى شود. عدد بیست بیشترین درخواست را دارد و عدد صد کمترین را.در حال حاضر (از آینده) سرعت این ابردستگاه به شکل حیرت آورى زیاد شده است و یک ساعته یک نمونه انسان کامل تحویل مى دهد، در هر سنى که بخواهید، اما دانشمندان حتى به سرعت تولید یک آدم در یک ثانیه هم فکر مى کنند که فعلاً بلندپروازى است.گروه هاى آنارشیست با کارشکنى هاى گسترده به دولت ها و دانشمندان اعتراض مى کنند. آنها مى گویند باید با تولید انبوه ابردستگاه ها، کلونیسم از کنترل دولت ها درآید و هر فردى یک ابردستگاه آزمایشگاهى داشته باشد تا هر وقت که بخواهد و هر چند تا که بخواهد خودش را تولید و بازتولید کند. دولت ها به دلیل کنترل جمعیت و مسائل امنیتى به شدت با این نظریه مخالفند. در همه کشورهاى جهان اول ابردستگاه در انحصار دولت ها است. مجازات آنارشیست ها در صورت اثبات اتهام کارشکنى آنها محروم شدن از کلون شدن است که به معناى اعدام است. زیرا پس از مرگشان نمونه مشابهى ندارند تا زندگى آنها را ادامه بدهد. البته تا رسیدن به زمان مرگ بیشتر آنارشیست ها از رویه خود برمى گردند و شامل بخشودگى مى شوند.در این جهان مرگ از نظر معنا مرده است و انسان به جاودانگى اختیارى رسیده است. بعضى ها تا پیرى خود با خیال راحت سر مى کنند و سپس با کلون خود دوباره زندگى را آغاز مى کنند، ولى بیشتر مردم حوصله رسیدن به پیرى را ندارند و در میانسالى خود را از میان برمى دارند تا در نمونه جدید و جوان خود تجدید حیات کنند.تعداد کمى مایل هستند از نوزادى یا کودکى دوباره زندگى را آغاز کنند و ترجیح مى دهند، زنده بمانند تا کودکى خود را خودشان بزرگ کنند و بعد که نمونه خودشان به آب و گل رسید و توانست به طور مستقل زندگى کند، با خیال راحت نسخه کهنه خود را نابود مى کنند.قانون بر این مورد نظارت کامل دارد. هر آدمى آزاد است هر چند بار تا ابد خود را تکثیر کند، اما در آن واحد فقط مى تواند دو نفر باشد، خودش و نمونه بازتولید شده اش و اختیار با خودش است که بماند یا برود و بگذارد نمونه جدید زندگى او را ادامه بدهد.ریزتراشه هایى که همزمان با تولید نمونه در آن نصب مى شود، موجب کنترل الکترونیکى موالید مى شود که البته داده هاى بسیار زیادى روى ریزتراشه ها ضبط مى شوند. اگر از یک نفر بیش از یک نمونه وجود داشته باشد، آژیرى در کامپیوتر مرکزى به صدا درمى آید و تعقیب و یافتن نمونه زیادى به سرعت برق ممکن مى شود.مرگ واقعى به معناى قدیمى آن وقتى اتفاق مى افتد که کسى از تکثیر خودش منصرف شود و بخواهد احتمال بالقوه تجدید حیاتش را هم نابود کنند که در آن صورت وصیت مى کند، جسدش را بسوزانند.اخیراً میزان انصراف از تکثیر خود و درخواست سوزانده شدن پس از مرگ بسیار زیاد شده که نشانه بروز بحران افسردگى شدید در این جوامع است.سلاح هاى پیشین منسوخ شده اند، زیرا پس از قتل کسى مى شود با فرستادن DNA مقتول به ابردستگاه یک ساعته او را بازتولید و زنده کرد. گرچه خیلى ها به دلیل عدم توانایى مالى باید مدتى در نوبت یا برزخ بمانند. شرکت هاى بیمه هزینه هاى یک بار تولید هر نمونه را تقبل مى کنند که این نوع بیمه اجبارى است. اما براى احتمالات و تصادفات گوناگونى که در زندگى روى مى دهد، انواع بیمه ها وجود دارد که از عهده مالى همه افراد برنمى آید. به هر صورت حتى در صورت خاکسپارى یک فرد ندار، امکان بالقوه تجدید حیاتش همیشه وجود دارد.سلاح هاى آتش زایى که فرد را در یک آن خاکستر مى کند، ولى به اشیا و مکان ها آسیبى نمى رساند، سلاح رایج است. کافى است مشخصات ریزتراشه فردى به یکى از این سلاح ها داده شود، آن وقت از هر فاصله اى مى شود آن فرد را خاکستر کرد و سرقت داده ها از ابررایانه مرکزى و یا لو رفتن مشخصات فردى مهمترین شکل جنایت است.قوانین در عین ساده شدن پیچیدگى هاى خاص خود را دارند. از نظر قانون نمونه جدیدتر تا زمان ادامه زندگى نمونه والدش حق ندارد خود را تکثیر کند. باقى حقوق به طور مساوى میان نمونه قدیم و جدید تقسیم مى شود. بسیارى از اختلاف ها و جرم ها از حقوق نابرابر میان نمونه قدیم و جدید ناشى مى شود.نظریه هاى مختلفى درباره روح با یکدیگر در چالش هستند. نظریه غالب این است که نمونه جدید تا زمان حضور منشاء خود یعنى نمونه قدیم فاقد روح است و به محض معدوم شدن نمونه قدیم روح آن به نمونه جدید منتقل مى شود. ولى مثل همیشه چالش بر سر استثناها و بى نظمى ها است و برخى جدل مى کنند که اگر کسى به فرض به طور غیرقانونى در آن واحد چند نمونه از خودش را تکثیر کند و بعد خود را معدوم کند، روح او در کدام یک از نمونه هاى جدید حلول خواهد کرد؟عده اى پاسخ مى دهند که چنین چیزى ممکن نیست. زیرا دولت به شدت بر تولید نمونه ها نظارت دارد و پاسخ داده مى شود که اولاً غیرممکن نیست و دوماً فرض آن غیرممکن نیست.جهان اولى ها بالاخره توانسته اند با موجودات سیاره اى بسیار دورتر از منظومه شمسى تماس برقرار کنند. در واقع آن موجودات با زمین تماس گرفته اند. پیام آنها پس از سفرى دراز و نورى در فضا بالاخره به زمین رسیده است و جهان اولى ها توانسته اند آن پیام را در جو زمین رصد و ترجمه کنند. موجودات این سیاره پس از طى پیشرفت هایى که براى مردم زمین قابل تصور و تخیل هم نیست، با یک توافق عمومى خودشان را تا حد میکروارگانیسم ها کوچک کرده اند و به آغاز پیدایش حیات بر روى سیاره خود بازگشته اند و فشرده تمدن خود را روى دیسکتى براى مردم زمین فرستاده اند. آنها با شیوه اى دور از تصور همه مظاهر زندگى و دستاوردهایشان را از روى سیاره شان محو کرده اند و خودشان هم با خاک و سنگ و املاح و آب یکى شده اند. پس از تهیه این گزارش مى خواهم داستانى بنویسم درباره عشق میان یک فرد کلون شده از جهان اول و یک فرد طبیعى از جهان دوم و یا سوم. اگر فرد کلون شده ریزتراشه اش را از بدن خود درآورد، امکان تولید مثل طبیعى براى او وجود خواهد داشت، اما امکان تکثیر او براى ابد از بین مى رود. فرد کلون شده از تکثیر و جاودانگى خود مى گذرد و به سوى ...ولى از آنجا که ممکن است آینده این مسیر را طى نکند، مى شود فعلاً در نوشتن این داستان دست نگه داشت.
منبع: / سایت / آینده نگر ۱۳۸۴/۰۷/۱۶
نویسنده : فرشته سارى
نظر شما