موضوع : پژوهش | مقاله

تاثیر رسانه ها بر روابط بین الملل


انقلاب نوین اطلاعاتی
دودهه قبل واژه ای وارد فرهنگ ارتباطات و اطلاعات شد که غریب می نمایاند. انقلاب ارتباطات و اطلاعات بسیاری که از این واژه استفاده می کردند چندان به معنای دقیق این واژه آگاه نبودند ـ یعنی نمی دانستند که در پی طرح و تثبیت انقلاب اطلاعات و ارتباطات چه تغییری در زندگی بشر رخ می دهد. تئوریسین های علوم ارتباطات برای بیان اهمیت این انقلاب که ـ پس از انقلاب های اقتصادی و صنعتی و سیاسی و فرهنگی ـ مدعی تحولات زیربنایی بود، اعلام کردند انقلاب ارتباطات و اطلاعات مبانی قدرت را جابجا می کند.به این معنا که تا قبل از رنسانس در غرب مبنای قدرت، قهر و سلطه بود و هرکس زورش بیشتر قدرتش بیشتر. پس از آن مبنای قدرت زمین شد و ما شاهد بروز فئودالیسم بودیم ولی در پی انقلاب صنعتی اول و دوم در قرون 18 و 19 مبنای قدرت از زمین به ابزار تولید و سرمایه منتقل شد و تا سالهای پس از جنگ دوم ابزار تولید و جنگ افزارهای نظامی مبنای قدرت را تشکیل می دادند و جنگ سرد امریکا و شوروی نیز برسر این دو موضوع بود اما از اواخر دهه 70 میلادی و با ظهور اینترنت های اولیه و انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات صحنه جهانی تغییراتی بزرگی را شاهد بود و مقوله ای به نام رسانه وارد معادلات قدرت شد.

سه تئوری درباره رسانه و قدرت
با ظهور و مانور رسانه ها در زندگی بشر اعم از رسانه های تصویری، صوتی، نوشتاری و در این اواخر چند رسانه ای ها حداقل 3 تئوری درخصوص رابطه رسانه ها با قدرت مطرح شد.

1- رسانه به مثابه ابزار
براساس این تئوری رسانه ها به ابزاری در دست سیاستمداران و صاحبان کمپانی های بزرگ اقتصادی تقلیل یافتند. در این رویکرد رسانه ها به خاطر پرهزینه بودن اداره آنها گریزی جز تن سپردن به منافع و مصالح اصحاب و ارباب قدرت ندارند هرچند سعی می کنند خود را مستقل نشان دهند از این جهت طرفداران این نظریه هر رسانه ای را ارگان نهاد و دستگاهی می دانند و آن را به جایی منسوب می سازند. بعنوان مثال وقتی می گویند روزنامه نیویورک تایمز حتماً‌ قید وابسته به دموکراتها در امریکا را ذکر می کنند یا وقتی نحوه سخن FoxNews می شود قید تلویزیون دولتی گنجانده می شود.

2- رسانه فعال مایشاء
در این تئوری رسانه فعال مایشاء تلقی می شود یعنی صاحب قدرت و اراده کامل برای تولید، انتقال و القای پیام. طرفداران این نظر گاهی چنان به قدرت رسانه ها باور دارند که گویی همه عالم خلق شده است که این رسانه باشد و به اظهار نظر و موضع گیری درقبال مسائل بپردازد. و گویی تنها این رسانه ها هستند که می توانند مشکل یابی و گره گشایی کنند و به عبارت دیگر رسانه ها حلقه مفقوده زندگی بشر هستند.

3- نظریه تعاملی قدرت و رسانه
در پی طر‍‍ح و منطقی جلوه گر شدن نقاط ضعف دو تئوری مذکور تئوری سومی مطرح شد که بر رابطه تعاملی و دو جانبه قدرت ( اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی ) و رسانه تاکید می کند. به این معنا که رسانه چون تولید کننده و رساننده پیام است در خلأ به تولید و پردازش پیام نمی پردازد بلکه ضمن داشتن اهداف و تقید به رسالتهای خود که هم مادی و هم ارزشی است از ارباب قدرت و مصالح و منافع آنها تأثیر پذیر است. رسانه ضمن اینکه مزدور و سرسپرده ارباب قدرت نیست در عین حال سرجنگ و ستیز هم با چارچوب های موجود ندارد و البته به میزانی که آگاهانه و مستقل تصمیم گیری می کند و در تصمیم سازی ها ایفای نقش می نماید قدرتمند است.
امروزه تئوری سوم یا نظریه تعاملی قدرت و رسانه تقریباً فراگیر شده و جامعیت یافته است.

ویژگی های نوین وسایل ارتباط جمعی
با این حال وسایل ارتباط جمعی ینز تحولاتی را پشت سرگذاشته اند که انقلاب ارتباطات و اطلاعات را عمیق تر کرده و نظریه سوم را نیز مستحکم ترکرده است. این ویژگی ها عبارتند از

1- تعاملی بودن Interactivity
این ویژگی که بر رابطه دو سویه مخاطب و رسانه شکل گرفته و قوام یافته خدشه ای اساسی بر نظریه دوم وارد کرد که مدعی بود رسانه های عامل اصلی تغییرات هستند و مخاطبان تنها تأثیرپذیر هستند. براساس این ویژگی امروزه رسانه ها به مخاطب به عنوان یک واقعیت جهت ساز نگاه می کنند یعنی به علائق وسلائق مخاطبان نه تنها اهمیت می دهند بلکه برنامه ریزی های خود را براین اساس سامان می دهند یعنی حتی اگر قصد ایجاد تغییرات در مخاطب را دارند از مجرای نیاز مخاطبان عبور می کنند. شدت وحدت تعاملی بودن در رسانه های جهان متفاوت است. نباید از این مهم غافل بود، رسانه هایی که کاملاً مطیع خواسته ها و تمایلات مخاطبان هستند در طول زمان به ورطه لودگی، سطح نگری و حتی ابتذال می افتند. شبکه های پورنوگراف ماهواره و اینترنتی مطیع و سرسپرده تامین یکی از سطحی ترین نیازهای مخاطبان یعنی نیازهای جنسی هستند ولی آیا کسی امروز در دنیا وجود دارد که این شبکه ها را موفق در جذب مخاطب معرفی کند؟ به عبارت دیگر تعاملی بودن در رسانه ها موجب تغییر سمت و سوی رابطه مخاطب و رسانه نشده است یعنی از جهت گیری رسانـه به مخاطب تبـدیل به جهت گیـری مخاطب به رسانه نشـده است بلکه دوسویه و دو جانبه است. عدم درک درست رابطه تعاملی رسانه و مخاطب موجب انحرافات بزرگی در سطوح تصمیم گیری های خرد و کلان رسانه ای شده است.

2- جمع زدایی و تخصصی شدن Demassification
زمانی سخن از داشتن و نداشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه صبح و عصر بود ولی امروز سخن از شبکه اختصاصی و روزنامه تخصصی است. زمانی مردم همگی بیننده یک کانال تلویزیونی بودند و همه اعضای خانواده یک روزنامه را می خواندند. اما امروز پدر کانال یک را می بیند، مادر کانال 2، پسر کانل 3 و دختر کانال 4 ودیگری وب گردی را ترجیح می دهد ضمن اینکه هریک مجله متفاوتی را آبونه هستند. زمانی سخن از Broadcasting می گفتیم ولی امروز از Narrowcasting سخن می گوییم. پخش عمومی و فراگیر به پخش خصوصی و محدود تبدیل شده است. از این رو اغلب سازمان های رادیویی و تلویزیونی بزرگ جهان به تعریف و تحدید شبکه های رادیویی و تلویزیونی خود پرداخته اند تا مخاطب خاصی را تعریف و با آن ارتباط برقرار کنند. در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ینز این هویت گذاری صورت گرفته است شبکه 1 سیما شبکه ملی و عمومی، شبکه 2 سیما شبکه فرهنگی، شبکه 3 سیما شبکه جوان و ورزش، شبکه 4 شبکه فرهیختگان، شبکه خبر شبکه اطلاع رسانی نام گذاری شده است و شبکه های استانی و برون مرزی و آموزش نیز تعریف و هویت خود را یافته اند.

3ـ ناهمزمانی
امروز مخاطبان رسانه مجبور نیستند برای تامین نیازهای خود اعم از، تفریحی، عاطفی و احساسی خود به تطبیق نیازهای خود با برنامه ریزی های رسانه مدنظر بپردازند بلکه انتظار دارند رسانه ها براساس نیازهای ایشان برنامه ریزی کنند. بعنوان مثال امروز شهروندان برای کسب خبر کم صبر و بی حوصله شده اند و نمی توانند چند ساعت منتظر بمانند تا از شبکه مشخصی و در ساعت معینـی به کسب خبر بپردازند بلــکه برای رفع نیاز خود به یکی شبکه ها و رسانه ها بویژه رسانه های اینترنتی مراجعه می کنند. شاید یکی از دلایل اقبال گسترده مردم به رادیو پیام و شبکه خبر سیما فاصله کوتاه بخش های خبری آنهاست یا زیرنویس های online شبکه العالم.

4- ضرفیت بیشترhigher Capacity
ویژگی آخری که در این نوشتار ذکرمی کنم ظرفیت زیاد و تقریباً نامحدود رسانه ها در عصر حاضر است. ظرفیت ذخیره و انتشار اطلاعات در رسانه های امروز با گذشته قابل مقایسه نبود. زمانی برای تهیه بسته خبری هنر سردبیر جستجوی بهتر و دقیق برای یافتن خبرهای مورد نیاز مخاطبان بود ولی امروز هنر سردبیر دروازه بانی خبر و انتخاب بهترین ها از کلکسیون خبرهای مورد نیاز مخاطبان است. آنچه که امرزو بعنوان بمباران اطلاعاتی می شناسیم همین است.

سه روایت رسانه ای
مقدمات مذکور بستر مناسبی را برای اصل بحث نگارنده فراهم کرده است تا گوشه ای از تأثیرگذاری رسانه های برون مرزی را واکاوی کنیم.

1- روایت مسلط
امروزه رسانه های جهانی که گستره پوشش فراملی دارند مهمترین هدف خود را انگاره سازی با هدف تامین منافع و مصالح قدرتهای جهانی قرارداده اند. اهداف کلانی مثل توجیه افکار عمومی برای فرایند جهانی شدن ( پروسه ) یا
جهانی سازی ( پروژه). تقریباً غالب رسانه های جهانی امروزه قرائت و روایت نزدیک به هم و قریبی از تحولات و رویدادهای پیرامونی دارند. اگر مخاطبی برای کسب اخبار امروز عراق شبکه های CNN،‌ FoxNews، MSNBC، CBS، ABC‌، NBC و PBC را که همگی آمریکایی هستند مونیتور کند تقریباً پیام مشترکی را دریافت می کند و آن این است که امریکا برای ایجاد آزادی و دموکراسی در عراق با چالش بزرگی روبروست و هیچ گاه سخن از عدم مشروعیت دولت امریکا بـرای ملت و دولت سازی در عراق در میان نیست. یا اگرمخاطبی از رسانه های مشابه اخبار فلسطین را دریافت کنند هیچگاه این سخن را نمی شنود که رابطه حقیقی مردم فلسطین و رژیم صهیونیستی رابطه یک ملت و دولت وحکومت مشروع نیست بلکه رابطه مردمی مظلوم و رژیمی اشغالگر و متجاوز است. این همان انگاره سازی است که از آن سخن رفت، روایت مسلط تلاش می کند و تا حدودی هم موفق بوده تا قرائت یکپارچه و واحد و غیرقابل خدشه ای از واقعیات پیرامونی برای افکار عمومی ارائه دهد تا براساس آن صاحبان قدرت و ثروت در جهان بتوانند برنامه ریزی لازم برای حفظ و افزایش قدرت و ثروت خود داشته باشند. زیرا همانطور که در مقدمه این بحث ذکر شد صاحبان قدرت و ثروت نمی توانند به افکار عمومی بی اعتنا باشند و رسانه ها هم نمی توانند به صاحبان و ارباب قدرت و ثروت بی اعتنا باشند و به قولی اگر بتوان قلبها را فتح کرد خالی کردن جیب شهروندان و بازی با مغر و افکار آنها مثل یک موم آسوده خواهد بود.

2- روایت انعفالی
این روایت هرچند امروزه ناکارآمدی خود را نشان داده ولی همچنان اثراتی در عملکرد رسانه ای کشورهای درحال توسعه بویژه کشورهای خاورمیانه باقی گذاشته است. این روایت سرجنگ و ستیز عریان و بی پرده با روایت و قرائت رسانه های مسلط ـ بدون بکارگیری تاکتیک های موثر ـ دارد. اصحاب روایت انفعالی صرف افشاگری و پرده دری درخصوص ماهیت و اهداف رسانه های متعلق به ارباب قدرت وثروت را برای مخاطب اقناع کننده می دانند درحالی که به ظرافتهای ارتباطی و اطلاعاتی آگاه نیستند و چندان مخاطب شناس نیستند. از این رو چون توان جذب و اقناع مخاطب ندارند در حاشیه می مانند و جزیره ای عمل می کنند نه جهانی.

3- روایت موثر
آنچه که من روایت موثر می دانستم متعلق به عملکرد رسانه های کشورمان است با تمرکز بر مساله عراق. علی رغم وارد بودن بسیاری از انتقادها به عملکرد شبکه وسع رسانه ای جمهـوری اسلامی در مـوضوع عـراق قدرت این شکبه بویژه در حوزه برون مرزی در تغییر انگاره سازی مخاطبان قابل دفاع و بررسی است. هرچند می توان خیلی موضوعات مثل جهانی سازی، خاورمیانه جدید، فلسطین و مساله هسته ای ایران را از این منظر و نقشی که شبکه رسانه ای نظام در آن ایفا کرده مورد بررسی قرارداد ولی در اینجا و به اختصار مساله عراق را می کاویم.
اشغال عراق با عنوان عملیات آزاد سازی عراق آغاز شد و رسانه های مسلط یا سلطه گر ضمن ارائه تصویری مخوف از صدام و رژیم بعثی که البته تصویری درست بود مقدمات کاررا فراهم کردند؛ تا اینجا بحثی نیست و شبکه رسانه ای نظام هم جز این تصویری از صدام و حکومتش ارائه نداده بود ولی نقطه اختلاف آنجا بود که آمریکا تصمیم گرفت این تصویر را از عراق بزداید بدون اینکه به 2 سوال پاسخ دهد.
1-این تصویر کریه از عراق را در خاورمیانه چه کسانی کشیدند؟
2- مبای مشروعیت امریکا برای پاک کردن این تصویر چیست؟
رسانه های وابسته به آمریکا از طرح این سوالات برای مخاطبان به شدت پرهیز می کردند و تمام توان خود را در نفرت آور نشان دادن صدام و رژیم بعثی متمرکز کردند.
پخش تصویر ملاقات رامسفلد وزیر جنگ امریکا که سردمدار عملیات عراق بود با صدام در سالیان گذشته و افشای این خبر که سفیر امریکا در عراق به صدام برای حمله به کویت چراغ سبز نشان داده از جانب رسانه های مستقل و موثر چالش رسانه ای بین دو روایت مسلط و موثر را آغاز کرد و افکار عمومی تا حدودی هشیار شد که این قصه زوایای ناگفته دارد. مردم منطقه خاورمیانه این گونه اخبار را بیشتر از شبکه های سحر و العالم برون مرزی و شبکه خبر و جام جم که روی ماهواره قرار دارند می دیدیدند و می شنیدند. تا الجزیره و العربیه و CNN و BBC. پس از اشغال عراق و سقوط صدام نه تنها این قصه پایان نیافت که ابعاد جدیدی به خود گرفت. موضوعات مهمی مثل ترورهای کور، ترور شخصیتهای مطـرح و محبوب مثـل آیت ا... حکیم، گروگانگیـری و سربریـدن اتباع بیگانه، بمب گذاریهای مشکوک، دعوت از اعضای سابق استخبارات برای همکاری با امریکا و دولت موقت عراق، قراردادهای پنهانی با شرکت های امریکایی برای بهره برداری از نفت عراق بعنوان دومین ذخیره نفتی جهان، حملات تبلیغاتی به جمهوری اسلامی ایران و این اواخر حمله به نجف و رویارویی با جوانان شیعه در کوت، بصره، نجف وکوفه و شهرک صدر برخی از موضوعات حساس و مهمی است که رسانه های مسلط سعی کردند قرائت وروایت واحدی از آن در ذهن مخاطبان در خاورمیانه و اقصی نقاط جهان ایجاد کنند تا انگاره سازی کلان آنها یعنی آزاد سازی عراق بعنوان مقدمه ای برای ایجاد خاورمیانه جدید بعنوان یک حقیقت نمود یابد در حالی که ماجرا به این سادگی ها نبود و با تحلیل های روشن گر و اطلاع رسانی به موقع شبکه های اطلاع رسانی با روایت موثر، افکار عمومی جهان بویژه درخاورمیانه و ر عراق با مسائل به شکل دیگری مواجه شد.
قرائت دیگر اما موثر این بود که عراق بخاطر برخورداری از دومین ذخایر نفتی جهان و موقعیت ژئوپلتیک خود از دیرباز دندان طمع امریکا را تیز کرده بود و امریکاییها که همواره نگران برهم خوردن جریان آزاد نفت خلیج فارس بوده و هستند باید نقطه اتکایی جدید داشته باشند که آن عراق است. عراق هم مرز با ایران، سوریه، ترکیه، اردن و همجوار خلیج فارس. اما پارادوکس اینجاست که اکثر مردم این کشور شیعه هستند و برخوردار از رویکرد سیاسی خاصی که متضمن منافع امریکا نیست. و امریکا اگر بخواهد تن به دموکراسی بدهد باید حاکمیت و اکثریت شیعیان را بپذیرد و اگر تن به دموکراسی ندهد که با نقض غرض مواجه است. امریکا در این شرایط پیچیده همزمان چند پروژه را اجرا کرد و رسانه های سلطه گر نیز سعی در تحقق آنها داشتند. که رویدادهای ماههای اخیر در این کشور باتوجه به این پروژه ها قابل درک است و نوع اطلاع رسانی را سمت و سو می دهد.
1ـ پیگیری جدی خط اختلاف بین شیعیه و سنی
2- وارد کردن سلفی ها و وهابی ها در عراق و گشوده بال کردن آنها با 3 هدف. یکی اقدام علیه شیعیان برای تامین هدف شماره 1. دوم نشان دادن چهره ای سیاه از اسلام با نشان دادن سربریده گروگانها و سوم نشان دادن اوج قدرت و قساوت دشمن امریکا یعنی القاعده یا به قول رسانه های امریکایی مسلمانان ستیزه جو
3- حذف چهره های کلیدی ومحبوب و در عین حال مستقل، از صحنه سیاسی عراق برای جا بازکردن برای مهره های خارج نشین و سرسپرده آمریکا
4- تاخیر در برگزاری انتخابات و ایجاد ساختارهای انتصابی برای در دست داشتن کنترل اوضاع
5- مشارکت و دخالت بعثی های سابق و عوامل استخبارات و بی توجهی به خواسته های مردم و نفرت دیرین ایشان از بعثی ها
6- فرافکنی افکار عمومی از چالش های امریکا در عراق با تبلیغات بی اساس علیه ایران آن هم با استفاده از مهره های امریکایی عراقی تبار
7- محدود نشان دادن مخالفت مردم عراق با اقدامات امریکا با تقلیل آن به درگیری طرفداران مقتدی صدر در نجف
شبکه اطلاع رسانی جمهوری اسلامی بویژه در حوزه برون مرزی با داشتن چنین چارچوبی نظری و تحلیلی از اوضاع عراق رویدادهای 2 سال اخیر را زیر نظر داشته و به اطلاع رسانی پرداخته است و با اقبال خویی هم در عراق، خاورمیانه و جهان مواجه شده است و فراموش نکنیم که اگر امروز امریکا در عراق موقعیت خوبی ندارد و اگرهیات حاکمه ایالات متحده در امریکا و اروپا تحت فشار است نمی توانیم در این معادله جایی فراخ برای رسانه ها باز نکنیم.

منبع: / سایت / باشگاه اندیشه
نویسنده : امیر دبیری مهر

نظر شما