موضوع : پژوهش | مقاله

نابرابرى اطلاعاتى و اطلاعات نابرابر در هزاره سوم


جایگاه دو مفهوم تاریخى برابرى و آزادى در اندیشه ى سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فلسفی، هنرى و اقتصادى بخشى از مجادلات ذهنى مکاتب بشرى به آن تعلق داشته، بسیار والا و عظیم بوده است. هر انسان و اجتماعى در هر زمان و مکان بر مبناى فطرت. ذات و ساختارش خواهان هر دوى این مفاهیم است. این که آیا برابرى و آزادى با هم تنافى و تضاد دارند یا نه؟ بخشى از این مقاله را تشکیل می دهد، اما نکته ى مهم اینجاست که گرچه انسان توانسته حتى به صورت ظاهر، آزادى نسبى را تجربه کند، اما نابرابری، وصله ى ناجور حیات جمعى بشر از ابتدا تاکنون بوده است. هر چه انسان از جمع دور گردد، آزادی اش افزون و هر چه به جمع نزدیک شود و تعلقات حیات اجتماعى را بپذیرد، برابری اش را (لااقل در ذهنش) از کف می دهد.

نابرابرى امرى مطلق، ثابت و عینى نیست؛ چه، مفاهیم اجتماعى همگى بر این مدار می چرخند و بیشتر انتزاعی اند. بر این مبنا یکى از نابرابری هایى که امروزه مورد توجه قرار گرفته، نابرابرى اطلاعاتى است. این نابرابری، امرى جدید نیست و به سابقه ى حیات جمعى بشر بر می گردد، اما امروز با رشد و توسعه ى شبکه ها و ایجاد جامعه ى اطلاعاتى حوزه عمومی، نخبگان و سیاست مداران کشورهاى صنعتى و پیشرفته بر آن واقف شده اند و نیک می دانند این مسئله ى اجتماعى چه پیامدها و آثارى به دنبال دارد. گرچه متعادل کردن و عقلایى ساختن این نابرابرى با فرهنگ عمومى و گروه هاى اجتماعى است و گرچه این نابرابرى مانند دیگر نابرابری ها به طور کامل قابل رفع نیست. اما نخبگان وظیفه دارند نقش تاریخى و وظیفه ى جاودانه ى خویش را در رفع آگاهى کاذب و ایجاد خرد حقیقى ایفا کنند همگان را از وجود چنین نابرابرى و آثار و پیامدهایش آگاه کنند.

نکته ى مهم اینجاست که نابرابرى اطلاعاتى شاید در جوامع عقب افتاده و در حال توسعه مانند ایران به اندازه بیداد سایر نابرابری ها براى اعضاى جامعه مشکل آفرین، آسیب زا و مسئله نباشد، اما باید اذعان کنیم غفلت از آن کشور در حال توسعه را در صحنه ى جهانى جامعه ى اطلاعاتی، عقب نگه می دارد و فضا را براى وابستگى بیشتر و نابرابری هاى عمیق تر و شدیدتر آماده می کند. لذا بر این نکته تصریح می کنیم که مسئله ى هزاره ى سوم، نابرابرى اطلاعات و اطلاعات نابرابر است، گرچه هنوز مسئله امروز ما نیست و شاید بر آن واقف نباشیم.

در این مقاله سعى شده است ضمن توجه به جدال تاریخى دو مفهوم آزادى و برابری، نظریات موجود در این زمینه ذکر شود با توجه به انواع نابرابری ها، به بررسى نابرابرى اطلاعاتی، علل موجبه و پیامدهاى آن، پرداخته شود و در انتها راهکارها و راه حل هایى که از سوى اندیشمندان مختلف براى متعادل سازى این نابرابرى مورد توجه قرار گرفته، ذکر شده است.


عدالت و برابری
تلاش فکرى و مجادلات ذهنى عالمان و مکاتب مختلف درباره ى مفهوم عدالت و برابری، خود به بحثى جداگانه و مقالى دیگر نیازمند است. اما به طور کلى براى بررسى هر نوع نابرابری، باید عدالت و برابرى و نیز رابطه ى آزادى با این دو مفهوم را تعریف کرد؛ زیرا جدال تاریخى برابرى و آزادی، به وسعت اندیشه ى آدمى گسترش یافته است و پذیرش یا عدم پذیرش نابرابری ها نیز به نتیجه ى این جدل هاى فکرى وابسته است. بر همین اساس در ابتدا اندکى به این موضوع خواهیم پرداخت.

تعریف نابرابرى و عدالت
اکثر صاحب نظران، عدالت را اعم از برابرى دانسته اند؛ چون هر چیز را در جاى خود گذاشتن و استیفاى حقوق که در تعریف عدالت می آید، خود شاید در برخى مواقع مصداق نابرابرى نیز باشد. و نیز این عقیده وجود دارد که بحث اساسى عدالت، معقول و متعادل ساختن نابرابری هاست یعنى نابرابری اى که به نفع همگان باشد. اما آن چه بیشتر نیاز به تعریف دارد، نابرابرى است. آن گونه که «داب» تبیین کرده است، نابرابرى وقتى ایجاد می شود که بر اساس نقش ها و نحوه ى عضویت در گروه، بعضى افراد در فرصت بهترى براى گرفتن پاداش و امتیازهاى موجود در جامعه نسبت به دیگران اند بر این اساس این افراد به علت قرار داشتن در طبقات و قشرهاى مختلف در موقعیت نابرابر قرار گرفته اند که در تعیین نقش، پایگاه و منزلت آن ها تأثیر فراوانى دارد.1
و آن طور که «گلدترپ» تعریف کرده است، نابرابرى همان دسترسى یا عدم دسترسى به منابع است که این منابع مختلف، ابزارهاى قدرت در ارتباط با ساختاها و خرده ساختارهاى یک شبکه را می آفرینند و موجب نابرابرى میان افراد یا واحدهاى اجتماعى می شوند.2

انواع نابرابری
از سوى اندیشمندان مختلف، تقسیم بندی هاى متفاوتى درباره ى انواع نابرابرى صورت گرفته است که در اینجا پنج نوع نابرابرى را از هم تمییز می دهیم و بررسى می کنیم.

1 ـ نابرابرى موضعى Positional lnequlity
این نوع نابرابری، نابرابرى در توزیع منابع ارزشمند در جامعه است که خود به انواع نابرابرى در ثروت، قدرت، منزلت و اطلاعات تقسیم می شود.
نابرابرى در ثروت با افزایش توسعه ى اقتصادى و افزایش تولید و راى نیاز مردم و مازاد اقتصادى به وجود آمدن و با صنعتى شدن بیشتر و تقسیم کار تخصصی، بر سلسله مراتب موجود در جامعه افزوده شد و کنشگران فردى و جمعى در حوزه هاى مختلف جامعه به صورت عمودى به یکدیگر متصل شدندو به دین ترتیب نابرابرى در ثروت و قشربندى بر همین اساس در جوامع مختلف ایجاد شد. این نوع نابرابرى را نمی توانیم انحصاراً مختص عصر جدید بدانیم اما در این عصر شکل و ظهور جدید یافت.
اما نابرابرى در قدرت که ناشى از تضاد درونى جوامع، احتمال خطر بیرونی، علقه امنیتى در جامعه و تفاوت ثروت اقتصادى و منزلتى بود. به علت تراکم قدرت به وجود آمد نظرات مختلفى درباره ى این نوع نابرابرى وجود دارد. برخى رابطه ى مستقیمى میان تراکم قدرت و توسعه ى اقتصادى قائلند و در مقابل برخى دیگر توسعه ى اقتصادى را منوط به دموکراسى و عدم تمرکز قدرت می دانند؛ اما به طور کلى نمی توان نقش مهم ثروت و نابرابرى مادى را در ایجاد نابرابری هاى سیاسى و تراکم قدرت نادیده گرفت.
نابرابرى منزلتى به علت ارزشمند بودن منزلت، شهرت، آبرو، نفوذ، عزت، احترام و اعتبار اجتماعى است و چون این مفاهیم از ارکان قدرت اجتماعى هستند، هر کس به کسب آنها تمایل دارد و به علت محدود بودن ذاتى منزلت، تنها به عده ى خاصى که از تمکن مادی، سیاسى و اطلاعاتى دارند، منحصر می شود و به قشربندى و نابرابرى اجتماعى و منزلتى منجر می گردد.
آخرین جنبه از نابرابری هاى موضعی، نابرابرى اطلاعاتى است که باعث تراکم سرمایه ى فرهنگى در یک سو و فقدان سرمایه ى فرهنگى و اطلاعات در سوى دیگر که موضوع مقاله ى ما همین نوع از انواع نابرابرى است و به آن بیشتر خواهیم پرداخت.

2 ـ نابرابرى بیرونى Extetnal lnequlity
نابرابرى بیرونى که اولین بار توسط امیل دورکیم مطرح شد، بر اساس شرایط اجتماعى تولد بر افراد اعمال و تحت عنون پایگاه محول، بررسى می شود. نابرابرى بیرونی، آحاد جامعه را بر مبناى ویژگی هاى محولشان چون سن، جنس، قومیت، نژاد، رنگ، مذهب، زبان و طبقه که تبعیض آمیز است توزیع می کند این نوع نابرابرى که بیشتر مشخصه ى جوامع ماقبل مدرن پنداشته می شود در جوامع مدرن عصر حاضر نیز به چشم می خورد و به توزیع محولى جمعیت در مواضع اجتماعى موجود در جامعه می پردازد.

3 ـ نابرابرى درونى Lntetnal lnequlity
از مقتضیات تقسیم کار اجتماعى که بر مبناى استعدادهاى فردى استوار است، نابرابرى درونى است که پس از ظهور جوامع مدرن و تقسیم کار تخصصی، رواج یافته است. البته نباید از این نکته نیز غافل شویم که نمونه ى آرمانى و تیپ ایده آل نابرابرى درونی، بر مبناى استعدادهاى فردى است. چه بسا در جوامع مدرن نیز تقسیم کار و وظایف و نقش ها نه بر مبناى ضوابط و هوش و کارآیى و قابلیت فرد، بلکه بر اساس رابطه و طبقه و ویژگی هاى محول افراد صورت پذیرد.

4 ـ نابرابرى بخشى Secteral lnequlity
نابرابرى بخشی، نابرابرى میان بخش هاى مختلف در حوزه هاى متفاوت جامعه است؛ براى مثال در حوزه ى مالکیت، نابرابرى میان بخش هاى خصوصى و عمومى وجود دارد یا در حوزه ى شیوه ى تولید، نابرابرى میان بخش هاى سرمایه دارى و ماقبل سرمایه دارى مشهود است و یا بخش هاى کشاورزی، صنعتى و خدماتى در حوزه ى فعالیت اقتصادى به طور نابرابر عمل می کنند. همچنین بخش هاى سنتى و مدرن در حوزه ى اجتماعی، کنش و کارکرد و نتیجه ى نابرابر دارند.

5 ـ نابرابرى فضایى Spatial lnequlity
نابرابرى فضایی، توزیع نابرابر فرصت ها و مواضع اجتماعى در فضا است. این مسئله، پدیده اى انکار ناپذیرى و قابل مشاهده است که میان مادر شهرها و شهرهاى کوچک، میان محلات مختلف یک شهر و میان شهر و روستا و... نابرابرى وجود دارد.3

علل ایجاد نابرابری
نابرابری، مسئله اى اجتماعى است و همان گونه که نیک می دانیم نظریات جامعه شناسى در بررسى مسائل و پدیده هاى اجتماعى دیدگاه یکسانى ندارند و بنابراین از جنبه هاى مختلف و در دیدگاه هاى متفاوت، علل گوناگونى براى انواع نابرابرى مورد توجه قرار گرفته است.
تا قبل از پیدایش و رشد جامعه شناسى مدرن، تفکر قالب براى تبیین نابرابری، اندیشه ى ارسطویى بود که علت نابرابرى را تفاوت هاى طبیعى و خدادادى و توانایی هاى متفاوت می دانست و تا حدودى در مشروعیت بخشیدن به نابرابرى سعى داشت. آن اندیشه معتقد بود تنها امور مجرد و انتزاعى ممکن است با هم برابر باشند و اصلا عدالت را به معنى حفظ نابرابری هاى طبیعى بر می شمرد.
«ماکس وبر» جامعه شناس مشهور آلمانى نیز معتقد است «آدمیان از لحاظ جسمانی، فکرى و اخلاقى داراى استعدادهاى نابرابرند. در سرآغاز هستى بشری، نوعى قرعه ى فال ژنتیکى وجود دارد... ]پس[ نابرابری، فردی، طبیعى و نخستین است.»4
اما در اندیشه هاى رادیکالى جدیدتر که بیشتر از سوى «کارل مارکس» و پیروان او تبلیغ می شد، نابرابرى طبیعى هر چند هم به حق باشد از بین برود و جوامع اولیه هم بر این مبنا به وجود آمده اند و نابرابرى نه از ابتداى زندگى جمعى انسان بلکه با نظام بردگی، و فئودالیسم ایجاد شده و در سرمایه دارى تداوم یافته است. پس همت هر انسانى باید به سوى جامعه اى عارى از نابرابرى و بدون طبقه باشد.
از سوى دیگر کارکردگرایان و جامعه شناسانى مانند دورکیم، ضمن تأکید بر کارکردى و مفید بودن نابرابری، معتقد بودند هنگامى که جامعه اى شکل می گیرد، ارزش هایى از سوى جمع انتخاب و به هنجار مبدل می گردد که این هنجارها و مجازات ها و تشویق هاى تابع آن، یک نوع قشربندى و نابرابرى طبیعى ایجاد می کند و به طور کلى تقسیم نقش ها و انتظارات در هر نقش، این نابرابرى را توجیه و ایجاب می کند.5 آن گونه که «دیویس» و «مور» نیز به عنوان کارکرگرایان ساختى تأکید کرده اند، قشربندى اجتماعى و نابرابرى موجود در آن، ضرورت کارکردى دارد و تمهیدى است که ناخودآگاهانه شکل می گیرد.6
از جنبه اى دیگر، فلاسفه اى مانند «دیوید هیوم» به چهار عامل اساسى در ایجاد نابرابرى اشاره کرده اند یک ـ عامل مادی؛ همواره و همه جا میان تقاضاها و منابع موجود ناهماهنگى است و این محدودیت به نابرابرى منجر شده است. دو ـ عامل روانی؛ انسان ذاتاً و طبعاً حس زیادت طلبى و قناعت ناپذیرى دارد که بر نابرابری ها دامن می زند. سه ـ عامل اجتماعى و حقوقی؛ قوانین و مقررات در توزیع نابرابر ثورت، نقش مستقیمى ایفا می کند. چهار ـ عامل قدرت سیاسی؛ قدرت پاسدار نابرابری هاى ناشى از عوامل پیشین است و خود عامل موجد و تشدید کننده نابرابرى است.7
از دیدگاه جامعه شناسى جدید که از پارسونز وام گرفته شده نیز با توجه به علایق افضل انسانى که شامل عقله ى مادی، امنیتی، اجتماعى و شناختى است، بشر در طول تاریخ متناظر با هر علاقه اى تولیدات مادى و اقتصادی، تولید سرمایه ى سیاسی، تولید سرمایه ى اجتماعى و تولید سرمایه ى فرهنگى کرده است که چون این تولیدات هیچ گاه با تقاضاهاى نامحدود انسانى هماهنگ نیست. کمبود منابع و تضاد منابع ایجاد می شود و افرادى با توجه به جایگاه محول خویش می توانند از تولیدات بیشترى بهره مند شوند و اکثریت، از این تولیدات محروم شده و نابرابری هاى مختلف ظهور و بروز می یابد.8

برابرى و آزادی
همان گونه که اشاره شد یکى از مجادلات فکرى و فلسفى در طول تاریخ، بحث بر سر برابرى و آزادى و تعارض یا تطابق این دو مفهوم است. در این باره اندیشمندان مختلف، نظرات متفاوتى ارائه کرده اند که سعى می کنیم به نظرات نماینده اى از هر مکتب فکرى در باب عدالت و آزادى اشاره نماییم.
برخى اندیشمندان با دم زدن از تعارض حل ناشدنى آزادى و برابرى معتقدند که آزادى برتر از برابرى است. چونان «کارل پوپر» که چنین گفته است: «هیچ چیز بهتر از آن نیست که انسان، زندگى کوچک و ساده و آزادى در یک جامعه ى برابرى داشته باشد. اما زمان لازم بود تا دریابم آن چه می خواستم رویاى زیبایى بیش نیست و آزادى مهم تر از تساوى است و هر کوششى جهت استقرار تساوی، آزادى را به خطر می اندازد.»9 یا «فون هایک» در اثر مشهورش «سراب عدالت اجتماعی» با تأکید بر این که عدالت اجتماعى یک افسانه و یاوه است و هیچ مغز و معنایى ندارد، معتقد است مفهوم عدالت، مستلزم این است که از قبل قواعدى وجود داشته باشد و این قواعد برخى از انواع رفتار انسانى را ممنوع یا الزامى می کند و آزادى فرد را به خطر می افکند که در این صورت آزادى جمعى و عدالت هم معنا نخواهد داشت.10 یا در همین زمینه «مونتسکیو» تصریح کرده است که «نابرابرى هم منشأ و هم ضامن آزادى است»11
اما در مقابل این نظریه، مارکس و پیروانش با تأکید بر اهمیت برابری، معتقدند آزادى واقعى زمانى ایجاد می شود که برابرى کامل و جامعه بدون طبقه ایجاد شود. از سوى دیگر، عده اى با تفکیک برابرى به معناى توزیع بر اساس سهم Eqity با برابرى به معناى توزیع مساوى Epnalityمعتقدند در برابرى نوع اول، آزادى نیز نهفته است ولى برابرى مطلقاً مساوى که در اندیشه ى کمونیستى رواج دارد به خدشه دار کردن آزادى دیگران منتهى خواهد شد. و اگر عدالت را به معناى تساوى بگیریم آن گاه به ناممکن بودن اجتماع عدالت و آزادى خواهیم رسید.
اما اندیشمندان دیگرى مانند «جان رالز» که فلسفه ى عدالت جدید را بنیان نهاده اند، بر توافق و تعامل آزادى و برابرى تأکید دارند و عدالت را به مثابه انصاف و حاصل عقلانى براى تأمین منافع متقابل می دانند. این دیدگاه معتقد است اقدامات دولت براى رضایت مصرف کنندگان و اعضاى جامعه که در عصر جدید رواج یافته است، نباید بنا را بر نابرابرى مردم و به طور خاص نابرابرى آنها در آزادى بگذارد. بر این اساس دو پیش فرض اساس رالز این مسئله است که مردم، کانون هاى منفرد، آزاد و برابر هستند و جامعه نیز در رابطه ى افراد با یکدیگر در دیدگاه پیشبرد خیر فردى آنها عمل می کند. از این منظر اصول شکل دهنده به یک جامعه باید الزامات حقوقى فراگیر بودن، کلى بودن و عمومى بودن را برآورده سازد تا ماهیت آزاد و برابر انسان ها تأمین شود. بنابراین از این دیدگاه، نابرابری، تنها زمانى مجاز است که نفع مطلقى براى کسانى داشته باشد که در ساخت نابرابرى بی چیزترین ها هستند.12
غیر از نظریه ى رالز، اندیشمندان دیگرى نیز بر توافق آزادى و برابرى تأکید کرده اند؛ البته با تأکید زمانى و مقدم بودن یکى از عوامل، چون «توکویل»، جامعه شناس مشهور فرانسوى که معتقد است آزادى و برابرى با همدیگر توافق دارند اما آزادی، مقدم است و بنیاد آزادى نمی تواند بر نابرابرى باشد و به حتم در جامعه ى دموکراتیک و آزاد، نابرابرى کاهش می یابد.13 و یا برخى دیگر که با تأکید بر این که نه عدالت از آزادى می کاهد و نه آزادی، تیغ عدالت را کند می کند بر مقدم بودن برابرى و عدالت تأکید ورزیده اند و آزادى را جزیى از عدالت دانسته اند.14
به طورى کلى نتیجه اى که از بحث عدالت و برابرى حاصل می شود این است که نابرابرى امرى تاریخى و جاودانه است اما دور از ذهن نیست که بشر بتواند این نابرابری ها را معقول، متعادل و هدفمند سازد. مسئله اى انکارناپذیر نابرابرى در اطلاعات، مسئله اى اجتماعى و فردى انسان در عصر جدید است و رفع آن به سعى جدى حوزه ى عمومى و حاکمان نیاز دارد و بدون آزادى در زمینه ى انتقال و نشر و بیان اطلاعات غیر ممکن به نظر می رسد. اکنون براى بررسى این نابرابرى ابتدا اندکى به مفهوم اطلاعات و جامعه اطلاعاتى می پردازیم.

اطلاعات و جامعه اطلاعاتی

اطلاعات چیست؟
اطلاعات Intormation دانش ما درباره ى موضوع خاص است که به آگاهى یافتنِ ما درباره ى آن موضوع منجر می شود. فقدان یک تعریف منسجم، همه جانبه و قابل قبول از اطلاعات از سوى اندیشمندان مختلف حوزه هاى علوم، امرى انکارناپذیر است. اطلاعات، صور مختلف و اجزاى متفاوتى دارد و از یک واقعه ى تاریخى و فرمول شیمیایى گرفته تا خبرهاى روزنامه ای، دایرة المعارف ها، قوانین و... جزو اطلاعات محسوب می شوند. اطلاعات، دائماً در حال تغییر و تبادل و افزوده شدن است و از جنبه هاى مختلف می تواند براى فرد کاربردی، مفید و یا غیر کارکردى باشد. «مارچلو» یکى از کارشناسان انفورماتیک، اطلاعات را مجموعه اى از عناصر دیجیتال، حروفى یا نمادى می داند که مفهومى آشکار و مشخص دارد و می تواند در معرض پردازش اتوماتیک قرار گیرد.15 و بر همین مبنا اندیشمندان علوم مختلف، با رویکردهاى مختلف، تعاریف متفاوت و متمایزى از اطلاعات ارائه کرده اند. چنان چه «شانون» و «وریو» معتقدند اطلاعات چیزى است که عدم قطعیت را کاهش می دهد. یا «جانگ کلومن» گفته است اطلاعات، معنایى است که توسط نمادها و نشانه ها منتقل می شود. «مزون» اطلاعات را ابزارهاى نمادینى می داند که توسط یک ذهن بر ذهن دیگر تأثیر می گذارد. «داویس» بر این نکته تأکید کرده که اطلاعات، داده هایى پردازش شده است که براى گیرنده، معنى دار، داراى ارزش واقعى و قابل درک در اعمال تصمیم هاى جارى و آینده است. «ویکری» اطلاعات را غیر داده پردازش شده، در بردارنده ى مقوله هایى مثل حقیقت، تشریح، نظریه، قانون و حتى مسئله می داند. و آن گونه که «پونتام» به خوبى تبیین کرده است مفاهیم و واژه هایى چون عصر اطلاعات، اقتصاد اطلاعات، مدیریت اطلاعات، سیاست اطلاع رسانی، جامعه اطلاعاتی، تکنولوژى اطلاعات، انتقال اطلاعات و... نشان دهنده ى برداشت هاى متفاوت از مفهوم اطلاعات است.16
به هر حال اطلاعات را باید از دانایى و دانش مجزا دانست، چه مجموع اطلاعات یک فرد درباره ى موضوعى خاص، دانش فرد درباره ى آن موضوع را تشکیل می دهد و بر این نکته نیز باید واقف بود که هر اطلاعاتى حقیقت نیست، گرچه هر حقیقتى اطلاعات است و همچنین باید دانست هر مشاهده اى به اطلاعات نمی انجامد. و به طور کلى می توان اطلاعات را داده ى پردازش شده در ذهن دانست که براى دارنده ى آن داراى معنى و مفهوم است؛ گرچه قابل انتقال به دیگرى و قابل فهم براى دیگرى نیست.
نکته ى مهم در بررسى اطلاعات، این موضوع است که اطلاعات مفهومى جدید و ویژگى عصر مدرین یا جامعه ى اطلاعاتى نیست؛ از آغاز زندگى بشر با اولین مشاهدات و همچنین در اولین گفتگوها و سخن گفتن ها و نیز اولین سنگ نبشته ها و غارنویسی ها اطلاعات، جابجا می شده است و در هر مرحله از تمدن بشرى این اطلاعات گسترش و شکلى جدید یافته و از حالت شفاهى به کتبى و از کتبى به مجازى رشد پیدا کرده است.

ویژگی هاى اطلاعات
«هارلن کلیولند» و «فیلیپ کلمپیت» به برخى شاخصه ها و ویژگی هاى اطلاعات پرداخته اند که در اینجا اشاره اى کوتاه به آن خواهیم داشت.
1 ـ هر اطلاعاتى به طورى نسبى ارزشمند است. (اعم از ارزش مادى و معنوی).
2 ـ اطلاعات، قابل توسعه است و تنها عامل محدود کننده ى آن زمان است.
3 ـ اطلاعات، نوعى کالا است که خرید و فروش هم می شود گرچه قیمت مشخصى ندارد و حتى ممکن است به طور رایگان منتقل شود.
4 ـ اطلاعات برخلاف کالا و صنایع دیگر، با کمبود منابع مواجه نیست و بادوام است.
5 ـ اطلاعات با سرعتى بیشتر از کالاهاى دیگر قابل نشر و قابل انتقال است.
6 ـ اطلاعات به قدرت منجر می شود چون فردى که آگاه تر است، بالقوه می تواند قدرت بیشترى داشته باشد.
7 ـ جدا از تراکم اطلاعات که منجر به قدرت می شود، اطلاعات باید ویژگى توزیعى داشته باشد وگرنه حبس اطلاعات، منجر به رکود آن خواهد شد.
8 ـ معنى و مفهوم و ارزش اطلاعات، در ظرف زمان، مکان و فرهنگ متغیر است.
9 ـ اگر اطلاعات منظم شده و پردازش گردد می تواند به دانش تبدیل شود و حقیقتى را تبیین نماید.
10 ـ اطلاعات از شیوه هاى گوناگون، اعم از مشاهده، تحقیق، آموزش و... به دست می آید.17

جامعه ى اطلاعاتى چیست؟
جامعه ى اطلاعاتی، عصر اطلاعات، جامعه ى شبکه اى و عصر مجازى از مفاهیم جدیدى است که مورد توجه اندیشمندان علوم ارتباطات، جامعه شناسى و سیاست مداران قرار گرفته است. امروزه با انفورماتیکى شدن جوامع مدرن، پول، بانک، انتخابات، تفریحات، ارتباطات، آموزش، تجارب و... مجازى و الکترنیکى شده و با تحولات عظیم در عرصه اقتصاد و صنعت کشورهاى توسعه یافته هر روز بر روند این تغییرات افزوده می شود. در این تغییرات، اطلاعات بسیار مورد تأکید و تأثیرگذار است. تمام عرصه ها و حوزه هاى زندگى جمعى و فردى وابسته به اطلاعات و تکنولوژى اطلاعات است و دسترسى یا عدم دسترسى به اطلاعات، نقشى اساسى و تعیین کننده در زندگى انسان در هزاره ى سوم ایفا می کند.
جامعه ى اطلاعاتى واقعیتى است که نه تنها اشکال سازمان اقتصادى بلکه نهادها و ساختارهاى اجتماعی، ارزش و هنجارهاى اجتماعى و دانش و شیوه ى زندگى و به طور کلى فرهنگ انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده است و امروزه مفهوم جامعه ى اطلاعاتی، محور کانونى در تحلیل هاى توسعه است. در جامعه ى اطلاعاتى تولید ارزش و اطلاعاتى ارتباط میان کشورها، جوامع و افراد یک جامعه را تعیین می کند و به طور کلى افراد در جامعه اى زندگى می کنند که محوریت دانش مشهود است و همگان سعى در تولید پردازش و استفاده از اطلاعات دارند آن گونه که در اعصار قبل، ثروت، نقش تعیین کننده در زندگى انسان داشت.
سیر ایجاد چنین ساختارى در حوزه ى عمومی، خصوصى و دولتى جوامع مدرن از سوى اندیشمندان مختلف مورد توجه قرار گرفته است که برخى با تأکید بر جامعه ى پساصنعتى و پست مدرنیسم به تبیین آن می پردازند و برخى دیگر نیز با تأکید بر مدرنیته ى گسترش یافته و جهانى شدن، این مسئله را مورد بررسى قرار می دهند. «ماسودا» از اولین دانشمندانى بود که به تولید ارزش هاى اطلاعاتى در جامعه ى اطلاعاتى توجه کرد و عقیده داشت این ارزش ها نیروى شکل دهنده به توسعه ى جامعه اند. «مانوئل کاستلز» معتقد بود تکنولوژى اطلاعات در جامعه ى اطلاعاتى ابزارى براى ایجاد یک منطق سازمان دهنده ى جدید است که این منطق، روابط بین فرد و جامعه و فقیر و غنى را تعیین می کند. «دانیل بل» با تأکید بر مفهوم جامعه ى فراصنعتى معتقد است در این عصر، دانش و نوآورى به منبع متحول کننده ى جامعه تبدیل شده است و تغییرات ایجاد شده در وهله ى اول، در ساختار اجتماعى تغییر به وجود می آورد که در ساختار جدید، گروه هاى اجتماعى جدیدى شکل می گیرند که براى ارائه ى انواع مهارت ها در جامعه ى پساصنعتى آموزش و تربیت داده می شود. «آلوین تافلر» به بمب اطلاعاتى اشاره می کند و این مسئله که در جامعه ى اطلاعاتی، کامپیوتر نقش اساسى ایفا می کند.18
به هر حال با توجه به تبیین هاى متفاوت، امروز اکثر جوامع بشرى در جامعه اى اطلاعاتى به سر می برند و اطلاعات، در کنش و رفتار انسان نقش تعیین کننده دارد. اما این مسئله و واقعیت انسانی، خلق شدنى نبوده و در سیر تحول و تمدن بشر ایجاد شده است که از یک دیدگاه سه مرحله ى تکاملى ایجاد جامعه اطلاعاتى چنین است:
1 ـ اواسط قرن 19 با تأسیس اولین خبرگزاری هاى بین المللی، اختراع تلگراف تلفن، اتحاد بین المللى مخابرات، به تدریج دامنه ى ارتباطات و انتقال اطلاعات گسترده شد، کامپیوتر هر روز فعال تر شده و تصمیم گیرى از انسان به ماشین منتقل شد، تا آنجا که اطلاعات به کالا تبدیل و فراملى محسوب شد.
2 ـ روند صنعتى شدن و توسعه ى مخابرات، توسعه ى روزافزونى داشته است تا این که از دهه ى 1960 با ادغام کامپیوتر و تکنولوژى ارتباطی، حجم اطلاعات و سرعت آن از قبل فراتر رفت و کاربرد تکنولوژى اطلاعات در توسعه ى صنعت و کشاورزى و خدمات بیشتر شد و براى اولین بار مفهوم جامعه ى اطلاعاتى از سوى کسانى چون «مانوئل کاستلز» مطرح شد و مفاهیمى چون نظم نوین جهانی، دهکده ى جهانى و امپریالیسم خبرى انتشار یافت.
3 ـ از سال 1995 همگونى سیستم هاى مخابراتی، رادیو تلویزیونى و کامپیوترى در جامعه ى شبکه اى ظاهر شد. تقسیم بندى اطلاعات به خصوصی، عمومى و جهانى صورت پذیرفت و جریان اطلاعات جانشین مکانیسم بازار شد و واقعیت مجازى به جاى واقعیت عینى مورد توجه قرار گرفت. اینترنت در این مرحله، رشد و توسعه یافت و امروز در زندگى بشر، دانش و فرهنگ و جامعه نقشى اساسى ایفا می کند و دیگر ویژگی هایى که به آن اشاره می کنیم.19

ویژگی هاى جامعه ى اطلاعاتی
جامعه ى اطلاعاتی، یک واقعیت ثابت و ایستا نیست که بتوان به راحتى ویژگی هاى آن را برشمرد اما براى آشنایى بیشتر با این مفهوم لازم است به برخى شاخصه ها و ویژگی ها که از منظرهاى متفاوت انتزاع گردیده و یا مشاهده و تحقیق شده است پرداخت که مشخصاً به اندیشه هاى مک لوهان، آلوین تافلر، مانوئل کاستلز، آنتونى گیدنز، فرانک وبستر و... می پردازیم.
1 ـ سرعت بالاى تکنولوژى ارتباطی، انفجار زمان و پیوند خوردن تجارب جهانى به یکدیگر.
2 ـ تعلق پذیرى اطلاعات به کل جوامع و انسان ها و فقدان مرکزیت و سلسله مراتب و فرماندهى مطلق.
3 ـ رمز زدایى از انسان و جامعه و ابهام زدایى از جهان.
4 ـ کالایى شدن اطلاعات و تولید و توزیع اطلاعات انبوه و مبادله ى آنها در ارتباطات وسیع.
5 ـ ضربه به هویت سنتى انسان و ایجاد بحران هویت در جوامع.
6 ـ گشتاورى لحظه اى امور اقتصادی، اجتماعى و سیاسى در سطح جهانی.
7 ـ ظهور شبکه هاى اطلاع رسانى و سیبرنتیک تأثیرگذارى فراوان در جنبه هاى مختلف زندگى بشر.
8 ـ آموزش همه جانبه و در رشته هاى مختلف.
9 ـ ظهور مشاغل و خدمات و تفریحات اطلاعاتى و مرتبط با تکنولوژى ارتباطات و اطلاعات.
10 ـ فقدان حالت رویارویى در ارتباطات و امکان بی نام بودن طرفین و حالت گمنامی.
11 ـ صرف تلاش فراوان براى تولید، جمع آوری، ثبت، یکپارچگی، تفسیر و اشاعه اطلاعات در جوامع.
12 ـ ظهور دو جهانى شدن ها و گسترش جهانى شدن مجازى در کنار جهانى شدن طبیعى و مادى به صورت همزمان.
13 ـ سیاسى شدن انسان، افزایش شدید آگاهی هاى سیاسی، اجتماعی، فرهنگى و اقتصادى و گسترش عناصر نظارت اجتماعى و افزایش سطح صراحت و شفافیت.
14 ـ تحرک بیشتر بین افراد و جوامع، جهانى شدن ارتباطات و اصل حضور در همه جا و نیز ایجاد نظام هاى ارتباطى جدید.

انتقاد از جامعه ى اطلاعات
یک نکته ى اساسى در بررسى جامعه ى اطلاعاتى این موضوع است که همگان به این پدیده و واقعیت به مثابه واقعیتى مطلوب نمی نگرند و در تئوری ها و دیدگاه هاى مشهورى رواج اطلاعات و اطلاعاتى شدن جوامع نه تنها مثبت نیست بلکه براى بشر امروز مشکل آفرین و پدیده هاى منفى محسوب می شود. چنان چه «لیوتار» معتقد است، تجارى سازى تحقیق و پژوهش که از طریق انقلاب ارتباطات صورت می پذیرد بدان معناست که ما آن قدر که به دنبال گسترش و افزایش قدرت هستیم به دنبال کشف حقیقت نیستیم و در کل، تضمینى وجود ندارد تا عقل و خرد نتایج آزادى بخش و رهایى بخش ایجاد کند. او معتقد است به تدریج، در جامعه ى اطلاعاتى همراه با استیلا و برترى کامپیوترها، یک منطق خاص و به دنبال آن دستورالعمل هایى خاص پدیدار می شوند که تعیین می کنند چه گزاره هایى به عنوان گزاره هاى دانشى یا معرفتى باید پذیرفته شود، بنابراین دانش، به طور فزاینده اى کالایى می شود.20
از همین منظر اندیشمند پست مدرن دیگرى به نام «ژان بودریار» گفته است فرهنگ معاصر در جوامع صنعتى پیشرفته، اغلب اشباع شده از طریق رسانه ها، سرگرمى و نظام اطلاعاتى است که این امر به ایجاد صورت خیال و باز تولید واقعیت منجر می شود. رسانه ها دنیایى غیر واقعى براى انسان می سازند که اکثراً مجازى و خیالى و شبیه سازى شده است و انسان گرفتار این دنیا شده و خود نمی تواند مستقلا عمل کند و به کنترل جهان پیرامون خویش بپردازد.21
از دیگر منتقدین عصر جدید و جامعه ى اطلاعاتى «فرد هالیدی» است که معتقد است امپراتوری هاى اطلاع رسانى به تشویش اذهان مردم می پردازند به بزرگ نمایى اندیشه ها مغشول اند و در عین حال اندیشه هاى اساسى را نادیده گرفته و سطحى می کنند.22
اندیشمندان مکتب انتقادى چون «تئودورآدرنو» و «هورکهایمر» نیز معتقدند دنیاى امروز و دنیاى آینده، یک دنیاى کاملا کنترل شده است و آزادى حقیقى انسان در پرتو این جهان لطمه دیده است. در این جامعه، یکسان سازى آگاهى و شعور انسانى از طریق ارتباطات صورت می پذیرد و کارکرد پنهان وسایل ارتباط جمعى و تکنولوژى جدید، فریب انسان در فرهنگى توده اى و بسته بندى شده است. یا آن گونه که «هربرت مارکوزه» تصریح می کند. در جامعه ى جدید با جذب دانش و آگاهى یکسان توسط نظام اجتماعى و یکسان سازى آگاهى فرد، انسان و رفتار تک ساحتى پدید می آید که در آن، مردم منافع واقعى خود را درک نمی کنند و به نظم اجتماعى یکپارچه سرکوب گر خو می گیرند.23

نابرابرى اطلاعاتی
همان گونه که اشاره کردیم، یکى از جنبه هاى نابرابرى موضعی، نابرابرى اطلاعاتى و تراکم سرمایه ى فرهنگى است. با توجه به ویژگی هاى جامعه ى اطلاعاتی، این نابرابرى ناگزیر است و قشرها و جوامع مختلف به علل گوناگون سرمایه ى فرهنگى و اطلاعاتى دارند و اکثریت نیز فاقد چنین سرمایه ای اند. این مسئله منجر به ظهور نابرابرى اطلاعاتى در سطح خرد و کلان شده است. البته این نکته نیز قابل ذکر است که نابرابرى اطلاعاتى تنها مختص جوامع مدرن یا جامعه ى اطلاعاتى نیست و از گذشته هاى دور وجود داشته است اما با ظهور تکنولوژی هاى ارتباطات و اطلاعات و وابستگى حیات بشر به اطلاعات و تکنولوژى روز، این نابرابرى ظهور و بروزى دوباره یافته و اهمیتى صد چندان پیدا کرده است. اکنون اجمالا به بررسى علل، پیامدها و راه حل هاى مورد اشاره درباره ى نابرابرى اطلاعاتى می پردازیم.

علل ایجاد نابرابرى اطلاعاتى در سطح خرد و کلان

1 ـ علل اقتصادى و تکنولوژیک
این مسئله واقعیتى قابل مشاهده است که برخى جوامع و بعضى اقشار و طبقات در یک جامعه که ثروت و امکانات اقتصادى بهترى دارند، بالتبع امکانات صنعتى و تکنولوژیک بهترى نیز دارند. سرمایه گذارى آنها بر تکنولوژى اطلاعات بیشتر از دیگران است و لحاظ دسترسى به این تکنولوژی ها و زیرساخت هاى لازم آن در مضیقه نیستند. اکثر جوامع توسعه نیافته با اقتصاد تک بعدى مواجهند. در تله هاى بدهى گرفتار بوده و رشدى غیر متوازن دارند و بر همین اساس از سرمایه گذارى در بخش هایى چون تکنولوژى اطلاعات غافل می مانند البته اکثراً از زیرساخت هاى لازم براى ایفاى نقش در جامعه ى اطلاعاتى نیز محروم اند، چون دسترسى به برق، تلفن، کامپیوتر، آموزش، تولید علم و... از زیرساخت هاى لازم در این زمینه است.

2 ـ علل سیاسی
از جنبه ى سیاسی، محافظه کاری، تمرکزگرایى و حکومت شبه استبدادى باعث ایجاد جو ترس از تکنولوژی هاى اطلاعاتى شده و برخى جوامع را از دسترسى به جریان آزاد اطلاعات محروم کرده است؛ زیرا حکومت هاى استبدادى و شبه استبدادى براى بقاى خود سعى در عدم شفافیت، عدم آگاهى مردم و حالتى از شعارگرایى و پوپولیسم دارند که در این فضا تفاوت میان این جوامع و جوامع آزاد و دموکراتیک اجتناب ناپذیر است. در فضاى غیر دموکراتیک کشورهاى استبدادى هم اقشار نزدیک به طبقه ى حاکم بیشتر می توانند از اطلاعات بهره مند شوند و از تکنولوژی هاى روز بهره بگیرند که این مسئله منجر به ایجاد و تشدید نابرابری هاى اطلاعاتى در سطح خرد می گردد.

3 ـ علل اجتماعی
از لحاظ اجتماعی، فقر، بی سوادی، عدم آموزش، مهاجرت، بیکارى و انحرافات و نیز هنجارهاى اجتماعى و ساختارها و نهادهاى غیر مدنى و توسعه نیافته، همگى جامعه را در رسیدن به سطحى از توسعه، همگام با کشورهاى صنعتى با مشکل مواجه می کنند. همین مشکلات اجتماعى باعث ایجاد نابرابرى در میان یک جامعه و دسترسى اقلیت به تکنولوژی هاى جدید اطلاعاتى می شود که نابرابرى اطلاعاتى را در جامعه تشدید می کند. به طور کلى آن چه از نقطه نظر اجتماعى به انى نابرابرى کمک می کند عدم توجه به آموزش و تخصص، عدم گردش آزاد اطلاعات، عدم استفاده از متخصصین در تخصص خودشان، عدم توجه به تخصص هاى پیچیده و جدید، عدم آموزش مدیران، وابستگى به غرب، باغث تمایز و تفاوت برخى کشورها و جوامع از دیگر جوامع شده و در سطح کلی، نابرابرى اطلاعاتى را تشدید کرده است.

4 ـ علل فرهنگی
آن گونه که کاستلز معتقد است «نیروهاى فرهنگی، جنگ هاى قدرت در عصر اطلاعات اند فرهنگ به عنوان منبع قدرت و قدرت به مثابه منبع سرمایه، سلسله مراتب اجتماعى نوین عصر اطلاعات را می سازند.» و به طور کلى میزان علقه ى شناختى جامعه، میل به درک عقلى و حسى از جزئیات (علوم تجربى و هنر) کلیات (علوم تفسیری) باعث سرمایه ى فرهنگى بیشترى در جامعه خواهد شد و هر چه سرمایه ى فرهنگى بیشتر باشد و فرهنگ استبدادى نیز رواج نداشته باشد، با توزیع اطلاعات مواجه خواهیم شد. همچنین رواج فرهنگ مساوات طلبى نیز از دیگر عوامل یکسانى و برابرى اطلاعات است. بدین ترتیب در فرهنگى استبدادی، غیر مساوات طلب که علقه ى شناختى در سطحى پایین است، نابرابرى اطلاعاتى در اقشار و طبقات آن جامعه مشهود خواهد بود. همچنین این تفاوت هاى فرهنگی، خود باعث تفاوت فرهنگى میان جوامع و نابرابرى کلى در سطح دنیا شده است.24 و این نکته اى اساسى است که فرهنگ مدرن و مدرنیته در همه ى کشورها و جوامع ایجاد نشده و تا این فرهنگ درونى نشود، نیل به بسیارى از اهداف جهان امروزی، مشکل به نظر می رسد، چه این فرهنگ به گسترش و اشاعه ى تکنولوژی هاى اطلاعاتى می پردازد و انگیزه و تجربه ى کافى در این زمینه را در اختیار جامعه و فرد قرار می دهد. آن گونه که آنتونى گیدنز تأکید می کند جهانى شدن و فرهنگ جهانى نیز با فراگرد تفکیک ساز خود، می تواند به عنوان عامل تخریب کننده ى فرهنگ هاى محلى و تعمیق کننده ى نابرابری هاى جهانى و بدتر کردن میزان فقرزدگى عمل کند.25

نابرابرى در دسترسى به اینترنت
در بررسى نابرابرى اطلاعاتی، از نابرابرى در دسترسى به اینترنت نباید غافل شد؛ چه ستون فقرات جامعه اطلاعاتی، شبکه هاى اطلاع رسانی، و در یک کلام ریشه ى جامعه اطلاعاتی، اینترنت است. این شبکه در اوایل دهه ى 1960 از سوى آژانس طرح هاى پژوهش پیشرفته (آرپا) و وزارت دفاع ایالات متحده ى آمریکا براى مقابله با شوروى و حفظ اسرار نظامى پایه گذارى شد که ابتدا دو دانشگاه استانفورد و کالیفرنیا در لس آنجلس به همدیگر متصل شدند و به تدریج مؤسسات «آرپانت»، «میل نت»، «اى بى ام» و «بیت نت» بر سرعت انتقال اطلاعات بین این شبکه ها افزودند و از سال 1990 اینترنت فعالیت خود را به صورت تارنماى گسترده ى جهانى World Wide Webآغاز نمود که در سال 1995، حدود 9 میلیون نفر و در سال 2000، حدود 122 میلیون نفر و در سال 2003، حدود 408 میلیون نفر کاربر اینترنتى از این شبکه ى جدید اطلاعات و ارتباطات استفاده کرده اند و هر روز بر تعداد این کاربران افزوده می شود.26
اما همان گونه که به راحتى قابل مشاهده است، اولا اینترنت تنها در یک کشور غربى ظهور کرده و ثانیاً کمتر از ده درصد مردم جهان به آن دسترسى دارند که همین نکته، بر نابرابر بودن ایفاى نقش جوامع در جامعه اطلاعاتى تأکید می کند اما آمارهایى که از سوى سازمان ملل، یونسکو و سازمان هاى جهانى دیگر انتشار می یابد، عمق این نابرابری ها را مشخص می سازد که اجمالا به برخى از اطلاعات آمارى اشاره می نماییم.
در زمینه ى سرمایه گذارى در توسعه ى اطلاعاتى و ارتباطی، کشور آمریکا به تنهایى سالانه 400 میلیارد دلار سرمایه گذارى می کند و بیش از 40 میلیارد دلار نیز صادرات و تجارب الکترونیک دارد که این، معادل بودجه و صادرات ده ها کشور غیر پیشرفته است.
در زمینه ى اتصال به اینترنت، در آمریکا از هر 2 نفر، یک نفر، در انگلیس، بیش از 10 میلیون نفر و در کره، 65 درصد ضریب نفوذ دارد، و به طور کلی، کشورهاى صنعتى که 15 درصد مردم جهان را شامل می شوند، بیش از 88 درصد کاربران اینترنتى را دارند. اما در کل، قاره ى آفریقا تنها یک میلیون نفر و به ازاى هر 250 نفر، یک نفر کاربر اینترنتى وجود دارد و هنوز 98 درصد مردم آمریکاى لاتین و 5/99 مردم آفریقا و نیز 98 درصد مردم آسیا از دسترسى به اینترنت محروم اند و کشورهایى نیز وجود دارند که کمتر از 10 کامپیوتر متصل به اینترنت دارند، یا اصلا به طورى کلى از این وسیله ى ارتباطى محروم اند. (براى مثال بنگلادش، آنگولا، چاد، بروندى و...)
دو زیرساخت لازم براى اینترنت، برق و تلفن است که هنوز 30 درصد مردم جهان از آن بی بهره اند و نیمى از مردم جهان نیز تا به حال صداى زنگ تلفن را نشنیده اند. تا آن جا که آفریقاى 740 میلیون نفری، 14 میلیون خط تلفن دارد که کمتر از منطقه ى منهتن در نیویورک است.27
همچنین مسایلى دیگر از قبیل عدم آموزش لازم، بی سوادی، مطالب به صورت انگلیسى (10 درصد مردم جهان، زبان انگلیسى تکلم می کنند و حدود 78 درصد سایت اینترنتى به این زبان است)، و نیز عدم استفاده ى صحیح از اینترنت موجب تشدید نابرابری ها در این زمینه و تفاوت ایفاى نقش کشورها در جامعه ى اطلاعاتى شده است. این نکته نیز قابل ذکر است که در کشورهاى توسعه نیافته که ضریب نفوذ اینترنت، پایین تر از کشورهاى توسعه یافته است، اقشار و افرادى که به اینترنت دسترسى دارند نیز استفاده ى مطلوب و صحیحى از آن ندارند و به علت عدم وجود زیرساخت هاى لازم براى استفاده از آن، بهره گیرى مناسب در این زمینه را ندارند.

پیامدهاى نابرابرى اطلاعاتی
هر مسئله ى اجتماعى غیر از مشکلات و معضلات ذاتى خودش، پیامدها و نتایجى به دنبال خواهد داشت که جامعه شناسان در تئوری ها و نظریات خویش به این مسئله نیز می پردازند. نابرابرى اطلاعاتى نیز از این قاعده مستثنى نیست. پیامدهاى فراوان فردی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسى و فرهنگى از نابرابرى اطلاعاتى نشأت می گیرند که به اندازه ى حوصله ى این مقاله، به آنها می پردازیم.
همان گونه که مهم ترین عامل نابرابرى اطلاعاتی، علت اقتصادى بود، مهم ترین پیامد آن نیز عامل اقتصادى و نابرابرى اقتصادى است. روشن است که وقتى اطلاعات گروهى درباره ى مسائل مختلف بیش از گروه هاى دیگر باشد، کنش آنها ضابطه مند و قاعده مند و عاقلانه تر خواهد بود و نتیجه و کارکرد آنان نیز بهتر است، در جهان امروز دسترسى سریع به اطلاعات، چه در سطح کلان یا خرد، موجب پیشرفت اقتصادى است. در گذشته، گرچه چنین مسئله اى وجود داشت و ممکن بود اقلیتى از دیگران اطلاعات بیشترى داشته باشند، اما این مسئله، تأثیر فراوانى در تراکم ثروت اقتصادى نداشت؛ امروز است که فنون مختلف به اطلاعات وابستگى دارد و حتى خود اطلاعات به کالا و مبادله ى آن، به تجارب مبدل شده است. به طور کلى نابرابرى اطلاعاتى در سطح کلان، نابرابرى اقتصادى و صنعتى میان کشورهاى صنعتى و غیر صنعتى را تشدید می کند و در سطح خرد نیز باعث بروز نابرابری هاى اقتصادى جدید و تشدید نابرابری هاى اقتصادى سابقه دار در داخل جوامع مختلف اعم از صنعتى و غیر صنعتى می گردد.
از لحاظ اجتماعی، نابرابرى اطلاعاتی، باعث از دست دادن نقش و عاملیت فرد و تغییرات اجتماعى کند و بی جهت و غیر عقلایى و تقلیدى می شود. جذب دانش نوین و روزآمد کردن آن در سطح جامعه مشکل تر می شود و امکان گردش اطلاعات به صورت افقى در جامعه محدود می شود. اگر هم گردش اطلاعات وجود داشته باشد، به صورت عمودى و از بالا به پایین است و اعضاى جامعه نمی توانند نقش چندانى در تولید و توزیع و گردش اطلاعات ایفا کنند. تغییرپذیرى و تحرک در جامعه کاهش می یابد و جامعه به رکود مبتلا می گردد. تمایل به اخلاق مسئولیت و شیوه ى روشمند و منظم براى اکثریت ضعیف باقى می ماند و رشد شخصیت براى اکثریت، تنها در دامنه اى محدود میسر است. به طور کلى در سطح کلان، نابرابرى اطلاعاتی، موجب محدودیت گسترش خردگرایى در عرصه هاى مختلف حیات اجتماعى می شود و در سطح خرد، آسیب جدى به انسجام اجتماعى وارد می سازد.
از جنبه ى فرهنگی، نابرابرى اطلاعاتی، باعث محرومیت اکثریت اعضاى جامعه در دسترسى به منابع معرفتى می شود. سطح مشارکت همگانى در تولید و و خلاقیت علمى و فرهنگى کاهش می یابد. گرچه دستیابى به فهم فرهنگى آسان تر است، اما نوعى وفاق انفعالى تولید می کند که امکان رشد و توسعه ى پایدار را فراهم نمی کند. خصلت منزلتى آموزش افزایش می یابد و خصلت کاربردى و تخصصى آن کم رنگ می گردد و به طور کلى در سطح کلان، نابرابرى اطلاعاتى به فرهنگ جهانى لطمه وارد می سازد، کشورهاى عقب مانده را در برابر کشورهاى پیشرفته در طى مسیر جهانى شدن آسیب پذیر می کند و فرهنگ و هویت هاى ملى و قومى بدون ایفاى نقش در جهانى شدن، کم کم به فراموشى سپرده می شوند و یا به عنوان مانعى در راه جهانى شدن، مسائل و مشکلات اجتماعى و فرهنگى ایجاد می کنند. در سطح خرد نیز نابرابرى اطلاعاتى باعث رواج فرهنگ غرب از سوى قشر خاصى در جوامع توسعه نیافته می شود و همان گونه که اشاره شد در نهایت به انسجام اجتماعى لطمه وارد می سازد.
نابرابرى اطلاعاتى از لحاظ سیاسى نیز موجب استیلاى غرب بر جهان سوم، برترى اطلاعاتى و نظامى و جنگ هاى اطلاعاتى می شود و کشورهاى مغلوب را به غرب وابسته می سازد. همچنین کشورهاى دیکتاتورى می توانند از این حربه استفاده کنند و از شفافیت و گسترش اطلاعات و آگاهى جلوگیرى نمایند و قدرت خویش را بیشتر تحکیم بخشند. به طور کلى رشد نابرابرى اطلاعاتی، مشارکت گسترده و دموکراتیک را تهدید می کند و قدرت دولت و حاکمان را افزایش می دهد و با حق نظارت و اظهار نظر و سازماندهى گروه هاى غیر دولتى مبارزه می کند.

نتیجه گیرى و ارائه راه حل
با توجه به مباحثى که مطرح شد، می توان ادعا کرد عدالت و برابرى خواسته ى تاریخى انسان به ماهوى انسان بوده است، اما با توجه به تجربه ى بشرى ایجاد برابرى مطلق غیر ممکن یا حداقل دور از ذهن به نظر می رسد. اما وظیفه ى هر انسانى متعادل کردن و عقلانى کردن این نابرابری ها است و یکى از انواع نابرابری، که امروزه در جامعه ى اطلاعاتى جهانى و با جهانى شدن مدرنیته اهمیت روزافزونى پیدا کرده، نابرابرى اطلاعاتى است. علل مختلفى در ایجاد آن دخیل بوده و پیامدهاى فراوانى براى جوامع مختلف داشته است و خواهد داشت. پس صاحبنظران، جامعه شناسان و سیاست مداران با راهکارهاى متنوع، در کاهش این نابرابرى و ایجاد تعادل و برابرى نسبى اطلاعات در سطح خرد و کلان سعى داشته اند.
در این راستا، اندیشمندان معاصر به راه حل ها و راهکارهاى متفاوتى در این زمینه اشاره کرده اند و این مسئله به معضل و مشکل جهانى بدل شده که در اجلاس سران جامعه ى اطلاعاتى و حتى بیانیه ى اصول آن که در آذرماه 1382 تصویب شده بسیار مورد تأکید قرار گرفته است و این راهکارها می توانند از جنبه هاى مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعى و اقتصادى در این زمینه نتیجه بخش باشند.
یکى از راهکارهاى مؤثر و مهم، رفع نابرابرى اقتصادى و ایجاد زیرساخت هاى اقتصادى و صنعتى براى تکنولوژى اطلاعات بین اقشار مختلف یک جامعه از یک سو و بین جوامع مختلف خصوصاً عقب افتاده از سوى دیگر است. خصوصی سازی، مشارکت اقتصادی، توسعه ى سرمایه دارى جهانی، سرمایه گذارى در ابعاد کلان و زیرساخت هاى اساسی، افزایش حجم تبادل میان جوامع از طریق مبادله ى سرمایه، ارز و جهانگردی، اتحاد بین کشورهاى در حال توسعه و... از اقداماتى است که از سوى اندیشمندان مخلتف به عنوان راه حل اقتصادى نابرابرى اطلاعاتى مورد توجه قرار گرفته است.
از لحاظ سیاسى و اجتماعی، وجود مقررات و قوانین متناسب با روز، نهادینه کردن آموزش، بانک هاى اطلاعاتى محلی، ارتقاى توسعه و همبستگى اجتماعی، آزادى جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و اندیشه ها، افشاى حداکثرى و آسان کردن دسترسى به اطلاعات و محدود کردن موارد استثنا، نظارت نهادینه شده بر دولت، تغییرات اساسى در دولت و جامعه ى مدنی، مشارکت سیاسی، محترم شمردن حقوق اساسى شهروندى و... می تواند اثربخش و داراى نتیجه باشد تا نابرابرى اطلاعاتى را کاهش دهد.
اما مهم تر از همه، راه حل فرهنگى است؛ چون اکثر راه حل اقتصادى و سیاسى و اجتماعی، شعارگونه و دور از واقعیت و غیر عملی اند اگر فرهنگ استفاده از اطلاعات و فرهنگ مشارکتى و فرهنگ مقابله نابرابرى اطلاعاتى در جهان رواج پیدا کند، جوامع مختلف می توانند به راحتى این نابرابرى را در سطح کلان، متعادل تر کنند و با ظهور این فرهنگ در داخل هر جامعه ای، جنبشى ایجاد خواهد شد که لااقل به طور نسبى از این نابرابرى خواهد کاست. اما از این واقعیت نیز نباید غافل شویم که در کشورهاى توسعه یافته، آگاهى کاذب و فرهنگ بسته و تبلیغات هدفدار، از ظهور چنین جنبشى جلوگیرى خواهد کرد و در کشورهاى توسعه نیافته و شبه دیکتاتوری، زور و قدرت با توقیف مطبوعات، سانسور اطلاعات و جلوگیرى از استفاده ى عمومى از اینترنت و... راه را براى آگاهى مردم می بندند. در این میان، نخبگان باید با آگاه سازى و گروه هاى غیر دولتى با انسجام و همکاری، راه را براى آگاهى انسان امروزى باز کنند و هر کس بداند یکى از مسائل مهم هزاره ى سوم، نابرابرى اطلاعات و اطلاعات نابرابر است و پیش به سوى جنبش ضد نابرابرى اطلاعاتى گام بردارد.

منابع و مآخذ
1 ـ آرون، ریمون، مراحل اساسى سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمى و فرهنگی، چاپ پنجم 1381.
2 ـ الجزیره نت، جهان در هزاره سوم، ترجمه یوسف عزیزى بنی طرف، روزنامه همشهرى 20 فروردین 1380.
3 ـ باتومور، تام، مکتب فرانکفورت، ترجمه حسنعلى نوذری، نشر نی، چاپ دوم 1380.
4 ـ باقی، عمادالدین، عدالت، آزادی، دو بال شکسته، روزنامه شرق، 1 آذر 1382.
5 ـ بدیعی، نعیم، چالش هاى روزنامه نگارى الکترونی، روزنامه نسیم صبا 18 فروردین 1383.
6 ـ بشیریه، حسین، دیباچه اى بر فلسفه عدالت، نشریه ناقد اسفند 1382.
7 ـ پتیت، فیلیت آرمان عادلانه رالز، ترجمه على معظمی، روزنامه شرق، 20 دى 1382.
8 ـ تامپسون، جان، رسانه ها و مدرنیته، ترجمه مسعود اوحدی، انتشارات سروش، چاپ اول 1380.
9 ـ چلبی، مسعود، جامعه شناسى نظم، نشر نی، چاپ اول، 1375.
10 ـ خوارزمی، شهیندخت، آینده دیجیتالى جهان، کتاب ماه علوم اجتماعی، تیر و مرداد 1382.
11 ـ رفیع پور، فرامرز، آناتومى جامعه، شرکت سهامى انتشار، چاپ دوم 1380.
12 ـ ریتزر، جورج، نظریه جامعه شناسى در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ ششم 1381.
13 ـ ساعی، منصور، نسل دوم مکتب فرانکفورت، رونامه همشهری، 28 فروردین 1382.
14 ـ سروش، عبدالکریم، عدالت ممکن، روزنامه یاس نو، 27 بهمن، 1382.
15 ـ شایان مهر، علیرضا، دائرة المعارف تطبیقى علوم اجتماعی، انتشارات کیهان، چاپ اول 1377.
16 ـ علوی،ی، رابطه متن و برابرى با تأکید بر برابرى ملی، نشریه آفتاب آبان 1382.
17 ـ کالاتیل، شانتی، تأثیر اینترنت بر حکومت دیکتاتوری، ترجمه حسن نورایی، نشریه آفتاب، اردیبهشت 1382.
18 ـ کیویستو، پیتر، اندیشه هاى بنیادى در جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ دوم 1380.
19 ـ گیدنز، آنتونی، جهانى شدن، نابرابرى و دولت سرمایه گذار اجتماعی، ترجمه محمد رضا مهدى زاده، نشریه آفتاب آذر 1381.
20 ـ محسنی، منوچهر، جامعه شناسى جامعه اطلاعاتی، نشر دیدار، چاپ اول، 1380.
21 ـ ملکیان، مصطفی، تاریخ فلسفه غرب، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول 1379.
22 ـ هابرماس، یورگن، تنش و نابرابری ها، ترجمه پیروز ایزدی، روزنامه همشهرى 14 فروردین 1379.
23 ـ هیل، مایکل، تأثیر اطلاعات بر جامعه، ترجمه محسن نوکاریزی، نشر چاپار، چاپ اول 1381.

پی نوشت ها
28. علیرضا شایان مهر، دائرة المعارف تطبیقى علوم اجتماعی.
29. ر. ک:ى علومی، رابطه متن و برابرى با تأکید بر برابرى ملی، نشریه آفتاب.
30. ر. ک: مسعود چلبی، جامعه شناسى نظم، ص 201 ـ 180.
31. ریمون آرون، مراحل اساسى سیر اندیشه در جامعه شناسی، ص 597 ـ 596.
32. ر. ک: فرامرز رفیع پور، آناتومى جامعه، ص 473 ـ 465.
33. ر. ک: جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسى در دوران معاصر، ص 123 و 126.
34. ر. ک: حسین بشیریه، دیباچه اى بر فلسفه عدالت، نشریه ناقد.
35. مسعود چلبی، جزوه جامعه شناسى توسعه، 1383.
36. عمادالدین باقی، عدالت و آزادى دو بال شکسته، روزنامه شرق.
37. ر. ک: همان و عبدالکریم سروش، عدالت ممکن، روزنامه یاس نو.
38. ریمون آرون، مراحل اساسى سیر اندیشه در جامعه شناسی، ص 257.
39. ر. ک: فیلیپ پتیت، آرمان عادلانه رالز، روزنامه شرق و حسین بشیریه، دیباچه اى بر فلسفه عدالت، نشریه ناقد.
40. ر. ک: ریمون آرون، مراحل اساسى سیر اندیشه در جامعه شناسی، ص 255.
41. ر. ک: عبدالکریم سروش، عدالت ممکن، روزنامه یاس نو.
42. ر. ک: منوچهر محسنی، جامعه شناسى جامعه اطلاعاتی، ص 30.
43. ر. ک: مایکل هیل، تأثیر اطلاعات بر جامعه، ص 16 ـ 14.
44. ر. ک: حسینعلى افخمی، رسانه هاى جدید و ارتباطات برون سازمانی، سایت اینترنتى .Lranwsis
45. ر. ک: حمید مولانا، جامعه مدنی، جامعه اطلاعاتی، جامعه اسلامی، سایت اینترنتى Lrandocو منوچهر محسنی، جامعه شناسى جامعه اطلاعاتی، ص 20 و 21 و فرشاد نوریان، عصر اطلاعات و شهرهاى دوگانه، سایت اینترنتى Ayandenegar.
46. ر. ک: حسینعلى افخمی، رسانه هاى جدید و ارتباطات برون سازمانی، سایت اینترنتى Iranwsis.
47. ر. ک: محمد رضا تاجیک، فن سالارى مستبدانه، سایت اینترنتى Khabarname.
48. ر. ک: پیترکیویستو، اندیشه هاى بنیادى در جامعه شناسی، ص 197 ـ 194.
49. ر. ک: یوسف عزیزى بنی طرف، جهان در هزاره سوم، روزنامه همشهری.
50. ر. ک: تام باتومور، مکتب فرانکفورت، ص 56 ـ 22 و منصور ساعی، نسل دوم مکتب فرانکفورت، روزنامه همشهری.
51. ر. ک: یونس شکرخواه، جامعه اطلاعاتی، پیشینه، پرسش ها و ملاحظات ملی، سایت اینترنتى Iranwsis و مسعود چلبی، جامعه شناسى نظم، ص 64 و 193.
52. ر. ک: آنتونى گیدنز، جهانى شدن، نابرابرى و دولت سرمایه گذار اجتماعی، نشریه آفتاب.
53. کاظم معتمد نژاد، چشم انداز جهانى جامعه اطلاعاتی، سایت اینترنتى Iranwsisو نعیم بدیعی، چالش هاى روزنامه نگارى الکترونی، روزنامه نسیم صدا.
54. این آمارها از سایت هاى مختلف اینترنتى و منابع گوناگون به دست آمده که براى اطلاعات بیشتر ر.ک: شکاف دیجیتالی، چشم انداز جهانى جامعه اطلاعاتى و عصر مجازى چهارمین موج تغییر در سایت اینترنتى lrnwsis و شکاف دیجیتالى چالشى در برابر کشورهاى در حال توسعه، سایت اینترنتى .e-resaneh


منبع: / سایت / باشگاه اندیشه
نویسنده : سید محمد ناظم زاده

نظر شما