توپ در زمین وزارت اطلاعات
فاجعه جنایات پاکدشت را از هر زاویه که بنگریم یک افتضاح پلیسی و امنیتی است که هیچ دستگاهی اعم از پلیس، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات نمیتواند از زیر بار تقصیر آن، شانه خالی کند.
سکوت چند روزه دستگاههای انتظامی و قضایی در مورد ابعاد این جنایت هولناک، کمی مشکوک و سوالبرانگیز به نظر میرسید. اما سرانجام بالاترین مقام انتظامی استان تهران این مهر سکوت را شکست و رسما توپ را در زمین وزارت اطلاعات انداخت.
سردار رضا زارعی فرمانده انتظامی استان تهران در گفتگویی اعلام کرد: « «بیجه» پس از دستگیری در مرحله نخست، دو ماه در بازداشت وزارت اطلاعات بود و بازپرس پرونده با گزارش وزارت اطلاعات او را آزاد کرده است و پلیس به خاطر عدم اطلاع از آزادی بیجه تا زمان دستگیریاش در قیامدشت هیچ نظارتی بر او نداشت». «فرمانده پلیس استان تهران، ناهماهنگی بین پلیس، وزارت اطلاعات و دادسرا را دلیل اصلی درادامه وقوع جنایت بیجه پس از آزادی از زندان دانست و گفت: بیجه و دو افغان از 27 اسفند 82 از زندان به وزارت اطلاعات داده شدند و به خاطر حساسیت موضوع، ماموران وزارت دو ماه آنان را تحت تحقیق گرفتند و روز دوم اردیبهشت ماه سال 83، آنان در حالی که قرائنی بر مجرمیت به دست نیامده بود، تحویل زندان خورین شدند و بیجه با سپردن وثیقه آزاد شد.»
البته این مقام ارشد انتظامی نکات دیگری هم در این مصاحبه بیان کرده که مربوط به ناهماهنگی درون سازمانی پلیس از جمله تفاوت حوزههای ماموریتی پلیس قیامدشت و پاکدشت میباشد اما در خصوص نکته اول یا افشاگری مهمی که او کرده این سوالات از وزارت اطلاعات قابل پرسیدن است:
1- چرا وزارت اطلاعات از تاریخ دستگیری بیجه و همدستش تاکنون هیچ اطلاعیه یا مصاحبهای منتشر نکرده است؟
2- نتایج تحقیقات از بیجه در طول 2 ماه دستگیری او و حضور او در چنگ وزارت اطلاعات، چه بوده است؟
3- به چه دلیل اعلام شده که ماموران وزارت اطلاعات، قرائنی بر مجرمیت «بیجه» به دست نیاوردهاند؟
4-وزارت اطلاعات درخصوص حادثه مفقود شدن 29 کودک و انسان در یک منطقه طی 5/1 سال، چه حساسیتی از خود نشان داده است؟ آیا این یک معضل امنیتی به حساب نمیآمده است؟
5- چرا آزادی «بیجه» به پلیس اطلاع داده نشده است؟
6- به لحاظ هماهنگیهای درونسازمانی و برونسازمانی میان 3 دستگاه پلیس، وزارت اطلاعات و قوه قضاییه، خلاءهای فاحش و عجیب و غریبی وجود دارد، با توجه به توسعه فناوریهای رایانهای و شبکههای اطلاعاتی، چه تدابیری برای حل این مشکل و جلوگیری از تکرار چنین فجایعی اندیشیده شده است؟
7- آیا باید حرف فرمانده پلیس استان تهران را قبول کنیم که یک جوان 22 ساله توانسته تمام دستگاههای امنیتی، انتظامی، قضایی و اطلاعات مملکت را فریب دهد و 18 ماه تمام به جنایات کثیف خود در حاشیه پایتخت ادامه دهد؟ به نظر میرسد همه یک عذرخواهی به مردم بدهکارند هر چند این عذرخواهی دردی را درمان نمیکند، اما اولین گام برای اصلاح و رشد، پذیرش خطاها و قصورها است. کاری که فرمانده پلیس تهران کرد و رسما از مردم عذرخواهی کرد.
راستی امیدواریم این پرونده هم به سرنوشت پروندههایی همچون سیل گلستان، قطار نیشابور و سقوط هواپیماها دچار نشود که طی آن فقط یک مقام دست چندم اجرایی نظیر جنگلبان، راهدار، سوزنبان و مرحوم خلبان مقصر شناخته شدند.
اساسیترین کار در این پرونده، در درجه اول بازنگری در سیستمهای ارتباطی و اطلاعرسانی میان نهادهای امنیتی، انتظامی، قضایی و اطلاعاتی است. به گونهای که مجرمان در هر مکان و زمانی احساس ناامنی کنند و مردم احساس امنیت.
منبع: / سایت / خبرنگار ۱۳۸۳/۰۶/۳۰
نویسنده : حمید ضیایی پرور
نظر شما