کمینگاه شیطان «ربا»
بعد از هجرت در سه سورهی دیگر از سورههایی که در مدینه نازل شده بحث از ربا به میان آمده است که به ترتیب عبارتاند از: سوره بقره، آل عمران، نساء. گر.ه سوره بقره قبل از آل عمران نازل شده اما بعید نیست که خصوص آیه 130 سورهی آلعمران (که حکم صریح تحریم ربا را بیان میکند) قبل از سورهی بقره و آیات فوق نازل شده باشد.
به هرحال، این آیه و سایر آیات مربوط به ربا، هنگامی نازل شد که رباخواری با شدت هر.ه تمامتر در مکه و مدینه و جزیره عربستان رواج داشت، و یکی از عوامل مهم آن زندگی طبقاتی یعنی ناتوانی شدید طبقه زحمتکش و طغیان اشراف بود؛ لذا مبارزهی قرآن با ربا بخش مهمی از مبارزات اجتماعی اسلام را تشکیل میدهد. درآیهی 275سوره بقره میخوانیم:
«الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَس»
«خبط» در لغت به معنی عدم حفظ تعادل بدن به هنگام راه رفتن یا برخاستن است، در جملهی بالا شخص رباخوار، به آدم «مصروع» و «دیوانه» تشبیه شده، که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و بطور صحیح گام بردارد.
(احتمال اول) منظور از این سخن.گونگی «مشی اجتماعی» رباخواران در دنیا است، زیرا آنها عملی هم.ون دیوانگان دارند و فاقد تفکر صحیح اجتماعی هستند، و حتی منافع خود را هم نمیتوانند درنظر بگیرند، زیرا مسائلی مانند تعاون، همدردی، عواطف انسانی، نوع دوستی برای آنها مفهومی ندارد و پرستش ثروت آن.نان.شم عقل آنها را کور کرده که نمیفهمند استثمار طبقات زیر دست و غارت کردن دسترنجشان، بذر دشمنی را در دلهای آنان میپاشد، و به انقلابها و انفجارهای اجتماعی که اساس مالکیت را بهخطر میافکند منتهی میشود.
در این صورت امنیت و آرامش در.نین اجتماعی وجود نخواهد داشت، و رباخواران هم نمیتوانند راحت زندگی کنند و مشیشان مشی دیوانگان است.
(احتمال دوم) بر اساس اقوال دیگری، منظور از قیام در اینآیه رستاخیز و ورود به صحنهی قیامت است، یعنی به هنگام زندگی در آنجهان به شکل دیوانگان و مصروعان محشور میشوند.
اکثر مفسران احتمال دوم را پذیرفتهاند، ولی بعضی از مفسران جدید احتمال اول را ترجیح دادهاند.
اما از آنجایی که وضع انسان در جهان دیگر تجسمی از اعمال او در این جهان است، ممکن است آیه اشاره به هر دو معنا باشد، یعنی آنهایی که قیامشان در دنیا بیرویه و غیرعاقلانه، و آمیخته با «ثروت اندوزی دیوانهوار» است در جهان دیگر نیز به سان دیوانگان محشور میشوند.
جالب اینکه در روایات به هر دو قسمت اشاره شده است، در روایتی در تفسیر به نقل از امام صادق(ع) آمده است:
«رباخوار از دنیا نمیرود مگر اینکه به نوعی از جنون مبتلا خواهدشد».
و در روایت دیگر برای مجسم ساختن حال رباخواران شکمباره که فقط به فکر منافع خویشاند و ثروتشان وبال آنها خواهدشد، ازپیامبر(ص).نین نقل شده که فرمود:
«هنگامی که به معراج رفتم دستهای را دیدم که به حدی شکم آنان بزرگ بود که هر.ه تلاش میکردند برخیزند و راه بروند، برای آنان ممکن نبود و پیدرپی به زمین میخوردند. از جبرئیل سؤال کردم: اینها.ه افرادی هستند و جرمشان.یست؟ جواب داد: اینها رباخواران هستند».
حدیث اول: حالت آشفتگی انسان را درجهان منعکس میسازد.
حدیث دوم: حالات رباخواران در صحنه قیامت را بیان میکند. هر دو مربوط به یک حقیقت است:
«ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا»
دراین جمله منطق رباخواران بیان شده است. آنها میگویند: «.ه تفاوتی میان تجارت و رباخواری است». یعنی هر دو از انواع مبادله هستند که طرفین با اراده و اختیار خود آن را انجام میدهند.
قرآن در پاسخ آنها میفرماید: «واحل الله البیع وحرم الربا» خداوند بیع و تجارت را حلال کرده و ربا را تحریم نموده. یعنی میان این دو فرق روشنی است، و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. قرآن شرح بیشتری در زمینهی تفاوت این دو نداده است که گویا به دلیل وضوح آن بوده است زیرا:
اولا: در خرید و فروش معمولی هر دو طرف بهطور یکسان در معرض سود و زیان هستند، گاهی هر دو سود میکنند، گاهی هر دو زیان، گاهی یکی سود و دیگری زیان می بیند، درحالی که در «معاملات ربوی» رباخوار هی.گاه زیان نمی بیند و تمام زیانهای احتمالی بر دوش طرف مقابل سنگینی خواهدکرد و به همین دلیل است که مؤسسات ربوی روز به روز وسیعتر و سرمایهدارتر می شوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف، بر حجم ثروت آنها دائما افزوده می شود.
ثانیا: درتجارت و خرید و فروش معمولی، طرفین در مسیر «تولید و مصرف» گام برمیدارند، در صورتیکه رباخوار هی. عمل مثبتی در این زمینه ندارد.
ثالثا: با شیوع رباخواری سرمایهها درمسیرهای ناسالم میافتد و پایههای اقتصادی که اساس اجتماع است متزلزل میگردد، درحالی که تجارت صحیح موجب گردش سالم ثروت است.
رابعا: رباخواری منشأ دشمنیها و جنگهای طبقاتی است، درحالیکه تجارت صحیح.نین نیست و هرگز جامعه را به زندگی طبقاتی و جنگهای ناشی از آن سوق نمیدهد.
«فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّه»
جملهی بالا میگوید کسانیکه پند و اندرز الهی درمورد تحریم ربا به آنها برسد و از اینکار خودداری کنند، سودهایی را که قبل از نزول این حکم گرفتهاند از آن خود آنهاست (یعنی این قانون همانند هر قانون دیگر عطف به ماسبق نمیشود)، زیرا میدانیم اگر قوانین بخواهد گذشته را هم شامل شود مشکلات فراوان و هرجومرج شدید در زندگی مردم به وجود میآورد، به همین دلیل همیشه قوانین از زمانی که رسمیت مییابد اجرا میشود.
البته معنی این سخن آن نیست که اگر رباخواران مطالباتی از افراد داشتند بعد از نزول آیه میتوانستند.یزی بیش از سرمایه خود از آنها بگیرند، بلکه منظور این است که سودهایی که قبلا گرفتهاند، برای آنها مباح است.
سپس می فرماید: «وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّه» یعنی کار آنها در قیامت به خدا واگذار میشود، گر.ه ظاهر این جمله این است که آیندهی این گونه افراد از نظر مجازات و عفو روشن نیست، ولی با توجه به جملهی قبل معلوم میشود که منظور همان عفو است، گویا اهمیت گناه ربا، سبب شده که حتی حکم عفو دربارهی کسانی که قبل از نزول آیه دست به این کار زدهاند به طور صریح و بی پرده گفته نشود.
«وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونِ»
اگر کسی پس از این اندرز الهی با آن همه تأکید و اصرار، دست از این عمل برندارد، باید در انتظار عذاب دردناک و دائمی پروردگار باشد.
عذاب «خالد و همیشگی» گر.ه از برای افراد با ایمان نخواهد بود؛ ولی منظور از این آیه رباخوارانی است که به عنوان مبارزه با قانون خدا و دشمنی و لجاجت، مرتکب این گناه میشوند، مسلّما.نین اشخاصی ایمان صحیحی ندارند و به همین دلیل آیه میگوید: «عذاب آن ها جاویدان است».
میتوان گفت: منظور از خلود در اینجا مانند آیه (93) سوره نساء مجازات طولانی است نه ابدی و جاویدان و ممکن است رباخواری مستمر و دائم سبب شود که انسان، بدون ایمان از دنیا برود. [1]
پی نوشت:
[1]. تفسیر نمونه، جلد2، ص270- 274
منبع: / سایت / پژوهه دین ۱۳۸۸/۱۰/۱۲نقش هانویسنده : عباسعلی کامرانیان
نظر شما