موضوع : پژوهش | مقاله

جاده در دست تعمیر است


«نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی، با برنامه‎ریزی منظم و صحیح، استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانک‎داری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‎های بزرگ آب‎رسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتی‎رانی، راه و راه‎آهن و مانند این‎هاست که دولت به‎صورت مالکیت عمومی آن‎ها را در اختیار دارد. بخش تعاونی شامل شرکت‎ها و مؤسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا طبق ضوابط اسلامی، تشکیل می‎شود. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دام‎داری، صنعت، تجارت و خدمات می‎شود که مکمل فعالیت‎های اقتصادی، دولتی و تعاونی است. مالکیت در این سه بخش، تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد، از محدوده قوانین اسلام خارج نشده و مایه زیان جامعه نگردد و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد، مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین می‎کند.»
این اصل 44 بند ج قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که با الگوبرداری از جوامع غربی، وضع شده است. هر چند پاره‎ای از ادارات دولتی رفته رفته به بخش خصوصی‎ واگذار شوند، اما آن‎چه مسلم است این‎که، برنامه‎ریزی‎های کنونی، رسیدن به چنین هدفی را دشوار ساخته‎اند.
در بخش فرهنگی و هنری، که اصل 44 قانون اساسی شامل آن نیز می‎شود، توجه به خصوصی‎سازی، همواره مورد توجه بوده است. طی دهه جاری که بحث خصوصی‎سازی، کم‎کردن تصدی دولت و واگذاری امور به بخش حقوقی، مطرح شده، برنامه‎هایی به‎شکلی کاملا غیرمحسوس در حوزه هنر، پیاده شده است. به‎نظر می‎رسید که نظارت دولت بر فعالیت شرکت‎های فرهنگی و هنری، از سنگینی بار مسئولان دولتی بکاهد اما عملا چنین اتفاقی نیفتاده است. این در حالی است که مدیران بخش خصوصی به واگذاری مسئولیت‎ها به این بخش و همچنین به حمایت‎های دولتی، دل‎گرم نیستند.
مدیر شرکت موسیقی آوای نکیسا، همه برنامه‎های اعلام شده را در قبال خصوصی‎سازی هر گروه از فعالیت‎های هنری، به‎خصوص در بخش موسیقی غیر عملی می‎داند و می‎گوید: «همه چیز در حد شعار است. بعید می‎دانم اتفاق تازه‎ای در این خصوص بیفتد. سال‎هاست که این موضوع مطرح شده، حتی به شکل صوری بعضی از فعالیت‎ها به بخش خصوصی واگذار شده، اما عملا خبری نیست.»
غلام علم‎شاهی عدم موفقیت باشگاه‎های فوتبال در امر خصوصی‎سازی را مثال می‎زند و ادامه می‎دهد: «موسیقی از دغدغه‎های دست چندم در کشور ماست و پیش از رسیدگی به امور آن، حتما باید در امور دیگر به‎خصوص امور اقتصادی، به موفقیت رسیده‎ باشیم.»
یکی از اهداف خصوصی‎سازی، تغییر نقش دولت به نقشی نظارتی است. در صورت تحقق خصوصی‎سازی به شکل کامل، در کم‎کاری‎های احتمالی، دولت می‎تواند به‎دنبال مقصر بگردد در حالی که در شکل دولتی اصلا مقصر در شلوغی بوروکراسی اداری و چرخ دنده سنگین امور روزمره کشور گم می‎شود؛ به همین دلیل با تقسیم نقش‎ها به گروه‎های مختلف تخصصی‎، پرداختن به ریزترین مسایل، به بهترین نحو ممکن، صورت می‎گیرد.
علم‎شاهی با توجه به تجربه چند دهه‎‎ای خود در بخش موسیقی، در این‎باره می‎گوید: «تجربه نشان داده که با واگذاری وظایف به بخش خصوصی، کیفیت و کمیت به مراتب رشد بهتری خواهد داشت و این، هم به نفع هنرمند است هم به نفع بخش خصوصی و نهایتا دولت، اما بعید می‎دانم به‎زودی چنین هدفی صورت عمل به‎خود بگیرد. موسیقی یک کار فرهنگی و ریشه‎دار است و صرفا براساس تربیت و آموزش فرهنگی پیشین می‎تواند با پدیده خصوصی‎سازی مواجه شود. در حال حاضر، با مشکلات موجود، این امر امکان‎پذیر نیست، چراکه نیاز به رسوخ مویرگی دارد.»
اصل 44، این امکان را به عموم مردم می‎دهد که بتوانند در نگهداری و افزایش سرمایه خود، فعالیت داشته باشند. این اقدام اکنون ضرورت بیشتری پیدا کرده است زیرا در دولت فعلی، توسعه اقتصادی مبتنی بر عدالت اجتماعی و فقرزدایی، در دستور کار قرار گرفته است. چشم‎انداز اصل 44 این است که نقش دولت، از مالکیت و مدیریت مستقیم به سیاست‎گذاری و نظارت، تغییر ‎کند، اما عملا برای توانمندسازی بخش‎های خصوصی و تعاون و حمایت از آن دو بخش به منظور رقابت با بخش دولتی، فکری نشده یا اگر فکری هم شده در عمل، موفق نبوده است.
مدیر شرکت معتبر موسیقی و نشر هرمس معتقد است: «واگذاری موسیقی به بخش خصوصی، یعنی این‎که وزارت ارشاد اسلامی دیگر به امر صدور مجوز اقدام نکند و این وظیفه را نیز به بخش خصوصی منتقل کند؛ در شرایط فعلی و با نوع نگاه مسئولان، این امر محال است. این در حالی است که عملا شرکت‎های موسیقی، خصوصی‎اند و دولت صرفا به‎عنوان ناظر، بر آن‎ها نظارت دارد.»
به گفته رامین صدیقی، در حوزه نشر، غیر از شرکت سروش و حوزه هنری که متعلق به سازمان صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی هستند، بقیه شرکت‎ها همه خصوصی‎اند و صرف بیان خصوصی‎سازی موسیقی، دردی را دوا نمی‎کند. او می‎گوید: «موسیقی سال‎هاست که به‎شکل خصوصی، اداره می‎شود. حال این‎که بگوییم از این به بعد موسیقی را به بخش خصوصی واگذار کنیم، جز واگذاری بخش صدور مجوز، چیز دیگری نیست که بشود به واگذاری آن اندیشید. بنابراین، موضوعیت مطرح کردن چنین مبحثی، زیر سؤال می‎رود.»
در بحث خصوصی‎سازی فعالیت‎های هنری، سؤال اساسی که در قدم اول مطرح می‎شود، این است که: «فعالیت‎های بخش فرهنگی، یک فعالیت اقتصادی است یا نه؟». هنوز هم هستند کسانی که کار فرهنگی – هنری را در فعالیت اقتصادی نمی‎دانند و به همین دلیل، با خصوصی‎سازی آن موافق نیستند. در حالی‎که بخش بزرگی از چرخه اقتصادی و تولید درآمد در جوامع غربی و کشورهای پیشرفته، به هنر و فرهنگ مرتبط می‎شود. شاید به همین دلیل است که حمایت جدی در این زمینه، از طرف دولت دیده نمی‎شود و چه بسا پدیده «خصوصی‎سازی دولتی» نیز در همین زمینه ذهنی شکل گرفته است، چه اگر غیر از این بود، اجازه فعالیت به کسانی که صرفا مطابق خواسته‎های دولتی فعالیت نمی‎کنند ‎نیز داده می‎شد.
درواقع، خصوصی‎سازی ایرانی در بخش موسیقی، همان ماهیت فعالیت‎های دولتی را دارد که البته با مسئولیت کمتر از جانب آن‎ها انجام می‎شود. دولت صرفا به کسانی اجازه فعالیت داده است که به موازات اهداف دولتی، به تولید و عرضه آثار اقدام کنند، در غیر این صورت، باید قید فعالیت را بزنند. پس گفته می‎شود: «این چه نوع خصوصی‎سازی است؟»
با اعلام «خصوصی‎سازی»، دولت ‎باید دخالت خود در بخش فرهنگ را کاهش دهد و ضمن پرداخت تسهیلات 70 درصدی به بخش خصوصی، از آن‎ها حمایت کند. این اتفاق هنوز نیفتاده است.
مدیر شرکت ترانه شرقی بر این باور است که «تاکنون در ایران از صنعت موسیقی به‎شکل بهینه استفاده نشده بلکه بیشتر به جنبه ابزاری آن توجه شده است. اگر این اتفاق در سایر رشته‎های هنری – صنعتی می‎افتاد، شاید با مخالفت‎های جدی روبه‎رو می‎شد، اما چون وضع‎کنندگان قوانین ما، اعتقادی به گسترش هنر موسیقی در ایران ندارند، ما رسما چیزی به‎عنوان نشر و گسترش موسیقی در ایران نداریم.»
محسن رجب‎پور اشاره می‎کند: «اگر موسیقی یکی از ابزارهای حکم‎رانی در حکومت‎های قرن 21 به‎شمار نمی‎رفت، ما اصلا موسیقی نداشتیم یا حداقل موسیقی به‎شکل قانونی نداشتیم.»
او ادامه می‎دهد: «طبق بند ج اصل 44 قانون اساسی کشور که در ساله 85 توسط مقام معظم رهبری به ارگان‎های دولتی، ابلاغ شد، دولت موظف است در چارچوب معینی، بخشی از فعالیت‎های انحصاری خود را به بخش خصوصی واگذار کند؛ اما در بند «ب» همین قانون، مشخصا از دولت خواسته شده تا اشتغال‎زایی کند. البته خصوصی‎سازی در مورد شرکت‎ها انجام می‎شود و مثلا اگر قرار باشد در حوزه موسیقی این اتفاق بیفتد، باید شرکت‎هایی مثل سروش، خصوصی‎سازی شوند.»
او بند ج و ب را بلاتکلیف دانسته و می‎گوید: «چه حجمی از تولیدات موسیقی توسط بخش خصوصی و چه حجمی توسط بخش دولتی، تولید می‎شود؟ با توجه به این‎که صدا و سیما یک سازمان دولتی است، تکلیف بند ب و ج اصل 44 قانون اساسی مبنی‎بر خصوصی‎سازی (که در این مورد امکان ندارد)، چیست؟»
براساس آمار موجود، 90 درصد سرمایه‎گذاری در تولید و انتشار آثار موسیقی، از ابتدا تا انتها توسط بخش خصوصی و کاملا بدون حمایت دولت صورت می‎پذیرد و دولت نه تنها کمکی در این زمینه نمی‎کند بلکه سیاست‎های آن به‎گونه‎ای بوده که با اهداف حمایتی‎اش مغایرت داشته است.
در جامعه‎ای که هنوز آمادگی فرهنگی نزد مردم برای هزینه کردن بخشی ثابت از درآمد خود را برای محصولات فرهنگی – هنری ایجاد نشده است، بنابراین همکاری هنرمندان، مسئولان و دست‎اندرکاران برای ضرورتی دوچندان دارد.
از طرف دیگر همان‎طور که فقدان اطلاع‎رسانی و آگاهی‎بخشی در این زمینه، عملا همزیستی و همکاری چرخه اقتصادی جامعه با بخش هنری را دچار گسستگی نسبی کرده، عدم تبلیغات نیز مانع از بهبود این روند شده است. اگر چرخه اقتصادی و گردانندگان آن، با مسایل فرهنگی و هنری و ظرافت آن آشنا باشند، قطعا می‎توانند ارتباط صمیمانه و نزدیکتری با آن برقرار کند در نهایت، نفعش به هردو خواهد رسید.

منبع: / هفته نامه / پنجره / 1388 / شماره 3 ۱۳۸۸/۰۰/۰۰
خبرنگار : لیلا رضایی

نظر شما