جهانی شدن و آینده بازرگانی بینالمللی(1)
روندهای گوناگون و از جمله عواملی، چون جهانی شدن، موجب تغییرات زیادی در محیط بازرگانی بینالمللی خواهد شد. پیشبینی این تغییرات برای افراد، سازمانها و دولتها- که تحت تأثیر این تغییرات قرار میگیرند – بسیار اهمیت دارد. در این پژوهش، با استفاده از تکنیک دلفی، نظرات و برآوردهای تعدادی از متخصصان و خبرگان پیرامون وضعیت بازرگانی بینالمللی در ده سال آینده را گردآوری کردیم و در سه دور به اجماع و توافق عمومی میان این افراد رسیدیم. چیزی که این پژوهش را از پژوهشهای مشابه متمرکز میکند، ترکیب منحصر به فرد پانل دلفی است که از میان سه گروه دانشگاهیان و مجامع علمی، سیاستگذاران و دولتمردان و مدیران شرکتهای فعال در بازرگانی بینالمللی انتخاب شد تا نتایج بدست آمده با در نظر گرفتن نگرشها و رویکردهای متفاوت این سه گروه، از جامعیت بیشتری برخوردار باشد. یافتههای این مطالعه شامل پیشبینی عوامل و روندهای تأثیرگذار بر بازرگانی بینالمللی و همچنین استراتژیها و واکنشهای شرکتهای فعال در محیط بینالمللی به این تغییرات در ده سال آینده است.
1- پیشگفتار
در حالی چند سال آغازین قرن بیست و یکم میلادی را پشت سر میگذاریم که سیاستگذاران و دولتمردان، مدیران شرکتهای خصوصی و مجامع علمی و دانشگاهی، بیش از پیش بر اهمیت بازرگانی بینالمللی تأکید میکنند. جهانی شدن، بعنوان اولویتی انکارنشدنی، در برنامههای استراتژیک مدیران عالی مطرح شده است تا آنها بتوانند از فرصتها و منابع موجود در مناطق گوناگون جهان بهرهمند شوند. دولتها و قانونگذاران، هر چه بیشتر مشارکت خود را در مباحث بازرگانی و سرمایهگذاری بینالمللی افزایش دادهاند و دانشگاهها برنامههای تحصیلی و پژوهشی خود را برای پرداختن به مباحث بازرگانی بینالمللی تعدیل کردهاند. (واک وارپان، 2002).
پیشبینی مشترکی که تمامی صاحبنظران از چشم انداز جهانی شدن ارایه کردهاند، این است که؛ بازرگانی بینالمللی موجب بسیاری از تغییرات میگردد، هر چند که خود این پدیده نیز موضوع دگرگونیهای گستردهیی خواهد بود. دانینگ (1995)، معتقد است که پیشبینی این تغییرات و دگرگونیها بسیار دارای اهمیت است. زیرا، به دولتها و شرکتها و سازمانهای بینالمللی – چون سازمان تجارت جهانی – امکان میدهد که با نظاممند کردن الگوهای جدید، خود را با قواعد و مقتضیات آن وفق دهند.
در سالهای اخیر، محققان بیش از پیش بر میزان هماهنگی و انطباق پژوهشهای صورت گرفته پیرامون بازرگانی بینالمللی با نیازهای آتی این زمینه تأکید کردهاند (باکلی، 2002). دولتها نیز، به اهمیت روزافزون این پدیده پی برده و سعی کردهاند با ارایه مشوقهایی کیفیت و کمیت پژوهشهای صورت گرفته در زمینه بازرگانی بینالمللی و تجارت جهانی را افزایش دهند. با وجود این مشوقها، تحقیقات اخیر نشان میدهد که از هر بیست مقاله چاپ شده در مجلات معتبر مدیریتی دنیا، تنها یک مقاله به مباحث بینالمللی پرداخته است (ورنر و بروترز، 2002).
ویژگیهای مشترک متعددی میان تحقیقهای صورت گرفته پیرامون بازرگانی بینالمللی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها آن که این تحقیقات تنها به یک نوع نگرش در میان صاحبنظران اکتفا کردهاند. با وجود این که تغییرات در بازرگانی بینالمللی از طریق تعاملات میان بازرگانان، دولتها و سیاستگذاران و همچنین مجامع علمی و دانشگاهی صورت میگیرد، تحقیقات گذشته تنها یک گروه از بازیگران این عرصه را مورد خطاب قرار دادهاند. در نتیجه، رویکردهای ارایه شده، به دیدگاههای گروه بررسی شده محدود شده و دیدگاههای متفاوت دو گروه دیگر را منعکس نمیکند.
این نبود اشتراک و پوشش میان دیدگاهها، بویژه در مورد نظریات و دیدگاههای دولتها و سیاستگذاران، نمایانتر است. نظریات و دیدگاههای این گروه نسبت به دو گروه دیگر بسیار کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. شلگلمیلچ (2003) در مطالعهیی که بر روی مقالات منتشر شده، در نشریه بازاریابی بینالمللی در دوره ده ساله انجام داده، نشان داده است که تنها 8/5 درصد مقالات چاپ شده بر جنبههای سیاستگذاری و وضع قانون تأکید داشتهاند. بررسی و تحلیل مقالات چاپ شده در دورهیی بیست ساله در نشریه سیاست عمومی و بازاریابی (Public Policy and marketing) نشان میدهد که تنها 11 درصد مقالات مربوط به سیاست، به موضوع سیاستگذاران و تصمیمگیران چند ملیتی و بینالمللی پرداختهاند (اسپروت و میازاکی، 2002).
با توجه به جستجوهای انجام شده در مکتوبات و مجلات، میتوان ادعا کرد که در داخل کشور، هیچ پژوهشی؛ نگرشها و نظریات سه دسته صاحبنظران تأثیر گذار بر بازرگانی بینالمللی (بازرگانان، سیاستگذاران و مجامع علمی) را به طور همزمان مورد بررسی قرار نداده است. شواهد نشان میدهد که در دیگر کشورهای دنیا نیز، کمتر از این زاویه به بازرگانی بینالمللی پرداخته شده است. این در حالی است که تعامل میان مجامع بازرگانی، سیاستگذاری و علمی در زمینه چگونگی تغییرات و روندهای بازرگانی بینالمللی، میتواند منجر به کاهش ابهام در جهت پیشبینی محیط آتی بازرگانی بینالمللی گردد.
2- سودمندی پژوهش
این مقاله، به دنبال آن است که با رویکردی وسیعتر نسبت به مطالعات پیشین به ارزیابی تغییرات محتمل در زمینه بازرگانی بینالمللی بپردازد. مطالب ارایه شده در این مقاله، نگاهی ویژه به جهانی شدن دارد و به خوانندگان کمک میکرد که دریافتهای خود را در مورد سناریوهای فعلی و آتی این پدیده شکل دهند. این پژوهش، بویژه به سیاستگذاران کمک خواهد کرد تا فراتر از نگاه به درختان، تمرکزی دوباره بر جنگل داشته باشند. کنیچی امایی، معتقد است که اکثر مدیران، نزدیکبین هستند. حتا، اگر رقابت امروز به حوزه جهانی کشیده شود، مدیران آن چیزی را بهتر میبینند که فکر میکنند بهترین است. یعنی ؛ مشتریان و ارباب رجوعی که به مرکز فعالیتشان نزدیکترند (آکر، 1386). نتایج این تحقیق، به این افراد کمک میکند که با شناسایی روندها و عوامل تأثیرگذار بر تجارت جهانی در 10 سال آینده، بر میزان اثربخشی سیاستها و استراتژیهای خود بیفزایند.
از سوی دیگر، این مطالعه میتواند به عنوان یک ورودی برای تدوین استراتژیهای کلان برای مدیران سازمانهای خصوصی به کار آید. یکی دیگر از جنبههای مدیریتی – که این مطالعه برجسته میسازد – اهمیت درک تفاوت فرهنگی توسط مدیران است که گاهی از سوی آنان مورد غفلت قرار میگیرد. اما، به نظر میرسد وضعیت سازمانهای امروز دنیا و روندی که پیش گرفتهاند، اهمیت این موضوع را بیش از پیش، خواهد شناساند.
این مطالعه، زمینههایی جدید را برای مجامع علمی و دانشگاهی- به منظور تحقیق و پژوهش – فراهم میکند. پیشبینیهای ارایه شده در این تحقیق، میتواند به عنوان یک الگو برای مقایسه نتایج تحقیقات جدید به کار آید. همچنین، استادان دانشگاهها، با استفاده از یافتههای ارایه شده در این مقاله، میتوانند در مشاوره دادن در زمینه کار راهههای شغلی به دانشجویان، ارایه برنامههای خود با مجامع بازرگانی و سیاستگذاری، نقشی بهتر ایفا کنند.
3- روش و فرایند پژوهش
با روشهای گوناگون، میتوان به چگونگی نگرش و دیدگاه صاحبنظران مختلف در مورد آینده پی برد. یکی از این روشها، تجزیه و تحلیل ادبیات و متون موجود در آن زمینه است تا به روندهای اشاره شده توسط صاحبنظران پی برد (نایسبیت، 1990؛ هیلر، 1988). هر چند که این روش بسیار وابسته به منابع بوده، ممکن است تأثیر ادراکات و تفاسیر تحلیلگران موجب کاهش اعتبار آن شود. علاوه بر این، همان طور که قبلاً گفته شد محدودیت رویکردی جامع در ادبیات رایج بازرگانی بینالملل دیده میشد که بتواند پدیده بازرگانی بینالمللی را از هر سه بعد علمی، حرفهیی و سیاستگذاری، تحت پوشش قرار دهد، همچنین، اغلب مطالعات صورت گرفته بر این که این پدیده چه بوده و در بهترین حالت چه هست، تمرکز داشته و به سختی میتوان رویکردی در میان متون موجود پیدا کرد که بر آینده استوار باشد.
گزینه دیگر برای جمعآوری اطلاعات، مصاحبه است که مقبولیت زیادی در بین افراد و سازمانها دارد. اما، همان گونه که نمونههایی از انجمنهای بینالمللی نشان میدهد، بسیاری از کاربران چنین روشهایی، صرفاً به نظرات شخصی خود اکتفا میکنند و از طرفی، به دلیل ماهیت روش، امکان تعامل میان افراد صاحبنظر وجود ندارد، البته، اشکال اخیر را میتوان از طریق گردآوردن متخصصان و خبرگان در یک محل، به منظور مباحثات و مذاکرت رودررو، برطرف کرد. هرچند، به منظور معنادار بودن و قابلیت تعمیم نتایج چنین رویکردی، باید خبرگان و متخصصان، با زمینههای تخصصی گوناگون را از نقاط مختلف گرد هم آورد که البته، محدودیتهای مالی و زمانی، این روش را بسیار دشوار و پرهزینه میسازد.
تمامی ملاحظات ذکر شده و در عین حال، مزایای منحصر به فرد روش دلفی، سبب شد که در این بررسی، برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش دلفی استفاده کنیم. روش دلفی، محدودیتهای زمانی، مکانی و هزینههایی روشهایی چون مصاحبه و گردآوری اندیشمندان را ندارد و در همان حال، ابزاری است که میتوان با آن اهداف این پژوهش را پوشش داد که همانا رسیدن به توافق میان اندیشمندان و خبرگان بازرگانی بینالمللی است. روش دلفی، نخستین بار در دهه 1950 توسط شرکت رند و به منظور پیشبینی در عرصه بازرگانی به کار گرفته شد (باکلی، 1995). هدف کلی روش دلفی، دستیابی به اجماع میان افراد مختلف شرکت کننده در آن است (بازرگان و دیگران، 1383). روش دلفی در عمل، از یک سری دورههای متوالی تشکیل شده که طی آن پرسشنامهها برای شرکتکنندگان فرستاده میشود و پس از جمعآوری، در دور بعدی، باز خور کنترلشدهیی، به منظور رسیدن به اجماع میان خبرگان توزیع میشود (هیسن و مک کنا، 2000). به عبارت بهتر، روش دلفی ؛ اجماع نظر صاحبنظران است.
روش دلفی، در آغاز، برای پیشبینی آینده به کار گرفته میشد؛ اما، امروزه برای گردآوری دادههای مربوط به زمان حال یا گذشتهیی که به درستی معلوم یا موجود نیست و همچنین کشف روابط میان پدیدههای پیچیده اجتماعی و اقتصادی نیز به کار گرفته میشود. در مراحل گوناگونی از یک پژوهش، میتوان از روش دلفی بهره گرفت. برای نمونه میتوان از آن برای انتخاب متغیرها، شناخت ابتدایی روابط علی میان متغیرها و تعریف سازهها استفاده کرد (اکلی پاولوفسکی، 2004). روش دلفی، به عنوان یک ابزار تفکر سیستماتیک، در زمینهها و شاخههای متفاوتی ؛ از جمله در مطالعات جامعهشناسی، پزشکی (لینستون و توروف، 1975)، بیمه و بویژه در زمینههای تجارت و بازرگانی، استفاده شده است (شومیکر، 1993).
همان گونه که گفته شد، مشارکت کنندگان در روش دلفی، شامل خبرگان، متخصصان و حرفهییهای زمینه علمی (یا حرفهیی) خود هستند که در مطالعات از آنها تحت عنوان پانل دلفی نام برده میشود. یکی از مهمترین مراحل فرایند به کارگیری روش دلفی، انتخاب و گزینش بهترین و صالحترین افراد برای عضویت در این پانل است. زیرا، این موضوع تأثیر زیادی بر میزان صحت و اعتبار نتایج پژوهش میگذارد (استوری و همکاران، 2001). به خاطر حساسیت انتخاب نمونه، در روش دلفی، اغلب از روشهی نمونهگیری غیرتصادفی، مانند نمونهگیری قضاوتی (Judgmental) و نمونهگیری گلوله برفی (Snowbal Sampling) استفاده میشود. در این مطالعه، از هر دو روش برای انتخابات اعضای پانل استفاده شد. معیارهایی که برای انتخاب شرکت کنندگان در این تحقیق در نظر گرفته شد، عبارت است از: فعالیت مستمر پیرامون بازرگانی بینالمللی برای مدت بیش از ده سال، داشتن سوابق مدیریتی و رهبری در زمینههای حرفهیی وعلمی و البته علاقهمند بودن به مشارکت در این مطالعه.
برخی از پژوهشگرانی که پیشتر تجربه به کارگیری روش دلفی را در مطالعات خود داشتهاند، تعداد مطلوب اعضای پانل را حدود 30 نفر پیشنهاد کردهاند. تجربیات نشان داده است که تعداد بیشتر شرکتکنندگان، بیش از آن که به عمق و دقت نتایج کمک کند، منجر به وسعت بیش از اندازه نظرات و دور شدن از هدف کلان این روش میشود که دستیابی به اجماع میان شرکتکنندگان است (دلبک و دیگران، 1975). از چهل نامزد اولیه حضور در مطالعه، با سی و سه نفر ارتباط برقرار شد که هر کدام، از سه بعد مورد بررسی را به خود اختصاص داد. در بعد سیاستگزاری نیز، افراد انتخاب شده از اعضای فعلی و سایق دستگاههای قانونگذار و زیر مجموعههای دولت بودند. برای بعد مجامع علمی و دانشگاهی نیز، از 11 مدرس دانشگاه که تخصصهایی در مورد بازرگانی بینالمللی داشتند، دعوت به همکاری شد. البته، دلایلی چون مسافرت، بیماری و محدودیتهای زمانی باعث شد که برخی از این افراد در دورهای بعد، از پژوهش کنارهگیری کنند. در نهایت، شمار اعضای پانل دلفی، به 25 نفر رسید که شامل 11 نفر از مدرسان دانشگاهها، 7 نفر از مدیران دولتی و 7 نفر از مدیران شرکتهای خصوصی بودند.
دور اول دلفی، با فرستادن یک پرسشنامه باز برای اعضای پانل آغاز شد، که به دنبال پاسخ به این پرسش بود: «چه روندها و عوامل کلان مهمی در 10 سال آینده بر بازرگانی بینالمللی تأثیرگذار خواهد بود؟» به علاوه، از شرکتکنندگان خواسته شد تا «پاسخها و واکنشهایی را که شرکتها باید در برابر این روندها و عوامل از خود بروز دهند، شناسایی و معرفی نمایند.» اعضای پانل، شدت تأثیرگذاری هر کدام از روندها و عوامل پیشنهاد شده را بر روی مقیاسی 10 درجهیی شناسایی کردند که عدد 1، به معنای بسیار کم و عدد 10، به معنای بسیار زیاد بود. دور اول، منتج به مجموعهیی از عوامل و روندهای شناسایی شده توسط مشارکتکنندگان و طبقهبندی آنها بر اساس تشابهات و تفاوتها شد. علاوه بر آن، تغییرات پیشبینی شده با واکنشهای شرکتها در برابر این تغییرات پیوند داده شد. یکپارچهسازی نظرات، موجب گردید که موارد همپوشا حذف شود تا ارزش و خلوص اطلاعات برای استفاده در دورههای بعدی، بالاتر بود.
در دور دوم، اطلاعات و نظرات طبقهبندی شده، به اعضای پانل ارایه و از آنها خواسته شد؛ به طور مشروح، نظر خود را در مورد این اطلاعات و درجه موافقت و عدم موافقتشان را تعیین کنند. به علاوه، از شرکت کنندگان خواسته شد تا شدت تأثیر عوامل و روندهای ارایه شده را، بر روی مقیاس دهتایی مشخص کنند. دور سوم و نهایی این مطالعه، بر یکپارچهسازی نظرات و رسیدن به اجماع و دیدگاهی مشترک تمرکز داشت.
ادامه دارد ...
منبع: / ماهنامه / اطلاعات سیاسی اقتصادی / شماره 346 - 345
نویسنده : حبیب ا.. دعایی
نویسنده : سروش سپهر
نظر شما