موضوع : پژوهش | مقاله

وال استریت در چنگال اینترنت بازان


مارک مک کورد در مدت کوتاهی به همه چیز دست یافته است. او اکنون صاحب خانه‌ای زیبا، ماشین آخرین مدل، قایق تفریحی و خانواده‌ای شاد است. مارک درآمد سالانه خود را حدود یک میلیون دلار برآورد می‌کند. مبلغی که برای جوان 33 ساله‌ای که حتی یک روز در کلاس‌های درس دانشگاه حضور نداشته، فوق‌العاده به نظر می‌رسد.
اما چگونه او به این موفقیت‌های مالی دست یافته است؟ مارک هر روز صبح به محل کار خود در لاینگ آیلند نیویورک رفته، در پشت رایانه خود نشسته و به خرید و فروش سهام می‌پردازد. ده‌ها تن دیگر نیز همانند او در همان مکان در حال تلاش برای شناخت سودآورترین سهام، خرید آن به پایین‌ترین بهای ممکن و فروش سریع آن به بالاترین بها می‌باشند. اغلب همکاران مارک را جوانانی زیر 30 سال تشکیل می‌دهند، جوانانی با تی‌شرت‌های ساده، کلاه بیس‌بال و چشمانی خیره شده به مانیتور.
محل کار مارک بیشتر به محل بازی‌های ویدئویی کودکان شبیه است. مجموعه‌ای از افراد که به صفحات دائما در حال تغییر رایانه خود چشم دوخته و به تحلیل ذهنی نمودارها، جداول و اعداد و ارقام بی‌شماری می‌پردازند که هر لحظه از مقابل دیدگانشان عبور می‌کند. انگشتان کشیده و ماهر نیز می‌تواند در موفقیت این افراد نقش داشته باشد. صدای برخورد پنجه‌های انگشتان با صفحه کلید رایانه، موسیقی اصلی این فضا را تشکیل می‌دهند. موسیقی که گاه با آه حسرت، فریاد و سرخوشی و پیروزی، دشنام‌های گاه و بیگاه و جوک‌های رکیک دچار چند لحظه وقفه می‌شود.
شش ساعت بعد، مک کورد در حالی از پشت میز کار خود بر می‌خیزد که چند هزار دلار به ثروت خود افزوده است. با چند مایل راندن، مارک برای صرف عصرانه به خانواده‌اش می‌پیوندد. در چنین ساعاتی، دوستان سابق او در بانک نیویورک هم چنان برای کسب چند ده دلار اضافه کار، به سختی در حال تلاش هستند، اما مارک در کنار خانواده راضی از کار روزانه، به استراحت می‌پردازد.
اینترنت، وال استریت را هم در چنبره نفوذ خود گرفته است. اصلاحات و بازسازی اقتصادی و گسترش شبکه‌‌های قوی و پرتوان اطلاعات – که مدتی پیش تنها در خدمت شبکه‌های بسیار عظیم شاغل در این عرصه بودند، اما اینک همگان امکان دسترسی به آن را دارند- باعث ایجاد گروهی از بورس بازان اینترنتی، یا آن گونه که دلالان و سهامداران سنتی وال استریت می‌نامند، <چریک‌های بورس باز> شده است.
بورس بازان اینترنتی، هر چند از سابقه چندانی برخوردار نیستند، اما ظرف همین مدت کوتاه نیز خواب خوش را بر چشمان بسیاری از شرکت‌های سرمایه‌گذاری مانند <مریل لینچ> یا <گودرمن‌ ساش> حرام کرده‌اند.
این افراد که در حقیقت سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و گاه چند دقیقه‌ای را دنبال می‌کنند، با استفاده از نوسانات لحظه‌ای قیمت‌ها، به دنبال کسب سود می‌باشند، نوساناتی که گاه تنها چند ثانیه یا حداکثر دقیقه تداوم داشته باشد، در حالی که به علت سیستم بوروکراتیک شرکت‌های سرمایه‌گذاری عملاً نمی‌تواند سود چندانی را نصیب آنان سازد، گنج عظیمی را برای این چریک‌های نترس و جوان هدیه می‌آورد.
در حال حاضر آمار دقیقی از این افراد در دست نیست اما برآورد می‌شود که بیش از 15 هزار تن از این راه به گذران زندگی - و البته اندوختن ثروت! – می‌پردازند. هر یک از این افراد حداقل روزانه ده‌ها معامله انجام می‌دهند. هر چند در برخی موارد این تعداد به صدها مورد نیز ممکن است، افزایش یابد.
برای پیوستن به این خیل بورس بازان اینترنتی، احتیاج به امکانات چندانی ندارید. یک دستگاه رایانه و مقداری پول نقد – به طور میانگین 30 تا 75 هزار دلار – برای آغاز تجارتی پر سود کافی است. این مبلغ برای حاضرین در وال‌ استریت بسیار ناچیز است اما چریک‌های بورس باز با همین مبلغ ناچیز، با گردش‌ بالای سرمایه خود، توانسته‌اند سهم و جایگاه عمده‌ای را به خود اختصاص دهند. در حال حاضر حداقل سه چهارم معاملات سهام انجام شده از طریق امکانات ویژه دو سایت اینترنتی پر طرفدار یعنی یاهو و آمازون، متعلق به این بورس بازان اینترنتی حرفه‌ای است.
چشم انداز این حرفه بسیار خوشایند است چه کسی از کار کردن در خانه یا مکانی متعلق به خود در آسایش کامل با درآمد مکفی و در نهایت بازنشستگی در سن 40 سالگی استقبال نمی‌کند؟!
اما در این میان مشکلاتی نیز وجود دارد. به گفته فیلیپ فایگین، ورود به این حرفه به معنای تضمین موفقیت نیست. وی که مدیریت یک مؤسسه انتقال دهنده پول و اعتبار از طریق اینترنت را بر عهده دارد، می‌افزاید: جو ایجاد شده در مطبوعات باعث ایجاد این توهم شده است که ورود به این عرصه به معنای کسب ثروتی کلان و سریع است. این توهم، خطرات و ریسک‌های این حرفه را ناچیز جلوه داده و سود آن را بسیار فراتر از حد متعارف معرفی می‌کند. به گفته او از میان هر ده تن افرادی که وارد این حرفه می‌شوند، تنها یک نفر موفق به کسب درآمد مناسب می‌شود. او نیز همانند بسیاری دیگر معتقد است <اگر قصد قمار کردن با ثروت خود را دارید، بهتر است به لاس‌وگاس مسافرت کنید. آب و هوای این منطقه معمولاً بهتر و شانس موفقیت شما هم بیشتر است!>
به زندگی مک کورد بازگردیم. او معنای ریسک و ریسک پذیری را به خوبی حس کرده است. مک کورد در 15 سالگی اولین سرمایه‌گذاری خود را انجام داد. او در این سن کم، تمامی پس‌انداز خود را که از راه فروش روزنامه به دست آورده بود، در خرید سهام شرکت‌های طلا و مس سرمایه‌گذاری کرد. سرمایه اندک او به سرعت در تلاطمات بازار نابود شد. مک کورد بار دیگر در 21 سالگی، تمام سرمایه 200 هزار دلاری خود را در بورس سرمایه‌گذاری کرده و ظرف مدت کوتاهی آن را به 7/1 میلیون دلار افزایش داد. اما سقوط بازار بورس باعث شد تا او به سرعت تمامی ثروت خود را از دست دهد.
اما اکنون اوضاع به گونه‌ای دیگر است. او حرفه خود را نوعی بازی بر لبه قیمت‌ها می‌داند. برای درک نحوه فعالیت مارک و همکاران او به یک مورد از سرمایه ‌گذاری‌های سریع او توجه کنید. مارک با سر زدن به بخش فروش سهام یاهو متوجه می‌شود که سهام یک شرکت از سوی شخصی به بهای 7/199 دلار به فروش گذاشته شده است. پس از جست‌وجوی کوتاهی مارک به درخواست خرید همان سهام به قیمت 200 دلار برمی‌خورد. تنها با صرف چند ثانیه مارک بیش از هزار سهم نخست را خریده و به خریدار اصلی می‌فروشد. این نقل و انتقال یا به عبارتی دلالی سهام تنها چند ثانیه طول می‌کشد اما درآمدی معادل 80 دلار را برای او به ارمغان می‌آورد (حقوق یک روز کار خسته کننده بانک نیویورک)!
ظرف چند سال گذشته حضور این بورس بازان فرصت طلب، عرصه را بر شرکت‌های کارگزار بورس به شدت تنگ نموده است. مدت‌ها پیش اختلاف قیمت میان پیشنهادات فروش و خرید سهام گاه به یک دلار هم می‌رسید. این اختلاف قیمت سود سرشاری را نصیب شرکت‌‌های مزبور یا نمایندگان آنان می‌ساخت. اما اکنون با حضور این جوانان سرشار از انرژی اختلاف قیمت‌ میان خرید و فروش به چند سنت کاهش یافته است.
چریک‌های بورس باز با بررسی سایت‌های مختلف پیشنهادات خرید و فروش را با هم مقایسه می‌کنند. تصور کنید پیشنهاد فروش سهام به قیمت 100 دلار وجود داشته و شما همزمان به پیشنهاد خرید این سهام تا قیمت 5/100 دلار برخورد می‌کنید. در این حالت بورس بازان اینترنتی برای تصاحب سهام قیمتی فراتر از 100 دلار را پیشنهاد می‌دهند (05/100 یا 1/100 ) و سهام را خریداری می‌کنند. سپس برای فروش آن، قیمتی پایین‌تر از حد در نظر گرفته شده را پیشنهاد می‌دهند (45/100 یا 4/100 ). بدین ترتیب پیروزی آنان چه در خرید و چه در فروش سهام قطعی است. اختلاف ناچیز قیمت خرید و فروش ممکن است در وهله نخست موجب تعجب شما شود، اما هنگامی که توجه داشته باشید که 12 درصد از مجموع مبادلات سهام اکنون بدین طریق صورت گرفته و هر یک از این بورس بازان اینترنتی روزانه بین 50 تا 400 مورد مبادله را انجام می‌دهند، به حجم بالای سود فعالان موفق این حوزه که گاه به هزاران دلار در سال افزایش می‌یابد، آگاه می‌شوید.
از سوی دیگر فعالیت‌های این گروه از بورس بازان به نفع سرمایه داران کوچک حاضر در بورس نیز می‌باشد. طبق مکانیسم شرح داده شده، آنان به عنوان فروشنده، سهام خود را به قیمتی بالاتر از قیمت تعیین شده فروخته و به عنوان فروشنده، سهام خود را به قیمتی پایین تر می‌خرند. از دید بسیاری از کارشناسان بورس، حضور این افراد باعث رونق بورس می‌شود. به هرحال فارغ از رونق زایی یا ایجاد مشکل برای شرکت‌های عظیم، آنچه که مسلم است به این واقعیت ساده اما بسیار مهم حاکم بر این حرفه است <سهام هرگز برای مدت زمان طولانی نباید راکد باقی بماند>. زمان طولانی در این اصل طلایی به مدتی حدود 5-4 دقیقه اطلاق می‌شود!
اما آینده این چریک‌های جوان چه می‌شود؟ آیا آنان در آینده باز هم می‌توانند به کسب درآمدهای چند هزار دلاری در روز ا میدوار باشند؟ مک کورد به این پرسش پاسخ مثبت می‌دهد.
مارک می‌گوید: حضور افراد جدید هرگز به معنای کاهش موفقیت دیگران نیست. فراموش نکنید که شاید تنها 2 تا 3 درصد این افراد موفق به ادامه کار خود شوند خرید و فروش اینترنتی بیش از هر چیز نیازمند ذهن خلاق و فعال است. صاحبان این ذهن در هر حرفه دیگری هم موفق خواهند شد. ضمن اینکه با پیشرفت‌های فناوری نوین و افزایش حضور شرکت‌ها در بورس و حفظ روند فعلی حضور مثبت مردم، می‌توان به رونق این حرفه، علیرغم حضور دیگران امید داشت.
اما خوش بینی مارک باعث نمی‌شود که او برای تضمین موفقیت خود تنها به امید پررونق ماندن بازار بورس اکتفا کند. مارک مدتی پیش با برگزاری کلاس‌هایی به تدریس نحوه خرید و فروش اینترنتی سهام پرداخت. ورودی این کلاس‌های آموزشی که از جوانان 20 ساله تا پیرمرد 75 ساله در آن حضور داشتند. هر نفر 1495 دلار بود. 1495 دلار برای پنج جلسه دو ساعته 89700 دلار سود خالص برگزاری این کلاس‌ها برای مارک بود. او خود معتقد است که باید به دیگران نیز فرصت ثروت مند شدن داد. نباید فرصت حضور در حرفه‌ای پر رونق را از هیچ کس گرفت. اما در حقیقت به نظر می‌رسد که مارک بیش از هر چیز به این فکر است که خود فرصت ثروتمند شدن را از دست ندهد!


منبع: / روزنامه / همشهری ۱۳۸۲/۰۳/۲۷
نویسنده : مهران قاسمی

نظر شما