موضوع : دانشنامه | الف

توماس استرنز الیوت

تی. اس. الیوت
توماس استرنز الیوت (Thomas Stearns Eliot)؛ شاعر، نمایشنامه‌نویس و منتقد آمریکایی- بریتانیایی بود که در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه نوبل در رشته ادبیات گردید.

زندگی
توماس استرنز الیوت (تی. اس. الیوت) در 26 سپتامبر 1888 در «سنت لوئیز» واقع در ایالت میسوری آمریکا بدنیا آمد. پدرش «هنری ویر الیوت» تاجری مرفه بود و مادرش ذوق و علاقه ای در نوشتن نمایشنامه های منظوم داشت. یکی از نیاکانش «آندره الیوت» از قاضیان محاکمات جادوگران شهر «سیلم» بودو یکی از عموزاده هایش به نام «چارلز. دبلیو. الیوت» مدت 40 سال ریاست دانشگاه "هاروارد" همان دانشگاهی که توماس در آن به تحصیل پرداخت را به عهده داشت. این نیاکان نیوانگلندی برای توماس، یکتا پرستی و فرهیختگی بجا گذاشتند. پدر بزرگش به سنت لوئیس نقل مکان کرد و در آنجا بود که توماس بدنیا آمد.
در شانزده سالگی نخستین سروده هایش را در نشریه ای به نام «آکادمی اسمیت» به چاپ رساند. پس از اتمام دوره دبیرستان در امتحان ورودی دانشگاه هاروارد پذیرفته شد. مدت 8 سال (1914 ـ 1906) دانشجوی دوره لیسانس و دکترا در هاروارد بود. در سالهای دانشجویی اش در هاروارد دوره لیسانس را 3 ساله طی نمود. (در دوران دانشجویی مدت 2 سال هم برای مطالعه به فرانسه و آلمان رفت و سپس به تحصیل در هاروارد ادامه داد.)
در سال 1910 در حالیکه دانشنامه ی فوق لیسانس را گرفته بود به پاریس رفت و به مطالعه ی ادبیات اروپا خصوصا ادبیات فرانسه پرداخت. مدت یکسال اقامتش در پاریس اثر بسیار مطلوبی براندیشه های او بجا گذاشت. جنگ جهانی اول موجب شد تحصیلش در آلمان ناتمام بماند.او راهی آکسفورد شد و فلسفه ی یونان خواند و در همین زمان بود که سردبیر انتشارات معتبر «فایبر» شد.
در سال 1915 در لندن اقامت گزید و با دختری انگلیسی به نام «ویوین هیوود» ازدواج کرد. در لندن به حرفه ی معلمی و نوشتن نقد کتاب روی آورد. از آنجا که از رهگذر تدریس هزینه ی زندگی اش تامین نمی شد، توماس کاری در بانک «لوئیدز» بدست آورد. لیکن آنچه برایش دشواربود این بود که می بایست بجای آفرینش آثار هنری بکار بپردازد که از نظر روحی علاقه ای به آن نداشت. در این زمان بود که الیوت تصمیم گرفت که زندگی خود را وقف شعر کند.
در سال 1916 پایان نامه اش را در رشته فلسفه به اتمام رساند و به دانشگاه هاروارد فرستاد. این پایان نامه مورد توجه اساتید فن قرار گرفت. این موضوع باعث می شد الیوت در سفری به آمریکا برود و پس از حضور در دانشگاه و گذراندن مراسم دفاع از رساله، دانشنامه اش را دریافت کند که فقر و بیماری همسرش مانع از انجام این امر شد. هر چند او بعدها موفق شد از 18 دانشگاه معتبر جهان دکترای افتخاری کسب کند. در زمان زندگی در لندن تحت تاثیر اندیشه ی «ازرا پاوند» که برای اولین بار نبوغ شعری وی را شناخته بود قرار گرفت.
در سال 1915 با همکاری او یکی از کارهایش با عنوان «ترانه ی عاشقانه ی جی. آلفرد پروفراک» در غالب منظومه ی شعری در مجله ای ادبی به چاپ رسید. بعد از این چند مجموعه شعر چاپ کرد که مهمترین و معروفترین آنها «سرزمین سترون» در سال 1922 بود که باعث شد نام الیوت بر سرزبان ها بیافتد و جایزه ی «›دایک» که متعلق به یکی از نشریات ادبی بود به او تعلق گیرد. آفرینش این اثر که از پائیز 1921 آغاز شده بود در شرایطی فراهم آمد که الیوت در سن 33 سالگی ضمن کار در بانک لوئیدز لندن در اثر کار زیاد و بیماری همسر و بیزاری از زندگی در آستانه ی خود کشی قرار گرفته بود. پزشکان به او توصیه کردند که نگارش را رها کند و برای استراحت به محلی آرام برود که الیوت به «لوزان» پایتخت سوییس رفت و حاصل 3 ماه دوری از لندن مجموعه اشعاری بود که در ادبیات منظوم انگلیسی جایگاه خاصی یافت. طی این سالها ا لیوت علاوه بر سرودن شعر و کار در بانک، سر دبیری مجله «کریتریون» و نمایندگی در نشریات دیگر را به عهده داشت و نقدهای ادبی نیز نوشت.
در سال 1925 در حالیکه حس می کرد کار بانکی، بسیاری از اوقات مفیدش را به هدر می دهد، آنرا رها کرد و بجایش به کار در یک موسسه ی معتبر نشر کتاب پرداخت (فایبر). در همین سالها بود که الیوت به نمایشنامه نویسی روی آورد. او که تا سالهای سال در دنیای بی ایمانی سرگردان بود، به یکباره دست از عقاید جوانی خود کشید و به آراء و عقاید کلیسای انگلیسی پیوست از همین زمان عوامل مذهبی و روحانی در آثارش هویدا شد و همواره در راه احیای معنویات در انسان ها قلم زد. او به این نتیجه رسیده بود که تنها با حفظ ایمان مذهبی می توان با عصر ماشین به مقابله برخاست و از تمدن و معنویت حراست کرد.
در سال 1947 همسرش بعد از یک بیماری طولانی درگذشت. بعد از این الیوت تا سالهای سال تنها زندگی کرد تا اینکه در ژانویه 1957 در سن 69 سالگی با«والری فلچر» منشی وفادارش که 29 ساله بود ازدواج کرد. او سالهای متمادی در دانشگاههای کمبریج و هارواردبا سمت استادی به تدریس اشتغال داشت. الیوت هویت خود را اینگونه بیان می کند: «از نظر ادبی پیرو کلاسیسیسم، از نظر سیاسی پیروی سلطنت و از نظر مذهبی پیروی کاتولیک». او در سال 1948 از پادشاه انگلستان نشان افتخار گرفت. و در همین سال بود که جایزه ی نوبل ادبی را به خاطر اینکه «آثار او پیشروی شعر معاصر بوده و به آن غنا بخشیده» دریافت کرد. الیوت در جریان حملات هوایی جنگ جهانی دوم مامور کمک به مردم شد و از صمیم قلب در انجمن های شهر خدمت کرد و خود را به دست فراموشی سپرد و همچون شهروندی راستین در فعالیت های اجتماعی درگیر شد. او پس از دریافت جایزه ی نوبل ادبی از شهرت عظیمی برخوردار شد. شاعران موفق در انگلستان و آمریکا او را همچون یک شاعر پیشکسوت پذیرفتند و برخی از آنان به تقلید از شیوه و سبک او پرداختند.
وی سالهای آخر عمر خود را در جزایر هند غربی گذراند. آب و هوای این ناحیه بارها سبب بیماریش گردید تا آنجا که به لندن باز گشت و سرانجام در چهارم ژانویه 1965 در سن 76 سالگی در لندن درگذشت.

آثار
فهرستی از مهمترین آثار الیوت عبارتند از:

1. شعر:
- دیوان اشعار (1919)
- سرزمین سترون (1922)
- دیوان اشعار «شعرهای بین 1919 تا 1925» (1925)
- چهارشنبه ی خاکستر (1930)
- چهار کوارتت (1943)

2. نمایشنامه:
- دردهای سوینی (1932)
- صخره (1934)
- کوکتل پارتی (1950)
- سیاستمدار پیر (1958)

- سرزمین سترون: این مجموعه که توسط مترجمان مختلفی با عناوینی مثل دشت هرز، سرزمین بی حاصل، خراب آباد و.... به فارسی ترجمه شده است، در سال 1922 پس از یک بیماری عصبی توسط الیوت سروده شده است. او اصل شعر را به دوست خود «ازرا پاوند» داد و پاوند تقریبا نیمی از ابیات آن را حذف کرد و سپس باقیمانده را به چند مجله ی ادبی فرستاد و آن را «شاهکار و مهمترین نوزده صفحه ای زبان انگلیسی در دنیا نامید». چاپ این مجموعه او را به عنوان تاثیر گذارترین شخص در کار شعر در قرن 20 معرفی کرد و شهرت و خوشنامی الیوت در سال 1930 آنقدر افزایش یافت که او را به عنوان اسطوره تشبیه کردند. در شعر «سرزمین سترون» پوچی و سخافت عالم هستی هنگامی که شخص از ایمان و ثبات درونی بی بهره است نشان داده می شود. تنها مرگ دست یافتنی به زندگی واقعی به شمار می رود. مضمون شعر سرزمین سترون این بود که در تمدن معاصر تمام معیارهای زیبائی و ذوق همه ی انگیزه های اعتدال و شرافت و تمام تلاشهای زمامداران دور اندیش در حرص دست یافتن به اندازه، تعداد، تولید، ثروت، کسب موفقیت و محبوبیت عامه گمشده است. این شعر دنیای ادب را از «لندن» تا «سانفرانسیسکو» به نشاط آورد. «نسل گمشده» که ایمان مذهبی اش را به واسطه ی علم و ایمان خود را به دلیل جنگ از دست داده بود این شعر را چون ترانه ی «وصف حال» و حدیث نفس خود پذیرفت.جان های خسته مرثیه ی فرسودگی خود را در آن یافتند و مذهبی ها ازآن به مثابه ی نفی دنیای دون استقبال کردند.
این کتاب با شعر «آواز عاشقانه ی جی. آلفرد. پروفراک» آغاز می شود این شعر در بردارنده ی تخیلات شاعرانه ی مردی آرام و مردد در عشق است. چاپ این کتاب در حقیقت الیوت را وارد جرگه ی ادیبان و شاعران لندن کرد. شاعر این شعر را در سال 1917 سرود که در آن «پروفراک» سمبل انسانی است سرخورده و ترسو. در واقع الیوت در این شعر به تصویر انسان امروزی می پردازد که قربانی تمدن است.

نمایشنامه مهمانی کوکتل: این نمایشنامه مشهورترین نمایشنامه الیوت به شمار می رود که در سال 1950 انتشار یافت. در این اثر نویسنده بگونه ای زبان انسان های دوران معاصراست همراه با روابطی که روانشناسانه مورد بررسی و موشکافی قرار می گیرد که بصورت اثری دلنشین در قالب نمایشنامه پرداخته است. این نمایشنامه که بیشتر به شعر منثور شبیه است، کسالتبارترین چشم اندازهای دنیای مدرن را در شکل نمایشنامه ارائه می دهد.الیوت در اینجا جامعه ی متمدن را که برای آرامش بخشیدن به «حیوانات عجیب و غریب» خوش ظاهر اما بی فرهنگ از مشروب استفاده می کنند رسوا کرده و حرمت تقدس را یادآوری می کند. قهرمانان این نمایشنامه در آخر به تسلیم و رضا و همدردی مشترک با دیگران دست می یابند.

منبع:
- http://faryadekhamoush.blogfa.com

 

 

 

 

 

 

 

 

نظر شما