شناخت درمانی دینی
فراوانی مشکلات رفتاری جوانان در دوره های مختلف تحصیلی از معضلاتی است که نه فقط جامعه ایرانی بلکه تمام جوامع جهانی را در بر گرفته است.
اطلاعات ناقص تربیتی از سوی والدین نداشتن تعریف مناسب برای پر کردن اوقات فراغت جوانان، غفلت مسئولان در فرهنگ سازی بر گرفته از فرهنگ دینی در دسترس بودن تبلیغات سوء رسانه های غربی، ماهواره، اینترنت و... زمینه های ایجاد فاصله هر چه بیشتر نسل نوجوان و جوان را از خانواده و فرهنگ سنتی و دینی موجب شده است. روحیه کمال گرای جوان که از فطرت پاک الهی وی نشات گرفته و در تمامی مقاطع سنی هر انسان وجود دارد و در جوان در حد اعلای خود بروز می یابد، ایجاب می کند تا از بهترین روش ها و کار آمدترین شیوه ها برای جلب نظر و توجه وی از مسائل ابتدایی انسانی به سوی انعطاف به کاملترین قوانین استفاده شود. آنچه که حرکت جوان و نوجوان را در مسیر رشد و ارتقای انسانی با اصطکاک و کندی و گاه انحراف مواجه می سازد، به علل عدیده ای باز می گردد که عمده آنها ضعفنامه ریزی صحیح و اصولی از سوی دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت می باشد.
نگاه تک بعدی در رفع معضلات دانش آموزان از سوی متولیان امر باعث رسیدن به راه حل هایی گردیده که فقط به طور مقطعی جوابگوی مسائل جوانان باشد.
اجماع افکار صاحب نظران امر تعلیم و تربیت، نگاه فراگیر به این امر را موجب خواهد شد و احتمال تغییرات اثر گذار را باعث خواهد گردید. با توجه به آنچه ذکر گردید، پرداختن به مسائل جوان و نوجوان در حوزه تعلیم و تربیت از ضروریاتی است که نیاز به رویکردی جدید و همه جانبه از سوی مسئولین فرهنگی و تربیتی در سطح جامعه دارد. نیاز به نوآوری و تغییر ساختار تربیتی به شکلی که به خواستههای حقیقی و حقوقی نوجوان پاسخ دهد و با فطرت الهی وی سازگار باشد، به همت افرادی وابسته است که از کم و کیف تغییرات رفتاری، خواستهها و نیازهای این قشر از جامعه مطلع بوده و امکانات اجرایی کردن این تغییرات را در ارتباط با ایشان داشته باشند. رویکرد جدید بعضی از موسسات که مدتی است در سطح کشور به فعالیتهایی در زمینه تعلیم و تربیت و به بهانه ایجاد آرامش روانی و توسعه فضای فکری دست زدهاند، مثل تقویت حافظه، چگونه شاد باشیم، ایجاد انگیزش و هیجان، آموزش یوگا، از مقولاتی است که نه تنها ضروری است تا با دقت نظر و نگاهی کارشناسانه و نقاد مورد بحث و بررسی قرار گیرند، بلکه این نکته را به ذهن متبادر میآورد که آیا؛ 1- نقص و ضعف در مباحث تعلیم و تربیت دینی و سنتی عامل گرایش و ایجاد این رویکرد گردیده است و یا 2- ضعف و ناتوانی ما در ارائه صحیح و برداشت مناسب و به روز از موضوعات دینی باعث این گرایش شده ؟ که قطعا چنین است.
منبع فکری این موسسات که با هدف تغییر تفکر و شیوههای فکری افراد تاسیس گردیدهاند یکی از نظریات به روز روانشناسی به نام (ان. ال. پی) است.
باندلر و گریندر مبدع این نظریه یعنی برنامهریزی عصبی- زبانی هستند، آنها عناصر اصلی این نظریه را شناخت شیوههای مختلفی میدانند که هر فرد در زندگی تجربه کرده و مورد استفاده قرار میدهد. این نظریه فقط زمانی قابل اجرا به نظر میرسد که در حوزه مسائل شناختی و رفتاری فرد قرار گیرد، ولی نفوذ این نظریه در حوزه مسائل اعتقادی افراد خواه ناخواه و به شکلی آرام و تدریجی باعث پذیرش ناخودآگاه اصولی میشود که بهتر است به نهضتی برای ایجاد تغییر ساختار مبانی اعتقادی افراد تعبیر شود.
کلاسها و جلسات آموزشی چون مهارتهای ارتباط، موفقیت، شاد زیستی و... که بعضا نگاهی به آیات و احادیث و روایات اسلامی میکند البته با همان نگاهی که به گفتههای افرادی چون بودا، گاندی و چارلی چاپلین دارد، مناسبتی با شئون و معیارهای دینی و فرهنگی ما نداشته و با طرح راهکارهای ارتباطی خارج از سنت و فرهنگ (به نظر میرسد) سعی در تغییر این ساختار داشته باشد.
صاحب نظران تربیتی و دست اندرکاران فرهنگی موظفند در هر مسئولیت ضمن نقد و بررسی شیوهها و نحلههای فکری که در جامعه شیوع پیدا میکنند، در صدد یافتن زبانی باشند که به وسیله آن آرامش و آسودگی و نجات انسانها از فضای تنگ و اضطراب زایی که به آن دچارند فراهم آورده، و به این خود باوری دست یابند که فرهنگ غنی و پر بار دینی قادر خواهد بود به انواع چراها و سئوالات بشر پاسخ گوید اگر با کمی توجه، خلاقیت و دقت نظر قادر به یافتن زبان قابل فهم برای آن باشیم.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
شیوههای دین، آمیزهای از شیوههای شناختی، عاطفی، رفتاری است. هم به نیازهای مادی توجه دارد و هم به نیازهای معنوی، هم بعد شناخت و عقلانیت را در بر میگیرد، هم بعد عاطفه و هم بعد رفتار را. به همین دلیل نظریه دینی یک نظریه واقعگراست زیرا به همه جنبههای انسانی توجه دارد و راه پاسخگویی به همه آنها را میداند. در آموزههای بشری یا همه نیازها به رسمیت شناخته نمیشود و یا برای پاسخگویی به آنها آدرسهای غلطی داده میشود. ویژگی آموزههای دینی، هم جامع نگری آن است و هم دقیق بودن و مطابق بودن پاسخهای آن با واقعیتها.
در مثلث "شناخت، هیجان و رفتار" شناخت در راس قرار دارد. انسان آن گونه که میاندیشد، هیجانی میشود و دست به رفتار میزند. بر همین اساس بعد شناخت از اهمیت ویژهای برخوردار است. امروز روشهای درمان برای بیماران روانی مبتنی بر شناخت درمانی است. دانشمندان معتقدند اگر اندیشه و فکر افراد تصحیح شود احساسات و رفتارهایشان نیز اصلاح میگردد. تمایز روش شناختی دینی آن است که واقع گراست، نه مبتنی بر تخیل، توهم و بعضی تجربیات شخصی. شناخت واقع گرا موجب واقعی شدن انتظارات میگردد و در نتیجه احساسات انسان و رفتارهای او نیز واقعی میشوند. متاسفانه به این بخش از آموزههای دین که بر گردان مفاهیم دین به زبان روز و بهرهوری از شیوههای نو جهت تاثیرپذیری جوانان و نوجوانان میباشد، بهای اندکی داده شده و یا اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. اگر متون دینی و آموزههای معصومین(ع) در جایگاه خود قرار نگیرد، به درستی فهم نمیشوند و کاربرد آنها در زندگی شناخته نمیشود. از سوی دیگر کتابهایی که در دهههای اخیر از سوی روانشناسان غربی نگاشته شده و به ترجمه درآمده، سرشار از مطالبی است که صدها سال قبل از سوی معصومین(ع) نقل گردیده، البته برخی از آموزههای این کتابها نیز متناسب با فرهنگ ما نیست. ضروری است این بخش از آموزههای دینی با نگرش جدید مورد پژوهش قرار گیرند و تعالیم آن به آموزههای کاربردی تبدیل شوند هم تاثیر بیشتری در مردم خواهد داشت و هم بیشتر میتوان به آن اعتماد کرد.
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۸۹/۴/۲۷
رایانامه
نظر شما