امام خمینی(ره) و پیوند دین و سیاست
امام خمینی (ره) می فرماید: " اسلام فقط عبادت نیست فقط تعلیم عبادی و امثال این ها نیست. اسلام سیاست است اسلام از سیاست دور نیست. اسلام یک حکومت بزرگ به وجود آورده است. یک مملکت بزرگ به وجود آورده است. اسلام یک رژیم است یک رژیم سیاسی، سایر رژیم های سیاسی از بسیاری امور غافل بودند و اسلام از هیچ چیز غافل نیست، معنی اسلام انسان را تربیت میکند، به همه ابعاد که انسان دارد. "
اصولا طرفداران رابطه دین و سیاست معتقدند دین به صورت مجموعه قوانین، تکامل مادی و معنوی در آن تشریع شده و در تمام صحنه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور دارد، اصولا فلسفه تشریع دین هم همین است. از این رو اگر دین نتواند پاسخگوی نیازهای دنیا و آخرت باشد، با اصل تشریع منافات دارد.
امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند: " دیانت اسلام یک دنیاست عبارت تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خدای تبارک و تعالی و خلیفه و روحانی تنها نیست و همین طور یک مذهب سیاسی تنها عبادی نیست سیاسی هم هست و سیاستش در عبادات مدغم است و عبادتش در سیاست مدغم است یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد. "
این قوانین الهی همانند دانه های تسبیح با همدیگر پیوند دارند که قوانین عبادی آن آثار سیاسی داشته، قوانین سیاسی اجتماعی آن بار، آثار عبادی دارند. سیاست جزء دیانت است، این آمیختگی آن قدر عمیق است که بین دین و سیاست وحدت است.
استاد مطهری معتقدند:
" تنها در یک صورت است که می توان مسئله حکومت را از دین جدا کرده و آن هنگامی است که بتوان پیوند جسم را از روح آدمی گسست. "
در مجموع باید گفت: از نگاه امام دین به مجموعه قوانین فردی و اجتماعی و ارتباط انسان با خدا تفسیر شده است. ایشان عقیده دارد که دین تنها در معنویات ظهور پیدا نمی کند، بلکه دین مجموعه ای از قوانین فردی و اجتماعی است که مسائل سیاسی آن از مسائل عبادیش بیشتر است، امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند:
" اسلام مکتبی است برخلاف مکتب های غیرتوحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی، مادی، معنوی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان، جامعه، پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است، موانع و مشکلات سر راه تکامل اجتماعی و فردی گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.
سیاست درقرآن وحدیث از دیدگاه امام خمینی(ره)
قرآن کریم ام الکتاب است، لذا اگر امر سیاست را در نظر بگیریم قرآن ام السیاست است. روش سیاست ها و سیاست گذاری ها در قرآن کریم، مصرح، مبین است. در قرآن کریم آیاتی در مورد ضرورت تحقق حاکمیت الهی و اشاره به هرگونه حاکمیت غیرالهی آمده است. بعلاوه قرآن کریم مبارزات متعددی را از برخی از پیامبران بیان کرده که در جهت احقاق حقوق و ایجاد حکومت صالح در جوامع بشری بوده است.
در قرآن کریم همچنین از پیامبرانی که به آنها حاکمیت سیاسی نیز داده شده همچون سلیمان و داوود یاد شده است و از مسلمین نیز خواسته شده است که از پیامبر اسلام اطاعت کنندکه خود تاکیدی بر این مدعاست که پیامبر اسلام نیز علاوه بر شان پیامبری دارای شان حاکم سیاسی نیز بوده است.
امام خمینی (ره) در این باره می گوید:
" سنت و رویه پیغمبر اکرم دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است. زیرا اولا خود تشکیل حکومت داد... ثانیا، پس از خود به فرمان خدا تعیین حاکم کرده است. سیره حضرت علی (ع) نیز موید همین معناست، چه آن حضرت پس از بیعت مردم با او به دنبال عزل و قتل عثمان، مبادرت به ایجاد سازمان حکومتی و اجرایی نموده و پس از آن حضرت، امام حسن (ع) نیز تا زمان انعقاد صلح با معاویه به مدت شش ماه شیوه پدر و جد خویش را ادامه داده است.
امام در ادامه می فرمایند: مگر زمان پیغمبر اکرم (ص)، سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده ای روحانی بودندو عده دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر (ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟"
امام خمینی(ره) درجایی دیگر می فرماید:
" اسلام دین سیاست است (با تمام شئونی که سیاست دارد) این نکته برای هر کس که کمترین تدبری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند آشکار می گردد، پس هر که را گمان بر این برود که دین از سیاست جدا است نه دین را شناخته و نه سیاست را.”
در قرآن کریم آیات فراوانی در مورد مسائل اجتماعی آمده است:
مثال: آیه در مورد قصاص قاتل- جهاد و دفاع- امر به معروف و نهی از منکر، قضاء و داوری- زکات- خمس- نماز جمعه که امام آن را صریحا نمازی عبادی، سیاسی و اجتماعی می نامد.
امام خمینی(ره) در این مورد به بیان برخی احکام اسلامی که از چنین ماهیتی برخوردار هستند می پردازند؛ و... و می فرمایند: "شما مگر قرآن را هیچ ندیده اید این همه آیاتی که در مورد قتال با کفار و جنگ برای استقلال کشور اسلامی و برای کشورگیری در قرآن است بدون حکومت و تشکیلات صورت می گیرد. این همه جنگ ها و فتوحات اسلامی بدون حکومت و تشکیلات بوده... بنابر این نظریه تفکیک دین از سیاست با ماهیت احکام اسلام بیگانه است. "
حضرت امام در کتاب البیع (ج2) می فرمایند:
"هر کس اجمالا به احکام اسلام و بسط آن در جمیع شئون جامعه نظر کند، به عادات که وظیفه بین بندگان و خالق آنهاست، مانند نماز و حج اگر چه این دو نیز دارای بعد اجتماعی و سیاسی مربوط به حیات و معیشت دنیوی است و به قوانین اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی نظر کند، خواهید دید که اسلام عبارت از احکام عبادی و اخلاقی صرف نیست در آن قوانین مر بوط به مالیات، بیت المال، جزئیات قضا، حقوق جهاد، دفاع و پیمان های بین دولت اسلامی و دول دیگر وجود دارد.
بنابراین امام با ارائه عبارات فوق که نشانگر تلفیق بین دین و سیاست است طبق برداشت های ایشان از قرآن کریم تمام آنچه ذکر شد و دال بر رابطه دین و سیاست است ارائه فرمودند.
امام در ادامه عنوان می دارند:
آن قدر که آیه و روایت در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است.
رهبران دینی و سیاست
با نگاهی به عملکرد پیامبران، شواهد، حاکی از اهمیت دادن آنان نسبت به سیاست و حکومت است. رسول اکرم(ص) که آورنده وحی الهی است و ائمه معصومین(ع) که استمرار حرکت ایشان است همگی مبارزه ای همه جانبه را برای تشکیل حکومت اسلامی و بدست گرفتن قدرت سیاسی آغاز فرمودند.
عملکرد امام خمینی(ره) که شاگرد صدیقی بر این مکتب بوده اند، نیز بیانگر آمیختگی دین و سیاست است. امام(ره) برخلاف عموم عارفان که به رسیاست وقعی نمی گذارند و عملکرد آنها، توهم جمع ناپذیری بین این دو را تقویت نموده است ایشان بر خلاف همه در سیاست نیز از نمونه های شاخص محسوب می گردیدند. پس از پیروزی انقلاب نیز هرگز حجم مراجعات و کارهای سیاسی ایشان مانع امور عبادی ایشان نشده است.
امام خمینی در این زمینه می فرماید:
"رسول خدا(ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول الله تشکیل حکومت داده است و تشکیل مراکز سیاست داده است سایر خلفاء اسلام همچنین تشکیل حکومت داده تا آنجایی که به انحراف کشیده نشده بود. "
بنای انبیاء و اهل بیت این نبوده است که از مردم کناره گیری کنند، آنان با مردم بودند هر وقت دستشان می رسید حکومت را می گرفتند.
لزوم تشکیل حکومت در سیره انبیاء و اولیاء
این معقول نیست که بگوییم در اسلام قوانین سیاسی، اداری و اجتماعی تشریع شده، ولی شارع مقدس اسلام نظری به حکومت و قوه مجریه و قضائیه ندارد.
امام(ره) در این زمینه می فرماید:
" اساسا انبیاء خدا مبعوث شدند، برای خدمت به بندگان، خدمت های معنوی و ارشادی و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامه عدل، عدل فردی و اجتماعی. "
امام در جایی دیگر می فرماید:
حکومت اسلامی همان است که در صدر اسلام بوده و همه طوایف در مقابل قانون، علیالسواء بودند، ما الان می خواهیم یک همچو معنایی را مستحق بکنیم که تمام طوایف باشند.
شما از کجا می گویید دین تکلیف حکومت را تعیین نکرده اگر تعیین نکرده بود پیغمبر اسلام چطور تشکیل حکومت کرد و به قول شما در نیم قرن نیمی از جهان را گرفت آن تشکیلات بر خلاف دین بود یا با دستور دین اگر بر خلاف بود چطور پیامبر اسلام و علی ابن ابی طالب خود بر خلاف دین رفتار می کردند.
نظر امام خمینی(ره) درباره معتقدان جدایی دین از سیاست
در جواب به این مسئله که علیرغم وجود این دلایل متعدد چرا برخی ها بر جدایی دین از سیاست اصرار کرده و از آن سخن به میان می ورند، امام پاسخ می دهد که این مباحث در برخی منافع استعماری و یا ناآگاهی از اسلام ریشه دارد زیرا جدایی دین از سیاست نوعی بدعت است و ریشه در آموزه های قرآن کریم و سیره پیامبر و ائمه (ع) و تجربه تاریخی اسلام ندارد.
امام معتقد است: " طرح مسئله جدا بودن سیاست از روحانیت، چیز تازه ای نیست. این مسئله در زمان بنی امیه طرح شد و در زمان بنی عباس قوت گرفت. در این زمانهای اخیر هم که دست های بیگانه در ممالک باز شد، آنها هم به این مسئله دامن زدند. "
امام در ادامه اضافه می کنند که: اگر ما مسلمانان کاری جز نماز خواندن و دعا و ذکر گفتن نداشته باشیم، استعمارگران و دولت های جائر متحد آنها هیچ کاری به ما ندارند. شما برو هر قدر می خواهی اذان بگو، نماز بخوان، بیایند هر چه داریم ببرند، حواله شان با خدا لا حول و لا قوه الا بالله وقتی که مردیم، ان شاء الله به ما اجر می دهند. اگر منطق ما این باشد، آنها کاری به ما ندارند.
امام در مورد یکی دیگر از موارد تاثیر گذار در اندیشه جدایی دین از سیاست یعنی حکومت های وابسته به غرب می فرمایند:
" چپاولگران حیله گر تلاش کردند به دست عمال به اصطلاح روشنفکر خود، اسلام را همچون مسیحیت منحرف به انزوا کشانند: با روزنامه و تبلیغات که از قفقاز و کلکته و مصر و دیگر بلاد شروع شد و به ایران نیز نفوذ پیدا کرد به این کار مشغول شدند و برای سرعت عمل از برخی دیکتاتورها برای این منظور استفاده کردند و آن کس که با تمام مقاصد آنها همراه شد رضاخان بود و پیش از او نیز آتاتورک بود که نقشه های آنها را به طور اجبار و سر نیزه عملی کرد. "
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۸۹/۴/۲۶
نویسنده : مسعود فولادفر
نظر شما