موضوع : پژوهش | مقاله

جریان شناسی دین و سیاست در آمریکای لاتین


آنچه می خوانید پاسخ های حجت الاسلام والمسلمین محسن ربانی، از فعالان باسابقه حوزه عملیه در منطقه آمریکای لاتین به پرسش های هفته نامه پگاه است. ایشان سال ها پس از انقلاب اسلامی به عنوان رایزان فرهنگی در آرژانتین فعالیت می کرد. در مقطعی معاون بین الملل سازمان مدارس و حوزه های علمیه خارج از کشور بود و هم اکنون مشاور ریاست جامعه المصطفی العالمیه در امور بین الملل است. وی در این گفتگو، از وضعیت فرهنگی و دینی آمریکای لاتین و تاثیرانقلاب اسلامی بر مسلمانان و گسترش اسلام در منطقه می گوید.


● با تشکر از جنابعالی به خاطر فرصتی که در اختیار ما قراردادید، لطفاً در رابطه با وضعیت دینی و مذهبی منطقه آمریکای لاتین توضیحاتی را برای خوانندگان بفرمایید.
آمریکای لاتین، به مناطقی از قاره آمریکا گفته می شود که در آنجا به زبان اسپانیایی و پرتغالی صحبت می شود. اما در عمل، اکثر نیم کره غربی به جز آمریکا، کانادا و کشورهای غیر اسپانیایی زبان حوزه دریای کارائیب، تحت عنوان آمریکای لاتین دسته بندی شده اند.
از منظری سیاسی - اجتماعی، نیز آمریکای لاتین تقریباً تمامی کشورهای جنوب ایالات متحده آمریکا شامل مکزیک (در آمریکای شمالی)، اکثر کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی و کشورهای حوزه کارائیب را که در آنجا اسپانیایی، پرتغالی، فرانسوی یا زبان بومی صحبت می شود، دربر می گیرد.
از میان کشورهای این منطقه، برزیل از حیث مساحت و جمعیت بزرگ ترین کشور آمریکای لاتین است. برزیل بیش از 40 درصد خاک این منطقه را پوشانده و مسکن قریب به یک سوم جمعیت آن را تامین کرده است.
بنابراین منطقه آمریکای لاتین از سه منطقه معروف آمریکای جنوبی، شامل آرژانتین، برزیل، ونزوئلا، کلمبیا، اروگوئه، اکوادور، پاراگوئه، شیلی، بولیوی و پرو) آمریکای مرکزی؛ شامل (کوبا، پاناما، السالوادور، کاستا ریکا، گوآتمالا، هندوراس، بلیز و جمهوری دومینیکن) و کشورهای حوزه دریای کارائیب؛ شامل (گویان، ترینیداد، سورینام و...) تشکیل شده است.
برای تبیین وضعیت فرهنگی و مذهبی این منطقه ما باید بین جریانات فرهنگی یا مذهبی منطقه، هم قبل از انقلاب اسلامی و هم بعد از آن فرق بگذاریم، چرا که انقلاب اسلامی تاثیرات فراوانی بر وضعیت دینداری این منطقه گذاشته است. البته قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جریاناتی که بر این منطقه، یعنی بر کل منطقه آمریکای لاتین حاکم بوده است، مسیحیت کاتولیک بود و مسیحیان ارتدوکس و همچنین پروتستان ها ظهور و بروز چندانی در منطقه نداشتند، اما امروزه کاتولیک ها بر عکس آنان به کمک امریکای شمالی از تبلیغات بسیار گسترده ای بر خوردارند.
جریان مسیحیت کاتولیک در آمریکای لاتین، جریان نوظهوری بوده و جریانی نیست که ریشه و سابقه تاریخی زیادی داشته باشد. جریانی است که بعد از سفر کریستف کلمب به منطقه، شروع می شود. و لذا مسیحیت علاوه بر اینکه فرهنگ بومی ها را نابود می کنند و آیین ها و فرهنگ های بومیان منطقه؛ مانند مایا و دیگر سرخپوستان آنجا را از بین می برند.
اروپایی ها، به ویژه اسپانیایی ها و پرتغالی ها وقتی وارد منطقه می شوند، ابتدا به قتل عام بومیان می پردازند (1) و سپس چند کار را در منطقه انجام می دهند؛ یعنی شروع به جریان سازی می کنند که یک جریان سازی عادی فرهنگی نیست؛ بلکه جریان سازی تحمیلی فرهنگی است. اولین کاری که آنها می کنند این است که دین مردم را تغییر می دهند و این کار را هم با زور و سرنیزه انجام می دهند. بر خلاف اینکه تبلیغ می کنند اسلام، دین زور و سرنیزه است! اسلام دین منطق، فکر وصلح است، اما آنان برعکس آنچه تبلیغ می کنند، هر کس با آنها مخالفت یا اعتراض می کرد، در مقابل شمشیرهای آخته آنها قرار می گرفت و از بین می رفت. در راستای این تغییر، هرگونه تلاش وقیام دینی نیز سرکوب می شد. به عنوان نمونه، در برزیل حتی مسلمانانی که اکثرشان سیاه پوست و از آفریقا آمده بودند، حدود 280 سال پیش در شهر باهیای برزیل و در زمان حاکمیت پرتغالی ها قیام کردند و می خواستند آنجا حکومت دینی وقرانی ایجاد کنند، اما ارتش برزیل با همکاری ارتش پرتغال، آنها را از بین برد. البته الآن آثار اسلامی در شهر باهیا وجود دارد و گزارش ها و اسنادش هم موجود است.
یکی از کارهای دیگری که آنها در منطقه انجام دادند، تغییر زبان بود. آنها زبان های بومی و سرخ پوستی را که حدود شش زبان رایج بود را تغییر دادند و زبان اسپانیولی را در کشورهای امریکای جنوبی و آمریکای مرکزی رواج دادند. پرتغالی ها هم به خاطر حاکمیت در برزیل، زبان پرتغالی را در این کشور حاکم کردند. (2)
بنابراین، در مجموع می توان گفت: گروه هایی که به عنوان استعمارگر به این مناطق رفتند تا به اصطلاح آنجا را آباد! بکنند، در واقع مهاجمینی بودند که هم زبان مردم و دین شان را از آنها گرفتند. اقتصاد و اموال آنها را قبضه کردند.
لذا جریان حاکم و غالب در آمریکای لاتین قبل از انقلاب اسلامی، جریان کاتولیک ها بود. در حال حاضر نیز جریان کاتولیک ها، جریان حاکم مذهبی در منطقه است و باز همچنان آنها نفوذ دارند.
چهار سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکایی ها و سرویس های جاسوسی غرب، که احتمال می دادند، اتفاقاتی مشابه انقلاب ایران در منطقه رخ دهد و دولت های کاملاً مردمی روی کار بیایند. لذا دولت های نظامی در منطقه را کم کم حذف کردند. لذا می بینیم که پس از سال 1983، تقریباً در کل منطقه آمریکای لاتین، دولت های نظامی را برمی دارند و به جایش، دولت های به ظاهر مردمی، ولی در واقع دولت های وابسته به آمریکا را حاکم می کنند.

● با پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت دینی مذهبی منطقه امریکای لاتین چه تغییراتی کرده است؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که یک انقلاب دینی در جهان بود، جریانات، گروه های دینی وادیان ابراهیمی احیا شدند و تقریباً بیش از 2400 فرقه مذهبی در آمریکای لاتین سر برآوردند، که این مسئله پدیده، خیلی عجیبی است. رهبران2400 فرقه مذهبی، از کشورهای غربی و برخی از هند و شرق آسیا آمدند. "اونجلیست ها " و گروه های مسیحی طرفدار منافع آمریکا در این سال ها در منطقه خیلی رشد کردند. فرقه های مسیحی دیگری مانند فرقه "مون" که رهبرشان مون، اهل کره و وابسته به آمریکا بود در منطقه فعال شدند و شروع به تبلیغ کردند برخی هم نام های عجیب و غریبی گذاشتند؛ مانند "نینیوس دِ دیوس" یعنی "بچه های خدا"، و حرف آنها این است که ما باید خدا را از طریق جنسی بشناسیم، و لذا از این طریق می خواهند جوانان را به خود جذب کنند. گروه هایی مانند "سای بابا" از هند و دیگر فرقه های معنویت گرای هندی، بودایی و حتی بهائیت و شیطان پرست ها هم در آنجا حضور یافتند و آنقدر این گروه ها در منطقه زیاد شدند که به تدریج به بیش از 2400 فرقه رسیدند، که تبعاً سرویس های جاسوسی غربی هم در خود ایران می خواستند این کارها را بکنند. و ما در حال حاضر، گروه های زیادی در کشور داریم که برخی کارشناسان تا حدود 700 فرقه را در ایران شناسایی کردند و علت این فرقه سازی در سراسر جهان، از جمله آمریکای لاتین یا ایران هم این است که بالاخره توده مردم، چه مسلمان و چه کاتولیک، اگر متحد ویک پارچه باشند، در آینده ممکن است برای منافع استکبار خطرساز باشند، از باب تفرقه بیانداز وحکومت کن.

● شیوه کاری جریان های مذهبی و شبه مذهبی یا معنویت گرا در منطقه چیست؟
شیوه های بسیار متفاوت و نیز مختلف است. از تاسیس مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و رسانه گرفته تا بنیادهای خیریه و کمک های اقتصادی به مردم. برخی فرقه ها و گروه ها چون وابسته به دستگاه های امریکا و غرب هستند، این قدرت ها معمولاً به کشورهای منطقه دستوردهند که از این فرقه ها حمایت کنند؛ مانند فرقه مون یا فرقه بهائیت که در حال حاضر فرقه بهائیت در برخی مناطق، دانشگاه هم دارند. بهایی ها در بولیوی دانشگاه دارند. در شیلی دنبال این بودند که یک حظیره القدسی، شبیه آنچه که در حیفا یا هند ساخته اند، بسازند و چون دولت های منطقه این گروه ها را دوستان و هواداران آمریکا می دانند، هیچ مانعی در برابر این گروه ها و شیوه های جذب مردم ایجاد نمی کنند، آنها کاملا آزادند، که جلسه بگیرند، سخنرانی کنند، رسانه داشته باشند، و حتی خود را موظف به کمک به آنها می دانند. تا جائی که در گفتمان های تلویزیونی برای ادیان، اینها را دعوت می کنند. به عنوان مثال قرار بود که ما در شیلی جلسه ای داشته باشیم و گفتند قرار است ادیان الهی با هم گفت وگو داشته باشند، که دیدیم در برنامه، فردی را به نمایندگی از بهائیت دعوت کردند با اینکه آنها در آنجا معروف نیستند و ثانیاً دینی الهی به شمار نمی آیند.
بعضی از فرقه ها هم هستند که وابستگی آنها به هیچ وجه معلوم نیست؛ یعنی هیچ بروز و ظهور مستقیمی در سیاست ندارند، ولی در واقع، روسای آنها وابسته هستند و پیروانشان هم اطلاع ندارند. نمونه اینها گروه های مختلف اونجلیست ها هستند، که اخیراً در آمریکای لاتین، فعالیت های تبلیغی و خیریه ای بسیاری دارند. در کلیساهایشان، معمولاً افرادی از خود آمریکا به عنوان اینکه این کلیساها، بیماران را شفا می دهند می آیند و کارهای تبلیغی از این نمونه و نیز کارهایی می کنند که خیلی معقول و منطقی هم نیست، ولی چون مردم گرفتار هستند، قبول می کنند. در همین جلسات، مردم را تحریک می کنند تا کمک بکنند! خیرات بدهند! و حتی مواردی را ذکر می کنند که فلان کلیسا، بیمارانی را شفا داده است. غالباً هم صحنه سازی هایی هم دارند که برخی مردم متوجه می شوند.

● آیا جریانات سیاسی در منطقه هم قابل دسته بندی هستند؟
در آمریکای لاتین دو جریان در منطقه ظهور و بروز دارند: یکی جریان سیاسی چپ که در حال حاضر جریان چپ حاکم، طرفدار هوگو چاوز است و این به نفع ماست. اکثرا دیدگاه های چاویستی دارند و تقریباً نزدیک به انقلاب اسلامی هستند. البته یک چپ مدرن و متعادلی هم وجود دارد، مانند خانم باشلت در شیلی یا خانم کریستینا در آرژانتین، که در عین حالی که می خواهند با چاوز و دولت های طرفدار ایران در منطقه، ارتباط داشته باشند، ولی بر اثر نفوذ آمریکا و صهیونیست ها، ظاهراً خودشان را دور نگه می دارند. و یک چپ دیگری؛ مانند لولا، رئیس جمهور برزیل، که فردی مدرن وانقلابی است و ماهیتاً طرفدار انقلاب اسلامی است. لذا می توانیم بگوییم که الآن، جریان های چپ در آمریکای لاتین، جریان هایی هستند که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان همکار یا همراه، حداقل در مسائل سیاسی و اقتصادی قبول دارند. و البته ممکن است برخی از آنها، از جمله کوبا در مسائل ایدئولوژیکی با ما مشکل داشته باشند و بر نتابند که ما در کشورشان فعالیت فرهنگی و دینی داشته باشیم، ولی می توان گفت که این کشورها از لحاظ سیاسی و اقتصادی صد درصد با ایران همراهی دارند.
جریان دیگر، جریان راست و دولت های طرفدار آمریکا و غرب است، مثل جریانی که در کلمبیا حاکم است. با اینکه جریان راستی مثل کلمبیا با ما هیچ وقت با ما درگیری نداشته، ولی طبعاً از حضور ما؛ یعنی اسلام و ایران وحشت دارد و سعی می کند تا مردم را از ما بترساند و یا اینکه به تبعیت از غرب به ایران فوویا (ایران هراسی یا ایران ترسی) و اسلام فوویا (اسلام هراسی) در منطقه را دامن می زنند و رویکردها و سیاست های غرب را در منطقه دنبال می کنند.

● پیروزی انقلاب اسلامی چه تاثیراتی بر این منطقه داشته است؟

الف -احیای دین
انقلاب اسلامی تاثیرات فراوانی بر منطقه داشته است. یکی از کارهای مهمی که انقلاب اسلامی در سراسر دنیا و به خصوص آمریکای لاتین انجام داد، احیای دین به صورت عام است. انقلاب اسلامی، دین و معنویت و بویژه دین مبین اسلام را در سطح جهان، احیا و ترویج کرد. البته درست است که با پیروزی انقلاب، همه ادیان مانند مسیحیت و یهودیت تقویت شدند، اما فرق اسلامی و گروه های مذهبی مسلمان هم بسیار فعال شدند.
کشورهای غربی پی بردند که با وقوع انقلاب اسلامی، دین نقش مهمی در آینده دنیا ایفا خواهد کرد، لذا به فکر افتادند که نحوه استعمارشان را از طریق دین و معنویت گرایی انجام دهند. لذا می بینید که قبل از انقلاب اسلامی، هیچ روزنامه ای یا هیچ ایستگاه رادیویی و تلویزیونی وجود نداشت که مستقیماً و مستقلاً برنامه های دینی داشته باشد. - البته برخی شبکه ها و رادیو و تلویزیون ها بودند که در ساعت های مشخص و محدودی عموماً هم در اوقات کم بیننده برنامه هایی را پخش می کردند - ولی الآن کانال های تلویزیونی به زبان اسپانیولی هست، که برای مسیحیت، به صورت شبانه روزی و 24 ساعته برنامه دارد، از جمله در اکوادور. بنابراین، رادیوها و شبکه های محلی - مذهبی فراوانی وجود دارد و یا اینکه غالباً مراسم کلیساهای معروف منطقه از طریق رادیو یا تلویزیون ها پخش می شود.
حتی خود کشیش ها، کشیش هایی که مخالف انقلاب اسلامی بودند و حاضر نبودند حرف اسلام و مسلمانان را گوش بدهند، الآن می خواهند بدانند که اسلام چیست و چه می گوید؟ یادم هست در سفری که حضرت آیت الله مصباح یزدی به منطقه امریکای لاتین داشتند، در کشور کلمبیا؛ که جریان حاکم برآن آمریکایی است، در یک نشست حدود 40 نفر کشیش در یکی ازکلیساها گرد آمده بودند تا گفتگویی با ایشان داشته باشند. البته من تا حدودی نگران بودم؛ زیرا سئوال و جواب هایی که می شد و من ترجمه می کردم، خیلی مناسب نمی دیدم که بحث های تندی مطرح شود، چرا که اولین ارتباط ما با کلیسای کاتولیک با این تعداد کشیش بود و البته از یک جهت هم فکر می کردم که حالا چهل نفر کشیش در مقابل یک استاد مسلمان نشستند، که طبعا در صدد بحث وپیروزی و برتری خواهند بود، چون رقیبان ما هستند، ولی خوشوقتانه دیدیم که این کشیش ها از اول تا آخر جلسه، نشسته بودند و به صحبت های آقای مصباح گوش می دادند و بعد هم سئوالاتی می پرسیدند، مثل شاگرد در مقابل استاد.
همانجا به این فکر افتادم که چطور دنیا برای ظهور حضرت امام زمان (روحی و ارواح العالمین له الفداء) آماده می شود وگرنه این کشیش هااز طرفی رقبای ما هستند و از طرفی هم آمریکایی ها اینها را تحریک می کنند و از آنها انتظار بحث های داغی علیه جمهوری اسلامی دارند، ولی در مقابل منطق اسلام و صلابت اسلام، تسلیم هستند.

ب- استقبال مسیحیت از راه حل های اسلام:
وقتی با کشیشان منطقه صحبت می کنید، می گویند: بعد از انقلاب اسلامی، نفوذ دین در جهان زیادتر شده است. حتی از کشیشان سئوال کردم که با بحث های الحادی و مفاسدی که در رسانه ها و ماهواره ها مطرح می شود، چه کار می کنید و چه برنامه هایی دارید؟ یکی از آنها گفت: ما دست هایمان بسته است! تقاضای ما این است که شما با ما همکاری کنید و یا اینکه در برزیل و در جلسه با کاردینال، نماینده پاپ در واتیکان، می گفت: این طوری نیست که ما مخالف شما باشیم! زمانی که شما با صدام جنگ داشتید، ما می دانستیم که غربی ها پشت سر این جنگ هستند و من همیشه برای شما دعا می کردم و هر وقت که شما پیروز می شدید، ما خوشحال می شدیم و هر وقت که شما شکست می خوردید، ما هم ناراحت می شدیم.
به عنوان نمونه، وقتی در دانشگاه کاتولیک شیلی حضور پیدا کردیم و آیت الله استاد مصباح (دام ظله) سخنانشان را مطرح کردند و سئوالاتی را درباره حجاب، ماجرای سلمان رشدی و... پاسخ دادند، جواب هر سئوالی را که می دادند، آنها با کف های متعدد استقبال می کردند، و یا اینکه وقتی در دانشگاه های مهم منطقه ایراد سخنرانی می کردم، انتظار زیادی نبود و ما انتظار رفتن به یک کلاس برای گفت وگو و مباحثه را داشتیم، ولی می دیدیم که خود دانشگاه، کلاً کلاس ها را تعطیل می کردند و از همه کلاس ها دانشجویان و اساتید می آمدند!. حتی در برخی از آنها بلندگوهایی در حیاط دانشگاه نصب می کردند و از همه می خواستند تا درباره اسلام بدانند و بشنوند، یعنی آمادگی بسیار زیادی است. طبعاً موانع هم بسیار زیاد است. خلاصه اینکه، پیروزی انقلاب، باعث رشد اسلام در منطقه و نه تنها این منطقه، بلکه در سراسر جهان چه در اروپا، آفریقا، آمریکا، آسیا و... شد و همه مساجدی که کمونیست ها بسته بودند یا به کاهدان، موزه و ساختمان های اداری تبدیل کرده بودند، احیا شد!

ج- بازگشت مسلمانان به هویت اسلامی
یکی دیگر از اثرات انقلاب اسلامی، احیای شخصیت و هویت یافتن مسلمانان بود. مسلمانان در مناطقی که قبلاً حضور بیشتری داشتند؛ مانند برزیل، آرژانتین و جاهایی که حضور کمتری داشتند مسلمان بودن و عرب بودن خودشان را پنهان می کردند، اما امروز بیدار شده اند، جرات پیدا کرده اند، و احساس هویت کرده و به اسلام برگشتند.

د- بیداری مستضعفین
یکی از اثرات دیگر انقلاب، بیداری مستضعفان در جهان بود، چه در منطقه آمریکای لاتین، چه در اروپا و چه در آفریقا. مستضعفان در آمریکای لاتین اصلاً اسلام را نمی شناختند. امام (ره) را نمی شناختند. یادم هست که در آرژانتین وارد مغازه ای شدم، دیدم صاحب مغازه، عکس امام را به دیوار مغازه اش چسبانده است. پرسیدم که چرا این عکس را اینجا زدی؟ گفت: امام یک مرد انقلابی است. مخالف آمریکاست و ما هم مردی مثل امام نیاز داریم. حتی در یک مراسمی که سفیر ما حضور پیدا کرده بود و مردم زیادی هم در مراسم حضور پیدا کرده بودند تا دیدند که سفیر ایران در بالکن حاضر شد (سال 1364)، عده ای از مردم شعار دادند "فالتا خمینی! فالتا خمینی! "یعنی" اینجا یک خمینی می خواهد!".

ه - گرایش روز افزون دانشمندان به دین مبین اسلام
یکی دیگر از آثار پیروزی انقلاب، اسلام آوردن شخصیت های برجسته علمی - فرهنگی و معروف بود. بسیاری ازافراد برجسته جهان به خاطر انقلاب، مسلمان شده اند. اخیراً هم آقای خولیو مارتین، خبرنگار اروگوئه ای، مسلمان شد. بعد از آن هم خبرنگار دیگری از این کشور مسلمان شد. اینها خبرنگاران معروفی هستند که بعضی از آنها در حال حاضر خودشان رادیو دارند. یا افرادی که اخیراً در آرژانتین، کلمبیا و کشورهای دیگر منطقه مسلمان شده اند افراد زبده ای هستند که تحت تاثیر انقلاب اسلامی، اسلام آوردند.

و- فرو ریختن هیمنه امریکا
یکی دیگر از ثمرات مهم انقلاب این است که هیمنه آمریکا را در جهان و به ویژه در منطقه آمریکای لاتین شکسته است. همه می گویند، آمریکا دیگر آن هیبت و هیمنه سابق را ندارد. سابقاً وقتی سفیر آمریکا در یک کشور چیزی می گفت، دولت ها سمعاً و طاعتاً بودند. نه تنها ملت و دولت ایران به عنوان ابر قدرت شرق، بلکه ملت ها و دولت های جهان، دیگر آن ترس از آمریکا را ندارند، چرا که با پیروزی انقلاب، هیمنه آمریکا شکسته شد.

ز- ایران ابر قدرت اسلامی و باعزت وعظمت در چشم مردم آمریکای لاتین
از دیگر اثرات مهم انقلاب اسلامی این بود که جمهوری اسلامی در چشم مردم آمریکای لاتین از ابهت وعظمت بسیاری برخوردار شده و امروزه مردم منطقه به چشم یک ابر قدرت به جمهوری اسلامی نگاه می کنند. وقتی اسم ایران می آید با یک بیان خاصی از ایران سخن می گویند. اینکه ایران از لحاظ اقتصادی، علمی و صنعتی در حال رشد است و از لحاظ تکنولوژی و علمی دارد راه را برای ما باز می کند. آنها می گویند: وقتی شما ایرانی ها هسته ای بشوید، ما و دیگر مردم جهان هم می توانیم فعالیت های هسته ای داشته باشیم و مستقل زندگی کنیم، چراکه کشورهای غربی جلوی پیشرفت ما را در این زمینه ها گرفته اند!!. لذا انقلاب اسلامی اثرات زیادی در منطقه داشته که من به بخشی از آنها اشاره کردم.

● آیا این امکان وجود دارد که اساتید برجسته حوزه و دانشگاه های ما در دانشگاه ها و مراکز علمی و فرهنگی منطقه حضور پیدا کنند؟
مشکل خاصی وجود ندارد. البته باید هم برنامه ریزی شده باشد و هم اینکه ما حساسیت های منطقه را در نظر بگیریم. و لذا برنامه ما این است که بتوانیم بعضی از اساتید حوزه و دانشگاه را به منطقه دعوت کنیم، تا در آن کشورها برنامه داشته باشند. البته بعد از آیت الله مصباح، آیت الله عمید زنجانی هم سفری به منطقه داشتند و در ونزوئلا، کلمبیا و بعضی کشورهای دیگر منطقه، برنامه ها، جلسات و سخنرانی های بسیار خوبی داشتند. بعضی از اساتید دیگر، از جمله آیت الله العظمی جعفر سبحانی هم به آرژانتین آمدندوجلسات بسیار مهمی با ارباب کلیسا واندیشمندان دانشگاه ها و مسلمانان داشتند که مورد استقبال فراوان واقع شد. و با ایشان سفری به برزیل داشتیم و در آنجا گفتگوهایی را با آقای لئوناردو بوف و گروهی از رهبران الهیات آزادی بخش انجام دادند.

● در مورد الهیات آزادی بخش در منطقه و جایگاهش توضیحاتی را بفرمایید.
گروه های الهیات رهایی بخش در آمریکای لاتین، از نظر عقیدتی مسیحی و از نظر عملی، کمونیست هستند! و دولت های سوسیالیستی را قبول داشته و می گفتند که ما سیستم دولت واداره کشور را از کمونیست ها و ایدئولوژی را از مسیحیت می گیریم. و طبعاً برایشان خیلی تعجب آور بود که انقلاب اسلامی، تنها مکتب وایدئولوژی ای است که حکومت هم دارد. و لذا تعجب می کردند که ما چگونه توانسته ایم بین دین و سیاست، جمع کنیم. یادم هست که آقای بوف وگروهشان می گفتند: آنچه که در جمهوری اسلامی ایران واقع شد، برای ما اعجاب انگیز است و این انقلاب، علاوه بر اینکه توانسته است آمریکا را شکست بدهد، کار دیگری هم کرده است که همانا جذب ملت های مستضعف در جهان است.

● اگر بخواهیم یک جریان شناسی از خود گروه های مسلمان منطقه داشته باشیم، جریان شناسی گروه های مسلمان منطقه چطور است؟ و اینکه این گروه ها بیشتر از چه کشورهای اسلامی متاثر هستند؟
جریانات اسلامی! به جرات می توانیم بگوییم که ما در این منطقه جریان اسلامی نداریم. می توانیم بگوییم، گروه های اسلامی طرفدار ایران و انقلاب اسلامی در آرژانتین رشد خوبی داشته اند. در بعد سیاسی هم می توان گفت که جریان هایی شروع به فعالیت کرده اند. در آمریکای لاتین به خاطر اینکه اسلام، دین جدیدی است، معمولاً شناخته شده نیست. ما در کشورهایی؛ مثل شیلی و بولیوی افرادی را می بینیم که تازه دارند مسلمان می شوند. البته مراکزی هم در این کشورها داریم ولی هنوز جریان اسلامی نداریم. در کشورهایی مثل السالوادور، کوبا، کلمبیا و... مراکز اسلامی وجود دارد، ولی جریان هایی که اینها نفوذ داشته باشند و جامعه را تحت تاثیر جدی خودشان قرار بدهندنداریم، نیاز به زمان هست تا مسلمان ها رشد کنند.
البته در کشوری، مثل برزیل، که جمعیت های اسلامی بیشتری دارد، فعالیت مسلمانان محدود و محصور در مساجد و بین خودشان است. طبعاً مسلمانان امروز مثل مسلمانان قدیم نیستند و دوست دارند که فعالیت داشته باشند، رادیو و تلویزیون داشته باشند و... بنابراین می توانیم بگوییم که ترسشان ریخته و از اینکه بخواهند در مجامع و رسانه ها حضور پیدا کنند، مشکلی ندارند. البته بعضی از دولت ها حساسیت هایی را نشان می دهند و حاضر نیستند جایگاه آنها را به رسمیت بشناسند و جایگاه واقعی شان را به آنها بدهند. در اروپا و دولت مردان اروپایی هم می توانیم این نوع حساسیت را ببینیم. با اینکه در آلمان یا فرانسه بیش از چهار - پنج میلیون مسلمان داریم، آنها حاضر نیستند که مسلمانان به رسانه ها بیایند و جایگاهی داشته باشند یا حجاب شان را حفظ بکنند. طبعاً در آمریکای لاتین هم این حساسیت ها بیشتر است. به خصوص در جاهایی که آمریکایی ها نفوذ سابق شان را دارند.

● جناب عالی به مشکلات بیرونی جوامع و گروه های اسلامی مانند اسلام هراسی و حساسیت دولت ها اشاره کردید، آیا اینها به منابع اصلی اسلام دسترسی دارند؟
در منطقه آمریکای لاتین کارهایی که از قبل شروع شده بود، ادامه پیدا کرد تا جایی که ما بیش از 150 متن اسلامی ترجمه شده به زبان اسپانیولی داریم. آنها متون غنی درباره شیعه، اهل بیت (ع) و اسلام هستند. در رابطه با سایت های اسلامی، ما نیز سایت های مختلفی داریم. طرفداران جمهوری اسلامی ایران در منطقه هم در این زمینه فعال اند. ما هم اکنون در قم سایتی به نام "اسلام اورینته" به آدرس www.Islamoriente.com داریم. دو سه تا مجله هم داریم که با کمک مجمع جهانی اهل بیت (ع) منتشر می شود، ولی کتاب ها و مجلات در تیراژهای محدودی منتشر می شوند، چند مدرسه رسمی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) در کشورهای مختلف داریم، که با مساعدت جامعه المصطفی العالمیه اداره می شود و این مقدار برای اینکه 600 میلیون جمعیت در منطقه یا کشورهای اسپانیولی زبان را پوشش بدهد، بسیار کم است و احتیاج به کمک جدی همه دستگاه ها داریم. الآن بیشرین خواسته مردم منطقه قرآن است. و استقبال از قرآن در منطقه نشان می دهد که گرایش مردم به اسلام وجود دارد. البته مسئله بدان معنا هم نیست که مردم منطقه بیایند و همگی مسلمان شوند و اینکه چون مردم علاقمند به ایران و اسلام هستند، پس مسلمان می شوند. آن یک مقوله دیگری است. ولی در مجموع دوست دارند از اسلام بیشتر بدانند و آن را بهتر بشناسند.

● این گروه ها غالباً چه نیازهایی دارند؟
در حال حاضر غالب نیازهای مردم مسلمان منطقه نیاز به کتاب، مجله و رسانه است. سایت های اسلامی مانند سایت دفتر حضرت آقا به زبان اسپانیائی هم داریم، ولی باید بیشتر روی آن تبلیغ شود و کتاب هایی که تاکنون منتشر یا ترجمه شده در تیراژهای وسیع تری توزیع شوند. البته ما سعی کردیم که بعضی از این کتاب ها را به بنگاه های انتشاراتی در اسپانیا یا بعضی از کشورهای دیگر در اروپا یا منطقه ای دیگر بدهیم که آنها را منتشر بکنند، ولی بحث اسلام هراسی و ایران هراسی، ترس آنها از گسترش اسلام، باعث شده تا شرکت های توزیع جهانی حاضر نباشند منشورات ما را در سطح دنیا به صورت گسترده توزیع کنند. بنابراین، پیشنهاد ما به مراکز اسلامی، مسلمانان خارج از کشور، مسئولان حوزه و یا مسئولان کشورمان این است که ما احتیاج به مرکز توزیع بین المللی کتاب و محصولات فرهنگی داریم تا مشتاقان بتوانند کتاب های مورد نظر خود را به هر زبانی از این مرکز بخواهند و تهیه کنند. مرکز توزیع بین المللی کتاب می تواند در بیروت و یا حتی قم باشد که یکی از ضروریات امروز ماست. ما باید این کار را انجام بدهیم. یقیناً ما حاضریم در بخش تولید و ترجمه کتاب به زبان اسپانیولی، بیشترین تلاش و همکاری را داشته باشیم و بتوانیم آمار خودمان را که اکنون حدود 200 عنوان کتاب شده است، به تعداد عناوین و موضوعات بیشتری برسانیم. ما الآن حدود 120 عنوان کتاب در زمینه کودکان آماده چاپ داریم و می توانیم این عنوان ها و تیراژشان را بیشتر بکنیم تا بیشتر بتوانیم مکتب اسلام و اهل بیت (ع) را در کشورهای اسپانیولی زبان معرفی بکنیم.

● آیا کشورهای اسلامی دیگری نیز در زمینه نشر و چاپ کتب اسلامی یا تبلیغ فعال اند؟
تا به حال کشورهای اسلامی غیر از عربستان که در این منطقه مساجد و مراکزی می سازند، خیلی فعال نبودند. در کشور برزیل، عربستان و مصر فعالیت های خوبی داشته اند. در برزیل علاوه بر عربستان، گروه های اسلامی از کشورهای اسلامی دیگر نیز فعال شدند. اخیراً گروه های سنی از پاکستان، سفرهای تبلیغی بسیاری به برزیل دارند. آقای فتح الله گولن روشن فکر مشهور ترکیه - که آمریکایی ها هم با ایشان و فعالیت هایش مشکلی ندارند - در منطقه فعال شده و درصدد راه اندازی مدارس و آموزشگاه های بسیاری در منطقه است. ایشان در منطقه آسیای میانه واقعاً کار کرده و بسیار تاثیرگذار بوده است. در هر شهر و منطقه ای، دو سه تا مدرسه راه اندازی کرده است. ایشان اخیراً در آرژانتین هم مدرسه ای راه انداخته و در شیلی به دنبال خرید مکانی برای مدرسه بوده است. عربستان و مصر در حوزه دریای کارائیب هم فعالیت های فراوانی داشتند، آنها در ترینیداد و گویان بسیار فعال اند و در خود گویان حدود 100 تا مسجد دارند. عربستان سعودی مساجد بزرگی را در برزیل، آرژانتین، ترینیداد، گویان و حتی مکزیک و دیگر کشورهای منطقه دایر کرده است.

● جایگاه اسلام، مسلمانان و اسلام شناسی در دانشگاه های منطقه چطور است؟
از مشکلات بسیار بزرگی که ما با آن مواجه هستیم، بحث کرسی های اسلام شناسی دانشگاه های آمریکای لاتین است. البته کرسی های دائمی در دانشگاه ها کم داریم و اکثر دانشگاه ها اگر برنامه ای داشته باشند، خودشان انجام می دهند و گرنه برنامه خاصی ندارند. در بعضی از دانشگاه ها، افرادی که اسلام شناسند، کسانی هستند که مخالف اسلام و در برخی مواقع، حتی یهودی هستند، لذا چنین افرادی کرسی های اسلام شناسی را در اختیار دارند. تبعاً یکی از کارهایی که ما می توانیم در آینده انجام بدهیم، ایجاد کرسی های اسلام شناسی و تربیت اسلام شناس برای دانشگاه های آمریکای لاتین است. این امر معونه زیادی نمی خواهد، ولی بالاخره نیازمند برنامه ریزی است و باید افرادی که به آنجا اعزام می شوند، افراد مناسبی باشند. عمده آنها مشکل زبان دارند یا مشکل فرهنگی دارند. چرا که تضاد فرهنگی ما با آنها زیاد است. تقریباً ما صد درصد با آنها تضاد فرهنگی داریم و انتظار این است که ما این کارها را انجام بدهیم. آنها هم در این زمینه ها نیاز دارند. البته دوستان ما که در دانشگاه های منطقه؛ مانند دانشگاه های آرژانتین، شیلی، کلمبیا، بولیوی، برزیل و السالوادور و مراکز اسلامی حضور دارند، به صورت مرتب کنفرانس و برنامه داشته اند. مثلاً در دانشگاه لاپلاتای آرژانتین، کرسی های زبان عربی، فارسی و کرسی اسلام شناسی داریم، ولی اگر بخواهیم در دانشگاه های معتبر در همه کشورها، کرسی های دائمی داشته باشیم، نیازمند و برنامه ریزی و عزم جدی تری هستیم.

● آیا امکان همکاری بین دانشگاه های ما با دانشگاه های منطقه وجود دارد؟
بله! امکان همکاری بین ما و آنها هست. البته دانشگاه های ما باید یک مقداری جدی تر وارد فعالیت شوند. یادم هست که آقای دکتر رهبر، رئیس دانشگاه تهران، وقتی به دانشگاه لاپلاتا در آرژانتین رفتند، یک قرارداد و تفاهم نامه همکای امضاء کردند، حال حالا نمی دانیم که اشکال از ناحیه آنها بود و یا از طرف اینها که از زمان امضای تفاهم نامه دو سال گذشته اما برنامه را فقط ما داریم اجرا می کنیم و قرار بود استادی به منطقه اعزام شود و کارهایی را صورت بدهد، که ظاهراً هنوز چنین امری اتفاق نیفتاده است.

● فکر می کنیدبا دانشگاه های آنها می توان همکاری داشت؟
در کل رشته های دانشگاهی ما می توانیم با آنها همکاری داشته باشیم، ولی شاید جذاب ترین رشته ها، همین رشته اسلام شناسی یا انقلاب اسلامی باشد؛ زیرا انقلاب اسلامی در نظر آنها و برای آنها یک حادثه و حتی یک پدیده عجیب است. و لذا این رشته ها جاذبه دارد، و می توان دانشگاه های آنها کرسی ایجاد کرد. همین طور زبان فارسی و زبان عربی برای آنها جاذبه دارد.

● مراکز اسلامی کشورهای اسلامی از جمله حوزه علمیه قم چه کمک هایی می توانند به گروه های اسلامی منطقه بکنند؟
کشورهای اسلامی و همچنین دولت جمهوری اسلامی می توانند به بومیان مسلمان کمک کنند تا آنها خودشان مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان داشته باشند. البته این کار به صورت محدود در منطقه با کمک جمهوری اسلامی صورت گرفته و باید بیشتر شود؛ چراکه زمینه فراوان است و آنها هم نیازمند چنین کمک هایی هستند. نکته دیگر اینکه کشورهای اسلامی کمک کنند تا مسلمانان و گروه های اسلامی حضور فعال تری در رسانه ها داشته باشند. کمک کنند تا روزنامه و نشریه داشته باشند. اخیراً بحمدالله، در آرژانتین، خبرگزاری اسلامی به نام "پرنسا اسلامیکا"در اروگوئه روزنامه تاسیس کردیم که این تجربه و الگوی خوبی است که می توان در کشورهای دیگر منطقه هم انجام داد.

● آیا ما می توانیم در کشورهای منطقه رسانه هایی داشته باشیم که پیام انقلاب و اسلام را به مردم آنجا برسانیم؟
در منطقه آمریکای لاتین طبعاً به خاطر آزادی هایی که وجود دارد ما می توانیم رسانه هایی را در ساعت هایی اجاره کنیم یا اینکه در مجلات و مطبوعات، مقالاتی را منتشر نماییم. مسلمانان منطقه اخیراً به فکر افتادند و ما هم خودمان از زمان گذشته در خود آرژانتین رادیویی را اجاره کردیم، که روزهای شنبه به نام "رادیو قبله" برنامه پخش می کند و الآن سه، چهار ساعت برنامه دارد و با استقبال خوب مردم مواجه شده است. در اروپا هم چنین برنامه و مخاطبی نداریم، که در ساعات سحر، سه ساعت برنامه پخش کند و مردم از آن استقبال کنند و تماس بگیرند. شهرها و نواحی دیگر منطقه هم درخواست می کنند تا این برنامه را دریافت کنند. در بولیوی، رادیو اسلام داریم. در کلمبیا هم یک رادیو اینترنتی داریم و درصددیم در ایران، از طریق موسسه فرهنگی پژوهشی اندیشه شرق، یک رادیو تلویزیون اینترنتی داشته باشیم تا ان شاءالله برای معارف اسلامی، به زبان اسپانیولی برنامه داشته باشیم. البته در صددیم از دولت ها مجوز بگیریم و در برخی از کشورها شبکه های رادیویی و تلویزیونی منطقه را برای ساعت هایی اجاره کنیم، باید این نکته را هم بدانیم که منطقه آمریکای لاتین قبل از آقای چاوز، برای ایران، منطقه ای ممنوعه شده بود؛ به خاطر تبلیغاتی که علیه ایران بود، به خصوص تبلیغاتی که صهیونیست ها داشتند، ولی الان فضای منطقه برای فعالیت های ایران باز شده است. به نظرم می توان با ظرافت، برنامه ریزی و با هماهنگی با خود دولت ها، کارهای بهتر و موثرتری را انجام داد.

● آیا کشورهای اسلامی دیگر، مانند عربستان یا مصر در آنجا رسانه ای دارند؟
نه! من ندیدم که دولت های اسلامی دیگر در منطقه نفوذ رسانه ای داشته باشند. جمعیت شیعه و طرفدار ایران، الحمدلله، نفوذ و فعالیت بیشتری در رسانه ها، مراکز علمی، سیاسی، فرهنگی و نمایشگاهی دارند. عربستان از لحاظ سخت افزاری، مانند ساختن مساجد و مراکز اسلامی عظیم، پول های فراوانی را خرج می کند. الآن عربستان دو تا مسجد بزرگ در آرژانتین و یک مسجد بزرگ در شیلی دارند و سعی دارند تا در جاهای دیگر هم مراکزی وابسته به خودشان تاسیس کنند. جامعه شیعه هم شدیداً نیاز دارد که مساجد و مراکزی را داشته باشد تا در آن بحث های اسلامی و علمی خودش را داشته باشد. ما هم در فکر این هستیم که این کارها را بکنیم. تبعاً امکاناتی که آنها دارند بیشتر از ماست و دولت های منطقه هم با آنها همکاری می کنند. سازمان کنفرانس اسلامی هم بخشی از بودجه هایش را به آنها می دهد. لذا آنها در این قسمت، یعنی ساخت مساجد موفق تر بوده اند.

● آیا امکان این امر وجود دارد که صدا و سیما، بخش هایی از روز یا هفته را به منطقه آمریکای لاتین اختصاص بدهد؟ آیا چنین برنامه هایی در منطقه مخاطب خواهد داشت؟
بله! پیشنهاداتی که می دهید الآن مقدماتش انجام شده و باید یک کانال تلویزیونی اسپانیولی زبان؛ مانند پرز تی وی (Presstv) که برای مخاطبان انگلیسی زبان است، برای منطقه آمریکای لاتین راه اندازی شود. ظاهراً مقام معظم رهبری هم دستوری در این زمینه صادر کرده اند و تبعاً کارهایی که تاکنون صورت گرفته از طریق حوزه علمیه بوده است. البته دوستان دانشگاهی ما هم که در منطقه بودند به ما کمک کردند و با ما بودند. تبعاً خوب است که هم دانشگاه ها به این منطقه اهمیت بدهند، هم رادیو و تلویزیون ما به این منطقه بپردازد و همین اینکه خود حوزه علمیه برای طلاب آمریکای لاتین که اینجا حضور دارند یا در آینده می آیند نقش بیشتری را قائل بشود و اهمیت بیشتری بدهد، چرا که اینها می توانند در آینده، اسلام را در آن منطقه نهادینه کنند.
اسلام در آن منطقه شناخته نشده است، ولی مردم دوست دارند اسلام را بشناسند، حال اگر مسلمان هم نشوند، کاری که ما با حضور خودمان در منطقه یا در دانشگاه های آنجا با شناساندن خودمان به منطقه، از طریق رادیو و تلویزیون انجام می دهیم، حداقل فایده آن این است که ضدیت آنها را با اسلام کم می کند. عموماً در این مدتی که در منطقه آمریکای لاتین بودم، یادم نیست که در دانشگاهی، نشستی، ماشینی، تاکسی، بحثی با دوستان و اساتید آن منطقه داشته باشیم و اینها بعد از بحث، حقانیت ایران را قبول نکنند. حتی مواقعی بوده است که بعد از یک ساعت بحث، بلند شده و گفتند: جاوید ایران! ویوا ایران! ویوا خمینی! (زنده باد ایران) یعنی این چنین به وجد آمدند. لذا مردم این منطقه، مردمی هستند که ذاتاً مخالف جمهوری اسلامی یا مخالف اسلام نیستند، اگر هم یک وقت ابراز مخالفتی با اسلام یا جمهوری اسلامی در آن منطقه می شود، به خاطر جهل شان است. به خاطر این است که نمی دانند. به خاطر این است که دشمنان دائماً علیه اسلام گفتند و دائم گفتند اسلام دین تروریست هاست! اسلام، دین تجاوز است! اسلام دین زور است! یا حجاب تجاوز به حقوق خانم هاست!

● در این منطقه عمده سئوالاتی که درباره اسلام وجود دارد، چیست؟ آنها درباره چه موضوعاتی از اسلام سئوال دارند؟
شبهاتی که دولت ها و رسانه های غربی در آن منطقه ایجاد کردند، مباحثی هم چون تروریسم، فمنیسم، حجاب، حقوق زنان، آزادی در اسلام، حقوق اقلیت ها و... است و دائماً تبلیغ می کنند که اسلام، ضد حضرت مسیح (ع) و حضرت مریم (س) است، که بر عکس، اسلام بهترین مطالب را در رابطه با اینها دارد همچنین تبلیغ می کنند که اسلام ضد اقلیت هاست! اینها بحث هایی است که در منطقه وجود دارد، در حالی که اسلام دین آزادی، عدالت و احترام به ادیان الهی است و به حول و قوه الهی وقتی انسان وارد منطقه می شود و در دانشگاه ها و در مراکز عمومی و رادیو و تلویزیون و... حضور پیدا می کند و یا گفتگو می کند. می بینید که اینها در نهایت حرف اسلام و جمهوری اسلامی را می پذیرند.

● آیا گروه های مسلمان منطقه نسبت به حوادث و مسائل جهان، از قبیل اوضاع فلسطین، لبنان، یمن و... واکنش نشان می دهند و آیا پی گیر این مسائل هستند؟
در رابطه با حوادث جهان اسلام، کل مسلمانان از حوادثی که برای مسلمانان دیگر پیش می آید، نگران می شوند. مثلاً در حوادث پس از انتخابات اخیر در جمهوری اسلامی ایران، نگران بودند و همیشه برای جمهوری اسلامی دعا می کردند و یادشان هست که حضرت امام (ره) فرمود که اگر می خواهید دعا کنید برای جمهوری اسلامی دعا کنید. لذا همیشه برای جمهوری اسلامی دعا می کنند. اختلافات در ایران هم برایشان خیلی نگران کننده است. بعضی اوقات در بین شان حالت گریه پیدا می شود، که چرا در جمهوری اسلامی ایران، این اختلافات هست؟ آیا مسلمان می تواند برای قدرت، مادیات و پول با مسلمان دیگری، اختلاف پیدا کند؟!
در مورد حوادث لبنان و فلسطین، اکثر مراکز اسلامی منطقه تظاهرات کردند و حمایت خودشان را اعلام کردند. در آرژانتین که مقر صهیونیست ها است، مسلمانان منطقه، 18 مرتبه تظاهرات انجام دادند. اول فکر می کردند که کسی شرکت نمی کند، ولی اکثر گروه های مخالف آمریکا شرکت کردند. در بعضی از تظاهرات ها بین18، 25 و 50 هزار نفر شرکت داشتند؛ و این مشخص می کند که مردم منطقه حوادث و مسائل جهان اسلام را دنبال می کنند و در جاهایی که خوشحالی هست، خوشحال می شوند و در حوادثی که حوادث خوبی نیست، تفرقه است، ضعف است، آنها هم ناراحت و نگران می شوند.

پی نوشت ها:
1- دوازده اکتبر 1492 کریستف کلمب نخستین بار بر ساحل سان سالوادور قدم گذاشت و چند دهه بعد سفیدپوستان گروه گروه به این قاره تازه مکشوف مهاجرت کردند. مردان مهاجر و حریصی که به دنبال طلا این خاک دست نخورده را زیر و رو می کردند، اما با میزبانان مهربان خود به هیچ وجه عادلانه رفتار نمی کردند. آبادی های آنها را تاراج کرده و به آتش کشیدند. صدها مرد و زن و بچه برای غلامی به زور ربوده شده و به اروپا اعزام شدند.
از این میان یک قبیله بسیار مقاومت کرد. مقاومت "قبیله آراواک" بهانه ای شد تا مهاجران با وحشی قلمداد کردن سرخپوست ها قتل عام ایشان را با سلاح های آتشین هم جایز بدانند. برخی قبایل به طور کامل قتل عام شدند.
2- زبانهای معروف سرخ پوستان عبارتند از: ماپوچه، گوارانی، ایمارا، کیچوا، کیچه وازتکا.
در کشورکلمبیا به 70 زبان، پرو60، مکزیک 50، بلیوی30، گواتمالا20 و شیلی 10زبان، صحبت می کنند.

 


منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1389 / شماره 277، اردیبهشت
گفت و گو شونده : محسن ربانی

نظر شما