موضوع : پژوهش | مقاله

از ممنوعیت حجاب تا تخریب مساجد در کشوری با 96 درصد جمعیت مسلمان

از ممنوعیت حجاب تا تخریب مساجد در کشوری با 96 درصد جمعیت مسلمان
ممنوعیت حجاب و نماز در ادارات دولتی تخریب مساجد و نمادهای مذهبی با شدتی بیشتر از ممنوعیتهای بلشویکها آزادی کامل فعالیتهای تبلیغی صهیونیستها و وهابیها و محدودیتهای مسلمانان و... در کشوری با 96 درصد جمعیت مسلمان تعجب برانگیز و هشدار دهنده است.
به گزارش خبرگزاری مهر مردم مسلمان جمهوری آذربایجان در طول سال ها به دلیل روی کارآمدن نظام های مختلف شرایط فرهنگی مذهبی و اجتماعی متفاوتی را تجربه کرده اند. جمهوری آذربایجان با مساحت 86 600 کیلومتر مربع یکی از سه جمهوری تشکیل دهنده قفقاز جنوبی است که در شمال ایران واقع شده است و حدود 700 کیلومتر با جمهوری اسلامی ایران مرز مشترک دارد. جمهوری خودمختار نخجوان که توسط جمهوری ارمنستان از آن جدا می شود و منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی که محل مناقشه و درگیری این کشور با ارمنستان است نیز در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار دارند.
جمعیت این کشور طبق اطلاعات اعلام شده از سوی کمیته دولتی آمار این کشور تا اواخر سال 2009 میلادی (1388) 9 میلیون نفر است که حدود 30 درصد از این تعداد ـ یک چهارم جمعیت کشورـ در پایتخت آن یعنی شهر باکو ساکن هستند. جمهوری آذربایجان دومین کشور شیعی بعد از جمهوری اسلامی ایران است که 96 درصد مردم این کشور مسلمان هستند که از این تعداد 75 درصد شیعه اثنی عشری هستند.
آنچه که در جامعه امروز آذربایجان با کمی دقت و تامل قابل فهم و درک است اینکه مردم این کشور و به خصوص روشنفکران و صاحب نظران آن بعداز سپری کردن دوران شیفتگی و خودباختگی در برابر غرب و شعارهای پوچ و توخالی آن که در اوایل استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به یاس و سرخوردگی مبدل شد به سرچشمه نورانی و نجات بخش اسلام روی می آوردند.
برخی مغرضان و دشمنان سرسخت اسلام در این کشور تقویت اسلام در آذربایجان را با مسائل اقتصادی در ارتباط می دانند. آنها مدعی اند که مشکلات اقتصادی و بی عدالتی اجتماعی موجود در جامعه آذربایجان موجب می شود اسلام رادیکالی در جامعه رشد کند و تقویت شود و زمینه را برای انفجار مهیا کند.
بیداری اسلامی در بین مردم مسلمان جمهوری آذربایجان و روی آوردن بیش از پیش آنان به چشمه زلال و حیات بخش اسلام معاندان اسلام و جیره خواران مسیحیت متعصب و خشک و صهیونیسم شیطانی را در این کشور عصبانی کرده و به خشم آورده است که آثار و علایم این عصبانیت و کینه و عداوت را به راحتی می توان در لابه لای حوادثی که اخیرا در این کشور رخ داده است مشاهده کرد. گسترش گرایشات اسلامی در جمهوری آذربایجان آن چنان بالا گرفته است که شبکه های تلویزیونی این کشور که اکثرشان بلندگوی غرب و صهیونیسم در این کشور مسلمان هستند ناگزیر به اعتراف این موضوع شده اند.

ممنوعیت حجاب و نماز در ادارات دولتی
در هر صورت علاقه مردم به ویژه جوانان به ارزش های اسلامی به تدریج افزایش می یابد. این عامل به نوبه خود ایجاب می کند که در همه ادارات اعم از دولتی و غیردولتی سازمان ها شرکت های محلی و خارجی و غیره شرایط لازم برای کارکنان متدین و مومن فراهم شود تا بتوانند وظایف شرعی خود را به جا آورند. ولی دولت جمهوری آذربایجان نه تنها برای این شرایطی را فراهم نکرده بلکه چند وقت پیش استفاده از هر گونه نشانه های اسلامی از جمله قران تسبیح مهر عکس و غیره را در ادارات دولتی ممنوع اعلام کرده است. این وضعیت برای افراد متدین در ادارات غیر دولتی کمی بهتر است و افراد دیندار وقت نماز ـ اگر چه مکانی را برای ادای نماز در اختیار ندارند ـ ولی حد اقل می توانند زمانی برای نماز داشته باشند و این زمان از طرف مسئولین ادارات غیر دولتی در اختیار آنها قرار داده می شود تا آنها در مدت زمان معلومی به نزدیکترین مسجد و یا خانه آشنایان برود و نمازش را در آنجا ادا کند.
اگر سرآغاز فشارها و تضییق های مختلف بر مردم دیندار جمهوری آذربایجان را 13 فوریه سال 2010 روزی که تنی چند از جوانان متدین این کشور قصد داشتند به مناسبت رحلت رسول اکرم (ص) به خیابان شهدای شهر باکو بروند و با برخورد شدید پلیس مواجه شدند و موجب درگیری میان پلیس و جوانان شد بدانیم اشتباه خواهیم کرد. درست است که در این روز پلیس با جوانان متدین درگیر شد جوانان کتک خوردند سرو کله شان خونی شد و به زندان افتادند ولی این نوع رفتار ادامه جریانی است که در طول چند سال متوالی در این کشور در حال به وقوع پیوستن است.
شاید هم خیلی ها حوادث ماه می سال 2007 میلادی (اردیبهشت 86) در جمهوری آذربایجان را به فراموشی سپرده اند. ولی بنظر می رسد سه سال پیش یعنی ماه می سال 2007 بود که حوادث 13 فوریه سال 2010 پایه گذاری شد. سه سال پیش در ماه می سال 2007 برای اولین بار جرقه ممنوعیتها در این کشور روشن شد یعنی پخش آذان از بلندگوهای مساجد ممنوع شد. بهانه اش هم “ناراحتی” مردم شهر باکو به خاطر پخش آذان از بلندگوهای مساجد اعلام شد. آنهم کشوری که 96 درصد جمعیت آن مسلمان هستند!
در آن زمان این کار دولت با اعتراضهای مختلف اقشار جامعه روبرو شد و مردم مسلمان توانستند تا حدودی ممنوعیت پخش آذان را برطرف کنند. ولی این ممنوعیتها هنوز هم در این کشور هر روز از زاویه های مختلف بروز می کند. بعضا این ممنوعیتها همانند آتش فشانی فوران می زند و بعضا خاموش می ماند ولی خاموشی که هر آن می تواند فوران بزند. این کار نشاندهنده آن بود که در آن دوران یک تحمل ناپذیری نسبت به دینداری و مسلمانی در دولتمردان جمهوری آذربایجان ظهور پیدا کرد. جالب اینجا است که این کم تحملی 16 سال پس از استقلال جمهوری اذربایجان ظهور پیدا می کند و از آن جالبتر این که پخش آذان از بلندگوهای مساجد در عرض 16 سال موجب “ناراحتی” مردم نشده بود ولی یکباره در تابستان سال 2007 (86) این ناراحتی احساس شد. معلوم است که این ناراحتی علل دیگری داشت. پس از آن بود که مسئله حجاب و ممنوع شدن آن در مراکز تحصیلی جمهوری اذربایجان آغاز شد. معلمین و طلبه های محجبه از مراکز تحصیلی اخراج شدند و با آنها بدرفتاری آغاز شد. این بار نیز مردم متدین و مومن جمهوری آذربایجان نسبت به این ممنوعیت جدید دولت اعتراضات خودشان را کردند. به مراکز و ادارات مختلف مراجعه کردند مسئله حقوق بشر مطرح شد. اگر بگوییم ممنوعیتها و بدرفتاری ها برداشته نشد درست نیست ولی اینکه بگوییم تمام حقوق خانمهای محجبه در جمهوری آذربایجان احقاق شد این هم درست نخواهد بود. در حال حاضر در جمهوری اذربایجان شرایطی به وجود آمده است که مسئولین مراکز تحصیلی کارخانه ها و شرکتها جمهوری اذربایجان (البته دولتی) هر آن می توانند خانم های محجبه را از کار خودشان برکنار کند و هیچ کس هم به آنها “روی چشمت ابرو است” نمی واند بگوید. البته مومنین خواستار احقاق حقوق خود خواهند بود ولی تا چه اندازه موفق خواهند بود کمی مشکل است.
این ممنوعیتها فقط در شهر باکو نبود بلکه در مناطق دیگر جمهوری آذربایجان نیز بوقوع می پیوست. به عنوان مثال می شود به حوادث روز عاشورا در دسامبر سال 2009 (88) در روستای “بنان یار” جمهوری خود مختار نخجوان اشاره کرد که در آن روز پلیس با عزاداران حسینی درگیر شد و در نتیجه چند نفر زخمی و چند نفر نیز حبس شدند. مقامات رسمی جمهوری خودمختار نخجوان سعی کردند این حادثه را نیز به “دینداران رادیکال” نسبت دهند و در برخی مواقع وقوع چنین حادثه ای را انکار کردند.
در ادامه فشارها ماموران دولتی این بار مسجد “داداش” را هدف قرار دادند. از کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان با امام جماعت مسجد “داداش” حاج شاهین حسنلی تماس تلفنی گرفته شد و به او در مورد اینکه نباید در حیات مسجد و کوچه های اطراف آن نماز جماعت برپا شود اخطار داده شد. مسجد داداش یکی از پر جمعیتترین مساجدی است که در روزها جمعه در شهر باکو در آن نماز جمعه برگزار می شود و حدودا 2000 تا 2500 نفر در این مسجد حضور پیدا می کند.
با توجه به مساحت کوچک مسجد مردم متدین مجبور می شوند در خیابان ها اطراف مسجد نماز برگزار کنند. بنظر می رسید که هدف کمیته دولتی در مرحله اول کم کردن تجمع مردم متدین و جلوگیری از حضور آنان در این مسجد می باشد. ولی از آنجا که امام جماعت مسجد به این اخطار کمیته دولتی توجه نکرد یکی از مسئولین این کمیته دولتی اهداف اصلی این اخطار را در مصاحبه خود با خبرگزاری آپا اعلام کرد. “گوندوز اسماعیل اف” مدیر یکی از شعبات کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان در گفتگو با این خبرگزاری اعلام کرد که “اطلاعاتی در مورد اقدامات تخریباتی در این مسجد به کمیته وارد شده” و کمیته بر این اساس به امام جماعت مسجد اخطار داده است !

از ممنوعیت شوروی ها تا تخریب مستقل ها!
پس از ممنوعیت اذان و حجاب و ممنوعیت دیگر نوبت به اقدامات عملی رسید. این بار ماموران دولتی کاری را که ماموران زمان شوروی سابق که ادعای به بی خدایی و بی دینی سرلوحه و شعارشان بود و جرئت اعمال آنرا نداشتند انجام دادند. اگر کمونیستها و بلشویکها مساجد را به کتابخانه و انبار تبدیل کرده بودند در جمهوری آذربایجان مستقل ماموران مساجد را تخریب کرده با خاک یکسان کردند.
در مرحله اول مسجد حضرت محمد(ص) در منطقه یاسامال شهر باکو تخریب شد سپس مسجدی که در حوزه نفتی “نفت داشلاری” بود تخریب شد تا نوبت به مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) در منطقه گونشلی شهر باکو رسید و احتمال اینکه تعداد این مساجد هر روز افزایش پیدا بکند هنوز هم وجود دارد. ماموران دولتی در پاسخ سئوال مردم مومن و متدین که می پرسیدند “آخر دلیل تخریب مساجد ما چیست” پاسخهای مضحک مختلفی از جمله اینکه این مسجد بصورت غیر قانونی ساخته شده موقع بنا کردن مسجد اشتباهات مهندسی رخ داده است و غیره می شنیدند.

رسانه های جمهوری آذربایجان و مردم مسلمان
در این میان نمی شود از کنار چشم پوشی ها و موضع گیری های متعمدانه رسانه های جمهوری آذربایجان پیرو موضوعات و مشکلات مردم متدین این کشور گذشت. در حادثه روستای “بنان یار” رسانه ها جز یکی دو خبر که از سوی مقامات دولتی در تکذیب و یا محکوم کردن حوادث این روستا بود را پوشش خبری ندادند. در همین حادثه اخیر 13 فوریه سال جاری میلادی (24 دی ماه 88) خبر برخورد پلیس با تنی چند از دینداران و جوانان متدین شهر باکو نیز فقط از طرف دو ج سه تا سایت اینترنتی اسلامی جمهوری آذربایجان منتشر شد و رسانه های دیگر نسبت یه این حادثه سکوت اختیار کردند.
شبکه های تلویزیونی که از دزدیده شدن یک گاو در نقاط دور دست کشور نیز خبر تهیه می کنند این بار به حادثه ای که در مرکز شهر باکو پایتخت رخ داده بود سکوت اختیار کردند. در عوض پس از دو روز از این حادثه “تظاهرات بدون اجازه دینداران رادیکال” را محکوم کردند! رسانه ها حوادث را وارونه مطرح کردند و سعی کردند این راهپیمایی را ـ که جوانان دیندار با هماهنگی خودشان به صورت خودجوش راه اندازی کرده بودند ـ به کشورهای اسلامی دیگر نسبت بدهند و آنها را “دینداران رادیکال” نشان دهند. ماهیت اصلی راهپیمایی آن روز جوانان متدین برای عمومی مردم جمهوری آذربایجان آشکار نبود و رسانه های جمهوری آذربایجان هم سعی کردند عموم مردم را به این باور برسانند که این دیندارها یک مشت “رادیکال” هستند که به کشورهای اسلامی دیگر وابسته هستند. رسانه ها سعی کردند مردم متدین را با عموم مردم رودررو کنند. همه این برنامه ریزی ها را به ایران نسبت دادند و برای اثبات ادعای خودشان از هر گونه اظهار نظر دروغ و کذب هیچ ابایی نکردند.

صهیونیست ها و وهابی ها آزادند؛ مسلمانان تحمل می شوند!
امروز در جمهوری آذربایجان وضعیتی بوجود آمده است که برای مردم مسلمان خوشایند نیست. با استفاده از طرق مختلف از برگزاری آیین های مختلف دینی متدینین در این کشور جلوگیری می شود. تاسف بار است که برخی از مقامات رسمی کشور نیز از این اقدامات حمایت می کنند. وقتی مقامات بلند پایه جمهوری آذربایجان ادعا می کنند که “جمهوری آذربایجان یک کشور تحمل پذیر است” یک سوال پیش می آید و آن اینکه آیا تحمل پذیری یعنی آزادی فرقه های مختلف در این کشور و محدودیت برای دین اساسی 96 درصد مردم یعنی اسلام ! چطور می شود که یهودی ها مسیحی ها از تحمل پذیری دینی در کشور خیلی خوب فایده می برند ولی مسلمانها حقوقشان پایمال می شود.
استکبار و در راس آنها آمریکا و اسرائیل و نیز اذناب و مزدوران آنها در داخل جمهوری آذربایجان با احساس ترس و نگرانی از گسترش اسلام راستین و فرهنگ تشیع در این کشور و برای مقابله با این جریان سعی در ایجاد جریانات اسلامی منحرف نظیر سلفی گری (وهابی ها) نورچی ها و... می نماید. چنان که به قول “القار ابراهیم اوغلو” رئیس مرکز دفاع از آزادی اعتقادات دینی در جمهوری آذربایجان “در آذربایجان برخی مسولان شرایط لازم را برای اشاعه وهابی گری فراهم کرده اند. “رئیس مرکز دفاع از آزادی اعتقادات دینی جمهوری آذربایجان با اشاره به برخوردهای بیرحمانه و مشکلات عمدی ایجاد شده برای دینداران جمهوری اذربایجان گفت: “ولی برای تشکل های افراطی که فعالیتشان به وجهه دین اسلام لطمه می زند هرگونه شرایط لازم فراهم می شود”.
به نظر “حاج القار” برخی نیروهای خارجی برای جلوگیری از نشر اسلام واقعی در آذربایجان تلاش می کنند: “آنها می خواهند رویارویی های ایجاد شده میان مسلمانان در عراق و سایر کشورهای اسلامی را به آذربایجان نیز منتقل کنند”.
علاوه بر این گسترش گرایشات اسلامی در این کشور شیعی اسلام آمریکائی و دیگر مذاهب اسلامی و کشورهای حامی آنها را حساس کرده تا تور خویش را پهن کنند و از این خوان گسترده بهره و طعمه خویش را صید نمایند.

یهودی ها سه برابر مسلمانان از شهرداری غرامت می گیرند!
در عین حال حتی مبلغی که شهروندان مسلمان آذری در مقابل تخریب منازل خود از شهرداری باکو دریافت می کنند بسیار کمتر از مبلغ پرداخت شده به یهودیان این منطقه است. بر اساس گزارش روزنامه “ینی مساوات” بعد از دیدار اخیر “سمیون ایخیلوف” رئیس جمعیت یهودیان کوهستانی مقیم باکو با مسئولان دولتی شهرداری باکو برای ساکنین یهودی در مقایسه با ساکنان آذری حدود سه برابر بیشتر غرامت می پردازد.
پرداخت این مبلغ به یهودیان آغاز شده و به آنها اکیدا توصیه شده است که این موضوع را از ساکنان آذربایجانی مخفی نگه دارند. پیش از این نیز اعطای امتیازهای ویژه به یهودیان در جمهوی آذربایجان موجب ناخرسندی عمومی شده است.
اقدام اخیر شهرداری باکو در شرایطی است که نهادهای دولتی باکو تا کنون به شکایت مردم درباره تصاحب غیرقانونی سی هکتار از اراضی این منطقه توسط استنلی اسکودرو سفیر سابق آمریکا رسیدگی نکرده اند.

 

منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۸۹/۰۱/۱۶

نظر شما