گونار میردال
گونار میردال(Gunnar Myrdal)؛ برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1974 و دبیر کمیسیون اقتصادی سازمان ملل در اروپا و یکی از چهره های اثرگذار بر اقتصاد نهادگرایی.
زندگی
گونار میردال در 6 دسامبر 1898 میلادی در سوئد متولد شد. تحصیلات تکمیلی خود را دانشگاه استکهلم پی گرفت و در سال 1923 از دانشگاه استکهلم در رشته حقوق فارغالتحصیل شد و دکترای خود را در سال 1927 در رشته اقتصاد دریافت نمود.
طی سالهای 1925 تا 1929 او مدتی را در آلمان و انگلستان تحصیل کرد و در سال 1930 نیز به ایالات متحده سفر کرد و اولین کتاب خود را به نام «عنصر سیاسی در پیشرفت نظریه اقتصادی» منتشر کرد. او در بازگشت به اروپا یک سال را به عنوان استاد دانشگاه در سوئیس گذراند و در سال 1933 به استادی دانشگاه استکهلم درآمد و علاوه بر تدریس در فعالیتهای سیاسی نیز مشارکت داشت و به نمایندگی مجلس انتخاب شد.
او در سال 1938 تحقیقی را در ایالات متحده در مورد مساله سیاهپوستان آمریکایی انجام داد که در سال 1944 در کتابی به نام «وضعیت دشوار آمریکا: مساله سیاهپوستان و دموکراسی مدرن» منتشر شد.
میردال بعد از بازگشت به سوئد به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و دوباره نماینده مجلس شد و طی سالهای 1945 تا 1947 به سمت وزیر بازرگانی سوئد درآمد و آنگاه این سمت را برای پذیرش پست دیگری در کمیسیون اقتصادی سازمان ملل ترک کرد.
میردال در سال 1957 کار در این کمسیون را رها کرد و به هدایت مطالعات جامع روندها و سیاستهای اقتصادی در کشورهای آسیای جنوبی پرداخت. این مطالعات منجر به کتاب «درام آسیایی» گردید. میردال در سال 1961 به سوئد بازگشت و بار دیگر استاد اقتصاد بینالملل دانشگاه استکهلم گردید و موسسه مطالعات اقتصاد بینالملل را در این دانشگاه تاسیس نمود. گونار میردال سرانجام در 17 می 1987 درگذشت.
میردال در طول دوران زندگی علمی خود بیش از 30 دکترای افتخاری از دانشگاه های مختلف و معتبر جهان دریافت داشت و جوایز متعددی را تصاحب کرد که بی شک مهمترین آن ها، جایزه نوبل اقتصاد در 1974 به صورت مشترک با فردریش فون هایک بود. این نخستین بار بود که یک اقتصاددان نهادگرا و منتقد، به این مقام دست می یافت. معروف است که میردال در طول عمر خویش، دارای سه شخصیت یعنی اقتصاددان، جامعه شناس و سیاست مدار بوده است.
اندیشه
نظریههای اقتصادی میردال دو جنبه برجسته دارد، نخستین جنبه این است که بر مسائل اقتصادی دنیای واقعی متمرکز است و دوم اینکه کوشیده تا دیدگاههای سایر علوم را وارد اقتصاد کند. او بیشتر عمر خود را به مسائل روابط نژادی، بیکاری و فقر پرداخت. او همچنین در جستوجوی این مساله بود که چطور اقتصادها در طول زمان تغییر میکنند و نقش عوامل روانی، تاریخی، جامعه شناختی و فرهنگی در این تغییر چگونه است. او همچنین مدافع سرسخت سیاستهای مالی کینزی در سوئد بود و دولت سوئد را به داشتن کسری بودجه در جهت کاهش بیکاری در دهه 1930 تشویق میکرد. میردال در هر دو جنبه نظریه اقتصادی و تحلیل سیاستگذاری کارهای ارزندهای انجام داد. از جنبه نظری، او تمایز مقدم و موخر را برای کمک به شفاف شدن برخی جنبههای مبهم تحلیل اقتصاد کلان ارائه کرد، او همچنین ایده علیت برهم فزاینده1 را به عنوان جایگزین تحلیل تعادلی توسعه داد.
در دهه 1920 بین پیامدهای انتظاری و واقعی تمایزی وجود نداشت و این خود موجب ابهاماتی در اقتصاد شده بود. متغیرهای اقتصادی انتظاری یا مقدم در شروع هر فرآیند و متغیرهای نهایی یا موخر در انتهای فرآیند اندازهگیری میشوند. میردال با این تمایز توضیح داد که چطور افزایش در سرمایهگذاری در نتیجه پسانداز انتظاری منجر به پسانداز بیشتر میگردد و این امر موجب برابری پسانداز واقعی با سرمایهگذاری میشود. با وجودیکه تمایز مقدم –موخر به توضیح چگونگی حرکت اقتصادها به سمت تعادل کمک میکند، اما میردال عمدتا با تحلیل تعادلی مخالف بود و روش جایگزینی را برای درک عملکرد اقتصاد پیشنهاد میکرد. علیت برهم فزاینده میردال شامل مکانیسم با بازخور مثبت و منفی دو یا چند متغیر است که تغییرات در هر متغیر منجر به تغییرات مشابه در متغیرهای دیگر میشود و کل سیستم در یک جهت حرکت میکند. اصل علیت برهم فزاینده ابتدا توسط ویکسل در اقتصاد به کار گرفته شد، اما میردال اولین کسی بود که این اصل را شرح و بسط داد و بر اهمیت آن افزود.
در اصل علیت بر هم فزاینده، فرآیند اقتصادی فزاینده در مقابل ساختار علیتی یکسویه قرار میگیرد. ساختار علیتی یکسویه عبارت از این است که A عامل تغییر B میشود، ولی عامل B تاثیری بر A ندارد. اما در علیت بر هم فزاینده متغیر A و B بر یکدیگر اثر متقابل دارند و نقطه تعادل در این سیستم وجود ندارد. در این سیستم وقتی که A و B هر دو افزایش مییابد، سیستم بازخور مثبت دارد و زمانی که A و B هر دو کاهش مییابند سیستم بازخور منفی دارد. میردال این ایده را برای توضیح مسائل اقتصادی از قبیل فقر و روابط نژادی به کار گرفت.
میردال در کتاب وضعیت دشوار آمریکایی(1944) به تعارض اخلاقی در آمریکا اشاره میکند. به اعتقاد میردال آمریکاییهای دهه 1940 از یک سو به ایدهآلهای عدالت و فرصت برابر اعتقاد داشتند و هم افراد سیاهپوست را دارای تواناییهای کمتری نسبت به سفیدپوستان میدانستند، اما از سوی دیگر، در عمل با سیاهان و سفیدان به طور برابر برخورد نمیشد و آمریکاییها با ایدهآلهای بالایشان زندگی نمیکردند. میردال در این کتاب کوشید تا عوامل تبعیض موجود در آمریکا علیه سیاهپوستان را توضیح دهد. او شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاهان و سفیدان را ابتدا تبیین کرده و شواهد قابل توجهی را آورد تا ثابت کند که با سیاهان به طور متفاوت نسبت به سفیدان برخورد میشود. میردال در تحلیل خود کوشید تا دیدگاههای جامعه شناختی، تاریخی، روانشناسی و سیاسی را نیز در نظر بگیرد.
او همچنین آثار سوء جداسازی و تبعیض نژادی را نشان داد. در واقع، میردال چنین استدلال کرد که جامعه آمریکا با عدم ارائه آموزش، تحصیل و تبعیض در شغل و مسکن موجب میشود که اقتصاد آمریکا در نتیجه تبعیض به درستی عمل نکند.
میردال از ایده علیت فزاینده برای کمک به توضیح شرایط اقتصادی و اجتماعی سیاهپوستان آمریکایی نیز بهره جست. تعصب در برابر سیاهان موجب کیفیت زندگی پایینتر برای سیاهان میشود و با این کیفیت پایین زندگی، تعصب علیه آنان بیشتر میشود. به بیان خود او تبعیض موجب پرورش تبعیض میشود. این دور باطلی است که خروج از آن مساله اساسی است. میردال به نهادهایی در آمریکا توجه میکند که میتوانند این دور باطل تبعیض را بشکنند. سازمانهایی مانند مدارس، کلیساها، اتحادیههای تجاری و دولت که منابع عدالت و برابری هستند میتوانند شرایط اقتصادی و اجتماعی سیاهان را بهبود دهند و تبعیض را کاهش داده و بازخورهای مثبت را فعال کنند. پیشنهاد میردال این بود که دولت فدرال نقش خود را در آموزش، مسکن و امنیت درآمد افزایش دهد و همچنین به مهاجرت از مناطق روستایی جنوبی به مناطق صنعتی شمالی و غربی آمریکا که تبعیض در آنها کمتر است، کمک کند. پیشنهاد دیگر او تاکید بر سیاستهای مالی در کسب اشتغال کامل بود تا مهاجران سیاه پوست در شهرهای شمالی و غربی نیز شغل داشته باشند و به اقتصاد صنعتی بپیوندند.
میردال در درام آسیایی (1968) اصل علیت بر هم فزاینده را در مطالعه توسعه اقتصادی و فقر آسیای جنوبی به کار گرفت. به اعتقاد او وقتی منطقهای از لحاظ اقتصادی توسعه مییابد، سرمایه و نیروی کار را از مناطق دیگر جذب میکند و این منابع جدید به فرآیند توسعه کمک میکند. از سوی دیگر، فقر مزمن منجر به نرخ بالای زاد و ولد، سوء تغذیه و بهرهوری پایین نیروی کار میشود و همه اینها به فقر بیشتر منجر میگردند. او برای خروج از این دور باطل پیشنهاد کرد که کشورهای در حال توسعه در آموزش بیشتر سرمایهگذاری کنند و به بهبود بهداشت، آب سالم و کالاهای عمومی کمک کنند. پیشنهاد دیگر او در مورد برنامههای حمایتی درآمد بود تا مساله نابرابری در درآمد و فقدان درآمد کافی مورد توجه قرار گیرد. در حالیکه بسیاری از اقتصاددانان مانند پیگو و کوزنتس به نوعی مبادله بین رشد و برابری اعتقاد داشتند، اما میردال به چنین تبادلی معتقد نبود و برابری بیشتر را منجر به رشد بیشتر میدانست. او نابرابری بیشتر را به دلیل آثار فیزیکی و روانی فقر باعث رشد کمتر میدانست، چراکه فقر باعث عدم استفاده فقیر از استعدادهای او میشود، از این رو لازم است که دولت رفاه با توزیع مجدد درآمد موجب افزایش تقاضا و رشد شود.
آثار
کتاب «عناصر سیاسی در توسعه نظریه اقتصادی» در سال 1930 ابتدا به زبان سوئدی و کتاب «تعادل پولی» وی در سال 1931 به زبان آلمانی انتشار یافت. این آثار، جزو آثار کلاسیک ادبیات اقتصادی میردال محسوب می شوند. این دو کتاب باب اعطای جایزه نوبل اقتصاد به میردال در سال 1974 را باز کرد.
کتاب دیگر میردال «اوضاع غامض آمریکا: مسئله سیاهان و مردم سالاری جدید» بود که در سال 1944 منتشر شد. این اثر کلاسیک میردال در زمینه جامعه شناسی و تشریح مسئله سیاه پوستان آمریکایی و وضعیت مردم سالاری آن ها بود.
کتاب سه جلدی «درام آسیایی: تحقیقی درباره فقر ملت ها» بود که جنبه اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی سیاسی داشت و در سال 1968 توسط میردال نوشته شد. وی در کتاب عناصر سیاسی در توسعه نظریه اقتصادی سعی کرد، نگرانی اش را از نقش قضاوت های ارزشی در تجزیه و تحلیل های عینی بیان کند؛ موضوعی که همه نوشته های بعدی او را تحت تأثیر قرار داد. کتاب تعادل پولی وی تقریبا اولین اثر اقتصادی میردال تلقی می شود که مبحث انتشارات را به طور منظم به داخل تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به قیمت کشانده است و میان مقادیر هدف و مقادیر واقعی به مقایسه دست می زند.
در سال 1938، بنگاه کارنگی، با دعوت از میردال بررسی مسئله سیاهان آمریکا را در دستور کار خود قرار داد که حاصل آن، کتاب «اوضاع غامض آمریکا» و کتاب های دیگری در همین زمینه توسط نویسندگان دیگر آمریکایی شد.
کتاب های اقتصاد بین الملل: مسایل و چشم اندازها (1956)، نظریه اقتصادی و مناطق توسعه نیافته (1957)، فراسوی دولت رفاه (1960)، چالشی برای فراوانی (1962) و بالاخره کتاب سه جلدی مشهور «درام آسیایی»، از آثار این دوره میردال به شمار می روند. میردال در سال 1965 از دانشگاه استکهلم بازنشسته شد و در کتاب «عینیت در تحقیقات اقتصادی» از موضوع مورد علاقه اش یعنی ناممکن بودن تفکیک قضاوت های ارزشی از علوم اجتماعی روی گرداند. وی با انتشار کتاب «چالش فقر جهانی: رئوس برنامه جهانی مبارزه با فقر» در سال 1970، سعی کرد نتایج به دست آمده در کتاب درام آسیایی را در چارچوب برنامه مثبتی ارایه نماید.
● منابع:
- توتونچی، سعید. «نخستین نوبلیست نهادگرا». پنجره، شماره 9 (1388).
- محمدی، مهدی. «نوبلیستهای اقتصاد - گانر میردال و فردریک فون هایک». دنیای اقتصاد، شماره (5 آبان 1388).
نظر شما