میلیتاریسم: تعریف، ویژگیها و پیامدها
تعریف میلیتاریسم:
میلیتاریسم به معنای سیاست و رویکردی است که بر تقویت و تحکیم نیروهای نظامی، استفاده از نیروی نظامی در امور سیاسی و تدارک جنگهای اشغالگرانه تمرکز دارد. این سیاست بهطور خاص در نظامهای سرمایهداری انحصاری دولتی دیده میشود و به ارتشسالاری (Military Rule) نیز تعبیر میشود.
در واقع، میلیتاریسم به معنای چیرگی ارتش بر دستگاه دولتی، سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی، و حتی بر حیات سیاسی و اجتماعی یک کشور است. این مفهوم در بسیاری از موارد با جنگطلبی، سروری ارتش بر دولت و بسیج جامعه برای اهداف نظامی همراه است.
ویژگیها و اشکال میلیتاریسم:
میلیتاریسم میتواند در چهار حالت اصلی در سازمان ارتش و جامعه بروز کند:
- جنگجویی: سیاست خارجی گسترشطلب و آمادگی برای آغاز جنگ.
- سروری ارتش بر دستگاه دولت: چیرگی قدرت نظامی بر قدرت سیاسی و اداری کشور.
- بزرگداشت سپاهگیری: تقدیس و تقویت نیروهای نظامی بهعنوان نماد قدرت و امنیت.
- بسیج کشور برای اهداف نظامی: تبدیل تمام جامعه به خدمت ارتش و تنظیم سازمان اجتماعی مطابق نیازهای نظامی.
درجه میلیتاریسم:
- میلیتاریسم کامل: هر چهار حالت فوق بهشدت وجود دارند (مانند ژاپن در دوره هیدکی توجو، ۱۹۴۰-۱۹۴۴).
- میلیتاریسم نسبی: دو یا سه حالت از این ویژگیها وجود دارد.
انواع میلیتاریسم:
- میلیتاریسم جنگطلبانه: سیاست خارجی گسترشطلب و آمادگی برای جنگ.
- میلیتاریسم داخلی: سروری ارتش بر دستگاه دولت و تسلط بر سیاست داخلی.
- میلیتاریسم اجتماعی: نظارت گسترده ارتش بر حیات اجتماعی و تطبیق ساختار جامعه با نیازهای نظامی.
تاریخچه و نمونههای تاریخی:
شاهنشاهی ایران (قرن پنجم پیش از میلاد):
نخستین نشانههای جدایی قدرت نظامی و غیرنظامی در این دوره دیده میشود.
امپراتوری روم (دوره پایانی):
ارتش در این دوره بر ساختار سیاسی چیره بود و سربازان از مزایای ویژهای برخوردار بودند.
ژاپن (دوره توکوگاوا و هیدکی توجو):
- در دوره توکوگاوا، ارتش بر دولت مسلط بود، اما سیاست خارجی جنگجویانهای نداشت.
- در دوره هیدکی توجو، میلیتاریسم به اوج خود رسید و تمامی ارکان جامعه در خدمت ارتش قرار گرفتند.
آمریکای لاتین:
بسیاری از دیکتاتورهای نظامی در این منطقه، ارتش را بر دستگاه دولتی مسلط کردند، اما سیاست خارجی جنگجویانهای نداشتند.
انگلستان (جنگ جهانی دوم):
اگرچه ارتش بر دستگاه سیاسی مسلط نبود، اما ضرورتهای جنگی باعث بسیج تمام دستگاه اجتماعی و اقتصادی در خدمت ارتش شد.
پیامدهای میلیتاریسم:
۱. در سطح داخلی:
- سیطره ارتش بر جامعه:
ارتش بر دستگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مسلط میشود و جامعه بهاصطلاح “میلیتاریزه” میشود. - تضاد با حقوق بشر و آزادیها:
میلیتاریسم اغلب با سرکوب آزادیهای مدنی و سیاسی همراه است. - تشدید تضادهای اجتماعی:
سیاستهای میلیتاریستی میتوانند به نارضایتی عمومی و ایجاد شکافهای اجتماعی منجر شوند.
۲. در سطح بینالمللی:
- جنگطلبی و تجاوز:
میلیتاریسم میتواند به جنگهای اشغالگرانه و سیاستهای گسترشطلب منجر شود. - تشدید تنشهای جهانی:
این سیاستها باعث افزایش رقابت تسلیحاتی و تشدید تنشها میان کشورها میشود.
۳. در نظام سرمایهداری:
- ارتباط با سرمایهداری انحصاری:
میلیتاریسم در نظام سرمایهداری انحصاری دولتی بهطور بیسابقهای تقویت میشود. - ایجاد تضادهای جدید:
محافل سرمایهدار برای رفع تضادهای داخلی و حفظ سیطره خود به میلیتاریسم متوسل میشوند، اما این سیاستها خود موجب ایجاد تضادهای جدید در بطن نظام سرمایهداری میشوند.
میلیتاریسم و سرمایهداری:
میلیتاریسم در نظامهای سرمایهداری بهویژه در دوران سرمایهداری انحصاری دولتی شدت میگیرد. در این نظامها:
- محافل سرمایهدار حاکم:
برای حفظ سیطره خود از میلیتاریسم بهعنوان ابزاری برای سرکوب داخلی و گسترش نفوذ خارجی استفاده میکنند. - پیمانهای نظامی تجاوزکارانه:
دول امپریالیستی با انعقاد این پیمانها، سیاستهای میلیتاریستی خود را گسترش میدهند. - تشدید تضادها:
سیاست میلیتاریستی نهتنها تضادهای موجود را حل نمیکند، بلکه تضادهای جدیدی در عرصه اجتماعی و اقتصادی ایجاد میکند.
جمعبندی:
میلیتاریسم بهعنوان سیاستی که بر تقویت نیروهای نظامی و تسلط ارتش بر جامعه و دولت تأکید دارد، پیامدهای گستردهای در سطوح داخلی و بینالمللی دارد. این سیاست در نظامهای سرمایهداری انحصاری به اوج خود میرسد و با سرکوب آزادیها، گسترش جنگطلبی و ایجاد تضادهای جدید همراه است.
با توجه به تاریخچه و پیامدهای میلیتاریسم، میتوان نتیجه گرفت که این سیاست، هرچند ممکن است در کوتاهمدت به تقویت نظم و امنیت منجر شود، اما در بلندمدت به بیثباتی اجتماعی و افزایش تنشهای داخلی و خارجی میانجامد.
نظر شما