احمد ابن ابی زاهر قمی‏
موضوع : دانشنامه | الف

احمد ابن ابی زاهر قمی‏


احمد بن ابی زاهر اشعری قمی


در نیمه اول سده سوم هجری، در شهر قم، در خاندان اشعری، کودکی چشم به جهان گشود، که نام احمد را برایش برگزیدند؛ کنیه‏اش را ابو جعفر، وی به اشعری انتساب یافت و چون در قم بدنیا آمده و در آنجان دوران رشد خویش را سپری کرده بود، قمی هم نامیده می‏شد(1)
نام پدرش موسی بود که به ابوزاهر مشهور بود؛ اما از این که ایشان نیز در زمره محدثان شیعه هست یا خیر، اطلاع قابل اعتمادی در دست نیست.(2)

طلوع‏
همان گونه که در آغاز این نوشتار گفته شد تاریخ دقیق تولد این محدث بزرگوار را نمی‏توان تعیین کرد؛ ولی با توجه به شواهدی که بعد از این خواهیم آورد، شاید بتوان حدس زد که تولد این بزرگوار در نیمه اول سده سوم هجری بوده است.

از منظر دانشوران‏
از بررسی گزارش‏های محققان دانش تراجم به دست می‏آید که احمد بن ابی زاهر موقعیت ممتازی داشته است.
نجاشی، تراجم نویس برجسته شیعه، درباره او چنین می‏نگارد:
«ابوجعفر اشعری قمی شخصیت برجسته و ممتاز در قم بود؛ البته حدیث او از پاکیزگی بایسته‏ای برخوردار نبود. محمد بن یحیی قمی، از نزدیکترین یاران و شاگردان وی بود.»(3)
شیخ طوسی در این قلمرو چنین می‏گوید:
«احمد بن ابی زاهر اشعری قمی، شخصیت مهمی در قم بود؛ ولی احادیث او آن چنان که بایسته و شایسته است، پاکیزه نبود.»(4)
این سخنان پایه گفتار تمام محققان دانش تراجم است از جمله: علامه حلّی، ابن داود، ابو علی حائری، عبداللّه ممقانی، آیت‏اللّه خوئی و دیگران. جان سخن در این نکته است که جمله: «و حدیثه لیس بذلک النقی» حامل چه معنا و مدلولی می‏تواند باشد؟ آیا این جمله نوعی مذمّت و قدح احمد بن ابی زاهر قمی است؟ گرچه بعضی از این جمله نوعی مذمت را درباره این محدث برداشت کرده‏اند؛(5) اما آن گونه که بیشتر دانشوران برجسته تراجم گفته‏اند، این جمله حکایتگر مذمّت او نیست. بدین مناسبت سخن جمعی از آنان را در اینجا می‏آوریم. سید محسن امین از صاحب کتاب اکلیل المنهج نقل می‏کند که معنای صریح تعبیر: «شخصیت بزرگی در قم بود»، اثبات وثاقت و وجاهت این محدث قمی است. همانند ترجمان حسن بن علی وشاء، که درباره او گفته‏اند: «از وجوه طائفه است» و همه دانشمندان از این جمله، مکانت و موقعیّت ویژه وی در میان دانشمندان محدث شیعی را برداشت کرده‏اند. ایشان سپس سخن وحید بهبهانی را حکایت می‏کند که گفته است: جمله «حدیثه لیس بذلک النقی» از اسباب مذمّت و قدح و سلب اعتماد از احمد نیست، و تضادی با عدالت و وثاقت او ندارد؛ بلکه معنای کلام این است که اخباری که او ناقل آنها است، در آن رتبه بالای پاکی و پاکیزگی قرار ندارد.(6)
سپس خود این محقق عالی مقام می‏گوید:
«شاید مراد این باشد که در نقل روایات و اخبار، تا حدودی اهل تسامح و تساهل بوده، و گویا از بعضی از راویان ومحدثانی که ضعیف بودند روایت می‏کرده است.»(7)
شاگرد برجسته وحید بهبهانی، ابوعلی حائری در کتاب معروف خود می‏گوید:
«وجاهت و شکوه‏مندی او در قم از بهترین ستایش‏ها است. و جمله حدیث او آن چنان پاکیزه نیست، مقصود آن است که در مرتبه عالی از پاکیزگی نیست. همین که محمد بن یحیی قمی با آن جلالت و منزلت از شاگردان ویژه و خصوصی احمد بن زاهر باشد، برای ما بر آنچه گفتیم رهنمونی کافی است.»(8)
علامه ممقانی در این زمینه می‏نویسد:
«بی شک احمد بن ابی زاهر روایتگری توانا و برجسته و صاحب نام بود. او در قم، او در حوزه حدیث، موقعیت ویژه‏ای داشت مخصوصاً با توجه به اینکه دانشمندان قم در نقل حدیث از افراد، بسیار دقت می‏ورزیدند. حتی شخصیت برجسته و معروفی همانند احمد بن محمد خالد برقی را به اتهام اینکه از راویان ضعیف نقل حدیث می‏کند، از قم بیرون کردند؛ اما درباره احمد بن ابی زاهر چنین رفتاری ثبت نشده است؛ بلکه از او اخذ روایت هم می‏کردند.
به ویژه آن که محمد بن یحیی عطار قمی هم از شاگردان خاص او بود و این نهایت وثاقت و وجاهت و حال نکوی او را می‏رساند.»(9)
حضرت آیت‏اللّه خوئی در این باره چنین می‏نگارد:
«اینکه او در قم شخصیتی برجسته شده بود، از این جهت بود که یک محدث فرزانه بود.»
بنابراین جمله آخر را باید به این معنی‏ توجیه کرد که در میان اخبار و روایات او، اخباری وجوددارد که بوی غلوّ و افراطی گری در مذهب رإ؛ّّ می‏دهد؛ البته این سخن، با وثاقت و منزلت والای این محدّث منافاتی ندارد.(10)

از یاران معصوم (ع)
گرچه در روزگاری که این محدّث می‏زیسته است، هم عصر با حیات دو تن از امامان شیعه یعنی: حضرت هادی و حضرت عسکری (ع) بوده است؛ اما گویا او از فیض و شرف درک حضور آنان محروم مانده است. بر این اساس شیخ طوسی او را در شمار محدثانی آورده که با واسطه از امامان معصوم روایت نقل می‏کنند.(11) تتبع در روایات وی نیز همین نتیجه را به ما ارائه می‏دهد.

استادان‏
احمد بن ابی زاهر قمی که جانش با محبت و ولای امامان شیعه (ع) و عشق به خاندان رسالت آمیخته درراه به دست آوردن و شنیدن روایات ائمه دین، سعی بلیغی کرد و در این روند به توفیقات والائی هم نائل شد. او برای فراگیری سخنان گهربار امامان معصوم (ع) نزد جمعی از روایتگران برجسته و صاحب نام شیعه حضور یافت، و از ذخیره دانش آنان بهره برد. در اینجا به نام جمعی از استادان روایتی او اشاره می‏کنیم.
1 - حسن بن علی خشاب:(12)
در شأن او گفته‏اند: یکی از بزرگان و شخصیت‏های مشهور شیعه بود، در دانش حدیث مرتبه بلندی داشت و آثار مکتوب فراوانی از خود به یادگار گذاشت.(13) شیخ طوسی می‏گوید:
«نویسنده‏ای صاحب کتاب است و محمد بن حسن صفار از او روایت می‏کند.»(14)
2 - جعفر بن محمد الکوفی:(15) نوشته‏اند که او در زمره محدثان شیعه است؛ اما از امامان به طور مستقیم و بلاواسطه روایت نمی‏کند.(16)
3 - علی بن اسماعیل:(17) درباره وی گفته‏اند: محدثی نامدار و مورد اطمینان بوده و به «سدی» معروف است.(18)
4 - محمد بن حمار:(19) می‏گویند روایتگری فرزانه، با وجاهت و مورد اطمینان است.(20)
5 - محمد بن حسین ابی الخطاب: معروف به «زیات»:(21)
این استاد حدیث شیعه، قطعاً از برجسته‏ترین روایتگران آثار و اخبار اهل بیت (ع) است تمامی تراجم نویسان از او به خوبی و نیکی یاد کرده‏اند.
نجاشی می‏گوید:
«وی از بزرگان شیعه و دارای منزلت و مقامی عالی بود. او روایات زیادی نقل کرده و نامدار و موثق است. او برجسته بوده و تصانیف نیکویی دارد. آنجه را او روایت می‏کند، مورد اطمینان است. وی در سال 262 ق از دنیا رفت.»(22)
6 - سعد بن سعد اشعری قمی:(23)
این شخصیت فرزانه نیز یکی از روایتگران نام آور و مشهور شیعه است. وی در خاندان جلیل القدر اشعری پا به عرصه هستی نهاد. او از حضرت رضا و حضرت جواد (ع) روایت می‏کند.(24)

شاگردان‏
احمد بن ابی زاهر بعد از فراگیری روایات ائمه اطهار (ع) از محضر استادان خویش، خود بر کرسی استادی قرار گرفت. وی آنچه را اندوخته بود، برای دیگران بازگو می‏کرد. بنابراین جمعی از نخبگان عالمان شیعه از محضرش کسب فیض کردند و در گلستان این خادم ولایت پرورش یافتند. در اینجا مناسب است با چهره‏های شاگردان برجسته‏اش آشنا شویم:
1 - محمد بن یحیی عطار قمی، نوشته‏اند یکی از مبرزترین و نزدیکترین شاگردان احمد بن ابی زاهر بوده است. لذا بیشتر روایات این محدث جلیل، از ناحیه همین شاگرد برجسته‏اش انتشار یافته و به نسل‏های آینده رسیده است.(25)
درباره این شاگرد عالی مقام نوشته‏اند:
«محمد بن یحیی عطار، ابوجعفر قمی یکی از دانشوران بزرگ شیعه در روزگار خود بود. روایتگری موثق، برجسته و کثیر الروایه.»(26)
2 - احمد بن ادریس قمی:(27) نجاشی در معرفی سیمای او می‏گوید:
«او یکی از فقیهان و محدثان عالی رتبه شیعه است. روایات فراوانی را نقل کرده، و روایاتش صحیح و قابل اعتماد است. آن بزرگوار در سال 304 ق هنگامی که از سفر حج بر می‏گشت در راه کوفه بدرود حیات گفت.»(28)
3 - سهل بن زیاد آدمی:(29) گرچه نظر بزرگان تراجم و فقه نسبت به او متفاوت است؛ اما از مجموع بررسی‏ها به دست می‏آید که او یکی از محدثان سترگ شیعه است، و نام شریف او در سراسر کتب چهارگانه شیعه می‏درخشد. اخبار فراوانی از او نقل شده است. طبعاً این همه نقل روایت از او نشانه رتبه و موقعیت ویژه او در نزد دانشوران شیعی است.(30)

پیوند با ولایت‏
با توجه و دقت در روایاتی که این بزرگوار روایت می‏کند، می‏فهمیم که او نیز مانند سایر محدثان خاندان اشعری، پیوند ولائی عمیقی با امامان شیعه (ع) داشته است ولایتی که به فرموده ائمه (ع) کلید همه معارف دینی است. در مکتب شیعه سنگ زیر بنای ساختارهای اندیشه و باورهای دینی، پیروی بی قید و شرط از امامان معصوم (ع) است. تمام آنچه از این محدث بزرگوار به یادگار مانده و به دست ما رسیده است، در راستای معرفی ولایت و مقامات ائمه معصومین (ع) است، زندگی این مرد الهی خود یک الگوی رفتاری است که می‏تواند اسوه زندگی همه پیروان اهل بیت (ع) در طی قرن‏ها و اعصار بعدی قرار گیرد: بدین بیان که پیوسته بر پیوند خویش با ائمه و نائبان آنان عمق و غنای بیشتری بخشند.(31)

میراث مکتوب‏
ابن ابی زاهر قمی در راستای نشر حدیث و انتقال اخبار و روایات، دست به قلم برد، و با تألیف کتاب‏های متعدد، نام خویش را در تاریخ حدیث شیعه جاودانه کرد.
نجاشی و شیخ می‏گویند:
«احمد بن ابی زاهر کتاب هائی تألیف کرده که برخی از آنها عبارت است: کتاب البداء؛ النوادر؛ صفة المرسل و الانبیاء و الصالحین؛ الزکاة؛ احادیث الشمس و القمر؛ الجمعه و العیدان؛ الجبر و التفویض؛ کتاب ما یفعل الناس حین یفقدون الامام.»(32)

رحلت‏
احمد بن ابی زاهر قمی که جان در گرو محبت و عشق به پیامبر اکرم (ص) و خاندان پاک او داشت، با همین اعتقاد و باور درست زیست.
او ظاهراً در سال 262 ق که استادش از دنیا رفت در قید حیات بوده است؛ اما اینکه بعد از این تاریخ تا چه تاریخی زنده بوده است، مشخص نمی‏باشد. شاید بتوان حدس زد که با توجه به تاریخ رحلت استادش محمد بن الحسین ابی الخطاب در سال 262 ق، و رحلت شاگردش احمد بن ادریس قمی در سال 302 ق، جان عرشی او نیز در نیمه دوم سده سوم هجری از قالب فرشی به ملکوت اعلی پر کشیده باشد.

گزیده‏ای از روایات او

علم امامان (ع)
وی با واسطه از مفضل روایت می‏کند که او می‏گوید:
«روزی امام صادق (ع) مرا با کنیه‏ام صدا زد، در حالی که هیچ گاه مرا با کنیه خطاب نمی‏کرد. ایشان به من فرمود: ای ابا عبداللّه - کنیه مفضل - برای ما اهل بیت (ع) در شب‏های جمعه سرور و خوشحالی است. به امام عرض کردم: خداوند خوشحالی شما را افزون کند؛ چیست آن خوشحالی؟ فرمود: هر شب جمعه روح رسول اکرم (ص) و ارواح همه امامان در عرش الهی با هم جمع می‏شود، و روح ما به بدن ما بر نمی‏گردد؛ مگر به دانش افزونتر و اگر دانش از طرف حق تعالی به ما سرازیر نشود، علوم ما تمام می‏شود.»(33)

امامان خزینه‏های علم حق تعالی‏
با واسطه نقل می‏کند از عبدالرحمن بن کثیر که می‏گوید:
«از امام جعفر صادق (ع) شنیدم که می‏فرمود: ما - امامان - متولیان امر خدا و خزائن علم حق و جایگاه وحی الهی هستیم.»(34)

دانش عظیم امامان‏
با واسطه روایت می‏کند که امام صادق (ع) فرمودند:
«خداوند در قرآن می‏فرماید: آن کس که او را بهره‏ای از علم کتاب بود گفت: من تخت بلقیس را از یمن می‏آورم، قبل از اینکه چشم تو بر روی هم قرار گیرد.
در این هنگام حضرت انگشتان دست خویش را باز کرد و به سینه مبارک گذاشت، و فرمود: عندنا و اللّه علم الکتاب کله: به خدا قسم علم تمام آن کتاب در نزد ما امامان است.»(35)

ایمان راستین‏
با واسطه از حضرت صادق (ع) نقل می‏کند که آن حضرت در ذیل قرائت سخن خداوند در قرآن «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم» فرمودند:
«منظور آنهائی است که ایمان به آنچه حضرت محمد (ص) آورد از ولایت، آورده‏اند و آنها آن ولایت و محبت را با ولایت فلان و فلان نیامیزند؛ و هر کس این کار را انجام دهد او ایمانش را به ستم پوشانیده است.»(36)

غسل زیارت‏
با واسطه روایت می‏کند از عیص بن القاسم که می‏گوید:
«به امام صادق (ع) عرضه داشتم آیا هر کس امام حسین را زیارت کند باید ابتدا غسل کند؟ فرمودند: نه.»(37)

تساوی امامان (ع)
با واسطه از امام جعفر صادق (ع) روایت می‏کند که آن بزرگوار فرمودند:
«خداوند متعال در سوره طور آیه 21 می‏فرماید: «آن کسانی که ایمان آوردند و نسل‏های آنان در اعتقاد و باور پیرو آنانند، ما ذریه و نسل آنان را به آنها می‏پیوندیم و از کردار آنها چیزی نمی‏کاهیم.» حضرت فرمودند: «الذین آمنو» پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) را در بر دارد، و ذریه در آیه، امامان معصومند که ما ایشان را به آنها ملحق می‏کنیم و از آن حجت الهی که حضرت محمد (ص) برای حضرت علی (ع) آورد نخواهیم کاست. حجت‏های خدا همه یکی هستند و در وجوب پیروی از آنان، همه برابرند.»(38)

پانوشت‏ها:
1 - نجاشی، چاپ جامعه مدرسین، ص 88، و طبع داوری، ص 46؛ رجال، طوسی، ص 453؛ فهرست، شیخ طوسی، ص 69؛ مجمع الرجال، قهپائی، ج 1، ص 91، طبع پیروز قم؛ الجامع فی الرجال، ج 1، ص 91؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 384؛ رجال ابوعلی، ج 1، ص 225، طبع مؤسسة ال البیت؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 189؛ الذریعه، ج 12، ص 40؛ معجم الرجال، ج 2، ص 28؛ نقدالرجال، ص 17؛ رجال الروات، ج 1، ص 40؛ خلاصه، علامه، ص 203؛ تنقیح المقال، ج‏1، ص 49.
2 - رجال، نجاشی، ص 88، و منابع مذکور در پانویس شماره(1).
3 - رجال، نجاشی، ص 88، چاپ جامعه مدرسین، ص 46، طبع داوری.
4 - فهرست، شیخ طوسی، ص 20.
5 - تنقیح المقال، ج 1، ص 49، به نقل از محقق بحرانی.
6 - اعیان الشیعه، ج 3، ص 189.
7 - همان.
8 - نهج المقال، ج 1، ص 229، طبع مؤسسه آل البیت.
9 - تنقیح المقال، ج 1، ص 49.
10 - معجم رجال الحدیث، ج 2، ص 29.
11 - رجال، شیخ طوسی، ص 453.
12 - اصول کافی، ج 1، ص 192.
13 - نجاشی، ص 31، چاپ داوری قم.
14 - فهرست، ص 49.
15 - اصول کافی، ج 1، ص 254، حدیث 2.
16 - تنقیح المقال، ج 1، ص 225.
17 - اصول کافی، ج 1، ص 265.
18 - رجال کشی، ج 2، ص 860.
19 - الجامع فی الرجال، ج 1، ص 94.
20 - نجاشی، ص 263؛ خلاصه، علامه، ص 160.
21 - کامل الزیارات، ص 188، ج 3؛ معجم الرجال، ج 2، ص 28.
22 - رجال، نجاشی، ص 91.
23 - الجامع فی الرجال، ج 1، ص 91.
24 - رجال، نجاشی، ص 127.
25 - اصول کافی، ج 1، ص 226 و 275 و 229؛ و چند مورد دیگر و رجال نجاشی، ص 46.
26 - رجال، نجاشی، ص 250؛ خلاصه، علامه، ص 157.
27 - الجامع فی الرجال، ج 1، ص 92؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 189.
28 - نجاشی، ص 67.
29 - الجامع فی الرجال، ج 1، ص 92.
30 - تنقیح المقال، ج 2، ص 75.
31 - اصول کافی، ج 1، ص 254و 192 و 413.
32 - رجال، نجاشی، ص 64؛ و فهرست، شیخ، ص 25.
33 - اصول کافی، ج 1، ص 254، حدیث 2.
34 - اصول کافی، ج 1، ص 192، ح 1: «نخن ولاة امر اللّه و خزنة علم اللّه و عیبة وحی اللّه.»
35 - اصول کافی، ج 1، ص 229، ح 5.
36 - اصول کافی، ج 1، ص 413، ح 3.
37 - کامل الزیارات، باب 76، ح 3، ص 188.
38 - اصول کافی، ج 1، ص 275.

منبع: www.hawzah.net

نظر شما