موضوع : پژوهش | مقاله

آسیب‏ شناسی در مدیریت کلان تبلیغ دینی


نظام‏های گوناگون در زمینه‏های متفاوت همواره مورد هجوم آفت‏ها و آسیب‏ها قرار می‏گیرند. در جهان واقعیت‏ها، هر پدیده‏ای می‏تواند آفت‏های ویژه خود را داشته باشد و همین آفت‏هاست که نظام‏های ناکارامد را فرسوده کرده، در پایان متلاشی می‏نماید. نظام مدیریت تبلیغ دینی، که در گستره فرهنگ و دین، رسالت پاسداری و پویش فرهنگ و دین را بر عهده دارد، از این خطر مصون نیست. سهل‏انگاری و تسامح و تساهل - هر چند در ادعا - در مقابل آفت‏ها می‏تواند طومار سازمان تبلیغ دین را در مدتی کوتاه یا زمانی دراز در هم پیچد و از آن پوسته‏ای تهی از مغز بسازد. این مهم زمانی جدی‏تر به نظر می‏رسد که این نظام تبلیغی دشمنانی کارآزموده، با پشتکار و با انگیزه براندازی در پیش‏رو داشته باشد. بر این مبنا، از توجه به آفت‏ها و شناسایی آن‏ها و سپس درمان و در صورت آرمانی، پیشگیری از آن‏ها گریز و گزیری نیست. از میان این آسیب‏های خرد و کلان، برخی پایه‏های بنیادین را هدف قرار می‏دهند و برخی دیگر در دراز‌مدت یا زمانی کوتاه می‏توانند پیکره مدیریت را دچار تلاشی و انهدام نمایند. در گفتار ذیل این آسیب‏ها بررسی می‏شوند:

1- فقدان ایمان و هدف، و هراس از شرایط
مدیریت در تبلیغ دین، باید ارشاد جامعه را تکلیفی مقدس بداند، آن را رسالتی الهی بشمارد، مشقات راه را با جان و دل پذیرا گردد، از کمبود امکانات نهراسد و با تمامی توان در ادای مسئولیت ‏خطیر خویش بکوشد.
انبیا و رسولان الهی علیهم‌السلام در این میان، الگو و اسوه‏ای بی‏بدیل به دست می‏دهند. چنانکه رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله آنچنان مجذوب و شیفته هدف مقدس خویش بودند که پیشنهاد سروری و مال و جمال را به مشرکان بازگردانیدند یا حضرت ابراهیم علیه السلام رنج غربت و اسکان خانواده خویش را در بیابانی بر جان می‏خرد و یا حضرت نوح علیه السلام که صدها سال در طی مسیر تبلیغی خویش لحظه‏ای سستی به خود راه نداد و یا حضرت خضر علیه السلام که سختی‏ها و بی‏مهری‏ها را بر خود هموار می‏سازد تا به وظیفه خود جامه عمل بپوشاند: «استطعما اهلها فابوا ان یضیفوهما فوجدا فیها جداراً یرید ان ینقض فأقامه‏»[1] (موسی و خضر علیهما السلام) وارد قریه‏ای شدند، (در حالی که گرسنه بودند) از مردم درخواست غذا کردند، ولی آن‏ها از مهمان کردنشان خودداری نمودند. (با این حال) در آن‏جا چون دیواری یافتند که در حال خراب‏شدن بود، (خضر) به تعمیر دیوار پرداخت. [2]
بی‏تردید، آن‏گاه که بحث از اسلامیت‏ یا دینی بودن تبلیغ به میان می‏آید، ایمان به هدف و نهراسیدن از سختی‏ها یکی از شاخص‏های آن به شمار می‏رود. حضرت امام‏(ره) با توجه به همین نکته، پایه‏های اسلامیت را در باورهای قلبی جست‏وجو می‏کردند و می‏فرمودند: «آقایان روحانیون و خصوص اهل منبر، خطبا این‏ها سخنگوی اسلام هستند. اگر حکومتی سخنگو می‏خواهد، سخنگوی اسلام آقایان خطبا هستند. وقتی می‏توانند آقایان خطبا سخنگوی یک اسلامی باشند که اسلامی که همه چیز در آن هست، این‌ها اگر خودشان را اسلامی کنند و مطالبی که گفته می‏شود، اسلامی باشد و از قلب پاکیزه اسلامی بیرون بیاید، این سخنگو صلاحیت ‏سخن‏گویی برای اسلام را دارد.»[3]
سپس به تفاوت بین دو نگرش اسلام و غرب اشاره نموده، می‏گویند: «سخنگوی دولت‏های دیگر هیچ کاری به این ندارند که این حرفی که تو می‏زنی باور داری، از روی قلب است، به قلب هیچ کاری ندارند. این‏ها فقط کار دارند که این خوب صحبت ‏بکند و مطالب دولت را خوب ادا بکند. حالا به حسب قلبش معتقد باشد یا نباشد، به آن‏ها کار ندارد، از سخن‏گویی او هم چیزی کسر نمی‏شود. اما اسلام این‏طور نیست‏.»[4]
بنابراین، باور قلبی و ایمان به هدف یکی از شاخصه‏های اساسی نه تنها مدیریت تبلیغ دینی، بلکه اجزای انسانی آن به شمار می‏رود و بدون آن نمی‏توان به سرانجام مطلوب در عرصه تبلیغ مقدس امیدوار بود.
به عبارت دیگر، ایمان به هدف سبب می‏گردد تا از شرایط ناموافق نهراسیم و با شور و شوقی عاشقانه در مسیر سنت زیبا و تاریخی تبلیغ دین گام بنهیم و مشقت‏ها را هیچ انگاریم و جاده آماده و مرکبی رهوار از امکانات را برای سیر و سفر تبلیغ طلب نکنیم و به اشکال‏تراشی بی‏مورد در ورای برنامه‏ریزی کاربردی و سنجیده نپردازیم.
رهبر معظم، که سابقه تبلیغی درخشانی در پرونده خود دارند، با نگاهی به گذشته خود، برای یادآوری و تذکر به نسل امروز پویندگان تبلیغ دینی می‏فرمایند: «سابق‏ها منبر می‏رفتیم. چه طور می‏رفتیم؟ بی‏دعوت و با تنگنا منبر می‏رفتیم. ما در مشهد مسجدی داشتیم که خدا به دل یک کاسب انداخته بود مغازه‏ای را مسجد کرده بود... مسجد ما دکان سوم بود. همان دکان کوچک محور و مرکزی برای تبلیغ مذهب و برای همه حرف‏های نو و جاذبه‏های نو در مشهد شده بود. می‏شود از این کارها کرد. ما که همانیم و فرقی نکرده‏ایم. یک مقدار به معنویات، به درون خود، به آن استعدادهای درونی و به آن چیزهایی که در ما هست و متوقع از ما هست، تکیه کنیم. این سرچشمه‏ها را از درون خودمان بجوشانیم‏.»[5]
هراس از شرایط و نبود ایمان به هدف و باور قلبی به راه و مسیر مقدس تبلیغ دینی یکی از آفت‏های مشکل‌زا بر سر راه مدیریت ‏سازمان تبلیغ است و در این کارزار فرهنگی - دینی، مدیری بایسته و شایسته است که با نیروی ایمان سرشار و با تکیه بر باورهای قلبی خود به جنگ شرایط ناسازگار می‏رود تا بتواند با استفاده بهینه از امکانات و منابع، پیروز و سربلند از این میدان بیرون آید.

2- سستی در رسالت گران‏بار تبلیغی و عدم باور واقعیت‏ها
حفظ دستاوردها یکی از رسالت‏های مهم در مدیریت تبلیغ دینی است. آنچه از مدیران تبلیغ انتظار می‏رود در وهله اول، پاسداری از داشته‏های گران‏بهای فرهنگ خودی و سپس فتح سنگرهای فرهنگ غیرخودی است. سستی و باورهای واژگونه از جایگاه و واقعیت می‏تواند به قیمت از بین رفتن تمامی سرمایه‏ها و دستاوردهای ارزشی و فرهنگی جامعه تمام شود و این پاسداشت جز بر عهده نهاد تبلیغ و در رأس آن، مدیریت تبلیغی نیست. در فرهنگ دین، نگهبانی از سرمایه‏های گران‏سنگ ارزشی و تلاش در راه انتشار آن، نه تنها یک تکلیف الهی، بلکه سپاس عملی از نعمت‏های خداوند به شمار می‏رود و روشن است که پشت کردن به آن زیانی بزرگ را در این سرا و آن سرا به دنبال خواهد داشت.
حضرت امام‏(ره) در خطابی همگانی در جمع روحانیان در این باره چنین می‏گویند: «اسلام چیزی است که از خدا آمده است و باید حفظ شود و اگر - خدای نخواسته - این پیروزی، که دنبال این انقلاب به دست‏شما آمده است، به واسطه سستی ما، به واسطه ضعف تبلیغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت ما به شکست - خدای نخواسته - برسد، بدانید که اسلام تا قرن‏ها دیگر نمی‏تواند سر بلند کند. تکلیف بزرگی است و همه باید این تکلیف بزرگ را بپذیریم... شما آقایان روحانیون و همه روحانیونی که در کشور هستند، همه مکلفند به این‏که این نعمت‏خدا را، این عطیه الهی را حفظ کنند و شکر این نعمت را برآورند و شکر به این است که تبلیغ کنند.»[6]
ناتوانی تبلیغی از یک سو و مساله تهاجم فرهنگی دشمن از سوی دیگر، کیان فرهنگ اسلامی را در مخاطره‏ای سخت و جدی قرار داده است. بقای با عزت و سرافرازی یا زیستن در حاشیه فرهنگ‏های تهوع‏آور و منسوخ، در این نبرد فرهنگی تعیین می‏گردد. اعتلا و سربلندی مسلمانان یا خواری و زبونی آنان در این هماورد رقم خواهد خورد. امروز جنگ گلوله‏ها و سرنیزه‏ها جای خود را به پیکار امواج ارتباطات داده است و جنگ صلیبی با شکلی نو، در عرصه‏های فرهنگی خود می‏نمایاند و کینه‏های درون خفته زخم‌خوردگان صلیبی پس از قرن‏ها در این وادی همچون زخمی چرکین سر باز می‏کند و بوی تعفن می‏پراکند. اما اندوه بار آن است که ناتوانی بر پیکره تبلیغ و مدیریت آن سایه افکنده و عرصه را در این تهاجم بر دشمن بازگذاشته است! «عدم باور جدی به مساله تهاجم فرهنگی در سطح مدیران عالی نظام، روشن نبودن استراتژی در آن مساله و عدم انسجام و همسویی بین دستگاه‏های ذی‏ربط و نبود و عدم تخصیص امکانات مناسب در خصوص تهاجم‏»[7]از جمله مشکلات و آلامی است که جبهه تبلیغی خودی را در داخل به ضعف کشانیده است.
مقام معظم رهبری در دو دهه اخیر، همواره از این نبرد سخن به میان آورده و مخاطرات آن را گوشزد کرده‏اند و در هشداری مهم فرمودند: «اگر در مقابل تهاجم فرهنگی و اعتقادی استکبار جهانی مقاومت نکنیم، شکست قطعی است‏». [8]
با این وجود، ابعاد فاجعه برای برخی چندان معلوم نشده و چه بسا با تردیدها و وسوسه‏هایی روبه‏رو شده‏اند و از مبادله فرهنگی سخن به میان آورده و بر ضرورت گفت‏وشنود و تعامل تأکید کرده‏اند و در این هیاهو، مهاجم به فراموشی سپرده شده است. رهبر معظم انقلاب در هشداری به مدیریت تبلیغ و فرهنگ جامعه می‏فرمایند: «ما و همه دست‏اندرکاران فرهنگ در کشور باید باور کنیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگی دشمنان هستیم. ‏»[9]
بی‏گمان، سستی و عدم باور واقعیت‏ها یکی از آفت‏های کشنده و در مواردی مسری در حوزه مدیریت تبلیغات دینی است. اسوه مدیران، امیرمؤمنان علیه‌السلام، در گفتار نورانی خود به کمیل بن زیاد نخعی او را به دلیل سستی و کوتاهی در انجام وظیفه توبیخ نموده، می‏فرمایند:
«سستی انسان در انجام آنچه بر عهده او گذارده شده و اصرار بر انجام آنچه در حدود وظایف او نیست، نشانی روشن از ناتوانی و ضعف و اندیشه و رأیی باطل و بی‏ارزش است. تو بر اهل قرقیسیا تاختی و این به بهای بی‏دفاع رها ساختن مرزهایی تمام شد که حفاظت از آن‏ها بر عهده تو بود. این کار نشانی از یک فکر نادرست و بیهوده بود. تو در حقیقت، پل پیروزی دشمنان خود شدی تا بر دوستانت‏بتازند، نه بازوانی توانا داری و نه هیبت و ابهتی که در دل دشمن ترس ایجاد کند، نه از مرزها می‏توانی حفاظت نمایی و نه دشمنی را در هم می‏شکنی، نه اهل شهر و دیارت را حمایت می‏کنی و از آنان پاسداری می‏نمایی و نه امیر و پیشوایت را از دخالت در آن بی‏نیاز و آسوده می‏سازی‏.»[10]
این نامه گواهی آشکار بر آفت اساسی مدیریت - یعنی سستی و عدم توجه به واقعیت‏ها - است. در هر حال، باید توجه داشت که سهل‏اندیشی و سست پیکری در اندام مدیریت تبلیغ دینی می‏تواند همچون سیلی، ریشه‏های هویت جامعه را از بین ببرد و آن را در سیلاب امواج و نگرش‏های ضد ارزشی غرب بیگانه غرق سازد. تسامح و تساهل نسبت‏به واقعیت و دل سپردن به توهمات توخالی و شانه خالی نمودن از رسالت ‏بنیادی و اصلی و مشغول شدن به فروعات ناکارا، دروغین و شعارگونه آبی است ارزان به آسیاب دشمن فریبکار.
بنابراین، باید با باور جدی، پیش‏بینی و راهکارهای راهبردی و روشن به این مهم پرداخت و از نعره‏های شیطانی دشمن نهراسید.

3- نبود آشنایی با فرهنگ اجتماعی
فرهنگ درون‏مایه اصیل هر جامعه‏ای است. بی‏شک، هویت هر جامعه‏ای بستگی به فرهنگ آن دارد. از دیدگاه جامعه‏شناسان، افراد یک اجتماع از فرهنگ ویژه خود پیروی می‏کنند. از این‏رو، هیچ انسان بزرگسال و طبیعی بی‏فرهنگ نیست. در واقع، فرهنگ را می‏توان مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی‏های اعتقادی و ارزشی اعضای یک جامعه دانست. فرهنگ در یک تقسیم درونی، به سه بخش اساسی تقسیم می‏شود:
یکم. ارزش‏ها: احساسات عمیق و ریشه‏داری هستند که اعضای جامعه در آن شریک بوده، کردار و رفتار آنان را تعیین می‏نماید و میزان قضاوتی است‏ برای ارزش‏یابی اعمال.
دوم. آداب و رسوم: شامل شیوه‏های رفتاری عادی می‏شود که در جامعه رواج دارد. غذا خوردن در سه وعده، نوع پوشش و آداب فردی مانند دید و بازدیدها از همین نمونه‏اند و در این چارچوب قرار می‏گیرند.
سوم. عرف: عبارت از رسومی است که در نظام حقوقی و آموزشی و آموزه‏های دینی متبلور می‏شود. قوانین بخشی از عرف است که به صورت مقررات درآمده و جنبه رسمی پیدا کرده است. [11]
با توجه به آنچه آمد، مدیریت تبلیغات دینی و فرهنگی باید ضمن آگاهی از چگونگی و نوع چینش ارکان فرهنگ، بر آن‏ها اشراف کامل داشته باشد و هویت جامعه خویش را همچون هستی تمام عیار آن بداند. معمار انقلاب جایگاه فرهنگ و اهمیت آن را این چنین ترسیم می‏نمایند: «بی‏شک، بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‏دهد.»[12]
با توجه به گرانی و سنگینی بار تبلیغ که مانند پاسداری از فرهنگ خودی، باید از آن محافظت نمود، رسالت مهم مدیریت تبلیغ بیش‏تر رخ می‏نماید، چرا که تنها مدیریتی کارا، اثربخش و نواندیش و آزاداندیش توان آن را دارد که فرهنگ و دیانت را از گذرگاه سخت عصر ارتباطات و انفجار آن بگذراند و در همین حال، به آن گزندی نرسد و نرساند. او باید فرهنگ زمانه را به نیکی بشناسد و ظرایف آن را دریابد تا بتواند امواج سهمگین و خطرآفرین دشمن را - که تمامی ارکان فرهنگ خودی را آماج تهاجمات ویرانگر خود قرار داده است - به سواحل آنان بازگرداند یا دست‌کم با آماده‏سازی و برنامه‏ریزی، بستری مناسب برای مواجهه با آن پدید آورد. بر همین اساس است که رهبری تیزبین، ژرف‏اندیش و هوشمند انقلاب، در مورد ویژگی کار فرهنگی، لزوم هوشیاری را خاطرنشان می‏سازند و می‏گویند: «کار فرهنگی اولین خصوصیتی که دارد این است که باید هوشمندانه باشد.»[13]
معلوم است که کار هوشمندانه محتاج به مدیریتی هوشیار و آن نیز وابسته و نیازمند فرهنگ‏شناسی و هویت‏شناسی جامعه می‏باشد و این مهم میسر نیست، مگر در پرتو توجه به آرمان‏ها و ارزش‏ها و دیگر ارکان فرهنگی جامعه که سخت ریشه در فرهنگ ناب دینی دارد.
تنها رعایت این سلسله زنجیروار است که می‏تواند ضامن جاودانگی، پویایی و سلامت فرهنگ دینی در جامعه باشد و در مقابل، عدم مراقبت و رعایت ننمودن هر یک از حلقه‏های گذشته به بحرانی دردناک - یعنی گسست فرهنگی و ایجاد فواصل و یا بیش‏تر نمودن آن‏ها در بین نهادها و گروه‏های اجتماعی - منجر خواهد شد.
هدایت و راهبری مردم در شاهراه سعادت جز با مردم‏شناسی و هویت‏شناسی آنان و در جمع، ویژگی‏هایی همچون پرهیزگاری، درستکاری و پایداری در ساختار نظام مدیریتی تبلیغ دینی ممکن نخواهد بود. امام(‏ره) با اشاره به موارد گذشته، این چنین می‏فرمایند: «نداشتن سوابق مشکوک و شناختن درست هویت جامعه ایرانی و آرمان‏های اساسی آن‏ها در ابعاد مادی و معنوی، تقوا و صداقت و درستی در عمل، قدرت رهبری و اداره امور و استقامت در مبارزه برای عقیده، شرایط اساسی برای هدایت مردم است‏.»[14]
کوتاه سخن آن‏که عدم شناخت ماهیت فرهنگی جامعه و نبود درک از پیوند آن با فرهنگ ناب اسلامی موجب ضعف بنیادین در ارکان مدیریت تبلیغ دینی خواهد شد و پیامدهای آن جز ضد تبلیغات حاصلی دیگر در بر نخواهد داشت.

4- عدم پاسخگویی و همراهی با مردم
از دیگر مشکلات بزرگی که می‏تواند پیوسته مدیریت کلان و به ویژه مدیریت تبلیغ را دچار انحراف نماید، عدم پاسخ‏گویی مناسب به عموم است. این احساس سبب می‏شود جزمیت‏ها در درون سازمان تبلیغ ریشه دوانیده، هراس‏های موجود از پاسخگو بودن را به حداقل برساند و در مراحل بعدی، مسیر خود را از توده مردم جداساخته، به صلاحدیدهای سازمان تحت فرمان خود توجه نماید و با تزویر، به مردم فریبی دست زند و دستگاه عظیم تبلیغ را در راه تخدیر یا تحمیر به کار گیرد، به ویژه آن‏که دین را به عنوان ابزاری در سرکوب مخالفان خویش به تباهی بکشاند.
بر این اساس، وجود مدیریتی پاسخگو در راس پیکره تبلیغ دینی ضروری می‏نماید تا در صورت کج‏روی، انتقادها را بپذیرد و با استدلال شفاف، از کارکرد درست‏خویش به دفاع بنشیند.
این مدیر پاسخگوست که در راه تصحیح فراز و نشیب‏ها و آماده‏سازی مسیر تبلیغ دینی، به همراهی با مردم دل می‏سپرد و راه حقیقت را فدای کوره راه باورهای خویش نمی‏سازد. او چون پاسخگوست، باید همراه مردم باشد و چون مدیر است، با نگره‏ای دینی و با استفاده از ابزارها و شیوه‏های مؤثر، سعی در جهت‏دهی آنان می‏نماید. او در تلاش است تا گسستگی‏ها را با تدبیر فرهنگی ترمیم نماید و چالش‏ها را به پرشگاه تعالی تبدیل نماید. مولای پرهیزگاران با تکیه بر اندیشه پاسخگویی به مردم، خطاب به مالک‏اشتر می‏فرمایند: «باید خود به قسمتی از کارها بپردازی، از آن جمله پاسخ‏گویی به کارگزاران است، البته در صورتی که منشیان و دیوان دارانت قادر به جواب‏گویی نباشند و دیگر آن‏که در مقابل نیازهای مردم، که کارمندان تو از پاسخ به آن ناتوان هستند، به سرعت اقدام نموده، پاسخ دهی‏». [15]
ایشان در فرازی دیگر، بی‏اطلاعی از امور را ثمره دوری گزیدن از مردم می‏شمارند:
«هیچ‏گاه خود را در زمانی طولانی از مردم پنهان مکن؛ چرا که دور بودن زمام‏داران از چشم رعایا، خود موجب نوعی محدودیت و بی‏اطلاعی نسبت‏به امور مملکت است و این چهره پنهان داشتن زمام‏داران آگاهی آنان را از مسائلی که نمی‏دانستند از بین می‏برد. در نتیجه، بزرگ در نزد آنان کوچک و کوچک در نزد آنان بزرگ و کار نیک زشت و کار زشت زیبا جلوه داده می‏شود و حق با باطل آمیخته می‏گردد.»[16]
از این‏رو، مدیریت پسندیده در تبلیغ دینی، باید پاسخگو به نیازها و پرسش‏ها؛ همراه و همگام و پیشرو و جهت‏دهنده مسیر فرهنگی توده‏ها باشد.

5- همکاری و همپایی با صاحبان ثروت و قدرت
همراهی و دل در گرو ثروت و قدرت دیگران داشتن از دیگر آسیب‏های بزرگ است که استقلال تبلیغات دینی را تهدید می‏نماید. جدا افتادن از مردمان و همراهی با قدرتمندان و صاحبان ثروت روند تبلیغ دینی را از رسیدن به اهداف آرمانی خویش، همچون جامعه عدالت محور، به پرتگاه‏ها و چالش‏های مصالح و منافع دچار خواهد ساخت و بدگمانی‏ها و اتهامات دامان مقدس تبلیغ دینی را آلوده خواهد ساخت؛ همان‏گونه که تبلیغات مسیحی به دام آن افتاده است. «یکی از افریقایی‏ها گفته است روزی که اروپایی‏ها به کشورهای ما آمدند ما زمین داشتیم و آن‏ها انجیل به دست داشتند، ولی پس از گذشت 40، 50 سال دیدیم انجیل در دست ما مانده است و زمین‏ها در دست آنان است‏». [17]
اما جدای از دینی بودن تبلیغات، امروزه یکی از آفت‏های گرانی که رکن چهارم دموکراسی و به صورت کلی، بدنه نظام تبلیغی غرب را به لرزه انداخته، وابستگی آنان به آگهی‏های تجاری و زرمداران است. رسانه‏ها نه تنها با مردم همدردی نمی‏کنند، بلکه با واژگونه جلوه دادن حقایق، دروغ‏های خود را همچون صداقتی ناب در کام تشنه آنان می‏ریزند.
اصولا در «دهکده جهانی‏» ترسیم شده به وسیله مک لوهان، سر نخ آنچه ارتباطات محسوب می‏شود، به دست‏سرمایه‏داران قدرتمند است که با تزویر و دورویی سعی در پنهان نمودن چهره خود دارندو این خود موجب می‏شود سیلاب تبلیغاتی غرب همسو با غرض‏ورزی‏ها و منفعت ‏طلبی‏های سودپرستان جهت‏یابد.
رهبر معظم انقلاب در همین‏باره به مالکیت رسانه‏های گروهی در غرب اشاره می‏کنند و می‏فرمایند: «به طور کلی، در غرب، مالکیت رسانه‏ها متعلق به سرمایه‏دارها و کمپانی‏هاست. عمدتاً حتی رسانه‏هایی که ظاهرا در اختیار دولت هستند، در معنا، به وسیله سرمایه‏دارهای بزرگ است که هدایت می‏شوند و خط داده می‏شوند.»[18]
اما در اسلام، آن‏چه از نخستین روز طلوع آن موجب افتخار بوده است و بر تارک آن می‏درخشد دوری از صاحبان زور و ثروت است و نه تنها دوری، بلکه مقابله با آن‏ها در جهت ایجاد عدل. پیام‏آور وحیانی اسلام، که خود رسالت گران‏بار تبلیغ دین مقدس را بر دوش می‏کشید، از آغازین رویدادها تا انجام، تمامی تلاش خود را مبذول داشت تا از دره هوی و هوس و منفعت‏پرستی و سیاست‏بازی زراندوزان قدرت اندیش به دور باشد، رسالت‏خود را خالی از هرگونه جانب‏داری و مصالح، به صورت ناب و سره در اختیار تشنگان مکتب الهی قرار دهد. رویداد ورود به مدینه و سپردن تعیین جایگاه اسکان به شتر خویش از ظرایف حرکت تبلیغی ایشان به شمار می‏رود. شاگرد ایشان و جانشین اول او نیز گام در راه آن حضرت نهاده و در نامه بیست و پنجم نهج‏البلاغه، در خطابی به مسؤول جمع‏آوری زکات سفارش می‏نمایند:
«فاذا قدمت علی الحی فانزل بمائهم من غیر ان تخالط ابیاتهم‏»؛ [19]هنگامی که بر قبیله‏ای وارد شدی، در منازل آن‏ها مسکن نگزین و بر سر سفره کسی ننشین و بر لب آب چشمه یا قنات آن‏ها، که عمومی است، فرود آی.
به راستی، رمز پویندگی، پایندگی و بالندگی تبلیغات دینی دوری از وابستگی به قدرت‏هاست و این مهم جز با ایجاد صفاتی همانند قناعت، شجاعت و بردباری در مجموعه سازمان و به ویژه در مدیریت ممکن نیست. بنابر همین باور است که امام(ره) می‏فرماید: «این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه‏داران در یک کاسه است و خداوند کسانی را که این‏گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می‏کنند، نمی‏بخشد... به هر حال، خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرت‏ها و مهم‏تر از همه، احساس مسؤولیت در برابر توده‏ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است. ‏»[20]
در این میان، می‏توان از جمله ویژگی‏های مثبت مدیریت تبلیغ در ساختار حوزوی را دوری از پول‏داران و متنفذان دانست و این یک سنت تاریخی در حوزه دینی در درون جامعه شیعی به حساب می‏آید. حضرت آیت ‏الله خامنه‏ای در همین زمینه می‏گویند: «برادران عزیز، از خصوصیات روحانیت‏ شیعه این بوده که همیشه با مردم بوده است. هر روحانی‏ای که از مردم جدا شد از روحانیت‏ ساقط گردید. ما در گذشته، رئیس العلما، عالم باشی و علمای متنفذ پولدار با عناوین گوناگون - که وابسته به دستگاه‏ها بودند و از مردم دور بودند - داشتیم. این‏ها عنوان داشتند، اما پیش غیر مردم، پیش حکام...»[21]
بنابراین، جداسازی مسیر تبلیغ دینی از جهت‏گیری‏های زورمدارانه و زرپرستانه و تلاش در پاسداری از استقلال آن از ضروریات، و یکی‏سازی راه‏های تبلیغ دینی با زر و قدرت عریان، از آفت‏های این راه مقدس به شمار می‏رود.

6- نفوذ غیرخودی‏ها و نااهلان
جریان‏های سالم در جهان امروز همواره از سوی مخالفان و جریان‏های ناسالم تهدید شده‏اند. با پیروزی انقلاب غرورآفرین اسلامی و توجه به تبلیغات دینی، هجوم گسترده‏ای از سوی ابرقدرت‏های تبلیغی دنیا بر ضد آن صورت گرفت. عرصه فرهنگ و تبلیغ نیز از این هجوم بی‏نصیب نماند. روشن است ‏یکی از نقاط امیدواری دشمنان قبضه و یا دست کم مهار کردن بخشی از مدیریت تبلیغی در جامعه اسلامی است و در مراحل بعد، تأثیرگذاری و نفوذ دادن سربازان فرهنگی خویش در میدانگاه ابزار حساس تبلیغی همچون مطبوعات است. ارزیابی و گزینش شاخص‏مند، آگاهی از حساسیت ابزارهای فرهنگی و احساس مسؤولیت همراه با به تساهل نسپردن امور فرهنگی از جمله ابزار کارامد در مبارزه با این پدیده خطرناک است.
معمار انقلاب در گفتاری حکیمانه، به این موضوع اشاره می‏نمایند: «اشخاصی که اداره می‏کنند یک جایی را باید از اول ارزیابی‏شود که این اشخاص چه کاره بودند، سوابقشان چیست و تحصیلاتشان در کجا بوده، چه رویه‏ای در تحصیلات داشته‏اند و بعد از انقلاب، چه وضعیتی داشته‏اند، قبلا چه وضعیتی داشته‏اند. افکارشان قبلا چه بوده، اگر کسی افکارش منحرف بوده و حالا بیاید ادعا بکند که من برگشته‏ام، باید قبول کنیم، اما نباید او را مجله‏نویس کنیم این دو با هم فرق دارد. ما قبول می‏کنیم که در جامعه ‏مسلمین‏ مثل سایر مسلمین ‏با او عمل کنیم، اما نباید رادیو و تلویزیون را به دست او بدهیم؛ نباید خوش‏باور باشیم‏.»[22]
ورود بی‏رویه افراد ناباب با گذشته‏ای ناسالم به حوزه مدیریت فرهنگی - تبلیغی دین می‏تواند ضربه‏ای غیرقابل جبران به پیکره ارزشی جامعه وارد سازد. آنان همچون مستانی که سر در گرو دیگران دارند، با شمشیر بی‏رحم و برنده تبلیغات بر اندام جامعه می‏کوبند و با ادعای آزادی بیان و قلم، عرصه را ملک طلق خود پنداشته، هر چند خود را سینه چاک چند صدایی معرفی می‏کنند، ولی کوچک‏ترین حرکت قلم یا زبان را با کوهی از اتهام و رگباری از واژگان فریبنده و دهان بند خفه می‏کنند.
سکاندار انقلاب با تشبیهی جالب، این‏گونه بیان می‏کنند: «مطبوعات مثل شمشیر برنده‏ای هستندکه اگر دست انسان‌های ناباب بیفتد، زیان‏ها خواهند داشت و اگر دست انسان‏های متعهد و مسؤول و آگاه و هوشمند بیفتد، بهترین و سازنده‏ترین نقش را ایفا خواهند داشت. ‏»[23]
به راستی ابزارهای تبلیغی همچون تیغی دو لبه می‏توانند در مسیر خوبی‏ها یا ناپاکی‏ها به کار برده شوند و روشن است‏سلامت فرهنگی جامعه در سایه پاسداری از این ابزارها و جلوگیری از نفوذ غیرخودی‏ها به دست‏خواهد آمد. گویی چنین باید گفت که سلامت اجتماع به سلامتی مدیران به کارگیرنده ابزار تبلیغی وابسته است. رهبری معظم انقلاب در این باره می‏فرمایند: «سلامت مطبوعات سلامت این ملت است و همچنین بد عمل کردن و کج عمل کردن آن، کج عمل کردن این ملت می‏باشد.»[24]
از این‏رو، بهانه‏هایی همچون استفاده از تخصص، ایجاد جامعه چندصدایی، اصل برائت و مانند آن نه تنها مجوزی برای راه دادن به این‏گونه افراد به حساب نمی‏آید، بلکه بستری برای هجوم داخلی نیز فراهم می‏آورد. کوتاه سخن آن‏که حضور این‏گونه افراد نه تنها مشکلی را هموار نخواهد ساخت، بلکه حتی زمینه‏ای برای مشکلات بعدی خواهد شد.
امیرمؤمنان علیه السلام درباره انسان‏های بیمار و بی‏اعتقاد چنین می‏فرمایند:
«فان المتکاره مغیبه خیر من شهوده و قعوده اغنی من نهوضه‏» [25]
سست عنصران ناراضی نبودشان بهتر از حضورشان و بیکاری‏شان مفیدتر است از اقدامشان.
بنابراین، بر مدیریت تبلیغ و ارکان مدیریت کلان جامعه دینی است که از نفوذ غیرخودی در عرصه تبلیغ جلوگیری نمایند و عوارض بعدی را با هوشیاری قبلی به سامان رسانند.
سخن پایانی آن‏که با توجه به مفهوم مدیریت دینی و بایسته‏‌های برنامه‏ریزی و آسیب‏های جدی هر کدام، می‏توان گام در راه رهبری عظیم آن برداشت. آشکار است که پی بردن به جنبه‏‌های مدیریت و رهبری در عرصه تبلیغ دینی مجالی بیش از این می‏طلبد؛ چه بسا تلاش‏های مجدانه و کوشش‏های پیگیر خالصانه لازم است تا همه جوانب به محک نظریه و عمل درآیند. و این تنها دریچه‏ای بود تا از دورنمایی کوتاه و محدود از مدیریت و برنامه‏‌ریزی به دست آید.

پی نوشت:
[1]. سوره کهف آیه77
[2]. با استفاده از ترجمه قرآن و تبلیغ، محسن قرائتی، ص 90
[3]. امام‏ خمینی‏، ‏صحیفه نور، ج‏8، ص 65
[4]. امام‏ خمینی‏، ‏صحیفه نور، ج‏8، ص 65
[5]. در دیدار با مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامی، 6/2/72
[6]. صحیفه نور، ج 17، ص 61
[7]. مجله بصائر، ش. 11 و 12، ص 6، مصاحبه با حجت‏الاسلام سعیدی، قائم مقام سابق سازمان تبلیغات اسلامی
[8]. حوزه و روحانیت، ص 98/ص 99
[9]. حوزه و روحانیت، ص 98/ص 99
[10]. نهج‏البلاغه، شرح فیض الاسلام، نامه 61
[11]. تقسیم‏بندی و تعاریف با کمی تصرف به نقل از: بروس کوئن، مبانی جامعه‏شناسی، ص 59- 61
[12]. صحیفه نور، ج 15، ص 160
[13]. سخنرانی در دیدار با اعضای دفتر تبلیغات، مورخ، 9/7/75
[14]. صحیفه نور، ج 3، ص 100
[15]. نهج‏البلاغه، شرح فیض الاسلام، نامه 53، ص 1022
[16]. همان، نامه 53، ص 1024
[17]. علی‏باقی‏نصرآبادی، فروغ‏اندیشه‏ها، ص‏37
[18]. احمد رزاقی، تبلیغات دینی ابزارها و شیوه‏ها، ص 65
[19]. نهج‏البلاغه، شرح فیض‏الاسلام، ص 879
[20]. روزنامه اطلاعات، 6/12/67
[21]. در دیدار با علما و روحانیان شهرستان یزد، 8/9/66
[22]. صحیفه نور، ج 13، ص 249
[23]. تبلیغات دینی، ص 60/روزنامه کیهان، مورخه 18/10/63
[24]. تبلیغات دینی، ص 60/روزنامه کیهان، مورخه 21/5/61
[25]. محمدحسن‏نبوی، مدیریت اسلامی، ص 225

 


منبع: / سایت / پژوهه دین ۱۳۸۸/۱۰/۱۹

نظر شما