صهیونیسم و رؤیاى حکومت بر جهان
نهضت صهیونیسم از اواخر قرن 19 به رهبرى «هرتزل» در کنفرانسى که در سال 1897 در شهر بازل سوئیس برگزار شد، بنا نهاده شد، بعد از جنگ جهانى اول، کانون ملى یهودیان در فلسطین با قیمومیت انگلیس تشکیل گردید و پس از جنگ دوم جهانى با محاصره و خرید زمینهاى فلسطینى تبدیل به دولت و کشور اسرائیل شد. البته در اواسط قرن 19 یعنى تقریبا 50 سال قبل از کنفرانس بال، نخست وزیر وقت انگلستان «بنیامین دیزرابیلى» به یک خانواده بزرگ یهودى قول تشکیل یک حکومت و ولتیهودى در فلسطین را داده بود.
قرنها پیش در اوایل حکومت اسلام، کعب الاحبار یک مرد یهودى یمنى بود که از راه مدینه به بیت المقدس رفته و آنجا ساکن شده بود، او در حقیقتیک صهیونیستبود زیرا علاقه داشت که در نزدیکى کوه «صهیون» در اورشلیم زندگى کند. یهودیان از همان اوان قدرت گیرى خود در صحنه مذهب یهود با حضرت عیسى(ع) و سپس پیامبر اسلام(ص) به خالفتبرخاستند و از هیچ گونه آزار و اذیت و خیانتى نسبتبه این دو پیامبر عظیم الشان خوددارى نکردند.
مطالعه تاریخ یهودیت نشان مىدهد که این قوم از ابتداى تاریخ بشریت نیز مردمانى بودهاند انحصار طلب، تجاوزکار و خیانتپیشه. در عصر حاضر نیز صهیونیسم همچون شبکهاى تار عنکبوتى بر صحنه گیتى تار فریب تنیده، سعى در تسلط کامل بر آدمیان این صحنه را دارد، سیاستهاى استعمارى صهیونیسم را در سه فصل جداگانه مورد بررسى قرار مىدهیم تا ابعاد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى این تسلط بر همگان آشکار گردد.
1- دنیا بازیچه سیاستیهود:
صهیونیسم به عنوان یک ایدئولوژى، فعالیتهاى سیاسى و تروریستى شبکه بین المللى بزرگ یهود را رهبرى مىکند و این مکتب زمانى در صحنه جهانى حضور یافت که کاپیتالیسم غربى راه گذار به مرحله امپریالیسم را بر خود هموار مىنمود. صهیونیسماز همان اوان تشکیل با محافل قدرتهاى امپریالیستى همبستگى کامل داشت، البته در تکامل اسرائیل و سلطه صهیونیسم آمریکائیان ناخواسته بیش از کشورهاى دیگر، مؤثر بودهاند، در سال 1917 صهیونیستهاى آمریکایى با بهرهگیرى از روابط خود با حکومت واشنگتن نقش بسیار مؤثرى را در تصویب اعلامیه «بالفور» بازى کردند و در سال 1922 کنگره امریکا قطعنامه «لاج - فیش» را که تاییدى بر اعلامیه فوق بود به تصویب رساند و با شروع اولین اقدامات سیاسى در فلسطین صهیونیستهاى امریکایى مدعى رهبرى صهیونیسم بینالمللى شدند، طى دهه 1930 صهیونیستها با بهرهگیرى فراوان از تهدید فاشیسم در اروپا دامنه تبلیغات خود را گسترش دادند و جالب این که براى تبلیغ علیه نازىها به همان شیوه نازیسم متوسل شدند. در کتاب «پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسى» به طرز شگفت آورى شباهت این دو ایده مورد تشریح قرار گرفته است، این کتاب آثار هرتزل و هیتلر را در «دولتیهود» و «نبردمن» ورق مىزند و از «نژاد برتر»، «اسرائیل بزرگ»، «آلمان بزرگ»، «حق تاریخى»، «فضاى کامل زیست» سخن مىگوید. (1) در سال 1948 رؤساى سیاسى امریکا به این نتیجه رسیدند که استراتژى صهیونیستها این است که امریکا را در رشته عملیاتى که همواره گستردهتر و ژرفتر مىشود درگیر کنند تا به تمام اهدافشان دستیابند، این سند اهداف صهیونیستها را چنین برمىشمارد:
1- برقرارى حاکمیتیهودیان بر بخشى از فلسطین.
2- جلب موافقت قدرتهاى بزرگ با مهاجرت نامحدود یهودیان به اسرائیل.
3- گسترش حاکمیتیهودیان بر سراسر فلسطین.
4- گسترش حاکمیتیهودیان بر اردن و بخشهایى از لبنان و سوریه.
5- برقرارى سرکردگى نظامى و اقتصادى یهودیان بر سراسر خاورمیانه.
در این سند هم چنین اضافه شده که تمام مراحل این برنامه براى رهبران متعصب یهود به یک اندازه مقدس است. رهبران آژانس یهود که اکنون مهمترین گروه یهودى استبه طور خصوصى نزد مقامات امریکا به وجود چنین برنامهاى اعتراف کردهاند. (2) اما در مورد ریشههاى فکرى و روانى اشغال فلسطین باید گفت موضوعى که بیش از هر چیز دیگرى رهبران متعصب صهیونیسم را آزار مىدهد ذوب شدن یهودیان در میان ملل و اقوام دیگر و رنگ باختن هویتیهودى آنان بود. با این نگرش، صهیونیستها در درجه اول به مسئله نژادپرستى و حتى برترى نژادى هیتلرى اهمیت مىدهند و پیرو این اندیشه نژادى نازىها که به «پاکى خون» اعتقاد دارند هستند، این مشکل نیز برطرف نمىگردد مگر به جمع آورى یهودیان از سراسر جهان و انتقال آنان به سرزمینى متعلق به خودشان. در راستاى تحقق این هدف، متفکرین صهیونیسم کشورها و سرزمینهاى مختلفى از دنیا را بررسى اشغال کاندیدا کردند ولى نهایتا سرزمین مظلوم فلسطین را به دلایل متعددى مناسبترین محل تشخیص دادند چرا که :
1- وجود بیت المقدس در فلسطین مىتوانست پشتوانه مذهبى بسیار خوبى را براى یهودیت فراهم آورد و از لحاظ افکار بینالمللى دستیابى یهودیان را به فلسطین به عنوان سرزمین موعود یهود، تا حدى توجیه نماید.
2- سرزمین فلسطین از لحاظ استراتژیکى از اهمیتخارقالعادهاى برخوردار است آنچنان که نیم نگاهى به نقشه جغرافیایى این کشور، مطلب فوق را تصدیق مىنماید.
3- عدم ثبات حکومت مرکزى فلسطین نیز موقعیتبسیار مناسبى را براى ارتش سر تا پا مسلح اسرائیل فراهم مىآورد تا براحتى آن را مورد تاخت و تاز قرار دهند.
پس از تعیین مکان نوبتبر اجراى سیاستهایى رسید که در نتیجه اجراى آنها یهودیان کشورهاى مختلف در محل زندگى خود احساس ناامنى کرد تصمیم به مهاجرت به اسرائیل مىگرفتند، شیوههاى تشویق مهاجرت به اسرائیل نیز متفاوت بود از تبلیغ سرزمین موعود در بیت المقدس گرفته تا وعده زندگى و رفاه اقتصادى بالاتر و نهایتا بمب گذارى در محل زندگى یهودیان کشورهایى که حاضر به مهاجرت نمىشدند. به عنوان مثال در سال 1950 عملیات تروریستى اسرائیل در بغداد آغاز شد زیرا یهودیان عراقى از نام نویسى در لیستهاى مهاجرت به فلسطین اشغالى خوددارى کردند.
سرویسهاى مخفى اسرائیل با بمبگذارى در محل سکونت آنان یهودیان عراقى را متقاعد ساختند که در معرض خطر هستند. اما هدف صهیونیسم در واقع نجات یهودیان نیستبلکه آرمان بزرگ او، ایجاد یک حرکت قوى سیاسى در فلسطین است، جنایات اخیر اسرائیل در فلسطین فیزیکى از حلقات متصل زنجیر حاکمیت صهیونیسم است که در صورت بلندتر شدن گلوى کشورهایى چون سوریه و اردن را نیز خواهد فشرد.
2- حکومت اقتصادى صهیونیسم بر آمریکا و دنیا:
در حالى که یهودیان فقط 5/1 درصد جمعیت فعلى امریکا را تشکیل مىدهند اما حدود 49 درصد کل سرمایههاى شرکتهاى بزرگ امریکایى را در اختیار دارند، آنان بیش از هر گروه دیگرى در امریکا داراى سازماندهى و تشکیلات هستند به نحوى که داراى نفوذ گستردهاى در پشتیبانى مالى کاندیداهاى ریاست جمهورى امریکا مىباشند، البته مهمترین جنبه کمک یهودیان به کاندیداها نه جنبه مالى آن بلکه همکارى عملىشان است، یهودیان مبارزات انتخاباتى را رهبرى مىکنند، نطقها را مىنویسند، برنامههاى تبلیغاتى تلویزیونى را تهیه مىکنند و در مورد سیاست مبارزاتى کاندیداها تصمیم مىگیرند.
نتیجه آنکه مىبینیم دو نامزد ریاست جمهورى (نیکسون و کندى) چنان با دقتخواستهاى صهیونیستها را مورد توجه قرار دادند و چنان قولهایى به آنان مىدادند که گاهى این احساس به وجود مىآمد که اینان بیشتر خواستار به دست آوردن مقام ریاست جمهورى اسرائیل هستند تا آمریکا! چنبره اقتصادى یهود چنان گلوى مالى تبلیغاتى رئیس جمهوران امریکا را مىفشارد که در صورت عدم تمکین در مقابل سیاستهاى آنان، آنان خفه خواهند شد به همین دلیل در انتخابات قریب الوقوع دوره بعد ریاست جمهورى امریکا شاهدیم که چطور «ال گور» نامزد دموکرات ریاست جمهورى، از کمکهاى نظامى بیشتر به اسرائیل سخن مىگوید و حتى براى اولین بار در طول تاریخ رؤساى جمهور امریکا، وعده انتخاب معاون اول خود از میان یهودیان را مىدهد. آرى این چنین است که یهود در پى سلطه اقتصادى کامل بر سراسر پهنه گیتى است.
3- صهیونیسم طلایهدار تهاجم فرهنگى در جهان:
جریان تهاجم فرهنگى دنیا امروز در دست صهیونیسم بینالملل قرار دارد در زمینه مطبوعات 70 درصد رسانههاى گروهى غرب در اختیار بانکداران صهیونیست است و هفت نفرى که در راس سه بنگاه عظیم خبرى - تصویرى امریکا (C.B.S-A.B.C N.B. C) قرار دارند و تمام اخبار روزانه امریکا و جهان را به اطلاع مردم مىرسانند همگى صهیونیست هستند. 33 نفر از کسانى که رسانههاى جهان را در انحصار دارند تماما از سرشناسترین صهیونیستهاى جهان هستند. در ایالات متحده مردى صهیونیست و میلیاردر با نام «روبرت موردوخ» زندگى مىکند که به تنهایى در هر روز 3 میلیون روزنامه و در هر هفته 4 میلیون مجله و هفتهنامه منتشر مىنماید. (3)
در بعد علمى تحقیقاتى نیز به گفته استاد شهید مرتضى مطهرى(ره) 90 درصد از بزرگترین اسلام شناسان دنیا را دانشمندان یهودى تشکیل مىدهند، آنان نه تنها در مورد اسلام شناسى فعالیتهاى بسیارى کردهاند بلکه در زمینه هنر، ادبیات، روانشناسى، جامعهشناسى، سیاست صنایع اتمى، ژنتیک و سایر رشتههاى حساس و حیاتى علوم نیز داراى تحقیقات گستردهاى هستند و از رهگذر این تحقیقات، رؤیاى سیاست و سرورى بر جهان را در سر مىپرورانند. در بعد هنر نیز در زمینههاى مختلفى چون موسیقى، نقاشى، مجسمه سازى و سینما سرمایه گذارى کردهاند. از میان هنرهاى نامبرده هنر هفتم به دلیل فراگیریش به طرز عجیبى مورد توجه صهیونیستها قرار گرفته است تا از این طریق بتوانند آرمانهاى ظالمانه خود را بر فکر و روح و احساسات ملل جهان سوم و پیشرفته تزریق نمایند، دلیل این مدعا، آنکه که کمپانیهاى معروف فیلمسازى توسط یهودیان اداره مىگردد و بخش عمدهاى از تولیدات هالیوود زیر نظر آنان انجام مىگیرد که این تولیدات 80 درصد نیاز مردم جهان را برطرف مىنماید، از آنجا که مذهب براى عموم انسانها جاذبههاى خاصى دارد این کمپانیهاى بزرگ یهودى با استفاده از این حربه دستبه ساختن فیلمهایى چون ده فرمان و حضرت مسیح(ع) زدهاند، از سوى دیگر با ارائه فیلمهایى از کورههاى آدم سوزى یهودیان در جنگ جهانى دوم توسط آلمانها، سعى بر این دارند تا در مقابل دیدگان مردم جهان خود را مظلوم جلوه داده، در تجاوز به فلسطین، بر حق بدانند. مجسمه طلایى جایزه اسکار، در مسابقات جهانى انتخاب فیلم برتر، یادآور مجسمههاى طلایى قوم بنىاسرائیل است. حسن ختام این مقال را سخنى زیبا از امام راحل(ره) قرار مىدهیم: «ما مسلمانان خار چشم صهیونیسم هستیم و از این خوشبختى که خداوند به ما عطا فرموده استخوشحالیم، اسرائیل غدهاى سرطانى است و باید از میان برداشته شود.»
پىنوشتها:
1. روژه گارودى، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسى، ترجمه نسرین حکمى، پیشگفتار.
2. استیون گرین، جانبدارى، روابط سرى امریکا و اسرائیل، ترجمه سهیل روحانى، چاپ بنیاد تهران، 1368، ص21. 3. مجله حوزه، شماره 6، شهریور 1363، صص 111 - 131.
منبع: / سایت / پژوهه دین ۱۳۸۲/۰۴/۰۱
نظر شما