مسیحیت صهیونیسم خود ساخته (2)
پایههای دینی، سیاسی و ایدئولوژیکی صهیونیسم مسیحی در انگلستان را "اولیور کرمویل" بنیان گذاشت. او به مدت ده سال (1649 ـ 1659) ریاست انجمن "پیوریتنها" را به عهده داشت و همان فردی بود که خواستار تشکیل کنفرانسی در سال 1655 برای وضع قانون بازگشت یهودیان به انگلستان و لغو قانون شاه ادوارد مبنی بر تبعید یهودیان از این کشور شد. در این کنفرانس، صهیونیسم مسیحی با منافع استراتژیک انگلستان گره خورد و "کرامویل" نیز از همان زمان، توجه زیادی به طرح اسکان یهودیان در فلسطین داشت.
با آغاز قرن 19، یک کشیش مسیحی به نام "لویس وای" مجال ظهور یافت که در سال 1809 مدیریت انجمن انگلیسی "ترویج مسیحیت در میان یهودیان" را به عهده گرفت. این انجمن با تلاشهایش به یک قدرت بزرگ در گسترش عقاید صهیونیسم مسیحی از جمله بازگشت یهودیان به فلسطین بدل شد.
"هنری دارموند" از اعضای مجلس سنای انگلستان، شخصیت مهم دیگری بود که در انتشار اندیشه صهیونیسم مسیحی در این کشور نقش بسزایی را ایفا میکرد. "دارموند" پس از سفر به سرزمین مقدس (فلسطین) فعالیتهای سیاسی خود را کنار گذاشت و تمام زندگی خود را وقف آموزش اصولگرایی مسیحی و نوشتن در مورد این اصولگرایی و پیوندش با بازگشت یهودیان به فلسطین کرد.
"لرد شافتسبوری" (1818 ـ 1885) یکی از بزرگترین مصلحان اجتماعی انگلستان بود. او یکی از معتقدان تندرو به هزاره و از جمله افرادی بود که برای بازگشت یهودیان به فلسطین تلاش میکرد. دیدگاهش نسبت به یهودیان تا حد زیادی بر اساس کینه و نفرت بود و ترجیح میداد که آنها را به جای انگلستان، در فلسطین ببیند.
از جمله صهیونیستهای مسیحی انگلیس که بیشترین نقش را در سیاست داشت، کشیش "ویلیام هشلر" بود. او در سفارت انگلستان در وین خدمت میکرد و کسی بود که برنامه کوچاندن یهودیان روسیه به فلسطین را تدارک دید. وی در سال 1894، کتابی را با عنوان "بازگشت یهودیان به فلسطین" نگاشت و مسئله بازگشت را بر اساس اصل تحقق پیشگوییهای موجود در کتاب عهد قدیم مورد بررسی قرار داد. از همه مهمتر اینکه "ویلیام هشلر" از پیروان و هواداران پدر صهیونیسم ـ تئودور هرتزل ـ بود و در مراحل حساس، او را مورد حمایت سیاسی خود قرار میداد. هشلر که خود یکی از اعضای لابی در انگلستان بود، در مدتی قریب به سی سال، از تمامی تلاش خود برای حمایت از صهیونیسم استفاده کرد.
در پایان باید نام "لرد آرتور بالفور" را ذکر نمود. کسی که در سال 1917 وعده تشکیل یک میهن ملی را به یهودیان داد. بالفور یکی از هزارهباورها و از جمله صهیونیستهای مسیحی انگلستان بود و دیدارهایی شبه پیوسته با "هرتزل" و "وایزمن" داشت. 14
صهیونیسم مسیحی در آمریکا:
در قرن بیستم، جریان صهیونیسم مسیحی به ایالات متحده انتقال یافت؛ به ویژه بعد از آنکه دولت اسرائیل شکل گرفت و برخی آیات موجود در کتب دینی، با تفسیر سیاسی مستقیمی که از آن صورت میگرفت، در واقعیت تجلی یافت و باعث حمایت از این دولت شد.
صهیونیستهای مسیحی آمریکایی به شکل بینظیری، رسانههای گروهی را برای انتشار افکار، باورها و رویاهایشان به خدمت میگرفتند.
اگر به عنوان نمونه، پایان جهان را به شیوهای که صهیونیستهای مسیحی تصور و تعریف میکنند، بررسی کنیم؛ میبینیم بازتابی از اشغالگری آمریکا در عراق، واکنش دولت کنونی آمریکا به حوادث 11 سپتامبر 2001 و به راه انداختن جنگی که به زعم خودشان علیه تروریست در جهان است، در آن دیده میشود.
پایان جهان به شیوه آمریکایی ـ صهیونیستی، از نظر ظاهری با متون برخی اسفار عهد قدیم مانند "حزقیال" و "دانیال" و اسفار عهد جدید مانند سفر رویای یوحنا مطابقت دارد و مستند این اندیشه نیز همان متون است.
هواداران نظریهی پایان جهان ـ به شیوهی آمریکایی صهیونیستی ـ بر این باورند که جهان به آن شکلی که ما میشناسیم، در آستانه پایان یافتن است و بعد از آن یک هزاره جدید شروع میشود که بشر در آن با صلح، خیر و اخوت زندگی میکند و حتی صلح در جامعه حیوانات نیز جریان مییابد. به نظر هواداران این نظریه، جهان در آستانهی نابودی است نه به خاطر دیوانگی یک ژنرال و یا یک سیاستمداری که جنگ هستهای را به راه میاندازد، بلکه این خواست الهی است. 15
در اوائل سال 2001 میلادی (1380 هـ. ش) کشیش آمریکایی به نام «هال لیندسی»16 که مبلغ این مکتب میباشد , کتابی با عنوان «در پیشگوییهای انجیل , جای امریکا کجاست» را تألیف نمود که یکی از پرفروشترین کتابهای سال 2001 در آمریکا به شمار آمده است. در این کتاب نقش دولت ایالات متحده امریکا در جنگ نهایی مقدس بیان شده است. نویسنده در این کتاب اثبات نموده است که دولت ایالات متحده امریکا جنگ نهایی مقدس را رهبری خواهد نمود و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز جنگ نهایی مقدس باعث ایجاد رعب و وحشت در جهان شدهاند , شکست خواهد داد و در این جنگ مقدس , دولت انگلیس همکار امریکا خواهد بود.
دولت امریکا در اوج زمان جنگ سرد علیه شوروی سابق , موشکهای هستهای قارهپیمای خود را «شمشیرهای جنگ مقدس» نامید. پیروان این مکتب در یک دهه گذشته تبلیغ نمودهاند که عملیات توفان صحرا علیه عراق در سال 1991 (1370 هـ. ش) فراهم کردن مقدمه برای جنگ نهایی مقدس بوده است. 17
گفته میشود «جورج بوش»، رئیس جمهور آمریکا، نیز یکی از مسیحیان صهیونیست است. او به طور مرتب در جلسات مطالعه و تفسیر کتاب مقدس شرکت میکند و آنرا یکی از آیینهای مهم مذهبیمیداند.
همچنین تعدادی از همکاران و هم قطاران جرج بوش نیز عضوی از مسیحیان صهیونیست به شمار میآیند از آن جمله میتوان «دونالد اوانس» دبیر بازرگانی را نام برد که به لحاظ نفوذ با «بیلی گراهام»، کشیش مسیحی صهیونیستی، (که در طول مبارزات انتخاباتی بوش در کنار او و در جلسات، مؤعظه میکرد)، برابری میکند. مسیحیان صهیونیست عقیده دارند براساس پیشگوییها اشغال عراق پیش زمینه وقایع قبل از ظهور مسیح است. آنان اعتقاد راسخی به پیشگوییهای مطرحشدهدرکتاب«مکاشفاتیوحنا»(عهدجدید)دارند. علیرغم متن بسیار مبهم و نمادین این پیشگوییها در کتاب مقدس، فصلهای مربوط به «عراق» بسیار واضح آمده است. در کتاب مقدس، عراق با نام «بابل» معرفی شده است. با وجود اینکه در طول تاریخ، عراق بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است، مسیحیان صهیونیست عقیده دارند که تصرف عراق توسط آمریکا با ظهور مجدد مسیح مرتبط است و طرح تقسیم عراق به سه ناحیه، احتمالا با عبارت «و شهر بزرگ به سه قسم منقسم گشت...» منطبق است. حتی این گروه، لشکری از کشیشان صهیونیست را به عراق فرستادهاند تا مردم عراق را متقاعد کنند که تصرف کشورشان، امر محتوم الهی بوده است و در پیشگوییهای کتاب مقدس به صراحت به آن اشاره شده و آنها باید آن را بپذیرند 18.
آمریکاییها و صهیونیستها... کراهت دوجانبه
نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد آن است که حمایت همه جانبه مسیحیان راستگرای آمریکایی از اسرائیل به معنای ایمان داشتن آنان به آئین یهودیت و احساس دوستی و مهربانی با ایشان نیست، راستگرایان مذهبی آمریکا معتقدند حضرت مسیح(ع) تمام یهودیانی را که به وی ایمان نیاورند خواهد کشت، راستگرایان مسیحی بدین خاطر از رژیم صهیونیستی حمایت میکنند که آن را وسیلهای برای تحقق پیشگوییها میدانند. لذا عجیب نیست رهبران یهود در آمریکا و رژیم صهیونیستی از ایمان به این پیشگوییها نهایت استفاده را ببرند، یهودیان به اشکال مختلف از حمایت و تأیید آمریکا در زمینههای سیاسی و اقتصادی به طور نامحدود برخوردارند. از آن جمله میتوان به سفرهای گردشگران آمریکایی به اسرائیل، جمعآوری کمکهای مالی و سیاسی دولت واشنگتن اشاره کرد.
در حقیقت باید گفت اعتقادات دینی راستگرایان آمریکایی خطری برای کشورهای اسلامی و عربی محسوب میشود. به نظر میرسد اندیشههای نظری و سیاسی این جریان ارتباط تنگاتنگی با آن اعتقاد دارد، مضافا اینکه از اهمیت این اعتقادات و نقش آن در سیاست آمریکا به هیچ وجه کاسته نشده است. در اینجا مناسب است سخنی از «کریستول» پدر روحانی جریان راستگرایان مسیحی آمریکا به میان آید. او معتقد است اساس اندیشهی راست مذهبی باید بر سه محور استوار باشد و آن عبارت از «دین، قومیت و رشد اقتصادی» است. زیرا کریستول ایمان دارد دین، نیروی مهمی است که خصوصیات بشر را تشکیل میدهد و صفتهای دافع او را منظم میسازد. قومیت، ارتباط انسان با تاریخ و نقش اعتقادات وی را روشن مینماید، سپس کریستول، ملت آمریکا را ملتی اعتقادی توصیف کرده و اضافه مینماید رشد اقتصادی که در این کشور دیده میشود بخاطر پایبندی (مردم) به دستورات اخلاقی مذهب پروتستان است.
مهمترین و خطرناکترین اعتقاد و ایمان «کریستول» این است که «آمریکا از آنچه که در جهان انجام میدهد چارهای ندارد زیرا یکی از مسئولیتهایی است که بنا بر حکم جبر تاریخ بر آن تحمیل شده است، حتی اگر در این زمینه با شکست مواجه شود همانطوری که در جنگ ویتنام یا سومالی با آن روبرو شد.» این اندیشهها بر جریان راستگرایان دینی در دولت آمریکا حاکمیت دارد. 19
مهاجرت:
رهبران دینی و سیاسی پروتستان در انگلستان و ایالات متحده امریکا در حقیقت بانیان اصلی صهیونیسم هستند. بعد از این که «جان داربی» کشیش معروف کلیسای انگلستان نظریه صهیونیسم مسیحی را برای اولینبار به عنوان عملی نمودن خواستههای مسیح و تحقق پیشگوییهای انجیل ترویج نمود , دو نفر از کشیشان برجسته پروتستان مقیم ایالات متحده امریکا به نامهای ویلیام بلاکستون20و دی. ال. مودی21مکتب نوظهور صهیونیسم مسیحی را در این کشور تبلیغ نمودند.
بلاکستون در دهه 1880 برای مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به سرزمین فلسطین با رهبران سیاسی دینی و سرمایهداران بزرگ مسیحی در ایالات متحده امریکا ملاقات کرد و آنها را متقاعد نمود که از دولت ایالات متحده امریکا بخواهند برای به وجود آوردن کشور صهیونیستی اسرائیل در فلسطین کوشش نماید. در سال 1891 (1270 هـ. ش) ویلیام بلاکستون نامهای را که بعدها به «نامه بلاکستون» معروف گردید تقدیم رئیس جمهوری وقت امریکا بنجامین هاری سن22نمود. در این نامه 413 نفر از رهبران ارشد سیاسی و دینی و سرمایهداران بزرگ آن زمان در امریکا از دولت خود درخواست نموده بودند که دولت آمریکا وظیفه الهی و ملی دارد در فلسطین کشوری برای یهودیان به وجود آورد و برای بازگشت یهودیان به فلسطین , دولت امریکا باید به نهضت صهیونیسم کمکهای مالی , سیاسی و نظامی ارائه نماید. این نامه را حتی کاردینال گیبن23؛ اسقف اعظم آن زمان کاتولیکهای ایالات متحده امریکا هم امضا کرده بود. کشیش ویلیام بلاکستون به عنوان «پدر صهیونیسم مسیحی در ایالات متحده امریکا» معروف گردید.
«صهیونیسم یهودی» بعد از این جریان قوت گرفت و آنها با ترغیب و حمایت رهبران سیاسی و دینی مسیحی از انگلستان و ایالات متحده امریکا در سال 1897 میلادی به رهبری تیودور هرزل24در شهر بال سوئیس اولین کنگره صهیونیستهای یهودی را تشکیل دادند و اهداف خود برای به وجود آوردن کشور اسرائیل را در فلسطین اعلام کردند.
در سال 1908 م (1287 هـ. ش) بلاکستون کتابی با عنوان «مسیح میآید» را تألیف نمود. در این کتاب نویسنده به مسیحیان جهان وعده داده بود در سالی که در فلسطین کشور صهیونیستی اسرائیل تأسیس گردد , مسیح دوباره ظهور خواهد نمود. برای رسیدن به این هدف , دولت انگلستان با تهاجمهای فرهنگی و نظامی خلافت عثمانی ترکیه را متلاشی نمود و در جنگ جهانی اول ارتش انگلستان سرزمین فلسطین را که جزء قلمرو خلافت عثمانی ترکیه بود تصرف کرد. در سال 1917 م (1376 هـ. ش) هم آرتور بالفور وزیر امورخارجه وقت انگلستان در بیانیه معروف به بیانیه بالفور تعهد نمود که دولت انگلستان به یهودیان سراسر جهان برای مهاجرت به فلسطین کمک کند و در تشکیل کشور صهیونیستی اسرائیل در فلسطین فعالیت نماید. 25
بیشتر اصولگرایان مسیحی ـ اگر نگوییم همهی آنها ـ به «قدرگرایی» ایمان دارند و تسلیم آن هستند. قدرگرایی از نظر آنان تلاشی است برای تفسیر تاریخ روابط خدا با بشر بر اساس دورههای مختلف.
"اس. ای. سکافیلد" از برجستگان این اندیشه میگوید: "هر قدری، دورهای از زمان است که بشر در آن ـ بر اساس وحی خداوندی ـ مورد آزمایش قرار میگیرد. "
بیشتر نظریهپردازان قدرگرایی بر این باورند که هفت قدر یا دوره زمانی وجود دارد که حکایت از تحول روابط خداوند با بشر است، به گونهای که خداوند میزان اطاعت بشر را میآزماید. جهان در حال حاضر در دوره ششم یعنی دوره کلیسا و نعمت قرار دارد. دوره بعدی که حضرت مسیح باز میگردد و حکومت هزار سالهاش را تشکیل میدهد، دوره هفتم است.
این مذهب و تفکر مبتنی بر دو فرض است:
اولین فرض، جدایی میان "اسرائیل"؛ ملت یهود، ملت برگزیده خداوند بر روی زمین و کلیسا؛ ملت برگزیده خدا در آسمان است.
دومین فرض، ضرورت تفسیر کتاب مقدس به شیوهای حرفی و ظاهری است.
با این دو فرض، میتوان دو نتیجه زیر را گرفت:
1ـ زمین ملک ملت یهود است.
2ـ پیشگوییهای مربوط به بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس، برای دومین بار در دو قرن 19 و 20 صورت گرفته است.
هفت مرحله در آخرالزمان:
مسیحیان صهیونیست معتقد به هفت مرحله یا هفت مشیت الهی هستند که در آخرالزمان به وقوع میپیوندد. این مراحل عبارتند از:
1- بازگشت یهودیان به فلسطین
2- ایجاد دولت یهود
3- موعظه شدن بنی اسرائیل و دیگر مردم دنیا به وسیله انجیل
4- (حصول مرحله) وجد یا سرخوشی26 یعنی به بهشت رفتن کلیه کسانی که به کلیسا ایمان آوردهاند.
5- دوره 7 ساله حکومت دجال (آنتی کراست - ضد مسیح) و فلاکت یهودیان و سایر مومنان (به اصطلاح آنان).
6- وقوع جنگ آرماگدون: در اینباره در ادامه توضیح خواهیم داد.
7- شکست لشکریان دجال و حکومت مسیح به پایتختی قدس (اورشلیم). یهودیان در این دوره به مسیح ایمان میآورند. 27
آرماگدون28
مرحله ششم از مراحل هفتگانه آخرالزمان، جنگی همهگیر در جهان است که در آن همه زمین به سختی نابود خواهد شد. اصل این کلمه «هارمجیدو» «یا هارمگیدو» است. مکان وقوع این جنگ صحرای «مگیدو» در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است. در این مکان در گذشته شهری استراتژیک بوده که در مسیر عبور از شمال به جنوب و شرق به غرب بوده است. جنگهای زیادی در تاریخ در این مکان رخ داده است. این جنگ میان نیروهای خیر (یهودیان) و نیروهای شر (مسلمانان از ایران و روسیه) رخ میدهد و به همه دنیا کشیده میشود.
در صحیفه «حزیقال نبی» درباره «آرماگدون» آمده است: «بارانهای سیلآسا و تگرگهای سخت آتش و گوگرد، تکانهای سختی در زمین پدید خواهد آورد. کوهها سرنگون خواهند شد. صخرهها خواهند افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد شد.»
در صحیفه «زکریای نبی» آمده است: «گوشت ایشان در حالی که بر پاهای خویش ایستادهاند کاهیده خواهد شد و چشمان ایشان در جای خود گداخته خواهد شد و زبانهایشان در دهانشان کاهیده خواهد شد.»
«بنیادگرایان» این عبارات را حمل بر استفاده شدن بمبهای اتمی و نوترونی در این جنگ میدانند. اعتقاد به این جنگ تأثیر زیادی بر سیاستهای داخلی و خارجی داشته است. «جیمز وات» وزیر کشور اسبق ایالات متحده در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت: «به علت ظهور دوباره و قریبالوقوع مسیح، نمیتوانم خیلی در بند نابودی منابع طبیعی خودمان باشم.»
ریگان رئیس جمهور اسبق امریکا نیز بسیار تحت تأثیر تعلیمات دینی که توسط مادرش «نل ریگان» دیده بود، قرار داشت. وی میگوید: «این نبی خشمگین حزیقال است که بهتر از هر کسی، قتل عامی را که عصر ما به ویرانی خواهد کشاند را پیشگویی کرده است... این علامت آن است که فرا رسیدن آرماگدون، دور نیست.»29
آرماگدون واژهای عبری و به معنای تپهی شریفان است و آن تپه بزرگی است که در شمال فلسطین واقع شده است. اعضای جنبش تدبیری ایمان دارند که وظیفه مهم آنان فراهم کردن مقدمات ظهور حضرت مسیح(ع) است. لذا برای نیل بدین مقصود، تضعیف نظامی اعراب (مسلمانان) و حمایت مالی، سیاسی و نظامی، تقویت فنآوری هستهای اسرائیل را از جمله وظایف خود میدانند. اعضای این جنبش معتقدند حق الهی، قانونی و تاریخی یهودیان است که به سرزمین اسرائیل (فلسطین) بازگردند و خداوند با ملتهایی که با اسرائیل همکاری کنند کمک خواهد کرد. لذا مواجهه و رویارویی با اسرائیل یعنی مقابله با خدا و این مفهوم همان سخنانی است که «روهر حسیون» سناتور کنگره آمریکا در سال 1981 در نشست صهیونیستها اظهار داشت: «آمریکا به این خاطر با برکت است که ما یهودیان پناهنده به کشورمان را پذیرفتیم و به آنان احترام میگذاریم و از اسرائیل دفاع میکنیم زیرا ما به حق اسرائیل در سرزمین (فلسطین) اعتراف کردیم». اکنون این اعتقادات در نظر مردم آمریکا مخصوصاً راستگرایان دینی آنها تقویت شده است. مثلاً خانم «گریس هالسل» نویسنده کاتولیک آمریکایی در کتاب «پیشگویی و سیاست» نوشته است:
اسرائیل بر کشورهای عربی همجوار خود پی درپی پیروز میشود و اوج این پیروزیها حمله به جنوب لبنان است. در یک نظرسنجی که مؤسسه «پتکیلوفینش» در سال 1984 انجام داده مشخص شده است 39 درصد مردم آمریکا ایمان دارند که جهان با سلاحهای آتشین نابود خواهد شد.
در همین حال تحقیقاتی که مؤسسه آمریکا «نلسن» انجام داده است نشان میدهد 61 میلیون آمریکایی همواره از مبشرین شنیدهاند که میگویند ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم تا از وقوع جنگ اتمی جلوگیری کنیم. 30
حامیان:
مسیحیت صهیونیست شامل دهها انجمن است که مهمترین آن «سفارت مسیحیت» واقع در اورشلیم، به شمار میآید.
امروز یکی از برجستهترین نمایندگان این جریان و خطرناکترین آنها، جماعتی است که "سفارت بین المللی مسیحیت" نام دارد. این سفارت در سال 1980 تشکیل و واکنشی به اقدام 13 دولتی بود که سفرای خود را از قدس فراخوانده بودند. دولتهای مذکور بعد از آنکه "اسرائیل"، شهر قدس را به عنوان پایتخت ابدی خود معرفی کرد، به نشانه اعتراض دست به این اقدام زدند.
سفارت بینالمللی مسیحیت در 50 کشور جهان شعبه دارد و در ایالات متحده نیز 20 سرکنسولگری دارد که وظیفهی آنها تبلیغات مختلف و جمعآوری کمکهای مالی و جنسی و بازاریابی برای کالاهای اسرائیلی است. از جمله فعالیتهای این سفارت، باید به برگزاری کنفرانس بینالمللی رهبران مسیحی صهیونیست اشاره کرد که در اوت سال 1985 در سوئیس تشکیل شد و نتیجهاش صدور بیانیهای بود که شرکتکنندگان در آن ضمن تأکید بر مواضع سنتی موید دولت "اسرائیل"، به دولت و شهروندان اسرائیلی به خاطر دستاوردهای چهل سال اخیرشان تبریک گفتند و از همگان خواستند قدس را پایتخت اسرائیل بشناسند و "یهودا و سامره" (کرانه باختری) را بخشهایی از سرزمین اسرائیل بدانند. سران صهیونیست مسیحی در بیانیه مذکور همچنین به ملتهایی که با ملت یهود دشمن هستند، هشدار دادند. 31
در سال 1809 م (1188 هـ. ش) در لندن کلیسای انگلستان «جامعهی خدمات روحانی کلیسا برای یهودیان» را تأسیس کرد. اهداف این جامعه به قرار زیر است:
1 ـ تبلیغ ریشههای یهودی دین مسیحیت در بین مسیحیان جهان.
2 ـ کوشش برای مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به سرزمین فلسطین و تأسیس کشور صهیونیستی به نام اسرائیل در فلسطین.
یکی دیگر از موسسات فعال پروتستانها که برای مهاجرت یهودیان به فلسطین فعالیت گسترده انجام میدهد «سفارت بینالمللی مسیحیت در بیتالمقدس» است. در این موسسه بینالمللی تمامی کلیسای پروتستانیسم عضویت دارند و برای انتقال یهودیان به فلسطین کمکهای مالی زیادی به دولت اسرائیل و یهودیان در جهان مینمایند.
دیگر موسسات فعال پروتستانها که برای انتقال یهودیان به فلسطین کوشش مینمایند از این قرارند:
1. دوستان مسیحی اسرائیل
2. دوستان نیایش مسیحیت برای اسرائیل
3. پلهای صلح.
این موسسات پروتستان با دریافت کمکهای مالی از دولتهای مسیحی امریکا و اروپا و مسیحیان سراسر جهان هزینه مهاجرت یهودیان به سرزمینهای فلسطین اشغالی را میپردازند.
برنامه کنونی این موسسات پروتستان که دردست اقدام است انتقال بیش از یک میلیون یهودی از کشورهای مختلف مخصوصا از شوروی سابق و اروپای شرقی به مناطق اشغالی فلسطین سال 1967 (1346 هـ. ش) است و آریل شارون - نخست وزیر وقت نژادپرست اسرائیل- نیز طرحهای عملی برای اجرای این طرح وسیع مهاجرت بیش از یک میلیون یهودی به مناطق فلسطین اشغالی را رسما اعلام داشته است. 32
خداشناسى مسیحیت صهیونیستى:
الف) استقرار مجدد: خداشناسى مسیحیان صهیونیست بر اساس عقیده به بازگشت مجدد به سرزمین موعود و وعده این سرزمین به ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف داده شده و ابدى است. بنابراین آنها به دعا و تقویت یهودیان مىپردازند تا به جایى که خدا به آنها عطا نموده بازگردند و آن را اشغال نمایند. از آن رو معتقدند:
خداوندى که بنىاسرائیل را متفرق نمود دوباره آنها را جمع مىکند (6 - 1: 40 کتاب دوم تورات) (10: 31 ارمیاى نبى، 12 - 11: 11 اشعیا)
وظیفه کلیسا این است که راحتى و برکت اسرائیل را تأمین کند. اگر کلیسا در انجام این وظیفه درماند؛ برکت خداوند را از دست مىدهد.» «و برکت دهم به آنانى که تو را مبارک خوانند و لعنت کنم به آنکه تو را ملعون خواند.» (3: 12 سفر پیدایش)
به عقیده مسیحیان صهیونیست وظیفه کلیسا این است که به عملیات بازگردانى و استقرار مجدد کمک نموده از آنها حمایت کند، راحتى آنها را تأمین کند و بقاى مردم منتخب خداوند را متعهد شود.
ب) برگزیدگى: به عقیده مسیحیان صهیونیست، یهودیان مردم برگزیدهی خداوند باقى مىمانند و ارتباطى منحصر بهفرد و ناگسستنى با او دارند. با نگاه به تعلیمات کتاب عهد جدید درباره ملت خداوند، خدا هیچگاه مردم یهود را رد یا جایگزین نکرده است.
«ولکن چنین نیست که کلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه کسانى که از اسرائیلاند، اسرائیلى نیستند و نه نسل ابراهیم تماماً فرزند ابراهیم هستند.» (7 - 6: 9 رومیان)
ج) دیدگاه مبتنى بر کتاب مکاشفات درباره آینده: اساس خداشناسى مسیحیت صهیونیستى عقیده به بخشگرایى و وضع احکام دینى در هر دوره و عصر است. بر اساس این عقیده، خداوند جهان را از آغاز تا پایان بر اساس جدولى تدبیر کرده که به هر دوره از آن یک بخش گفته مىشود. اسرائیل نقش مهمى را در آخرین دوره بازى مىکند. زمانى که مىخواهد دوباره به کشورى مستقل تبدیل شود، معبد را بازسازى کند، مقام کشیشى و طریقه و روش فداکارانه را بنیاد نماید. معتقدین به بخشگرایى، اسرائیل و کلیسا را مجزا مىدانند و بر این باورند که خداوند تا آغاز جنگ آرماگدون با هر دو بصورت جداگانه کار مىکند. سپس عیسى مسیح(ع) به عنوان پادشاه یهودیان باز مىگردد و از تخت خود در معبد بازسازى شده در اورشلیم بر کل ملتها حکمرانى مىکند. در آخرین جنگ اسرائیل نابود خواهد شد و صدها هزار یهودى خواهند مرد.
بخشىگرایان سالها به دنبال علائم و اجراى پیشگوییها بودهاند. اعلامیه کشور اسرائیل در سال 1948 و جنگ 1967 هر دو به عنوان اجراى این پیشگوییها با نادیده گرفتن وضع اعراب فلسطینى و بخصوص مسیحیان عرب فلسطینى ملاحظه شدهاند. تمام حوادث جارى به عنوان تابلوهاى راهنماى بازگشت دوباره عیسى مسیح(ع) تعبیر مىشوند. جداول پیشگویى سناریوى بازگشت دوباره عیسى مسیح(ع) را مجسم مىکنند. حوادث - حتى حادثه همهسوزى توسط هیتلر - همه به عنوان وسایل تدبیر شده خداوند براى داورى مورد توجه واقع شدهاند. بنابراین هیتلر هم که معتقد به کتاب مقدس نبود با فرستادن مردم حفظ شده به سرزمین حفظ شده به اجراى یک پیشگویى برجسته کمک کرد.
این کاملاً بدیهى است که، بدون اسرائیل، برنامههاى مبتنى بر پیشگویى مسیحیان صهیونیست، تمام تئوریهاى جدایىطلبانه و اجزاى آنها، همگى از بین خواهند رفت. به همین علت است که مسیحیان صهیونیست علاقه خاصى به کشور اسرائیل دارند. براى آنها، این موضوع، جنگ بین دو قوم براى رسیدن به صلح نیست بلکه به حقیقت پیوستن جدى پیشگوییها و بازگشت مسیح، با شکوه و افتخار و اجراى اراده کامل خداوند است. مسیحیان صهیونیست راغب نیستند به هیچ تفسیر دیگرى از کتاب مقدس و هیچ تعلیم سادهاى از آن با توجه به عدالت و صلح، توجه کنند. 33
«اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من اعوانه و انصاره»
منابع:
1. حیدررضا ضابط، صهیونیسم مسیحى، ماهنامه معارف، شماره 20 (آبان 1383) 15-6.
2. دیوید هاورى، مسیحیت، ترجمه عبدالرحیم سلیمانىاردستانى، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، قم، 1378، ص 57-38.
3. مرتضى شیرودى، فلسطین و صهیونیسم، تحسین، قم، 1382 ص 28-27.
4. عبدالوهاب المسیرى، صهونیسم، ترجمه لواء رودبارى، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، تهران، 1374، ص 7؛ روژه گارودى، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسى، ترجمه نسرین حکمى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1369، ص 8..
5. کشیش دکتر ریاض جرجور، صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی؟، www. qodstv. ir/maghalat/maghlat. php?id=537
6. همان منبع.
7. bashgah. net/pages-10673. html
8. مرتضى شیرودى www. bashgah. net/pages-9818. html
9. bashgah. net/pages-10673. html
10. مرتضى شیرودى www. bashgah. net/pages-9818. html
11. رضا هلال: مسیح یهودی وفرجام جهان، ترجمه قبس زعفرانی، چاپ 1383
12. کشیش دکتر ریاض جرجور، صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی؟، www. qodstv. ir/maghalat/maghlat. php?id=537
13. همان منبع
14. http: //yahood. net/maghalat/maghalat/yahood/48. htm
15. کشیش دکتر ریاض جرجور، صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی؟، ww. qodstv. ir/maghalat/maghlat. php?id=537
16. همان منبع
17. همان منبع
18. مرتضى شیرودى www. bashgah. net/pages-9818. html
19. همان منبع
20. http: //bashgah. net/modules. php?name=Articles&op=peoples&pid=1375
21. همان منبع
22. کشیش دکتر ریاض جرجور، صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی؟، www. qodstv. ir/maghalat/maghlat. php?id=537
23. حیدر رضا ضابط، نگاهی به جریان نوظهور «صهیونیسم مسیحی» در پروتستانیسم، نشریه «مشکوه» شماره 74 و 75
24. پیشارا - اواد، مسیحیت صهیونیستى، http: //khaligefars. com/
25. داود میرزاییمقدم؛ تبلیغ و تبشیر مسیحیت در ایران؛ 1387 (کتاب آمادهی چاپ)
پی نوشت:
-1میرزاییمقدم، داود؛ تبلیغ و تبشیر مسیحیت؛ ص 4 تا 6
-2 ضابط، حیدررضا؛ صهیونیسم مسیحی؛ ماهنامه معارف؛ ش 20، صص 15-6
-3هاروی، دیوید؛ مسیحیت؛ صص 57-38
-4 شیرودی، مرتضی؛ فلسطین و صهیونیسم؛ صص 28-27
- 5 المسیری، عبدالوهاب؛ صهیونیسم؛ ص 7
-6 کشیش ریاض جرجور، صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی؟؛ ص 537
-7همان منبع.
www. bashgah. net-10673. html- 8
www. bashgah. net-9818. htm -9
www. bashgah. net-9818. html-10
www. bashgah. net-10673. html-11
www. bashgah. net-9818. html-12
-13 هلال، رضا؛ مسیح یهود و فرجام جهان؛ ص 64
www. qodstv. ir-537. html-14
15-همان منبع
Hal Lindsey-16
17-همان منبع
www. yahood. net. 48. html-18
www. qodstv. ir. 537. html-19
Blackstone William. E-20
D. L. Moody-21
Benjamin Harrison-22
Cardinal Gibbons- 23
Theodore Herz-l24
www. qodstv. ir. 537. html-25
Rapture-26
www. bashgah. net-9818. html-27
Armageddon-28
www. bashgah. net-9818. htm-29
www. bashgah. net-9818. htm-30
www. qodstv. ir. 537. htm-l31
32- ضابط، حیدررضا؛ نگاهی به جریان نوظهور صهیونیسم مسیحی در پروتستانیزم؛ نشریه مشکوه شماره 74 و 75
www. khaligefars. com. 537. html-33
منبع: / سایت / پژوهه دین ۱۳۸۷/۰۴/۲۷
نویسنده : داود میرزایی مقدم
نویسنده : مهدی ستایش
نظر شما