فضل ابن شاذان قمی
فضل بن شاذان+
ابوالفضل قمی
در میان محدثان و فقیهان شیعه، دو دانشمند به نام «ابن شاذان» شهرت دارند؛ یکی ابن شاذان نیشابوری و دیگری ابن شاذان قمی.
درباره ابن شاذان نیشابوری به جرأت می توان گفت که او یکی از بزرگترین و برجسته ترین عالمان شیعی (سده سوم ه . ق) است که زندگی پر بار خویش را در راه دفاع از اسلام ناب و تشیّع علوی سپری کرد و در این راه ضمن تحمل زحمات فراوان، کتاب های پربار و عمیقی از خود به یادگار گذاشت، نام او «فضل»، کنیه اش «ابومحمد»، مشهور به نیشابوری و شهرت اصلی اش ابن شاذان نیشابوری است. پدرش شاذان از یاران حضرت جواد (ع) و از نزدیکان و شاگردان یونس بن عبدالرحمن شمرده شده است.(1)
فضل بن شاذان یکی از چهره های شاخص و عظیم شیعه است که در حوزه فقه، کلام و حدیث، جایگاهی والا داشت، از این رو تمام رجال شناسان به نیکی از وی یاد کرده اند. و آن گونه که از نوشته های دانشمندان بزرگ شیعه به دست می آید، فضل از یاران حضرت هادی و عسکری (ع) است.(2)
شیخ طوسی می نویسد:«او فقیهی متکلم و جلیل القدر است.»(3)
نجاشی عقیده دارد:
«فضل، محدثی مورد اطمینان و یکی از فقیهان و متکلمان شیعی است. این شخصیت بزرگوار در میان شیعیان چنان عظمتی دارد که نیازی به توصیف او احساس نمی شود و کشی گفته است فضل بن شاذان 180 کتاب تألیف کرده و بخشی از آن کتاب ها به ما رسیده است.»(4)
علامه حلی نیز پیرامون فضل چنین می نگارد:
«فضل بن شاذان نیشابوری عالمی موثق، موجه، بزرگوار، فقیه و متکلم است. او منزلت والایی در مذهب شیعه دارد و رئیس طائفه شیعه است.»(5)
تألیف
فضل بن شاذان یکی از معدود دانشمندانی است که کتاب هایی گران سنگ و ارزشمند از خود به یادگار گذاشت، آثاری که نشان از پویایی شخصیت و عمق اندیشه و اعتقاد والای او به امامان شیعه داد. تعداد کتابهای فضل را 180 جلد ثبت کرده اند(6) که در این بخش به ذکر نام تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
الوعید، العلل، الرجعه، اربع مسائل فی الامامه، الملاحم الردّ علی الحسن البصری، الردّ علی محمد بن کرام، الاستطاعه، التوحید، المسح علی الخُفّین و الردّ علی المرجئه.(7)
غروب آفتاب
فضل ابن شاذان پس از یک عمر تلاش در راه اعتلای حقیقت و تحمل آوارگی و هجرت در راه کسب دانش حدیث، سرانجام در نیشابور جان به جان آفرین تسلیم کرد و در سال 260 ه . ق به دیار پاکان و اولیای دین پرکشید.(8) مرقد باعظمتش از آن روز تا کنون مشهور بوده و مورد توجه اهل دل قرار گرفته است.
ابن شاذان قمی
در این باره که محدّث بزرگ شیعه، ابوالحسن محمد ابن شاذان قمی(9) در چه سالی دیده به جهان گشود، اطلاع چندانی در دست نیست؛ امّا برخی از شواهد نشان می دهد که این دانشور قمی در اواسط سده چهارم هجری پا به عرصه وجود نهاد. از جمله این شواهد می توان به کتاب گران سنگ او «مناقب امیرالمؤمنین (ع) » اشاره کرد که در دو مورد، جعفر بن محمد بن قولویه قمی (صاحب کتاب کامل الزیارات) را به عنوان دائی خود نام می برد و از وی حدیث نقل می کند و ما می دانیم که مؤلف کامل الزیارات در سال 369 یا 368 چشم از جهان فرو بست.(10)
همچنین ابن شاذان در سال 374 ه . ق در مسجد کوفه، از استادش «ابن سَخْتَوَیْه» روایت شنیده است(11) و استاد دیگرش «محمد بن حسن بن ولید» است که در سال 343 از دنیا رفته(12) و یکی دیگر از استادان او «هارون بن موسی» معروف به «تلعبکری» است که در سال 385 ه . ق وفات یافت.(13)
گرچه از این قرائن نمی توان تاریخ ولادت او را به طور قطعی مشخص کرد، ولی به صورت تقریبی می توان گفت که این محدث بزرگوار شیعه در نیمه اول سده چهارم ه. ق پا به عرصه گیتی نهاده است.
خاندان
خاندان ابن شاذان قمی، از اشخاص صاحب نام و اصیل قم بودند و چندین دانشمند و فقیه از بین آنان ظهور کرد که هر یک همانند مشعلی فروزان به اطراف خویش روشنی بخشیدند.
احمد، پدر ابن شاذان که یکی از فقیهان و محدثان شیعی است و نامش در کتاب های رجال شناسی معروف است، خود از استادان فرزندش ابن شاذان بود.
نجاشی درباره او می گوید:
«احمد بن علی بن حسن بن شاذان، ابوالعباس، قمی، فقیه و دانشمند بزرگ شیعی که در حوزه شناخت مقام و شأن امامان شیعه، منزلت بلندی داشت، دو کتاب زاد المسافر و الامالی را تألیف کرد و کتاب دیگری از او به یادگار نماند. من کتاب هایش را از فرزندش ابوالحسن نقل می کنم. خداوند هر دو را مشمول عنایت و رحمت خود قرار دهد.»
علامه ممقانی، بعد از نقل سخن نجاشی، می گوید:
«پدر بزرگوار ابن شاذان در نهایت درجه خوبی و نیکی است.»(14)
استادان
ابن شاذان قمی دانش خویش را مرهون استادانی دانشمند از دانشوران شیعی و سنّی بود. تعداد این استادان را هفتاد نفر ذکر کرده اند و نام همه آنان در کتاب معروف او ذکر شده است. در این نوشتار تنها به نام چهره های شاخص و برجسته آنها بسنده می شود.
1 - پدر بزرگوارش احمد بن علی بن حسن بن شاذان.
2 - جعفر بن محمد بن قولویه. (متوفای 368 ه . ق).
3 - حسین بن هارون قاضی القضاه.
4 - محمد بن الحسن بن ولید قمی. (متوفای 347 ه . ق).
5 - هارون بن موسی تلعکبری. (متوفای 385 ه . ق).
6 - شیخ صدوق محمد بن علی بن الحسین. (متوفای 381 ه . ق).
7 - محمد بن عثمان بن عبداللّه نصیبی.
8 - محمد بن سعید معروف به دهقان.
9 - محمد بن محمد مُرّه.(15)
شاگردان
در کتاب تراجم شاگردان چندانی برای ابن شاذان نمی توان یافت؛ البته چند نفر از فرهیختگان شیعی و اهل سنّت که از بزرگترین دانشمندان اسلامی بوده اند، از محضر وی بهره برده اند که برخی از آنان عبارتند از:
1 - کراجکی (مؤلف کتاب کنزالفوائد) نام وی محمّد، کنیه اش ابوالفتح و شهرتش کراجکی است و بدون تردید او یکی از فرزانه ترین عالمان شیعی است و نامش در تمام کتاب های کلامی، روایی و فقهی مورد توجه عالمان شیعه قرار گرفته است. از جمله شهید اول در کتاب هایش از او به عنوان علامه یاد می کند.(16)
کتاب مشهور او «کنز الفوائد» از معتبرترین کتاب هایی است که در زمینه علم کلام و حدیث نوشته شده است؛ به قول علامه مجلسی: «هر کس که در حوزه علم و کلام قدم نهاد، از این کتاب بهره برد و کتاب های دیگر او نیز در نهایت اعتبار است»(17)
از مطالعه این کتاب به دست می آید که مؤلف بزرگوارش در راه جمع آوری اخبار و روایات، مسافرت های فراوانی داشته و به کشورهای متعددی رفت و آمد داشته است، البته بیشتر اقامتش در مصر به ویژه شهر قاهره بود.
«یافعی» از بزرگان اهل سنّت می گوید:
«کراجکی در روزگار خویش رئیس مذهب شیعه بود و در سال 449ه.ق به دیدار حق شتافت و در جوار قرب او آرمید.»(18)
2 - نجاشی، (صاحب کتاب رجال) دانشمند بزرگوار؛ نامش احمد، معروف به نجاشی، در نیمه سده چهارم هجری سال 372 ه . ق چشم به این جهان گشود و کم کم آثار هوش فراوان در چهره اش نمایان شد و آنچه استعداد این بزرگ مرد را شکوفا کرد، برخورداری از استادانی مانند شیخ مفید و سیّد مرتضی بود که هر دو از مفاخر و نخبگان مذهب شیعه هستند؛ او از پرمایه ترین دانشوران شیعی است، به ویژه در دانش رجال شناسی و معرفتِ یاران امامان معصوم (ع) که سخنش حجت و سند است و از روزگار رحلتش تا عصر ما، تمام دانشمندان و فقیهان شیعه، در این علم، وامدار تحقیقات و پژوهش های آن بزرگوارند و کتاب رجال او همانند چشمه ای جوشان و گوارا، کام تشنگان دانش رجال را سیراب می کند.
نجاشی سرانجام بعد از کوشش پیگیر و خستگی ناپذیر، برای شناساندن روایتگران امامان شیعه، در نیمه سده پنجم در سال 450 ه . ق در سن 78 سالگی زندگی دنیا را بدورد گفت و جان عاریت خویش را به حضرت دوست تسلیم کرد.(19)
3 - ابوطالب زینبی، حسین بن محمد بن علی (متوفای: 512 ه . ق)
4 - احمد بن محمّد بکری حنفی معروف به اخطب خوارزم (متوفای: 528 ه.ق)(20)
این دو شخصیت از زمره دانشمندان اهل سنّت شمرده می شوند.
ابن شاذان از منظر بزرگان
یکی از نشانه های فرهیختگی دانشوران، ستایشی است که بزرگان تراجم و اصحاب اندیشه، از آنان به عمل می آوردند و چون ابن شاذان قمی در جایگاه بلند دانش و فضل قرار داشت، همگان او را ستوده اند. تعدادی از این تمجیدها را می خوانیم:
شیخ حرّ عاملی، نویسنده وسائل الشیعه:
«محمد بن احمد بن شاذان دانشمندی بلند مرتبه بود که از شیخ صدوق روایت می کند.»(21)
محمد باقر خونساری، نویسنده روضات الجنّات:
«دانشمند بزرگوار و استوانه نیرومند و با شخصیت شیعه، محمد بن احمد بن شاذان قمی [است ].»(22)
میرزا حسین نوری:
«عالم برجسته و فرزانه شیعی محمد بن احمد بن شاذان، پسر خواهر جعفر بن محمد بن قولویه قمی است.»(23)
محدث قمی:
«ابن شاذان قمی یکی از برازنده ترین فقیهان شیعه و دانشمند موجّه و موثق روزگار خویش بود.»(24)
علامه ممقانی:
«بدون شک ابن شاذان یک فقیه توانا و دانشمند مشهور است.»(25)
سید محسن امین:
«ابن شاذان از استادان شیخ طوسی، فقیهی بزرگ، صاحب تألیفات و یکی از بزرگان اجازه است.»(26)
آقا بزرگ تهرانی مؤلف الذریعه:
«کتاب مناقب از ابوالحسن محمد بن احمد بن شاذان قمی است. او استاد حدیث کراجکی (مؤلف کنز الفوائد) است.»
شاید بتوان گفت دقیق ترین ستایش از این استادِ فرزانه توسّط شاگرد برجسته اش کراجکی، اظهار شده است. او در سه قسمت از کتاب گرانقدر خود از ابن شاذان به عنوان استاد فقیه یاد می کند.(27) که خود نشانه ای دیگر از برجستگی ابن شاذان در فقاهت و دانش حدیث است.
آثار
ابن شاذان قمی تألیفات گرانسنگی از خود به یادگار گذاشت که حتی در روزگار ما بخشی از آن آثار در دسترس محققان اسلامی است.
1 - کتاب معروف او، کتابی است به نام «مأة منقبه» یا «مناقب امیرالمؤمنین و فرزندان گرامی او (ع) ». شاگرد او کراجکی در کنز الفوائد می نویسد:
«من این کتاب را از استادم، در سال 412 ه . ق در مسجد الحرام روایت می کنم و او برای من کتابش را قرائت کرد.»(28)
این کتاب یکی از مدارک کتاب بزرگ بحار الانوار علامه مجلسی است. علامه در بحارالانوار می نویسد:
«روایت می کنم از کتاب مناقب، تألیف دانشمند بزرگ، ابن شاذان قمی.»(29)
صاحب وسائل الشیعه، هنگامی که نام این اثر را می برد، می نویسد:
«این کتاب صد منقبت از مناقب و فضائل حضرت امیرمؤمنان (ع) را در بر دارد و هم اینک نزد من موجود است.»(30)
علت تألیف کتاب مناقب
از مقدمه ای که مؤلف بزرگوار بر کتابش نوشته است، چنین به دست می آید که گویا بعضی از دوستداران حضرت امیر (ع) ازاو درخواست کردند کتابی در فضائل و مناقب حضرت علی بن ابیطالب (ع) بنویسد؛ لذا ابن شاذان در پاسخ او می نویسد:
«ای برادر! از من درخواست کردی کتابی در مقام و شأن و فضائل امیرمؤمنان (ع) به رشته تحریر در آورم، من به این نیاز شما پاسخ می دهم و این کتاب را که شامل صد فضیلت از دریای بی پایان فضائل علی (ع) است، با استناد به دانشمندان اهل سنّت روایت می کنم. به این کتاب چنگ بزن و آن را حفظ کن. خداوند ما را به راه صواب و سداد رهنمون شود.»(31)
2 - ایضاح دفائن النواصب.
3 - بستان الکرام.
4 - ردّ الشّمس علی امیرالمؤمنین (ع)
5 - کتابی در صحت خبر بالا رفتن امیرالمؤمنین بر دوش مبارک پیامبر اسلام برای شکستن بت های خانه کعبه.(32)
برخی روایات منقول از وی
1 - علی آفتاب تابان
با واسطه از ابوهریره نقل می کند:
«نزد رسول خدا (ص) بودم. ناگهان دیدم علی از دور نمایان شد و به سوی ما آمد. رسول اکرم (ص) فرمود: ابوهریره! می دانی این شخص کیست؟ گفتم: او علی بن ابیطالب است.
پیامبر فرمود: او دریای مواج و خورشید تابان است. دستان او از رود فرات سخاوتمندتر و قلب او از تمام جهان وسیع تر است. هر کس که دشمن او باشد، از رحمت خدا دور باد.»(33)
2 - شأن علی (ع)
با واسطه از سلمان نقل می کند:
«از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: شما را به علی بن ابیطالب توصیه می کنم. به دامن او چنگ بزنید، او مولای شما است. او را دوست بدارید، بزرگ شما است. از او پیروی کنید، دانشمند شما است. او را احترام کنید، پیشوای شما به سوی بهشت است. او را بزرگ شمارید. هر زمان که شما را به کاری فرا خواند، دعوت او را لبیک بگویید. اگر به شما فرمان داد، از او فرمان برید. او را دوست بدارید و احترامش کنید و آنچه درباره علی گفتم، همه را خدایم دستور داده است تا به شما امّت برسانم.»(34)
3 - دوستی با علی (ع)
با واسطه نقل می کند که رسول اکرم (ص) فرمود:
«هر کس علی را دوست بدارد، خداوند نمازها و عبادات او را قبول می کند و دعای او را به اجابت می رساند. هر کس علی را دوست بدارد، خداوند به تعداد هر رگی که در بدن دارد، به او بهشت عطا خواهد کرد. هر کس آل محمد (ص) را دوست بدارد، از حساب میزان و صراط در امان است. و آن که با آل محمد (ص) دشمنی ورزد، روز قیامت که به صحنه محشر حاضر می شود، بر پیشانی او نوشته شده است: «آیس، من رحمة اللّه»؛ مأیوس از رحمت خدا.»(35)
4 - اسم های علی (ع) در قیامت
با واسطه از رسول اللّه (ص) روایت می کند که حضرت فرمود:
«وقتی که روز قیامت شود، علی بن ابی طالب را با هفت نام صدا می زنند؛ یا صدیق، یا دالّ، یا عابد، یا هادی، یا مهدی، یا فتی ، یا علّی! تو و پیروانت بدون حساب داخل بهشت شوید.»(36)
5 - وزیر پیامبر اکرم (ص)
در مناقب از رسول اکرم (ص) نقل می کند که آن حضرت چنین دعا فرمود:
«خداوندا! برای من یک وزیر از اهل آسمان و یک وزیر از اهل زمین قرار بده!.» و خداوند به حضرت وحی کرده که: «وزیر تو از آسمانیان جبرئیل و از اهل زمین علی بن ابیطالب (ع) است.»(37)
6 - پنج گروه جهنّمی
با واسطه از حضرت رضا (ع) روایت می کند که آن بزرگوار از پدران خود از حضرت رسول اکرم (ص) نقل فرمود:
«پنج گروه هستند که در جهنم شعله های آتش آنان [که آنان را می سوزاند،] خاموش نمی شود: 1 - آن کس که به خدا شرک ورزد. 2 - مردی که پدر و مادر خود را آزار دهد و آنان را از خود برنجاند. 3 - آن کس که نزد ستمگری بر ضد برادر دینی خود بدگویی کند که این کار موجب کشته شدن آن مسلمان به دست آن ستمگر شود. 4 - مردی که انسان بی گناهی را بکشد. 5 - آن کس که مرتکب گناه شود و گناهان خود را از ناحیه خدا بداند.»(38)
وفات
همان طور که از سخن کراجکی به دست می آید، ابن شاذان تا سال 412 ه . ق زنده بود، ولی این که دقیقاً در چه سالی و در کجا وفات یافت، برای ما روشن نیست. در هر صورت این فقیه وارسته و محدّث بزرگ، پس از یک عمر تلاش مخلصانه در راه نشر آرمان امامان معصوم (ع) و ترویج فضائل امیرمؤمنان (ع) وفات یافت. روحش شاد و یادش جاوید باد.
پی نوشت ها:
1. فهرست شیخ، صفحه 124؛ نجاشی، ص 216؛ رجال، کشی، ج 2، ص 817؛ مجالس المؤمنین، ج 1، ص 400؛ رجال، شیخ، ص 402 و خلاصه، علامه، ص 132.
2. رجال، شیخ، ص 420 و 436 و خلاصه، علامه، ص 132.
3. فهرست، ص 126.
4. نجاشی، ص 216.
5. خلاصه، ص 133.
6. نجم الثاقب، میرزا حسین نوری، ص 172 و نجاشی، ص 217.
7. نجاشی، ص 217؛ فهرست، ص 124؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 9.
8. نجم الثاقب، ص 172؛ حاشیه فهرست شیخ، ص 124 و ریحانه الادب، ج 8، ص 40.
9. امل الامل، ج 2، ص 152؛ روضات الجنات، ج 6، ص 179؛ سفینة البحار، ج 1، ص 693؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 500؛ اعیان الشیعه، ج 9، ص 100؛ الذریعه، ج 2، ص 495؛ ریحانه الادب، ج 8، ص 62 و لغت نامه دهخدا، ص 322.
10. فوائد الرضویه، ص 78.
11. مناقب امیرالمؤمنین، مأه منقبه منقبت اول و روضات الجنات، ج 6، ص 181.
12. الکنی و الالقاب، ج 2، ص 109.
13. همان، ج 1، ص 431.
14. نجاشی، ص 62، تنقیح المقال، ج 1، ص 71.
15. مأه منقبه، ص 38؛ روضات الجنات، ج 6، ص 182؛ منقبت، ص 22، 25، 35 و 85؛ ریحانه الادب، ج 8، ص 62.
16. فوائد الرضویه، ص 570؛ الکنی و الالقاب، ج 3، ص 88؛ امل الامل، ج 2، ص 282 و روضات الجنات، ج 6، ص 209.
17. بحار الانوار، ج 1، ص 35.
18. روضات الجنات، ج 6، ص 210 و الکنی و الالقاب، ج 3، ص 89.
19. الکنی و الالقاب، ج 3، ص 199؛ فوائد الرضویه، ص 19 و چند منبع دیگر.
20. مقدمه کتاب مأه منقبه، ص 5، به تحقیق نبیل رضا علوان و نیز مراجعه شود به لسان المیزان ابن حجر، ج 5، ص 62.
21. امل الامل، ج 2، ص 241.
22. روضات الجنات، ج 6، ص 179.
23. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 500.
24. الکنی و الالقاب، ج 1، ص 313.
25. تنقیح المقال، ج 2، ص 73.
26. اعیان الشیعه، ج 9، ص 101، به نقل از مقدمه مأة منقبه.
27. کنز الفوائد، ج 1و2، صفحات متعدد.
28. روضات الجنات، ج 6، ص 181؛ ریحانه الادب، ج 8، ص 62؛ الکنی و الالقاب، ج 1، ص 312 و الذریعه، ج 22، ص 316.
29. بحار الانوار، ج 1، ص 18.
30. امل الامل، ج 2، ص 62.
31. مقدمه کتاب مأه منقبه، ص 35؛ امل الامل، ج 2، ص 62 و دائرة المعارف اسلامی، ج 4، ص 52.
32. الذریعه، ج 22، ص 316 و ج 2، ص 495؛ ریحانه الادب، ج 8، ص 62 و روضات الجنات، ج 8، ص 62، اخیراً مدرسه الامام المهدی مجموع کتاب های ابن شاذان را چاپ و منتشر کرده است.
33 و 34. روضات الجنات، ج 6، ص 181، به نقل از مأة منقبه و کنز الفوائد.
35. مأه منقبه، منقبت 95، ص 175.
36. همان، ص 145.
37. همان، ص 138.
38. کنز الفوائد، ج 2، ص 47 و روضات الجنات، ج 6، ص 181.
منبع: www.hawzah.net
نظر شما