موضوع : پژوهش | مقاله

آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى


آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى
1. یاد خدا نسبت به بنده
2. روشنى دل
3. آرامش قلب
4. خشیت و ترس از خدا
5. بصیرت یافتن و شناخت شیطان
6. بخشش گناهان
7. حکمت و علم

آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى
ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنى دل، آرامش قلب، ترس از(نافرمانى) خدا، بصیرت و شناخت شیطان، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنهاست.
یکى از زیباترین جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسى‏ترین راه‏هاى سیر و سلوک، ذکر است؛ یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسمإ حسناى الهى و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یا دحق.
ذکر خدا، از یادبردن هستى محدود خویش در رهگذر یاد اسماى الهى است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روى دل مى‏زداید؛ زیرا غفلت و فراموشى حق تعالى، ساحت دل را مکدر مى‏کند. از اینجاست که یکى از رسالت‏هاى اولیاى الهى و کتابهاى آسمانى، برطرف نمودن این کدورت و تاریکى است و به همین علت «ذکر» را از اوصاف پیامبر و از نام‏هاى قرآن شمرده‏اند؛ چنانکه قرآن مجید به ذکر بودن پیامبر(ص) چنین اشاره مى‏کند:
«...قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا یتلوا علیکم آیات الله...». [1]
«خداوند ذکرى (رسولى) را به سوى شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند». همچنین از نام‏هاى قرآن مجید ذکر مى‏باشد: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون». [2] «ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد».
وجه نامگذارى پیامبر(ص) و قرآن به ذکر این است که موجب یادآورى خداوند متعال مى باشند؛ زیرا یادآورى منوط به دانش قبلى است و این پیامبران و کتاب‏هاى آسمانى مى باشند که پرده غفلت و فراموشى را از روى دل کنار زده و نور الهى را بدان مى‏تابانند. بنابراین یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت مى رساند و امید را در انسان زنده مى‏کند و یإس و ناامیدى را که از تنگناهاى زندگى مادى و معادلات بشرى ناشى مى‏گردد، برطرف مى‏کند.
ذکر خدا ارتباط معنوى عبد سالک با رب مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگى مادى کند و مقصد را در خود و دنیاى خود محدود سازد، بلکه باید خود را براى سفر پر فراز و نشیب ابدیت آماده و مهیا کند.
ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب‏آور و با شکوهى دارد که هریک از آنها در سازندگى روحى و اخلاقى انسان تإثیر به سزایى دارد. عمده‏ترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:

1. یاد خدا نسبت به بنده
اولین اثر یاد خدا این است که خداى متعال نیز انسان را یاد مى‏کند: «فاذکرونى اذکرکم...». [3] «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم». از اینکه در این آیه شریفه یاد خداوند متعال، منوط به یادکردن بنده شمرده شده است، یک نکته دقیق فهمیده مى‏شود و آن عبارت است از تصور دو نوع ذکر از طرف خدا؛
الف: ذکر عام.
ب: ذکر خاص.
ذکر عام عبارت از هدایت عام الهى است که شامل تمام موجودات مى باشد و اختصاص به گروه خاصى ندارد و شاهد آن آثار ذکر عام الهى در پهنه گیتى مى‏باشد. و آن اعطاى مواهب و عطایاى گوناگون خداوند به تمام ممکنات مى باشد و این یاد همگانى که فیض مستمر الهى است، هرگز قطع نمى‏شود.
اما ذکر خاص به بندگان خاص و ذاکر تعلق دارد و یک نوع توجه و لطف است از جانب خداوند متعال.

2. روشنى دل
خداوند؛ ذکر خویش را موجب نورانى شدن و بیدارى دل‏ها مى‏داند. مردن دل و افسردگى از هولناک‏ترین سى روزیهاست؛ به طورى که حضرت على (علیه السلام) اولین سفارششان به امام حسن مجتبى (علیه السلام) - در نامه‏اى که به فرزند ارجمندشان نوشته‏اند - این است که بیش از هرچیز به آبادانى دل خویش بپردازد: «فانى اوصیک بتقوى الله -اى بنى- و لزوم امره و عماره قلبک بذکره...». [4] «پسرم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد کردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الهى توصیه مى‏کنم...».
یکى از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیاى دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست؛ ذکر حق نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریکى و ناامیدى و قساوت نجات مى‏دهد؛ شفافیت و لطافت و درک و شور و عشق به آن مى‏بخشد و گرمى و تپش و نشاط تازه در آن مى‏دمد. این ثمره ذکر را حضرت على (علیه السلام) چنین گوشزد مى‏کند:
«ان الله تعالى جعل الذکر جلإ للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده...».
[5] «خداوند متعال یاد خویش را جلاى قلبها قرار داده، که در اثر آن گوش، پس از سنگینى مى‏شنود و چشم پس از کم‏سویى مى‏بیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنى منقاد و رام مى‏گردد».

3. آرامش قلب
سومین اثرى که براى یاد خدا بیان مى‏شود آرامش دل آدمى است. به تعبیر قرآن طمإنینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب». [6] «کسانى که ایمان آورده‏اند و دل‏هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل‏ها آرام مى‏گیرد».
یاد خدا داروى معنوى اضطراب و افسردگى است که از نظر روانشناسى علل آن ترس، آینده مبهم، نگرانى از شکست خوردن، ترس از بیماریها و نگرانى از عوامل طبیعى مى‏باشد. گذشته از مسإله بیمارى اضطراب، آرامش طلبى در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسان‏ها حس آرامش جویى نهفته است و بسیارى از فعالیت‏هاى آدمى در حقیقت پاسخ به نداى الهى فطرت است.

وقتى به زندگى خود و بسیارى از افراد نظر مى‏کنیم، مى‏بینیم هدف بسیارى از کارهاى ما دست‏یابى به گوهر گرانبهاى آرامش است؛ یعنى انسانها در طول زندگى خود تلاش مى‏کنند تا به آرامش خاطر و طمإنینه نایل شوند. در این نقطه بین انسان‏ها اشتراک نظر وجود دارد، ولى اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایى است که به زندگى آرامش مى‏بخشد.
بسیارند کسانى که این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزى و رفاه مادى مى‏دانند و آرامش گم شده خود را در آن مى‏جویند و به قول خودشان، پشت خود را مى‏بندند تا براى عمرى، خیال آسوده و آرامش خاطر داشته باشند؛ گروهى نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت مى‏بینند و براى آن خود را به آب و آتش مى‏زنند؛ گروهى -به اشتباه- آرامش را در پناه بردن به دامن «اعتیاد» مى‏بینند تا دمى آرامش و تسکین یابند که این آرامش کاذب است.
ولى قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مى‏داند و تنها پاسخ نداى فطرت را ذکر خدا مى‏بیند. [7] ولى مقصود ذکر قلبى است نه ذکر زبانى؛ زیرا قرآن کریم آن ذکر زبانى را که با ذکر قلبى همراه نیست، ممدوح نمى‏شمارد بلکه مذموم مى‏داند درباره نماز مى‏فرماید: (...اقم الصلاه لذکرى). [8] «نماز را با یاد من اقامه کن». و در سوره ماعون مى‏فرماید: (فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون). [9]«واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافل‏اند». معلوم مى‏شود اگر کسى نماز بخواند، هرچند که ذکر خدا بر زبانش جارى است ولى غافل باشد و نداند چه مى‏گوید، کارش زار است.
بنابراین، مقصود اصلى، ذکر قلبى است نه ذکر زبانى. ذکر زبانى زمینه است براى پیدایش ذکر قلبى و آرامش با ذکر قلبى مشکلات را حل مى‏کند. [10] خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسى و هارون (علیه السلام) مى‏فرماید: (اذهب انت و اخوک ب‏آیاتى و لا تنیا فى ذکرى). [11]«تو و برادرت با آیات و معجزات من حرکت کنید و در یاد کردن من سستى نکنید». این ذکر، ذکر قلب است؛ زیرا انسانى که در برابر خطر مواجه مى‏شود و به مقاومت در برابر آن خطر، مإموریت پیدا مى‏کند، با ذکر زبانى نمى‏تواند مشکلى را حل کند؛ طمإنینه است که مشکلات را حل مى‏کند و طمإنینه، با ذکر قلب است نه با ذکر زبان. البته ذکر زبان خوب است و زمینه را براى ذکر قلب فراهم مى‏کند. [12] در خصوص این بحث که یاد خدا و ذکر قلبى آرام بخش دلهاست، امام صادق (علیه السلام) مى‏فرماید: «ان القلب لیتجلجل فى الجوف یطلب الحق فاذا اصابه اطمإن و قر». [13] «دل آدمى از درون مضطرب مى شود و در حقیقت خواهان حق است پس آنگاه که به حق رسید، آرام و قرار مى‏گیرد».

4. خشیت و ترس از خدا
از جمله آثار یاد خدا براى مومنان، خداترسى و خشیت مى‏باشد. قرآن در این زمینه مى‏فرماید: (انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم...). [14] «تنها مومنان هستند که هرگاه یادخدا به میان آید، دل‏هایشان ترسان شود». که این ترس از درک عظمت و علم ایشان سرچشمه مى‏گیرد؛ لذا خداوند در قرآن تنها عالمان را متصف به خشیت مى‏داند و در سایه خشیت از خداوند است که انسان از ارتکاب معاصى اجتناب مى‏ورزد.

5. بصیرت یافتن و شناخت شیطان
یکى از عوامل اصلى سقوط انسان و سیه‏روزى او، افتادن به دام‏هاى ناپیداى شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتى مى‏دهد که وسوسه‏هاى پنهان و دام‏هاى ناپیداى شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد:
(ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون). [15] «اهل تقوا آن هنگام که دچار وسوسه گروهى از شیاطین شوند به یاد خدا مى‏افتند و در آن وقت است که بینا مى‏گردند».

6. بخشش گناهان
از آثار و ثمرات اخروى یاد خداوند، مغفرت الهى مى‏باشد که شامل حال یادکنندگان خدا مى‏گردد و اضافه بر آن، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است. قرآن مجید در این باره مى‏فرماید: (... و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما). [16] «مردان و زنانى که بسیار یاد خدا کنند، خداى متعال براى آنان آمرزش و پاداش بزرگ آماده نموده است».
انسان مومن بر اثر لغزش هایى که در مدت عمر داشته است، در اندوه و نگرانى به سر مى برد و دائم به دنبال انجام کارهایى است که باعث آمرزش گناهان وى گردد، از طرفى خداى غفار، باب توبه و آمرزش خود را بر روى بندگان خود گشوده و فرموده است: (قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا...). [17] «بگو اى بندگان من که با ارتکاب گناهان بر خود زیاده روى نمودید از رحمت خداوند نومید نباشید؛ زیرا خداوند متعال جمیع گناهان را مى‏آمرزد».
از طرف دیگر؛ خداوند کارها و راه‏هاى متعددى را براى آمرزش بندگان قرار داده است و هرکس با وسیله اى مى‏تواند براى خود آمرزش طلب کند و از آن جمله است ذکر بسیار خداى متعال.

7. حکمت و علم
یکى دیگر از ثمرات ذکر، پختگى عقل و کمال و حکمت است. ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و اندیشه مى‏شود. جان فرد شایستگى این را پیدا مى‏کند که منعکس کننده حقایق غیبى در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند. این حقیقت را امیرالمومنین (علیه السلام) صریحا بیان نموده و بزرگانى هم آن را تجربه کرده‏اند. شیخ الرئیس ابن سینا و صدرالمتإلهین تصریح دارند که گاه در یک مسإله علمى و فلسفى به بن‏بست رسیده و قادر به حل آن نبوده‏اند و به ذکر و نماز پرداخته اند و مطلب برایشان آشکار شده است.
حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: «...و ما برح لله - عزت آلاوه- فى البرهه بعد البرهه و فى ازمان الفترات عباد ناجاهم فى فکرهم و کلمهم فى ذات عقولهم فاستصبحوا بنور یقظه فى الابصار و الاسماع و الافئده...». [18] «و همواره براى خداى تعالى -که نعمتهایش بزرگ است - در هر برهه‏اى بعد از برهه دیگر و در دوران‏هاى نبودن پیامبران و سستى دین، بندگانى بوده‏اند که خداوند در اندیشه‏هایشان با آنان راز گفته و در عقل‏هایشان با آنان سخن مى گفته است. اینان چراغ هدایت را به روشنایى بیدارى در دیده ها و گوش‏ها و دل‏ها افروختند...».

پى نوشت:
[1]. طلاق، 10 و 11.
[2]. . حجر، 9.
[3]. بقره، 152.
[4]. نهج‏البلاغه، نامه 31.
[5]. همان، خ 222 / 2.
[6]. رعد، 28.
[7]. فضایل و آثار ذکر، علیرضا مسعودى، ص 105 تا 107.
[8]. طه، 14.
[9]. ماعون، 4 و 5.
[10]. مجله پاسدار اسلام، شماره 136، ص 17.
[11]. طه، 42.
[12]. همان، ص‏17.
[13]. اصول کافى، ج 2، ص 421.
[14]. انفال، 2.
[15]. اعراف، 201.
[16]. احزاب، 35.
[17]. زمر، 53.
[18]. نهج‏البلاغه: خطبه 222 / 3 و 4.


منبع: / سایت / بلاغ ۱۳۸۵/۰۴/۲۴به نقل از: مکتب اسلام - ش 1 - سال 82
نویسنده : اسماعیل نساجى زواره

نظر شما