اسلام سیاسی در ترکیه
نجم الدین اربکان نخستین نخست وزیر اسلام گرا در تاریخ ترکیه است. او نه تنها رهبری سیاسی برای هواداران خود بلکه رهبری معنوی و دینی نیز هست. اعضای حزب و هوادارانش هنگام دیدار با او سه بار دستش بوسه می زنند.
اربکان با این که از راه رفتن و یا ایستادن بدون کمک دیگران به سبب مشکلات ستون فقراتش ناتوان است، ذهنی سرجا و آماده دارد. میتواند ساعتها سخن بگوید بی آن که گرد خستگی بر رخسارش بنشیند. در انتخابات گذشته، اربکان در چارچوب تبلیغات انتخابات حزب سعادت بسیاری از شهرهای ترکیه را زیر پا گذاشت و ساعتها سخنرانی القا کرد. هنوز هم آثار مهندسی مکانیک؛ پیشهای که اربکان رهایش کرد تا به جهان سیاست بپیوندند، در شیوه سخن گفتنش آشکار است. او همه چیز را به اعداد و ارقام تقسیم میکند. پنج عامل در پیروزی حزب عدالت و توسعه سهیم بود، چهار عامل در سرنگونی دولت، دست داشت و...
با این که بسیاری از ترکها با خوشبینی از موفقیتهای اقتصادی دولت رجب طیب اردوغان سخن میگویند، بسیاری از اسلامگرایان ترک که با دولت اردوغان موافق نیستند، سیاستهای وی را در خدمت به ثروتمندان و به زیان فقرا می دانند. زیرا برای مثال در سال 2002 تنها سه خانواده در ترکیه دارای ثروتی نزدیک به یک میلیارد دلار بودند، در حالی که در سال 2007 شمار آنان به 26 خانواده رسید.
نجم الدین اربکان نسبت به آینده اقتصاد ترکیه به سبب سیاستهای اردوغان ابزار نگرانی و بدبینی میکند. او اردوغان را «شاگرد مردودی می داند که از در پشتی مدرسه گریخته است». اربکان از این شاگردش که گاهی با او تماس میگیرد تا از سلامتی اش مطمئن شود، خرسند به نظر نمی رسد و میگوید این تماسها، دلالتی ندارد.
چهل سال سپری کردن در عرصه سیاست ترکیه، هیچ از نشاط و پویایی اربکان نکاسته است و وی هنوز هم به فکر بازنشستگی نیست. آنچه اربکان را به تلاش همه جانبه وا می دارد، احساس عمیق نگرانی برای آینده ترکیه است. وی معتقد است که فروپاشی دولت عثمانی، توطئه ای غربی بود که برخی ترکهای غربزده و شیفته غرب به آن کمک کردند. بسیاری در ترکیه همانند اربکان فکر میکنند. با این تفاوت که اربکان معتقد است که توطئه غرب نسبت به ترکیه (خلافت اسلامی) پایان نیافته است، زیرا پیکار غرب با اسلام همچنان تداوم دارد.
اما هدف اصلی اربکان اجرای شریعت نیست و هیچ گاه هم آن را اولویت خود قرار نداده است. آنچه او در پی آن است، آزادسازی ترکیه از سلطه آمریکا و صهیونیسم جهانی است. تکرار فراوان واژه صهیونیسم از سوی اربکان نشان می دهد که وی طرفدار نظریه توطئه است، اما وی میگوید نه طرفدار نظریه توطئه که از قربانیان آن است و نشانه آن را شیوه ای می داند که ارتش ترکیه برای ساقط کردن دولتش بدان متوسل شد وی معتقد است که سقوط دولتش با برنامه ریزی صهیونیستها انجام شده است.آن چه از پی می آید مصاحبه روزنامه الشرق الاوسط با سیاستمداری است که پدر اسلام سیاسی در ترکیه لقب گرفته است.
* چگونه حزب عدالت و توسعه به این پیروزی چشمگیر دست یافت؟
* ترکیه، کشوری بزرگ با هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت و کلیه راهبردی جهان است. درآمد سرانه ملی ترکیه در جهان اسلام در ردیف بالاترینها است. بنابراین نتایج انتخابات در ترکیه به مرزهای این کشور محدود نمیشود و به همه جهان ربط مییابد. انتخابات اخیر مهم بود و ارزیابی نتایج آن اهمیت بیشتری دارد. اعداد و ارقام مشخص است ولی پیام این اعداد و ارقام چیست؟ حقیقت این است که انتخابات ترکیه مانند تندباد بود. ترکها هنگام رای دادنشان متاثر از تندبادی بودند که دولتشان را درهم پیچید. این تندباد را میتوان در پنج عامل خلاصه کرد:
1. موضع رئیس جمهور سابق احمد نجدت سزر بر ضد حجاب پیش از برگزاری انتخابات. وی گفته بود ما اماکن عمومی ای داریم که لازم نیست، زنان با حجاب در آنها دیده شوند. این سخن با سکولاریسم به معنای درستش-که تفکیک حوزه خصوصی و شخصی از حوزه عمومی است- منافات داشت. رئیس جمهور سابق درکی از سکولاریسم داشت. که در تضاد با حقوق بشر بود. این موضع غلط تاثیر عمیقی بر ملت ترکیه نهاد، که در انتخابات منفجر شد.
2. در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برخی گروهها اعلام کردند که همسر رئیس جمهور آینده نباید با حجاب باشد، این سخن نیز با واکنش منفی ملت مواجه شد و نتایج انتخابات نشان دهنده مخالفت مردم با این گونه احزاب بود.
3. هشدار علنی ارتش نسبت به دولت که در اینترنت منتشر شد. این هشدار نفرت مردم ترکیه را برانگیخت. زیرا مسائل مهم تری وجود داشت که ارتش حساسیتی به آن نشان نمی داد، مانند مشکل قبرس، که به اتحادیه اروپا پیوسته بود، اما ارتش حساسیتی به این مسئله نشان نمی داد و یا نسبت به گروه های تروریستی، که هرازگاهی شهروندان غیر نظامی را میکشتند. در شب 17 آوریل ارتش با صدور بیانیه ای هشدار داد که نظام لائیک ترکیه در خطر است. زیرا هم زمان جشنهای میلاد پیامبر اسلام(ص) برگزار میشد که دختران کم سن و سال با حجاب اسلامی در آنها شرکت میکردند. همین امر سبب شد تا ارتش احساس خطر کند!
4. حامل چهارم بخشنامه کمیسیون حقوقی تحصیلات تکمیلی آموزش عالی ترکیه بود که به تعطیلی مدارس امامان و خطیبان مساجد و مدارس حفظ قرآن حکم میکرد. این موضع منفی کمیسیون، خشم شدید ملت را از پی داشت.
5. موضع رئیس حزب جمهوری خواه خلق ترکیه نسبت به حزب عدالت و توسعه که از هیچ تهمتی دریغ نکرد و حزب عدالت و توسعه را ضدلائیک دانست . این اقدام هم به نفع حزب عدالت و توسعه تمام شد و مردم را به همدلی با آن وادار کرد.
اکثر مردم ترکیه فکر میکردند که اگر حزب جمهوری خواه خلق بر سر کار آید، آزادی مردم را محدودتر خواهد کرد. این فضاها، ملت را به بمبی آماده انفجار تبدیل کرد. پیش از انتخابات، حزب جمهوری خواه تظاهراتی را با مشارکت سه میلیون نفر که نظام لائیک را در خطر می دیدند ترتیب داد. برخی از شرکت کنندگان شعار «مرگ بر شریعت» را در این تظاهرات سردادند. بسیاری از مردم ترکیه این تظاهرات را نوعی سونامی بر ضد اسلام و مسلمانان دانستند که حزب مخالف راه اندازی کرده و راه دفاع از دین و پاسخ به این حرکت را رای دادن به حزب عدالت و توسعه دیدند. کسانی که به حزب عدالت و توسعه رای دادند، فکر می کردند که تشدید حملات به حزب عدالت و توسعه از سوی مخالفان دین ستیز و تلاش برای برکناری آن، به معنای دخالت در رای مردم است. این رفتار، خوشایند اکثریت ملت نبود. بسیاری از مردم ترکیه به دلایل دیگری به حزب عدالت و توسعه رای ندادند؛ مانند حجم بالای بدهی خارجی ، بیکاری، فقر، فساد اداری و سوء سیاست خارجی به ویژه رابطه با اسرائیل. اما انتخابات در فضایی عادی برگزار نشد؛ بلکه در برابر سونامی ای انجام شد که حزب مخالف علیه حزب عدالت و توسعه به راه انداخته بود.
گزینه های ملت ترکیه در برابر این تهدید چه میتوانست باشد؟ گزینه ها بسیار اندک بود که حزب سعادت هم یکی از این گزینه ها بود. اما حزب سعادت تنها 3 درصد آرا را به دست آورد، زیرا فرصت چندانی نداشت. در حالی که حزب عدالت و توسعه 34 درصد آرا را به دست آورد.
کسانی که معمولاً به حزب سعادت رای می دادند میترسیدند که اگر به حزب سعادت بدهند، آرائشان بیفایده و بی اثر باشد. از این رو به حزب عدالت و توسعه رای دادند. این، آن چیزی بود که در انتخابات اخیر اتفاق افتاد و من آن را نه با سیاستهای حزب عدالت و توسعه، بلکه با فضای استثنایی کشور در آستانه انتخابات، مرتبط می دانم.
* آیا معتقدید که رای دادن مردم ترکیه به حزب عدالت و توسعه کار درستی بود؟
* 50درصد تصمیمات ملت ترکیه درست است، زیرا گزینه دیگری را فراروی خود نمی بیند و 50 درصد خطا است؛ زیرا این ملت که میخواهد در برابر یک سونامی از خود دفاع کند، از این نکته غافل است که مسئول اصلی به راه افتادن این سونامی، خود حزب عدالت و توسعه است. حزب عدالت و توسعه از زمان به قدرت رسیدن در سال 2002 عبای دینی را از روی شانه خود افکنده است. رهبران حزب این را علنی می گویند و اِبا نمی کنند. زیرا پس از ممنوعیت تدریس قرآن و بسته شدن مدارس امامان و خطیبان و تحقق شرایط پیوستن به اتحادیه اروپایی، قانونی را که به موجب آن زنا جرم شمرده میشد، لغو کردند. دولت حزب عدالت و توسعه آیات قرآن را در مدارس دولتی تغییر داد؛ عبارت «غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین» سوره فاتحه الکتاب را در ترجمه ترکی حذف کرد؛ یعنی اصلاً این بخش از آیه را ترجمه نکردند تا یهودیان (المغضوب علیهم) و مسیحیان (الضالین) غضب نکنند. حزب عدالت و توسعه، به روابط خود با اروپا و آمریکا اهتمامی تام دارد. آنان گفته اند که اتحادیه اسلامی، غیر ممکن است و جهت ترکیه باید به سوی اروپا باشد. دولت اردوغان از پنج سال پیش این حرف را مکرر بیان می کند. نسل جدید چگونه باید سر برآورد؟ تبلیغات و روزنامهها، افکار ملت را مسموم می کنند. خلاصه این که رای ملت ترکیه به حزب عدالت و توسعه،رای از سر بغض ]حزب مخالف [بود و نه از سر حب این حزب. آنان از لائیکهای افراطی نفرت دارند.
* شما گفته اید که پیروزی حزب عدالت و توسعه برای آن بود که رقیبش حزب لائیک تندرویی بوده است و رای دادن مردم ترک به آن از سر بغض رقیب بوده، ولی حزب شما در این میان چه کاره است؟ چرا حزب سعادت نتوانست بیش از 2/5 درصد آرا را به دست آورد؟ آیا گفتمان سیاسی حزب سعادت، زبانی پیچیده دارد که مردم عادی از درک آن در میمانند، چون شما بر تاثیر سیاستهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بر اقتصاد ترکیه تمرکز داشتید و این مباحث آیا برای مردم عادی قابل درک نبود؟
* فکر نمیکنم که گفتمان حزب سعادت پیچیده بوده باشد. معتقدم که ترکها گفتمان و اندیشه های حزب سعادت را درک کرده بودند. بسیاری از ترکها با ما همدل بودند و برنامه سیاسی ما را بهتر و مناسبتر می دانستند. اما سونامی ای که در آستانه انتخابات به راه افتاد، به حدی بزرگ بود که قدرت انتخاب هر حزبی - جز حزب عدالت و توسعه- را از آنها گرفت. آنان میترسیدند که حزب جمهوری خواه لائیک روی کار بیاید. این نخستین بار نیست که ترکها با این منطق رای می دهند، پیش از سی سال پیش؛ پیش از کودتای نظامی 1980 م حزب راستگرایی به نام حزب عدالت وجود داشت. ما در حزب اسلامی سلامت ملی، ضد این حزب بودیم. ما تلاش می کردیم خطرات سیاستهای این حزب را برای مردم شرح دهیم؛ اما دستهایی غربی که منافعی در ترکیه داشتند، برای تامین منافع خود در امور ما دخالت کردند و با این که بسیاری از ترکها سیاستهای حزب سلامت ملی را قبول داشتند، اکثریت به حزب راستگرایی عدالت رای دادند، زیرا از رقیب چپ گرای افراطی اش هراس داشتند.
ما در آن زمان- در حزب سلامت ملی- حرفمان این بود که فرق میان حزب چپ گرای کمونیست و حزب راستگرا در این است که روش کمونیستها، انجام عمل جراحی بدون ماده بیهوش کننده است، در حالی که حزب راستگرا قبل از انجام جراحی، بیهوش میکند و شما چیزی را احساس نمی کنید و پس از این که ماده بیهوش بی اثر شد، احساس میکنید که زیان روش راستگرایان بیشتر از چپگرایان است. در آن انتخابات حزب سلامت ملی، شکست خورد ولی ناامید نشد و ما به میدان برگشتیم و با حزب فضیلت در انتخابات 1997 پیروز شدیم و دولت تشکیل دادیم. اکنون همان بازی تکرار میشود. اما ما امید داریم که در آینده همان پیروزی گذشته ما تکرار شود و بار دیگر در انتخابات پیروز شویم.
* اردوغان یکی از شاگردان مدرسه حزب رفاه بود و از آن خارج شد و همراه با عبدالله گل حزب عدالت و توسعه را تشکیل داد. آیا فکر میکنید او از مدرسه شما گریخته است؟ آیا فکر میکنید او پیروز شده و یا شکست خورده است؟
* بله اردوغان، شاگرد رفوزه ای است که از در پشتی مدرسه فرار کرده است. او به مدرسه من آمد، ولی به درس خوب گوش نداد. او در مدارس دینی تحصیل کرده است. اما کارهایش این را نشان نمی دهد. او معتقد است که تمدن مسلمانان، رقیب تمدن غرب نیست، در حالی که پیامبر، محمد(ص) میگوید: الاسلام یعلو و لایعلی؛ اسلام برتر است و چیزی فراتر از آن نیست. آیا کسی که دانشی دارد، حرف او را می زند؟ اردوغان به اتحادیه اروپایی نزدیکی می جوید و هرچه را که از او میخواهند انجام می دهد و در عین حال میگوید تشکیل اتحادیه اسلامی ناممکن است. آیا این سخن معقول است؟ آیا ما باید اسلام را در خدمت منافع صهیونیسم در آوریم؟
به نظر می رسد نقصهایی درباره ماهیت رابطه شما و اردوغان وجود دارد و تفاوت سیاستهای حزب سعادت و حزب عدالت و توسعه چندان شناخته شده نیست. تا چندی پیش گفته میشد که تجربه حزب عدالت و توسعه، تکمیل تجربه دولت اسلام گرای شما است که در چارچوب حزب رفاه در سال 1997 روی کار آمد.
حزب عدالت و توسعه راه ما را ادامه نداد. تا اکنون هم نشان نداده اند که درک درستی از آنچه اتفاق می افتد دارند. پیامبر اسلام (ص) گفته از فراست و زیرکی مومن برحذر باشید. حزب عدالت و توسعه باید فراست و زیرکی داشته باشد. اسلام دین عقل و فهم و آگاهی است. پس باید فهم درستی از اسلام داشته باشیم. من معتقدم دو نقص بزرگ در همه دانشکده های فقهی و شرعی موجود در جهان اسلام وجود دارد: یکی نبود دانشکده ای ویژه چگونگی اجرای شریعت متناسب با عصر و زمانه و دیگر نبود دانشکده ای ویژه فهم درست اسلام. انسان مسلمان باید اسلام را به خوبی درک کند. قرآن میگوید با یهود و نصاری دوستی برقرار نکنید. اینکه کسی پیش یهودیان می رود و با آن رابطه دوستی برقرار میکند، چگونه میتواند مسلمان درست کرداری باشد؟ مشکل آگاهی در همه جهان اسلام وجود دارد.
* چه انگیزه هایی سبب شد تا اردوغان از حزب رفاه منشعب شود و حزبی را در رقابت با شما تشکیل دهد ؟
* اردوغان حزب عدالت و توسعه را به ابتکار خود تاسیس نکرد، دستور داشت. چرا اردوغان در این پروژه، بازی خورده است؟ چون در برابر مقام و مال و ریاست، ضعیف است.
* رابطه شما با اردوغان چگونه است؟ آیا با هم تماس دارید؟
* خوب است. گاه تلفن می زند و از سلامتی ام میپرسد..این مهم نیست. چطوری و حالت چه طور است، مهم نیست،بازگشت به آگاهی اسلامی حقیقی مهم است.
* بنابراین شما از سیاستهای آقای اردوغان راضی نیستید؟
* من از کردار و رفتار او و مسیری که در آن حرکت میکند، راضی نیستم. ما از او گله داریم، زیرا ملت ترک را به سوی مشکلات بزرگ سوق می دهد. ما از وابستگی او به صهیونیستها و مشارکت او با آنان در برخی برنامهها ناراضی هستیم. چرا طیب اردوغان نظامیان ترکیه را در چارچوب نیروهای سازمان ملل متحد به لبنان میفرستد تا حزب الله را خلع سلاح کنند؟
* چرا با ایشان در این زمینهها گفت و گو نمیکنید؟
* وقتی خدا عقل را از آدم بگیرد. نصیحت کارساز نیست. ما خیلی نصیحت کردیم ولی چه فایده.
* ده سال از سقوط دولت حزب رفاه به رهبری شما میگذرد. آیا علل و انگیزههای ارتش را در ساقط کردن دولت خود، مورد بازنگری قرار داده اید؟
* علت آن روشن است. صهیونیسم جهانی، در سقوط ما دست داشته است. صهیونیستها آرزوی تاسیس دولت خیالی از نیل تا فرات را دارند. جنگ جهانی اول به خاطر برپایی دولت بزرگ اسرائیل از نیل تا فرات درگرفت. نیروهای صهیونیستی میخواهند برای تاسیس چنین دولتی، استانبول را تحت استیلای خود درآورند.
اگر بر استانبول مستولی شوند، آغاز تاسیس چنین دولتی رقم خواهد خورد. چه اتفاقی افتاده است؟ 600 کشتی جنگی و 600 هزار سرباز آوردند و شکست خوردند. اما تاسیس دولت یهود بین نیل و فرات از باورهای اساسی آنان است. آنان از این ایده دست بر نخواهند داشت.
80 سال است که صهیونیستها کوشیده اند تا ترکها را از دینشان دور کنند و تحت محاصره اقتصادی قرار دهند. سال 1990 چه اتفاق افتاد؟ کمونیسم فروپاشید و ایالات متحده آمریکا که تنها قدرت بزرگ جهانی بود. تحت نفوذ صهیونیستها درآمد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آرزوی صهیونیستها که تشکیل کشوری از نیل تا فرات بود بار دیگر احیا شد. چه کردند؟ در یکی از جلسات سران ناتو درسال 1990 مارگارت تاچر گفت: ما ناتو را برای رویارویی با شوروی تاسیس کردیم. اکنون شوروی از بین رفته است. آیا باید ناتو را از بین ببریم؟ از آن رو که اندیشه ای که دشمن ندارد نمیتواند زنده بماند، باید دشمن جدیدی به جای اتحاد شوروی درست میکردند. تاچر گفت: دشمن فعلی، اسلام است. در چنین شرایطی حزب رفاه در ترکیه ظهور یافت. برژینسکی درباره حزب رفاه گفته بود: تا زمانی که حزب رفاه در ترکیه قدرت را به دست دارد، ما نمی توانیم اهدافمان را به پیش ببریم. باید حزب رفاه را منحل کرد. اما چگونه حزب رفاه را ساقط کردند؟ وزارت خارجه آمریکا نمیخواهد که ارتش ترکیه به جای دولت انتخابی، قدرت را در دست گیرد. پس باید راه دیگری را بر میگزیدند. آنان به حزب دیگری که با ما ائتلاف کرده بود روی آوردند؛ یعنی حزب راه راست خانم تانسوچیللر. آمریکایی ها پنجاه نماینده این حزب را تهدید کردند که اگر در تشکیل دولت ائتلافی با حزب رفاه همکاری کنند، ارتش ترکیه دست به کودتا خواهد زد، همان گونه که در سال 1980 علیه دولت کنعان اورن کودتا کرده بود. خانم چیللر که شریک ما در دولت بود نزد من آمد و گفت: پنجاه تن از نمایندگان حزب ما از ائتلاف با شما جانبداری نمی کنند. ما اکنون در بن بست قرار گرفته ایم و باید انتخابات زود هنگام برگزار کنیم و پس از انتخابات می توانیم دوباره برای تشکیل دولت ائتلافی برنامه ریزی کنیم. ما با چیللر توافق کرده بودیم که اگر به هر دلیلی به بن بست برخوردیم و مجبور به برگزاری انتخابات زود هنگام شدیم، نخست وزیر را عوض کنیم؛ یعنی من کنار بروم و او نخست وزیر شود. ما در پارلمان با اکثریت قاطع 251 نماینده به انتخابات زود هنگام رای مثبت دادیم. اما آنچه که پس از این اتفاق افتاد، با اصول دموکراسی ناسازگار بود. ما 291 نماینده داشتیم، اما در این بحران، حق تشکیل دولت، به مسعود ایلماز که حزبش در پارلمان در اقلیت بود، داده شد.
* چرا فکر میکنید که صهیونیستها از شما نفرت داشته اند؟ شما چه کاری کردید که آنان را آزرده کرد؟
* ما در مدتی که در حکومت بودیم،سه کار مهم انجام دادیم. نخست این که از سایه صندوق بین المللی پول بیرون آمدیم و به آنها گفتیم نمیخواهیم برنامه های اقتصادی ایشان را اجرا کنیم. دوم این که بودجه ای ریختیم که دخل و خرج دولت را متعادل میکرد و چنین چیزی پیش از ما اصلا انجام نشده بود. سوم اینکه اتحادیه هشت کشور اسلامی D8 را تاسیس کردیم که متشکل بود از ترکیه، پاکستان، اندونزی، مصر، نیجریه، مالزی، بنگلادش و ایران. هدف ما تغییر آرایش نظام بین المللی بود که قدرتهایی بر آن مسلط بودند که در میانشان حتی یک کشور اسلامی هم وجود نداشت. تاسیس اتحادیه 8 کشور اسلامی، هسته و آغاز پایه ریزی رای و نظر جهان اسلام در امور بین المللی برای داشتن جامعه جهانی عادلانه تر بود. این اقدام به مذاق بسیاری از قدرتهای جهانی و صهیونیستها خوش نیامد. من همواره به ترکها می گویم: چرا شما قبل از صهیونیستها مرا درک نمیکنید؟ صهیونیستها تاثیرات احتمال اتحادیه 8 کشور مسلمان را درک کردند و درصدد مقابله با آن برآمدند. اما در جهان اسلام، نتایج شگرفی که می توانست بر تاسیس این اتحادیه مترتب شود، به درستی فهمیده نشد.
* پس از سقوط دولت، چه احساسی داشتید؟ آیا فکر میکردید به شما خیانت شده است؟
* طبعاً احساس میکردیم به ما خیانت شده است. اما ما به اهمیت کار خود اطمینان داریم. برخی از تجار بزرگ با ما در افتادند. زیرا ما در بودجه ریزی خود میخواستیم عدالت را رعایت کنیم. تجار بزرگ پولشان را در بانکها می گذاشتند و بهره های بالا می گرفتند و از معافیتهای مختلف برخوردار بودند که دهها میلیارد دلار هزینه بر دوش دولت می گذاشت. ما ده میلیارد دلار از محل مالیات از تجار گرفتیم و به نیاز طبقات کم درآمد اختصاص دادیم و این کار خوشایند خیلی ها نبود.
* گفته میشود در سایه دولت حزب عدالت و توسعه قدرت ارتش کاهش یافته است. آیا شما به این گفته موافقید؟
* خیر، ارتش ضعیف نیست. ارتش هنوز هم قدرتمندترین نهاد در ترکیه است.
منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 256، خرداد ۱۳۸۸/۰۳/۰۰
گفت و گو شونده : نجم الدین اربکان
نظر شما