موضوع : پژوهش | مقاله

ساختار ارتباطی - رسانه ای واقعیت و پیشرفت


1. واقعیت یعنی آنچه واقع می شود و آنچه واقع می شود در زمان و مکان واقع می شود پس وقوع دارای یک ظرف زمانی و مکانی است که یکی اصلی و دیگری اعتباری است زمان اصلی است و مکان اعتباری پس تبیین واقعیت دارای چارچوب یاد شده می باشد.

2. واقعیت محصور در زمان اصلی و مکان اعتباری، سخت صیرورتی و در حال شدن و این صیرورت در کنار حقیقت مطلق است اگر حقیقت تنزل و تقلیل به واقعیت داده شود و نسبی بودن واقعیت به حقیقت سرایت کند پس نهیلیسم رخ می نماید و اگر واقعیت به حقیقت ارتقاء داده شود، رکود و تحجر بوجود می آید چرا که اطلاق حقیقت به واقعیت سرایت داده می شود.

3. آنهایی که حقیقت را به واقعیت تقلیل داده اند به وسیله زبان و نظام نشانه شناختی این تقلیل را روا دانسته اند و حقیقت را با زبان و نشانه ترکیب کرده اند و زبان و نشانه بشدت نسبی است پس حقیقت معنون نیز نسبی است و این نقطه برخورد دین با نظام های نشانه شناختی مثل زبان و هنر و فرهنگ است چرا که نظام های نشانه شناختی حقیقت را نسبی می کنند در نتیجه شرک و گناه را روا می سازند (مثل سوفسطائیان و پسامدرنیسم).

4. آنهایی که واقعیت را به حقیقت ارتقاء می دهند برای سرایت تقدس و اطلاق حقیقت آن به واقعیت است و این به وسیله گروه های اجتماعی و سیاسی رخ می دهد مثل اشراف که برای مطلق ساختن خود به دنبال ساختن معارف مطلق گرا می باشند که در این معارف واقعیت بر حقیقت ارتقاء می دهند مثل زیباشناسی مادی را ارتقاء به زیباشناسی حقیقی می دهند تا زمینه لذت طلبی و گناه را بوجود آورند و گناه خود را عبادت و معنویت قرار دهند (مثل عرفان های شرقی آسیائی در سکس مقدس و برخی نحله های تصوف ایرانی).

5. تقلیل و ارتقاء در دو بعد واقعیت و حقیقت یک نوع انشقاق در تاریخ اندیشه بشری و دین بوجود آورده است که دو وجه اندیشه های فلسفی نیز تشکیل می دهد آنچه در این میان اصل است این است که حقیقت که مطلق است و قید و حدی ندارد که بتوان درباره آن سخن گفت ولی آنچه مهم است واقعیت است که درباره ساختار یافتن آن در زمان و مکان، زیاد بحث کرده اند.

6. در تمدن جدید غرب، جامعه جای اصلی را دارد چرا که جامعه جای کلیسا را گرفته است و چرا که مسیحیت سازمان محور است و بعد از سکولاریزه شدن اروپای مسیحی، جامعه جای کلیسا گرفت چرا که کلیسا یک سازمان خدا محور است ولی جامعه یک مفهوم سازمانی بدون خدا است که نام سوسیالیسم بر خود گرفت که بجای ارزش های خدایی و حقیقی، ارزش های اجتماعی نشست که جامعه مدنی نام گرفت و جدائی دین از جامعه رخ داد.

7. چون جامعه در محور جهان پدیداری تمدن غربی واقع شد پس واقعیت نیز تابعی از این محوریت قرار می گیرد پس ساختار زمانی و مکانی واقعیت را جامعه تشکیل می دهد. و واقعیت، ساختار اجتماعی پیدا می کند پس گروه های اجتماعی زمان و مکان و فضای واقعیت را تشکیل می دهند و جامعه شناسی، علم محوری تمدن جدید غرب قرار می گیرد و مهم ترین حوزه جامعه شناسی یعنی جامعه شناسی معرفت به بررسی ساختار زمانی - مکانی اجتماعی می پردازد.

8. پیشرفت تمدن غربی براساس این ساختار زمانی - مکانی اجتماعی واقعیت، ترسیم می شود پس یک حوزه های زندگی انسانی با توجه به جامعه شناسی بررسی می شود و تمامی حوزه های دانش تمدنی نیز براساس پیشرفت و توسعه، جهت دهی می شوند. (مثل جامعه شناسی صنعت، جامعه شناسی علم، جامعه شناسی شهر، جامعه شناسی تکنولوژی و...) پس زندگی و دانش با هم در یک جهت سوق داده می شوند که پیشرفت غربی را شکل می دهند.

9. با رسیدن به پیشرفت، ساختار زندگی غربی، عوض شد و جای ساختار اجتماعی، ساختار ارتباطی و رسانه ای قرار گرفت و ساختار زمانی مکانی واقعیت تشکیل می دهد. شناخت این ساختار راه آینده و پیشرفت را به ما نشان می دهد. چرا که این دانش با سازمان بخشی به واقعیت و معرفت، راه آینده را ترسیم می کند (مثل ارتباط شناسی علم ارتباط شناسی فلسفه، ارتباط شناسی دین، ارتباط شناسی صنعت و...).

10. ایجاد واقعیت جدیدی با این ارتباطات و رسانه رخ می دهد یعنی واقعیت ها مشروط به ارتباطات و رسانه می شوند همان گونه که در دوران قبلی مشروطه به گروه های اجتماعی و نقش ها بودند. پس واقعیت هویت و ماهیت ارتباطی - رسانه ای، پیدا می کند. و اینجاست که جهان زیست ما بوسیله واقعیت های ارتباطی - رسانه ای شکل و تشکل پیدا می کنند و راه ارتباط با واقعیت، علم و دانش ارتباطات و رسانه شناسی می باشد.

11. واقعیت های ارتباطی - رسانه ای، واقعیت های سیال و صیرورتی می باشند چرا که هیچ تعینی به خود نمی پذیرند (برعکس گروه و نقش) پس واقعیت های ارتباطی - رسانه ای، واقعیت های نرم است که می توان آنها را با روش های سیال و صیرورتی بررسی کرد و هر روز بایستی به دنبال یافتن روش هایی بود که بتواند واقعیت های جدید، تحلیل و دریابند چرا که این واقعیت ها بشدت در حال تفسیرند و شکل های متفاوت و متنوع پیدا می کنند که آنها را غیرقابل مشاهده و غیرمحسوس می کند. چرا که مرز واقعیت و خیال گم شده است. که به وسیله پردازش های بسیار گسترده و متنوع بوجود می آید.

12. سیالیت واقعیت ارتباطی - رسانه ای را فقط می توان با نظریه های بسیار کلان دریافت چرا که نظریه های کلان می تواند حدود این عدم تعیین را دریابد نظریه های کلان مذکور براساس مکان یابی و جغرافیا شکل و تشکل نمی یابد بلکه براساس تنوع زمانی شکل می پذیرند و تضاد و تلائم ما براساس زمان شکل می گیرند پس نظریه های کلان بایستی براساس زمان ها شکل بگیرند. اگر نظریه های کلان زمانی تولید نشوند دچار رادیکالیسم و مبارزه های خشونت آمیز به وجود می آیند که این رادیکالیسم و خشونت بوسیله جنگ های نرم شکننده می شود و بحران، جامعه را طی خواهد کرد.

 

منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 272، بهمن ۱۳۸۸/۱۱/۰۰
نویسنده : ابراهیم فیاض
 

نظر شما