انسان انگاری یا زمینه سازی ادراکی (آمادگی ادراکی)؛کاوشی در ادراکات کودکان از خداوند
موضوع : پژوهش | مقاله

انسان انگاری یا زمینه سازی ادراکی (آمادگی ادراکی)؛کاوشی در ادراکات کودکان از خداوند

انسان انگاری یا زمینه سازی ادراکی (آمادگی ادراکی) کاوشی در ادراکات کودکان از خداوند
جاستین برت . ربکا ای ریچرت ترجمه: سید محمد  (مهیار) موسوی
مقدمه
در گذشته، رشد مفاهیم خدا در شناخت انسان به روشی انسان انگارانه توضیح داده شده است. به عبارت دیگر، کودکان، خداوند را ابرانسانی بزرگ می‌دانند که در آسمان ها زندگی می کند. تحقیقات تجربی اخیر در باب رشد این مفاهیم ممکن است فرضیه دیگری را مطرح سازد. در این مقاله، مروری بر این تحقیق داریم و «فرضیه آمادگی ادراکی» را مطرح می‌کنیم. باید دانست بر اساس این فرضیه، کودکان می توانند از نظر شناختی، برخی صفات خداوند را به روشی غیر انسان گرایانه درک کنند.
از نظر علما و پژوهندگان دین، وسیله ای که کودکان با کمک آن، مفاهیم خدا را کسب و از آنها استفاده می کنند، آشکار است. همان‌طور که درباره افراد دیگر صادق است، کودکانی که در خانواده‌های مذهبی رشد پیدا می‌کنند، رفتار خدا را در رمانها، داستان ها و گاهی اوقات در موقعیت‌های فردی به آسانی استنباط، تفسیر و پیش‌بینی می‌کنند، اما این روانی و شیوایی مذهبی از کجا ریشه می‌گیرد؟

در بیش از یک سده مطالعه علمی دین به ویژه در عرصه روان شناسی دین، انسان انگاری، توضیحی تکراری برای ریشه های دین و نوعی سهولت است که تمام گروه های سنی با آن، مفاهیم خداوند را کسب می کنند. به عبارت دیگر، مفاهیم خدا برابر با بازنمایی حالت انسانی و نسبت دادن آن به «خداوند) یا خدایان هر دین مشخصی است. به طور ضمنی، کودکان، خداوند را به مانند انسان تصور می کنند. بنابراین، مشکل اصلی روان شناس رشد، توضیح دادن این مسئله است که کودکان، انسان را چگونه تصور می کنند. در تلاش برای فهم این موضوع که کودکان، انسانها را چگونه تصور می کنند، در سی سال گذشته به ویژه به دلیل پیشرفت های اخیر در حوزه های رشد شناختی و علوم شناختی، بینش های شگرفی شکل گرفته است. البته تحقیقات اخیر در این باره به جای آن که به جزئیات تکمیل فرضیه انسان انگاری کمک کنند، این فرضیه را که کودکان در ابتدا، مفاهیم دقیق انسان را شکل می دهند و سپس از آنها برای تجسم خداوند (و موجودات دیگر کمک می گیرند، زیر سؤال می برند.

در مقابل فرضیه انسان انگاری، استدلال ما بر این است که همان ساختارهای ذهنی در حال رشد در کودکان هنگام قضاوت درباره خداوند، به طور خاص برای بازنمایی انسان ها به کار گرفته نمی شوند و در واقع، فراگیری و به کارگیری بسیاری از خصوصیات مربوط به مفاهیم خداوند را در یکتاپرستی ابراهیمی تسهیل می کنند. در مقاله حاضر، فرضیه جایگزین را «فرضیه آمادگی » می‌نامیم. به ویژه پس از توضیح فرضیه آمادگی و فرضیه انسان انگاری، به ترتیب، تحقیقات اخیر با موضوع چگونگی درک کودکان از قدرت خلاق انسان پیدا در مقابل خداوند، توانایی‌های ذهنی انسان در مقابل خداوند و فناپذیری انسان و در مقابل خداوند را بررسی خواهیم کرد. در هر سه گروه، از داده ها چنین بر می آید که تا به حال، فرضیه انسان انگاری را به چالش کشیده و فرضیه آمادگی را تأیید کرده اند. در پایان، بحث را با توضیحات مختصری درباره مفاهیم فرضیه * آمادگی برای آموزش دینی جمع‌بندی خواهیم کرد.

نظر شما