مهدویت و مدینه فاضله (3)
نزاع یاد شده، در میان متکلّمان و اندیشه وران، در طول تاریخ پردامنه تفکر اسلامی نیز، همواره، در جریان بوده و هست. در این میان، تفوق انقلاب اسلامی و باورهای امام راحل، باعث شد که بسیاری از متفکران اسلامی، بدون یادآوری آن نزاع، بر این باور اتفاق کنند که دین و تعالیم آن، علاوه بر راههای آسمان، راههای زمین را نیز بر ما مکشوف ساخته است و دوباره التیامی میان وجهه آخرتیِ دین و چهره دنیوی آن برقرار کردند که بارزترین وجه آن، در جدایی ندیدن میان دین و سیاست تجلّی یافت و مصادیق کم رنگ تری نیز، در ابعاد مختلف ظهور کرد. کم کم، متفکران مذهبی ما، به علم اقتصاد، سیاست، مدیریت، جامعه شناسی، روان شناسی و به طور کلی، تمام علومی که به کار و بار این جهان می آیند توجه جدّی کردند و عناوینی چون: اقتصاد اسلامی، حکومت اسلامی، مدیریت و جامعه شناسی و روان شناسی اسلامی، مقوله هایی درخور تأمل گردید. کوششهایی که در راه کشف و ضبط دیدگاههای مذهبی در موارد مزبور انجام شده، همگی، حکایت از این داشت که ما مذهب را از جدول برنامه ریزی زندگی دنیوی کنار نگذاشته ایم و دین را که مدتها بر طاقچه آخرت خاک خورده بود و جز در مراسم تدفین و به خاک سپاری، یادی از آن در میان نمی آمد، امروز در هر صحنه ای حاضر می بینیم و با کنجکاوی و تفاخر از نظارت همیشگی و همه جانبه آن، بر شؤون مختلف حیات انسانی سخن می رانیم. شاید مهم ترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران نیز، در همین باشد. اگر خواسته باشیم، ماهیت و ثمره مهم انقلاب را بازگوییم، لزوماً باید به این نکته اشاره کنیم; یعنی، جابه جایی نقش دین در جدول افکار و اندیشه های ما. تا دیروز، دین در آن سوی مرزهای زندگی،حکومت و سلطه داشت و امروز در باور ما، سایه خویش را بر تمام شؤون حیات گسترده است. همان طور که مشاهده می کنید، رویکرد ما به دین، دقیقاً عکس رویکردی است که غربیان نسبت به دین داشتند. آنان، دین را ازصحنه خارج کردند و ما آن را وارد کردیم. آنان از مناصب و پستهای مذهب کاستند و ما بر آن افزودیم. آنان از مذهب خود رابی نیاز دیدند و ما غنای خویش را در مذهب جُستیم.
نگرش یاد شده، دستاورد و موهبت گرانمایه ای برای ما محسوب می گشت، لیکن به همان میزان نیز، مشکلات را نیز پیش روی ما نهاد. یکی از آن مشکلات چنین است: غربیان می گویند: تمدن غرب، محصول نگرش و رویکرد جدید انسان غربی به مسائل این جهانی است. رویکردی درست در مقابل دیدگاه انسان متعصب قرون وسطی.
اگر غرب به این درجه از پیشرفت و تمدن رسیده است، به دلیل این است که توانسته مذهب را از صحنه تصمیمات این جهانی خارج سازد و ارزشها و باورهای جدیدی را در بدنه اجتماع تزریق کند، تا فراهم کننده زمینه توسعه و پیشرفت باشد. کنار گذاشتن قواعد اخلاقی، توسعه تفکّر عقلانیت و فردگرایی محض، نفی تقدیر و سرنوشت محتوم از زندگی بشر، توجه به دنیا و آرمان شهر دنیاوی به معنای کامل آن، تزریق ارزشهایی چون آزادیهای گوناگون انسانی، فزون طلبی مطلق، رقابت و برتری جویی و... همگی چارچوبهای جدیدی برای زندگی انسان و بهینه کردن شرایط زیست دنیوی او بودند که به اعتقاد آنان، به هیچ عنوان با قالبهای مذهبی توافق و هماهنگی نداشتند. بنابراین، برخورد انسان غربی با مذهب به دو گونه بود. یا مذهب را به کلی از صحنه زندگی خارج کرد و میعادگاه خود با آن را، حداکثر، به درون کلیساها و کنیسه ها و به ساعاتی چند از روزهای یکشنبه محدود کرد و یا آن مذهب را با ارزشهای جدید رنگ آمیزی کرد و به تعبیر ساده، به آن چهره ای این جهانی بخشید.
در رابطه با نحوه برخورد اوّل، دکتر سید حسین نصر، می نویسد:
(غرب، ازقرن هفدهم، و حتی پیش از آن، از رنسانس به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردمش و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمره ایشان سیر کرده است. و در نتیجه، امروزه در غرب کسان زیادی هستند که گرچه میراث داران مسیحیت و یهودیت اند، دیگر به معنای دقیق مسیحی یا یهودی نیستند... [و ما امروز] بدون درک کردن نقش دین و نیز به محاق افتادن آن در غرب، در همه مراحل تکوین و تولد و رشد و گسترش دنیای متجدد در اروپا و آمریکا و سپس سرزمینهای دیگر، هرگز قادر [نخواهیم بود که دنیای متجدد را بفهمیم]50.)
همین نویسنده در جای دیگر چنین می گوید:
(از رنسانس تا به امروز، مسیحیت و نیز تا حدودی یهودیت در غرب، به نحوی بی امان با ایدئولوژیها، فلسفه ها، نهادها و کردارهایی که ماهیتاً غیردینی و دنیاگرایانه بوده و به چند و چون در اقتدار دینی و به واقع در اصل اعتبار و مشروعیت آن بر می آمده اند،مبارزه کرده است. شکل چالشهایی که با دین می شده از نظریات سیاسی مبتنی بر فکر اصالت دنیا و جدایی دین و دنیا از یکدیگر، تا انکار بنیاد دینی اخلاق و انکار فلسفیِ واقعیت خداوند و واقعیت حیات اخروی یا وحی و متون مقدس، متفاوت و متغیر بوده است51.)
رویکرد دوّم را نیز در هماهنگی و سازگاری اخلاق پروتستانیزم و روحیه جدید تمدن غرب باز می یابیم. البته آنچه مسلم است، زمینی کردن مذهب، فواید بسیاری برای غربیان در برداشت،امّا در مقابل، مذهب را از درون خالی کرد و هدف اصلی آن را به دست فراموشی سپرد و مهم تر از آن، این که مذهب را نه به عنوان یک اصل و هدف، بلکه به عنوان یک وسیله و آلت، مورد سوء استفاده قرار داد.
و امروز ما، با این مشکل بزرگ، رو به روییم. سخن ما این است: اگر مذهب از درون و در طرح اصلی و ابتدایی آن نقشه ای برای این جهان خاکی انسان ترسیم نکرده باشد، نمی توان آن را با رنگ آمیزی دروغین، در امور این جهان دخالت داد. اگر چنین کنیم، در واقع، آن را از درون و محتوا تهی ساخته ایم و آنچه خود خواسته ایم بر آن تحمیل ساخته ایم.
آیا به راستی چنین است؟ آیا مذهب به هیچ وجه در کار و بار این جهان انسان دخالتی نمی کند؟
آیا مذهب، راههای آسمان را فقط بر ما گشوده است؟
آیا افسار زندگی را بر دوش خود انسان افکنده است؟ آیا طرحی و چارچوبی برای زیست دنیوی انسان ارائه نکرده است؟
جواب روشن ما به این پرسشها، روشن است: ما در چارچوب تعالیم قویم اسلام آموخته ایم که میان این جهان و سرای باقی جدایی نبینیم. حساب دنیا و آخرت را از یکدیگر جدا نسازیم و تکالیف این دو را با یکدیگر مورد بررسی قرار دهیم. در میان متون دینی، مواضع بسیاری می توان یافت که از پیوند احکام دنیا و آخرت یا به گونه ای روشن و یا در ظرف اشاره، سخن رفته است که با تبیین آن موارد، می توان به تحلیلی واقع بینانه و در عین حال دینی، نسبت به مسائل این جهان انسان، دست یافت. تعداد این موارد، فراوان است.
در این مجال، موقعیّت را مغتنم شمرده، تنها، با تحلیل دیدگاههای پیشوایان دین، در خصوص مسأله مدینه فاضله اسلامی به تحقیق سخنان بالا می پردازیم. با تحقیق در این معنی، خواهیم دانست که تصویر صاحبان آن مکتب از آرمان شهر دینی چگونه خواهد بود.
آیا تصویر آنان از این بهشت موعود، یک بهشت آسمانی است، یا یک بهشت زمینی و یا آمیخته ای از این دو.
آیا آن مدینه موعود، در نگاه آنان خصلتهای دنیایی دارد و یا دارای ویژگیهای آسمانی است؟
به راستی آیا مذهب، نسبت به بهزیستی انسان در دنیا نیز نظری جدّی داشته است، یا خیر؟
بالأخره توسعه و پیشرفت در اندیشه دینی چه شاخصه ها و مشخصه هایی دارد؟
به این ترتیب، با بررسی خصوصیات مدینه فاضله از منظر بحثِ (مهدویت و ظهور امام زمان) می توانیم به یک باره دو موضوع را به بوته بررسی بگذاریم.
1. رویکرد مذهب نسبت به انسان و زندگی این جهانی او.
2. ویژگیهای توسعه اسلامی.
اکنون، با توجه به فرازهای گذشته، در این نوشتار، فرصتی فرا رسیده که هر چند مختصر، مروری به ویژگیهای مدینه فاضله اسلامی، که تحقق آن را پس از ظهور منجی عالم بشریت (عج) به ما وعده داده اند، داشته باشیم.
در این بررسی، توجه ما به مهم ترین و برجسته ترین آن خصوصیات است.
ویژگیهای مدینه فاضله، در عصر ظهور
1. مدینه عدل: عدالت، واژه ای غریب نیست، امّا حقیقتی قریب هم نیست. سده ها و هزاره های بسیاری است که بشر با این رؤیا روز و شب کرده، لیکن جز زور و اختناق و ظلم و بیداد، نصیبی نبرده است. هنوز آهنگ سنگینی ناله های کودکانی که به بیگاری کشیده شده اند، مادرانی که شوی خود را به بی عدالتی قربان داده اند و مردانی که به جبر کمر در برابر ظلم خم کرده اند در گوش تاریخ است. هنوز اشکهای ریزان و قلبهای داغدیده، هراسهای قالب تهی کُن و نفسهای در سینه حبس، ضجه های دردناک و دردهای بی تاوان، زخمهای بی مرهم و ناامیدیهای بی پایان، نگاه های خسته و بی سو، دستهای لرزان و بی رمق، لبهای خشک و چروکیده، بدنهای رنجور و زجر کشیده، انسان سراپا ظلم و بیداد دیده، هنوز این همه در خاطره تاریخ زنده است و اگر تاریخ با یادبود این حجم عظیم از نامردمی، هنوز پا بر جا ایستاده و قالب تهی نمی کند، به دلیل این است که می خواهد کسی را بیابد و تمام رنجهای مدفون درخویش را درگوش او نجوا کند.
دیدیم و مکرر شنیده ایم که در طول تاریخ، انسانهای بسیاری با اندیشه عدالت و فریاد دادخواهی انسانها، این حقیقت را زنده و جاودان ساخته اند، امّا تلاش عملی آن خیراندیشان و نیک خواهان در راه برقراری عدالت، در بیشتر موارد کم ثمر و یا بی ثمر و عدالت در معنای حقیقیِ آن، همچنان در رؤیا. چقدر سخت و دشوار است تعبیر نشدنِ این رؤیای شیرین. رؤیایی که تمامی اجزای وجود انسان در تمام تاریخ، با آن عجین شده و نگاه پرانتظار او در تعبیر آن خسته و کم سو گشته. بارها و بارها با زنگ حوادث مختلف، تپش قلبش فزونی یافته، اما زمانی که پلک از این خواب شیرین برداشته، جز سیاهی و تباهی مستکبران و ظالمان چیزی در پیش روی ندیده.
اما می دانیم، هر چه بر شماره اوراق تاریخ افزون گردد، از شماره انتظارمان خواهد کاست و این همان چراغ امیدی است که قرنها و قرنهاست در دل انسانها به عشق آمدن آن منجی، روشن و فروزان است. به عشق او، که نامش (عدل) است (السلام علی... العدل المشتهر) کلامش عدل است و راهش عدل. او که حکومتش حکومت عدالت است و این گم شده بشریت را در فرجام تاریخ بدو باز خواهد گرداند.
در خصوصیات قیام و حکومت امام زمان (ع)، هیچ ویژگی به اندازه (عدالت و قسط) روشنی و نما ندارد. آن قدر که در روایات بر ویژگی عدالت گستری آن مولی تأکید شده، برسایر مسائل چنین ابرامی نرفته است و این، نشان از برجستگی این مهم در سازمان مدینه فاضله اسلامی در دوران ظهور دارد.
دهها و بلکه صدها روایت در کتابهای مختلف روایی، بویژه، در کتاب منتخب الأثر و کمال الدین، شیخ صدوق، در مورد عدالت گستری آن حضرت وارد شده است. در بسیاری از این روایات، از آن امام همام، به عنوان مظهر و تجلی کامل عدالت یاد شده است. نام (عدل) که بر آن مولی نهاده اند در واقع ترجمان کامل رسالت اوست.
صاحب مکیال المکارم، در اثر شریف خود، در این رابطه چنین می نویسد:
(عدل، آشکارترین صفات نیک آن امام است. برای همین [آن بزرگوار] در دعای شبهای رمضان، (عدل) نامیده شده است:
(اللهم وصلّ علی ولی امرک القائم المؤمل والعدل المنتظر.)
خداوندا به ولی امر خود که قیام کننده و... و عدل مورد انتظار همه است درود فرست52.)
و در جای دیگر، همین عنوان را به گونه ای دیگر می یابیم:
(اول العدل و اخره53.)
(السلام علی القائم المنتظر والعدل المشتهر...54.)
در مدینه فاضله اسلامی و در بستر ظهور آن منجی نیز، همه جا سخن از عدالت و قسط است. سخن از لبریز شدن زمین از عدل و داد است. دامنه عدالت او، تا اقصی نقاط منازل و زوایای ناپیدای جامعه گسترده است، حتی عدالت و دادگری همچون گرما و سرما در درون خانه های مردمان نفوذ می کند و مأمن و مسکن وجود آنان را سامان می بخشد55. و در روایات ظهور،عدالت،چنان عطش برانگیز و سیری ناپذیر و فراموش ناشدنی ترسیم گردیده است که انسان را در این گمان می افکند که اصولاً، جهان برای رسیدن به این نقطه و فرجام، باقی مانده است و برنامه و تنظیم متعمّدانه الهی بر این است که آخرین سطور تاریخ، با برگهای دادخواهی به انجام رسد و خداوند چنان بر این مهم تأکید دارد که اگر حتی یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، او آن را چنان طولانی خواهد کرد56 تا آن رؤیای موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمیر آگاه تشنگان بکارد و جامعه بشری را با آن گمشده خویش رو به رو سازد، زمین را از عدل و قسط سیراب کند و آن قدر برباده عدالت بیفزاید که جان آدمیان از آن مدهوش گردد.
در سایه این عدالت، هیچ انسانی در قید بندگی و بردگی باقی نمی ماند57.
حقوق به یغما رفته انسانها به آنها باز می گردد58.
بندهای پیدا و ناپیدای بندگی از سروگردن انسانها باز می گردد و زمینه استثمار انسان از انسان به کلی برچیده می شود59.
کارگزاران ظلم و بیداد، مورد بازخواست قرار می گیرند. قاضیان وحاکمان کژرفتار از مسؤولیت خویش، عزل می شوند و زمین، از هرنوع خیانت و نادرستی پاک می گردد60.
گردنکشان و مستکبران درهم کوبیده می شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خویش کامیاب می گردند61. دیگر ناله هیچ مظلومی در گلو خفه نمی گردد، اشک و آه هیچ دلسوخته ای بلند نمی گردد، هیچ انسانی گرسنه سربر بالین نمی گذارد و هیچ محرومی با کینه و دغدغه ناامنی، روزگار سپری نمی کند.
و اینها افسانه نیست، بلکه به راستی تمام آن چیزی است که بر ما وعده داده اند
و ما را در انتظار آن به برترین عبادت فراخوانده اند که انتظار آمدن او، انتظار گامهای عدالت است.
2. مدینه رفاه: مدینه فاضله اسلامی، مدینه رفاه و آسایش همگانی است. رفاه و تنعّم بدان سان که دیگر نیازمند و صاحب حاجتی در سطح جامعه یافت نمی توان کرد. یک دلیل مهم بر این امر، توزیع عادلانه ثروتها و منابع است. در شهر عدالت، که حقوق انسانها محور توجه و برنامه ریزی است، بالطبع بذر این توجه، محصولی چون رفاه و برخورداری همگانی از مواهب الهی در پی خواهد داشت. هم در تعالیم دینی و هم در آموزه های علمی و تجربی بشر، به روشنی، به این واقعیت راه برده ایم که در صورتی جامعه از غنا و بهره مندی عمومی سرشار خواهد گشت که پیشاپیش از عدالت سیراب گردیده باشد و مشکل کشورها در حال حاضر و در قرون و اعصار متمادی، کمبود منابع و مواهب طبیعی بر گستره خاک نبوده، بلکه توزیع ناعادلانه آنها بوده است.
آنچه در روایات ظهور، در این خصوص آمده است، نشان می دهد که خواستها و آرزوهای مادی انسان، در جدول توجهات آرمان شهر اسلامی، نه تنها از یاد برده نشده، بلکه حتی در صدر توجه و عنایت قرار گرفته است و انسانها، به دلیل داشتن چنین خواستهایی، نه تنها مورد نکوهش قرار نگرفته اند، بلکه بر توجه خداوند در پاسخ به این خواهشها تأکید فراوان رفته است:
پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید:
(در امت من، مهدی قیام کند... و در زمان او، مردم به چنان نعمت و برخورداری و رفاه دست یابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند. [و این رفاه شامل تمامی انسانها خواهد بود چه] نیکوکار و چه بدکار. آسمان مکرر بر آنان ببارد [کنایه از وفور مواهب طبیعی] و زمین چیزی از روییدنیهای خود را پنهان نسازد62.)
در روایات دیگر سخن از کثرت مال63، وفور نعمتها، بارانهای پی درپی، سبکباری و رهایی از بارهای سنگین زندگی64، آسودگی از رنج طلب کردن و نیافتن، سخنی از ادای قرض تمامِ مقروضین و ادای دِین تمام صاحبان دین است، سخن از بی نیازی تمام انسانهاست و سخن از بذل و بخشش امام (ع) بر همگان است، به طوری که از طلب مال و بخشش دیگران بی نیاز گردند65. در آن جا سخن از عمران و آبادی تمامی عرصه خاک است، به گونه ای که چون آن حضرت قیام کند، همه خرابیها را آباد کند66، تمامی سطح زمین را از سرسبزی و نشاط و طراوت بپوشاند67، گنجها و معادن زمین، همگی مورد استخراج قرار گیرند و زمین، آنچه را که در درون مخفی داشته، برای رفاه و آسایش انسانها به دست او خواهد سپرد68.
3. مدینه امن و سلام: به اعتقاد روان شناسان، از مهم ترین نیازهای اساسی بشر که در هرم نیازهای وی جایگاه ویژه ای دارد، نیاز به امنیت است. البته این نیاز در ابعاد مختلفی تجلی می یابد، امنیت اخلاقی، امنیت اقتصادی، امنیت حقوقی، امنیت اجتماعی و خانوادگی و... آنچه از حجم زیادی از روایات ظهور بر می آید، نشان می دهد که مدینه فاضله اسلامی، شهر امن و سلام است، آن هم امنیت در معنای واقعی و در تمامی ابعاد آن.
در روایتی از امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه:
(وعد اللّه الذین امنوا منکم... لیستخلفنّهم فی الأرض... ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً.)
می فرماید:
(نزلت فی القائم و اصحابه69.)
یعنی وعده خداوند، مبنی بر اینکه وحشت و خوف مؤمنان را به امنیت و سلام تبدیل می کند، در زمان ظهور آن حضرت، معنی و مصداق کامل می یابد و انسانها در آن موعد شریف است که می توانند با قلبی آسوده و فارغ از هرگونه دغدغه اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و اجتماعی سر بر بالین آرامش بگذارند و زندگانی دنیا را دور از خطرهای دلهره آمیز همیشگی ببینند. بنابراین، گردنه های پرخطر و پرنشیبی که در زندگی هر انسان به واسطه روابط نادرست حاکم در اجتماع پدید می آید، در آرمان شهر اسلامی جایی و جایگاهی ندارد. این نیز سعادتی است زمینی در یک شهر آرمانی و آسمانی.
4. مدینه تربیت: پیش از این یادآور شدیم که تمدن غرب، اساس پیشرفت خویش را بر مبنای توجه به انسان پایه گذاری کرده و انسان محوری و انسان مداری، جزو نرم افزارهای اساسی در پیشرفت غرب محسوب می گردد. امّا همان انسان که مقصود و غایت پیشرفت تلقی شده، همان انسان در تمامیت وجودیش، در این تمدن فراموش شده و بحران تمدن غرب، در ابعاد مختلف: اخلاقی، اجتماعی و تربیتی آن مؤید صریح این غفلت و ناکامی است. انسانی که فقط از یک سو نظاره شد و تنها ابعاد مادی او، در محاسبه آمد، انسانی است کاریکاتوری و ابتر و بالطبع، نمی توان او را در عالم خارج، انسان نامید و مشکل غرب در همین سوء تفاهم کوچک است!
چندین قرن است که برای آسایش تن، هر چه فرمول اقتصادی و سیاسی به یاد داشته اند و هر چه امکانات علمی و تکنیکی در اختیار داشته اند، به استخدام در آورده اند، تا شاید بتوانند آسایش این جهانی انسان را بدو باز گردانند، حال آن که او، پس از این همه تلاش، هیچ گونه آرامشی در خود نمی یابد، جهان را تنگ و تاریک و سرد می بیند و در آن احساس حقارت و پوچی می کند و این جریان، به اعتقاد منتقدین درون این نظام، جز به نابودی انسان نمی انجامد. و این آن چیزی است که باید آن را انسان مداری واژگونه، یا انسانگرایی نسیانگرانه نامید. همین معنی را از زبان یکی از منتقدان فرانسوی نظام غرب بازگو می کنیم:
(تمدن جدید که به هنگام حرکت آغازین خود می خواست (انسان گرا) باشد و به انسان آنچنان اصالتی داد که آغاز و انجام همه چیزش کرد، اکنون به ماجرائی این چنین شگفت دچار شده است. در روزگار ما، تار و پود مفهوم انسان از هم گسسته است... به هر حال، تمدنی که خود را (انسانگرا) می نامید، نظامی از آب در آمده است که آدمی را تحقیر می کند و می فریبد و سرانجام نابودش می سازد. تحقیر آدمی درین معنی و از این راه است که تمدن مذکور، انسان را به دستگاهی مرکب از یک سلسله وظایف کمی و مادی و به ماشینی منحصراً تولید کننده و مصرف کننده تبدیل می نماید70.)
اما در آرمان شهر اسلامی، همان گونه که ترسیم کردیم، فقط سخن از آسایش تن نیست. فقط سخن از وفور ثروت و رفاه مادی نیست، در تصویر مهندسان این مدینه، انسان فقط تن نیست، بلکه موجودی است دارای ابعاد مختلف که تکامل و رشد او، در گرو رشد متوازن تمامی آن ابعاد است و آن بهشت زمینی تحقق نمی یابد مگر آن که بارقه ای از آسمان نیز در آن حلول کند. تربیت و پرورش روح انسانها و توجه به اخلاق و فضائل روحی، که از اساسی ترین برنامه های ظهور است، در همین راستا معنی می یابد. مدینه فاضله، در عین حالی که شهر عدالت است، شهر رفاه است و شهر امنیت. در عین حالی که شهر تربیت است، شهر سجایا و فضایل انسانی است. در آن محیط، انسانهای صالح تربیت می یابند تا جامعه ای آرمانی و صالح بنا سازند. در آن جا، در کنار دست یابی انسانها به غنای مالی، از غنای قلبی و روحی بهره مند می گردند71 و در کنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اکمال اخلاق و فضیلتهای انسانی راه می یابند. 72 کینه های اخلاقی از قلبها ریشه کن می گردد73 و دروغ و تزویر و نامردمی، در روابط اجتماعی، جای خود را به یک رویی و یک رنگی می بخشد و به واقع، در چنین بستری است که رفاه و ع
دالت و امنیت نیز معنا و مفهوم و حقیقت خویش را باز می یابند و جز با این نگرش همه جانبه به انسان، و در کنار هم چیدن اجزای حقیقی او در برابر هم، نمی توان به تعبیر رؤیای همیشگی انسان در تأسیس آرمان شهر انسانی پرداخت.
5. مدینه علم: دوره ظهور، دوران گسترش علم و دانایی است و مدینه فاضله اسلامی، مدینة العلم است. با آمدن آن منجی حقیقی، همان گونه که ظلم و بیداد جای خود را به عدل و دادگری می سپارد و همان گونه که نابسامانیهای مختلف اجتماعی به سامان می گراید، به همان ترتیب نیز، دانایی و فرزانگی بدیلِ جهل و نادانی می گردد و جهان از نور عقل و دانش آکنده می گردد74.
او، می آید تا همان طور که جهان را لبریز از عدالت می سازد، از دانایی و فرزانگی نیز سیراب سازد. نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز بخشد و خردها و دریافتهای آنان را به کمال رساند75. علوم و دانشهایی که در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها، مکنون مانده، پراکنده سازد و مرزهای دانایی و یادگیری را تا سراپرده منازل و تا اعماق وجود تک تک انسانها، اعم از زن و مرد گسترش بخشد76.
6. مدینه مستضعفان: از ویژگیهای بسیار مهم در عصر ظهور، جابه جایی قدرت و تغییر در ساختار آن است. حکومت در مدینه فاضله، به دست توده های محروم و مستضعف جامعه است. آنان که پیش از ظهور، بار سنگین فقر و بیچارگی و نامردمی را تحمل کرده اند و اکنون در راستای اجرای عدالت باید به حق مسلّم خویش در وراثت و پیشوایی زمین دست یابند77.
بدین سان، بهشت زمینی در عالم خارج واقعیت می یابد. با سیراب شدن زمین از عدالت، با برخورداری همگان از رفاه و آسایش و امنیت، با اتساع وجودی انسان و بازیابی تمامی ابعاد وجودیِ وی در ظرف تربیت و پرورش، با گسترش علم و فرزانگی، با مشارکت توده های محروم در امر تصمیم گیری و تغییر ساختار سیاسی جامعه و با...
آنچه گذشت، برجسته ترین ویژگیهای مدینه موعود در عصر ظهور است که می توان در فرصتهای بلندتر بر شمار عناوین اصلی و یا زیرمجموعه های آنها افزود، لیکن در این مجال، به همین مختصر بسنده می کنیم.
ختام
دانستیم که اندیشه (مدینه فاضله) در ظرف تفکر گذشتگان به هیچ وجه با ملاحظات انسانگرایانه همراه نبوده است. نه این که انسان در نمودار اندیشه آنان جایگاهی نداشته، بلکه به این معنی که او مرکز توجه و اعتنا نبوده است. بنابراین، مدینه فاضله در منظر دید آنان، بیش از آن که صبغه ای انسانی داشته باشد، چهره ای سیاسی، اخلاقی و یا فلسفی می یابد.
در قراءت عصر جدید، این معنی، کاملاً واژگونه می گردد. از دوره رنسانس به این سو، که انسان، به عنوان مهم ترین آرمان تمدن جدید، محیط توجه و اعتنا را می پوشاند، تفاسیر نوینی نیز نسبت به آرمان شهر انسانی ارائه می گردد. محور این تفاسیر را نوعی فلسفه انسانگرا تشکیل می دهد که از طرفی با اندیشه استغنای از مذهب و بلکه، اندیشه مذهب پیرایی همراه و قرین بوده و از طرف دیگر، تنها به بهزیستی دنیوی انسان توجه داشته و پیشرفت و تعالی وی را در بُعد مادی می جوید. بنابراین، مدینه فاضله در نگاه متأخران، در واقع، شهر رفاه و آسایش انسان است، امّا در راه کسب این مهم، فقط، به بُعد خاکی انسان توجه می شود. پیشرفت و ترقی مادی به عنوان یک اصل مسلّم شمرده می شود و همه چیز در ذیل آن، ملاحظه می گردد. این نوع اندیشه، چند قرن است که سیطره خویش را بر محیط باورهای انسان غربی گسترده است و اگر چه او، به واقع، به بسیاری از آنچه در صدد بوده، دست یافته است، امّا، به هیچ وجه، رؤیای همیشگیِ خود را محقق نمی بیند. در مقابل، مشاهده کردیم که در اندیشه جامعِ دینی، ما بر یگانگی دنیا و آخرت و جسم و جان انگشت تأکید می نهیم و جایگاه و احکام این امور را از هم تفکیک نمی سازیم. به انسان، به عنوان یک واحد حقیقی نظر داریم و در هر طرح و برنامه، رشد موازی و متوازن او را پی می جوییم. در مدینه فاضله اسلامی، در سرلوحه طرح و برنامه آسمانی آن، با کمال شگفتی، با یک آرزوی زمینی روبه رو می شویم، با عدالت و در کنار آن، رفاه و آسایش و امنیت و برخورداری از مواهب طبیعی.
حجم اعتنای تعالیم دینی به این مسائل، در مسأله ظهور و مهدویت، برای انسان مذهبی که همیشه بر تقابل و دوگانگی دنیا و آخرت، صمیمانه، پای می فشرده، آن قدر با اهمیت و هیجان انگیز است که وی را دچار گیجی و تردید می سازد. امّا، به واقع، چنین است. تعالیم دینی، در زندگی زمینیِ ما مصرانه ادعای دخالت و تصمیم گیری دارند و آرزوهای زمینیِ ما به طور جدّی، مورد توجه آنهاست. اما این همه را در مصاحبت با دیگر ابعاد وجودی انسان می طلبند. بر این اساس است که مدینه فاضله اسلامی، علاوه بر این که مدینه عدالت، رفاه و امنیت است، مدینه علم، عقلانیت، تربیت و انسان پروری نیز هست. یعنی همان عناصری که نبود آنها در تفکر مذهب پیرای غربی، باعث پدید گشتن بحران جدید تمدن غرب گشته است و این تمدن را علی رغم پیشرفتهای چشمگیر مادی، در مسیر تحقق سعادت انسانی ناکام گذارده است.
ویل دورانت تمدن نویس بزرگ غربی، در همین رابطه چنین می نویسد:
(مدینه فاضله تحقق یافته است، ولی فقط در عالم خارج (از ما) ... ما قدرت خود را صدبرابر کرده ایم و بر بالای خود صدها ذراع افزوده ایم، ولی طرحها و نقشه های ما به پستی و تنگی زمانی است که در جهل و آلودگی به سر می بردیم. ما از لحاظ روحی کوته قدانی هستیم در قالبهای بسیار بزرگ. مدینه فاضله در همه جا آمده است، به جز در روح انسان. با این همه، این مدینه فاضله کوچکی، که اکنون با رؤیای قابل اغماض می خواهیم بناکنیم، نمی خواهد طبیعت را از نو بسازد و نمی خواهد تسلط انسان را بر طبیعت بگستراند (زیرا این بهشت منظور نظر بیکن بود و تحقق یافته است) بلکه می خواهد که خود را از نو بسازیم و نفوس با اراده ای درست کنیم که برای زندگی در عالم بهتری شایسته باشند و به صفای دانش ما و به نیروی قدرت ما باشند و چون مایه ویرانی مدینه فاضله (طبیعت بشری) و جهل انسانی است، ما نخست خواهیم خواست که دلها و نفوس خود را تصفیه کنیم; شاید امور دیگر، در نتیجه به دنبال آن بیاید... (به طور کلی) معلوم شد که مقصود بنای یک مدینه فاضله مکانیکی یا بهشتی برای راهروان پیاده و مسافران هواپیما نیست، بلکه امر اساسی تری در نظر است وآن بالا بردن صفات اخلاقی و جسمی و معنوی مردم است. نسلی که محصول و نتیجه این اقدامات و پیشنهادها باشند می تواند مدینه فاضله را بنا کند78.)
در ارزیابی سخنان گذشته چنین می توان نتیجه گرفت که تفکر دینی نیز، یک تفکّر انسانگراست. با این تفاوت که انسانگرایی دینی، متکی بر یک انسان شناسی قویم است; اما انسانگرایی غربی، متکی بر یک انسان شناسیِ ابتر و نادرست بود. به همین دلیل نیز بود که در بخشهای گذشته از تفکر مستتر در تمدن غرب، با عنوانِ (انسانگرایی نسیانگرایانه) یا (انسان مداری واژگونه) یاد کردیم.
در انتهای نوشتار، تأکید می کنیم که در بحث (توسعه اسلامی) به طور کامل می توان از ویژگیهایی که در مورد مدینه فاضله اسلامی بر شمردیم، استفاده کرد و اگر چه مطالب عنوان شده، بیشتر، جنبه کیفی داشت، لیکن می توان با مشارکت صاحب نظران در زمینه های مختلف، بویژه در زمینه جامعه شناسی و اقتصاد بر ظروف کمّیِ آن نیز دست یافت.
پی نوشتها
1. Kallipolis نیک شهر.
2. (بنیاد فلسفه سیاسی در غرب)، دکتر حمید عنایت 20/، دانشگاه تهران.
3. (جمهور)، افلاطون، ترجمه فؤاد روحانی 460/، ترجمه و نشر کتاب.
4. (همان مدرک) 478/، 492 ـ 493.
5. (همان مدرک) 488/ ـ 491.
6. در همین رابطه، کارل پوپر، فیلسوف نامدار، در کتاب (جامعه باز و دشمنانش) به سختی ریشه های فکری افلاطون را مورد انتقاد قرار می دهد. اعتقاد وی، به اصالت جمع، نظام طبقاتی، نابرابری انسانها در سرشت و حقوق طبیعی (و به تعبیر پوپر،نژادپرستی) و نیز تعریفی که افلاطون از حقیقت و عدالت ودیگر واژه های انسانی ارائه می کند، از جمله این موارد است. پویر عقاید افلاطون را مبدأ پیدایش اکثر تفکرات سیاسی استبدادی می داند.
7. (جمهور) 202/.
8. (همان مدرک) 315/ ـ 316.
9. (بنیاد فلسفه سیاسی در غرب) 56/.
10. (همان مدرک) 46/.
11. (جمهور)،548/.
12. (همان مدرک) 360/.
13. (خداوندان اندیشه سیاسی)، مایکل ب. فاستر، ترجمه جواد شیخ الاسلامی، ج 195/1ـ 196، امیرکبیر.
14. (تاریخ فلسفه) فردریک کاپلستون، ترجمه مجتبوی، ج313/1; (جمهور) 236/.
15. (سیاست)، ارسطو، ترجمه حمید عنایت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی 123/.
16. (همان مدرک) 178/ ـ 179.
17. (همان مدرک) 180/.
18. (همان مدرک) بخش 7/2 ـ 16.
19. (تاریخ تمدن)، ویل دورانت، ج1310/4.
20. (همان مدرک) 1311/.
21. (همان مدرک) 1314/ ـ 1315.
22. (همان مدرک).
23. (آراء اهل المدینة الفاضلة)، فارابی 79/.
24. (سیر فلسفه در جهان اسلام)، ماجد فخری، ترجمه جمعی از مترجمان 124/.
25. (آراء اهل المدینة الفاضلة) 82/.
26. (سیاست مدنیّة)، فارابی، ترجمه سجادی 184/.
27. (همان مدرک) 197/.
28. (همان مدرک) 202/.
29. (همان مدرک) 202/.
30. (همان مدرک) 201/.
31. (همان مدرک) 205/.
32. (همان مدرک) 213/.
33. (علم و دین) ایان باربور، ترجمه خرمشاهی 79/، نشر دانشگاهی.
34. (فلسفه عمومی یا مابعدالطبیعة) پل فولکیه،ترجمه یحیی مهدوی 161/.
35. (روان کاوی و دین)، اریک فروم، ترجمه آرسن نظریان 49/.
36. Utopia، یوتوپیا واژه ای یونانی است که توماس مور آن را از ریشهou-toposساخته است که به معنای (هیچستان) یا (لامکان) است و به تعبیر فیلسوف بزرگ ایرانی، شیخ شهاب الدین سهروردی (ناکجاآباد).
37. New. Atlantis.
38. (یوتوپیا)، توماس مور، ترجمه داریوش آشوری و نادر افشار نادری 79 ـ 84.
39. (همان مدرک) 95/ ـ 102.
40. (همان مدرک) 132/ ـ 135.
41. ( احوال و آثار و آرای فرانسیس بیکن) دکتر محسن جهانگیری 69/.
42. (تاریخ عقاید اقتصادی)، دکتر حسین وحیدی 248/.
43. (سیر اندیشه اقتصادی)، دکتر قدیری اصلی 128/.
44. (تاریخ عقاید اقتصادی) 274/.
45. (همان مدرک) 282/.
46. (بنیاد فلسفه سیاسی در غرب) 122/ ـ 123.
47. (همان مدرک) 127/.
48. (همان مدرک).
49. (همان مدرک).
50. (جوان مسلمان و دنیای متجدد)، دکتر سید حسین نصر، ترجمه مرتضی اسعدی، 192 ـ 193.
51. (همان مدرک).
52. (مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم)، میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی 118/.
53. (کمال الدین و تمام النعمة)، شیخ صدوق.
54. (مفاتیح الجنان)، شیخ عباس قمی، زیارت صاحب الامر، 1055.
55. (بحارالانوار) علامه مجلسی، ج362/52.
56. (کمال الدین) 318/.
57. (بحارالانوار)، 225/52 ـ 224.
58. (همان مدرک).
59. (بحارالانوار)، ج57/51.
60. (همان مدرک) 120/.
61. سوره (قصص)، آیه 5.
62. (بحارالانوار) ج78/51.
63. (همان مدرک)، ج88/51.
64. (همان مدرک)، ج123/51.
65. (همان مدرک)، 390/52.
66. (کمال الدین) 331/.
67. (بحارالانوار)، ج104/10.
68. (همان مدرک).
69. (کتاب الغیبة) 240/ ذیل آیه 55 سوره نور.
70. (اسلام و بحران عصرما)، روژه دوپاسکیه، ترجمه دکتر حسن حبیبی 18/ ـ 21.
71. (بحارالانوار)، 51/84.
72. (همان مدرک) 123/.
73. (منتخب الأثر) 374/.
74. (بحارالانوار)، ج51/75.
75. (عصر زندگی)، محمد حکیمی 223/.
76. (کتاب الغیبة) نعمانی 239/.
77. سوره (قصص)، آیه 5.
78. (لذات فلسفه)، ویل دورانت، ترجمه زریاب خویی 364، 365، 367.
منبع: / فصلنامه / حوزه / شماره 70 و 71
نویسنده : حسین مسعودی
نظر شما