موضوع : پژوهش | مقاله

نقد محققانه


متن حاضر، گفت و گوی باشگاه اندیشه با دکتر امید علی مسعودی، دکترای علوم ارتباطات و استاد و مدرس دانشگاه سوره درباره اهمیت نقد منصفانه در ژورنالیسم است.


● نقد منصفانه در جامعه امروز ایرانی از چه اهمیت و ضرورتی برخوردار است؟
مسعودی: بحث نقد منصفانه برای جامعه ما که جامعه ای فرهنگی است، بسیار مهم است؛ چراکه سه دهه از انقلاب عظیم فرهنگی و دینی ما گذشته و در حال حاضر نیز دوره رشد و بلوغ خود را طی می کند. ما اگر معتقد به تحول فرهنگی و پیشرفت در عرصه علم و دانش هستیم قاعدتا باید به نقد و نقادی اعتقاد داشته باشیم که این اعتقاد بین اندیشمندان و علمای ما بوده است. از ساله ای بسیار دور و پیش از ورود دین مبین اسلام به کشور ما مردم ایران به فرهنگ نقد و نقادی دلبستگی داشته اند. حتی ورود آیین اسلام به سرزمین ما باعث پذیرش فرهنگ جدیدی بود برپایه نقد دین و آیین قبل و با ورود دین اسلام به سرزمین ما دوره جدیدی از پیشرفت، تحول، پذیرش و نوآوری در عرصه دین و فرهنگ اتفاق می افتد. ما در عرصه نقد و نقادی از سیره و روش پیامبر اکرم(ص) و سیره معصومین می توانیم استفاده کنیم. در جامعه ما پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، هم در دانشگاه ها، هم در حوزه های علمیه و هم در مجالس و محافل ما ضرورت نقد منصفانه کاملا احساس می شود، اما متاسفانه به دلایل متعددی که می توان برخی از آن ها را مورد بحث و بررسی قرار داد ما تجلی سنت پسندیده نقادی را کمتر می بینیم. به ویژه در دانشگاه ها و میزگرد ها و کرسی های آزاد اندیشی و... این مساله را باید بحث کرد.
یکی از دلایل این اتفاق ژورنالیستی شدن نقد منصفانه بوده است. یعنی وقتی رسانه ها بحث روزی را مورد بررسی قرار می دهند و آن را در تفسیر، خبر، مقاله و یا گوشه ای از سابقه خبر نقد می کنند و براساس آن چه در طول دوره ایی از خبر اتفاق می افتد آن را بررسی می کنند، نتیجه آن می شود که ما به نقادی ریشه ها و مبانی مباحث نمی پردازیم و یک مقدار در سطح نقد عمل کنیم که این سطحی شدن نقد، ما را از انصاف دور می کند.

● الگوهای مناسب و نامناسب در عرصه ژورنالیسم را کدام دسته از نشریات می دانید؟
مسعودی: به نظر من، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، نشریات علمی – پژوهشی یا علمی – آموزشی الگوهای خوبی هستند. هر مقاله علمی که نوشته می شود الگوی مناسبی برای دانشجویان یا اساتید است که آن را باید بپذیریم. اما متاسفانه در برخی از روزنامه ها و مجلات به خصوص روزنامه ها یی که بیشتر سرگرم کننده اند حتی در انعکاس برخی از اخبار بخش هایی از واقعیت را به قدری بزرگ می کنند که مجال تفکر و واقعیت گرایی را از مخاطب می گیرند. برخی از این نشریات که به نام نشریات زرد معروفند به حوزه های شخصی افراد وارد می شوند و شخصیت افراد را نقد کنند، در حالی که شما اگر می خواهید برکار یک کارگردان سینما اظهار نظر کنید لازم است سبک کار او را در فیلم هایش نقد کنید، یا اگر ورزشکاری یا ستاره ورزشی را بخواهیم نقد کنیم خیلی لازم نیست به شخصیت و خانواده او بپردازیم. متاسفانه این شیوه های برخورد و نقد را اصلا نمی توان نقادی دانست. ما نقد را تشخیص سره از ناسره می دانیم، جداکردن چیزهایی درست از نادرست، درحالی که این کارها مخدوش کردن مسایل درست و نادرست است. بنابر این تصور می شود بخشی از آن برمی گردد به مجلات و روزنامه های که به این شیوه در مورد پدیده ها اظهار نظر و بحث می کنند و اسمش را نقد و نقادی می گذارند.

● شما مخاطب محوری را در این زمینه چگونه می بینید و به نظر شما چطور می تواند تاثیر گذار باشد؟
مسعودی: طبیعی است که اگر رسانه ها توجه شان به این باشد که بخواهند تعداد مخاطب بیشتری داشته باشند به جای آن که بر تعقل و عقل گرایی و انصاف تکیه کنند، می روند به دنبال آن که هیجانات و احساسات مخاطبان چه چیزهایی را می طلبند و می روند به دنبال مسائلی که گفته شد. متاسفانه نه تنها در کشور ما بلکه در اروپا نیز این پدیده ناراحت کننده وجود دارد. مثلا در سبک روزنامه نگاری ایتالیا، نوعی روزنامه نگاری عوامانه دیده می شود که به آن می گویند پاپاراتسیکه. در جاهای دیگر عناوین دیگری دارد. این ها مباحثی را مطرح می کنند که بیشتر برای مخاطبان عادی، مخاطبانی که دچار هیجان هستند و نوعی سرگرمی روزمره را می طلبند و نه سرگرمی های عمیق را، مناسب است؛ مثل گرفتن عکس از افراد مشهور، وارد شدن در بخش هایی از زندگیشان و یا پرونده سازی برای برخی از افرادی که مردم نسبت به آن ها حساسیت هایی دارند و حتی افرادی که شهرت منفی دارند. مثلا درباره کسانی که مرتکب قتل های سریالی شده باشند، به جای آن که انگیزه های قاتل را مورد بررسی قرار دهند و یا بحث روان شناسانه و جامعه شناسانه در این خصوص انجام دهند و یا سیر رفتاری این فرد را بررسی کنند، بی تفاوت به آسیب های اجتماعی پیش آمده، می آیند روی مباحثی که واقعا احساسات مخاطب را برمی انگیزد انگشت می گذارد و مخاطب را می برد به سمت خرید نشریه و افزون شدن شمارگان این نشریه که این مصیبتی است که الان ما نه تنها در ایران که در خیلی از کشورها دچار آن هستیم.

● در باره نشریات زرد شما چه ایده و راهکاری پیشنهاد می کنید؟ هیات نظارت چگونه باید با آن ها مواجه شود؟
مسعودی: ما در ایران، نشریات زرد به آن مفهومی که در اروپاست نداریم. این یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است؛ دستاوردی که در دانشگاه های ما استادانمان روی آن کار کرده اند. اساس نشریات زرد در اروپا مطالب مستهجن و یا حادثه هاست که این حادثه ها ممکن است حادثه هایی سهوی باشند و یا حادثه هایی اجتماعی که بخشی از آن برمی گردد به شخصیت های حادثه. خشونت و سکس دو مورد از عناصری هستند که از زمان قدیم در نشریاتی چون ساندی تایمز تا امروز بوده است. به انگلستان و ایتالیا هم بروید این نشریات هستند.
در ایران اساسا مردم و جامعه ما پذیرای عکس ها و مطالب مستهجن نیستند و این را حتی در کاربرهای اینترنتی هم می توان فهمید که جنبه مثبتی است بین مخاطبین ما. اما جامعه ما علاقه زیادی به چهره ها و افراد مشهور و پی گیری حوادث از خود نشان می دهد. وقتی نشریات زرد این مسایل را برجسته می کنند که البته اشکالی هم ندارد، طیفی از جامعه ما که روزنامه خوان و رسانه ایی نیستند، راننده های تاکسی که خیلی حوصله بحث های جدی را ندارند و برخی از دانش آموزان و دانشجویانی که خیلی اهل مطالعات جدی نیستند و در عین حال دوست دارند مطالبی راجع به جامعه بخوانند، می روند سراغ نشریات عامه پسند.
پیشنهاد من این است که نشریات عامه پسند، در کنار کار خود وقتی به چرایی و چگونگی حادثه اشاره می کنند و در کنار سرگرمی هایی که برای مخاطب فراهم می کنند، یکی دو نکته آموزشی جدی را هم بیاورند؛چراکه قرار است این مخاطبینی که نشریات عامه پسند را می خوانند انشالله بیایند به دنبال روزنامه های وزین و به تدریج به دنبال کتاب ها و مجلات علمی تر و وزین تر بروند. اگر ما بدین ترتیب عمل کنیم تعداد زیادی از مخاطبین عادی را به سمت روزنامه ها و مجلات وزین جذب کرده ایم که این یکی از کارکرد های مثبت نشریات عامه پسند است. البته کار، کار بسیار تخصصی و دقیقی است و کار با نظارت هیات محترم نظارت بر مطبوعات و ارشاد هایی که کارشناسان محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در طول مسیر می توانند داشته باشند، پیش می رود. ما الان نشریاتی داریم که در حوزه سرگرمی، بخش هایی از اوقات فراغت مخاطبان را پر می کند و طبیعی است در کنار جدول و خواندنی های جالب می شود مطالب علوم دینی را هم در لابلای مطالب دیگر قرار داد و کمک کرد تا هم بر تیراژ نشریات افزوده شود و هم بر تعداد مخاطبان.

● شما به عنوان یکی از اساتید علوم ارتباطات، نقش دانشگاه و دروس نظری را که برای دانشجویان رشته ارتباطات در نظر گرفته شده است، چقدر در از بین بردن این گونه نقدها موثر می دانید؟
مسعودی: ببینید آن چه در ژورنالیسم اتفاق می افتد این است که برخی از روزنامه نگاران و خبرنگاران ما بدون آن که وارد دانشگاه شوند به صورت تجربی کار می کنند و این یک نقطه ضعف برای ژورنالیسم ماست. دانشگاه ها وظیفه دارند با تربیت کادرهای متخصص و گره زدن این تخصص با کار علمی در سطح جامعه، کمک کنند خلاءهایی که از نظر نیروی انسانی در رسانه ها داریم، چه درصداوسیما به عنوان رسانه ملی است و چه در مطبوعات، برطرف شود. متاسفانه از این نظر در مضیقه هستیم؛ یعنی نیاز داریم به تربیت کادرهای متخصص. دانشگاه هم می تواند به تربیت نیروهای متخصص کمک کند و هم با برگزاری همایش های علمی، آن چه در دنیا در حوزه ارتباطات اتفاق می افتد را به خبرنگاران، مدیران مسول، مطبوعاتی ها و کارمندان صداوسیما منتقل کند. خوشبختانه دوره های بازآموزی در صداوسیما وجود دارد که بر ارتقای دانش و بینش خبرنگاران ما در صداوسیما تاثیر گذاشته است.
الان در بخشی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات رسانه ایی، دوره های کوتاه مدت آموزشی برگزار می شود که بسیار مفید است و همچنین همایش های علمی که به مناسبت های مختلف در دانشگاه ها برگزار می شود در پیوند دادن بین علم و عمل برای روزنامه نگاران خیلی موثر است.

● فکر می کنید وابستگی های جناحی چه تاثیری بر نقد منصفانه دارد؟
مسعودی: متاسفانه روزنامه هایی که به احزاب یا جریان های سیاسی منتسب هستند، در مقالات و گزارش هایشان این جهت گیری ها را به قدری شدید دارند که مخاطب خسته می شود؛ چراکه مخاطب بیشتر به دنبال نقد منصفانه است. گروه ها و احزاب در نقدهای خود، آن چنان طرف مقابل را مورد هجوم قرار می دهند که اصلا فرصتی برای این که کارهای مثبت طرف مقابل را ببینیم وجود ندارد. در حالی که همان طوری که گفتم نقد، شناخت سره از ناسره است و مشخص کردن خوبی ها و بدی های یک اثر و یا یک اندیشه. ما این مصیبت را در روزنامه هایمان داریم؛ چون غرض آمد، هنر پوشیده شد. بسیاری از نقدها وتفسیرها حالت جناحی به خود می گیرد و شاید یکی از دلایلی که ما دچار کمبود مخاطب هستیم در مطبوعات مان همین عدم رعایت انصاف در نقد و نقادی است؛ چه در حوزه هنر، چه در حوزه ورزش، چه در حوزه سیاست و چه در حوزه تجارت. در همه حوزه ها، این مساله هست. همانطوری که گفتیم ما باید برگردیم به آن جریان اصیل نقد و نقادی که هم در ایران زمین بوده است و هم یکی از شیوه های پسندیده ای که از صدر اسلام با آن آشناییم. شبیه مناظراتی که معصومین ما با مخالفین داشتند. این ها باید بازنگری شود و جایگاه خاص خود را در مطبوعات و رسانه ملی بیابد.

● در قرن 21 به سر می بریم. زندگی امروز با زندگی قرن پیش یا حتی چندسال پیش متفاوت است و ارتباطات جنبه های گسترده ای یافته. نقش فناوری های مجازی و سایت های اینترنتی را در فرهنگ نقادی چگونه می بینید؟
مسعودی: الان در شرایط فناوری جدید ارتباطی، اصلا تعریف مخاطب عوض شده و دیگر مخاطب آن فردی نیست که در خانه بنشیند و 12 تا 16 ساعت صبر کند تا روزنامه شما منتشر شود و بعد در خانه مطالعه کند تا خبر یا مقاله ایی را که در رسانه ملی منتشر شده را بیابد. الان وضعیت به گونه ایی است که دریافت و انتشار اطلاعات هم به لحظه است و هم در همه جا میسر. الان روزنامه های آن لاین، 24 ساعت در دسترس همه است. نیازی هم به مراجعه به دکه روزنامه فروشی نیست. در کنار آن، هم چنین سایت های متعددی است که وضعیت دشواری برای مخاطب ایجاد می کند. زیرا خیلی از وب سایت ها تفاسیر مختلف و اخبار ضدونقیض منتشر می کنند که گاهی منافع ملی مخاطب را هم زیر سوال می برد. خوشبختانه در 5 سال اخیر، هم وبلاگ ها ساماندهی بهتری پیدا کرده اند و هم وب سایت ها عمیق تر و زیباتر شده اند. الان نوعی عرض گرایی در فضای مجازی پیدا شده و آن این است که مخاطب شما معرفت و دانش بیشتری پیدا کرده. بنابراین کار منتقد هم سخت تر شده است. کار اطلاع رسانی کار سختی است چرا که باید در رقابت با شبکه هایی که به انحای مختلف مخاطب شما را مورد هدف قرار داده اند اطلاع رسانی دقیق، صحیح وسریع انجام دهید. رقابت بسیار سخت است. حادثه کوچکی در یک شهر اتفاق می افتد که از زوایای مختلف، مخالفین و معاندین شما آن را منتشر می کنند. در کنار سرعت و دقت، حرفه ای بودن اطلاع رسانی بسیار مهم است. در شرایط فعلی نقادی باید به موقع اتفاق بیفتد، منصفانه باشد و با پوشش ظریف.
من روی این مساله تاکید بسیاری دارم. چرا که در رویدادهای حاضر در دنیا، صاحبان رسانه های جهان بهتر می توانند کار کنند و این هم متاسفانه بیشتر به دست صهیونیست ها اتفاق می افتد. این را که می گویم مستند است و ما مسلمانان کمتر بر روی آن کار کرده ایم، در حالی که توانمندی ما بسیار بیشتر آز آن هاست. من امیدوارم طرحی که آقای لاریجانی در زمان تصدیشان در صداوسیما داشتند یعنی خبرگزاری یا صداوسیمای کشورهای اسلامی که به نظرم قدرتمند و موثر خواهد بود شکل بگیرد. در آن صورت ما راحت تر می توانیم بسیاری از حرکات و رفتارهای رقبا را نقد کنیم و اخبار و اطلاعات دقیقتری را به اطلاع مردم برسانیم.

● حدود 3 الی 4 سال پیش مقام معظم رهبری به مقوله مهندسی فرهنگی پرداختند. به نظر شما مهندسی فرهنگی چگونه می تواند در نقد منصفانه موثر باشد و زیرساخت های آن باید به چه صورت باشد؟
مسعودی: حوزه ارتباطات حوزه بسیار وسیعی است که یک طرف آن می رسد به تبلیغات و طرف دیگرش به خبر و اطلاع رسانی که واقعا کار کردن بر ذهن و افکار است. وقتی صدها و هزاران شبکه ماهواره ایی بالای سر مردم دارید، به همان میزان که آن ها برای شما برنامه سازی می کنند و برای ده سال آینده مردم شما، مهندسی فرهنگی می کنند شما نبایستی برای مردم خودتان که به دین و آیین و فرهنگ خودشان دلبستگی عمیق دارند و حاضرند در این حوزه جانشان را نثار کنند برنامه ریزی کنید؟ فکر می کنم در این حوزه، هم در آموزش و پرورش و هم در دانشگاه ها باید بازنگری جدی شود تا بتوانیم علم بومی را در این حوزه پایه گذاری کنیم. البته این نیاز به داشتن مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی است که با سرمایه گذاری خوب کار کنند. متاسفانه زمانی که دانشگاه هاروارد بر روی وبلاگ های ما تحقیق می کرد ما اغلب در دانشگاه هایمان با موانع و محدودیت های بسیاری روبه رو بودیم که همین تحقیق را بخواهیم انجام دهیم. ما نیاز به مراکز تحقیقاتی قوی داریم. کارهای علمی ما باید با مستندات تحقیق و پژوهش پیش برود. برنامه ریزی های ما باید متکی بر تحقیقات و مباحث علمی باشد. در حوزه برنامه ریزی های فرهنگی و در حوزه ارتباطات باید برنامه ریزی داشته باشیم؛ برنامه ریزی های 5 تا 10 ساله؛ برنامه ریزی هایی که ما را به سمت چشم انداز 20 ساله که مورد علاقه مقام معظم رهبری و مردم است پیش ببرد. متاسفانه در این حوزه خیلی کار نکردیم. مهندسی از همین جا شروع می شود. هندسه کار باید با راهکارهایی که مبتنی بر تحقیقات علمی است پیش برود. محققان، استادان دانشگاه و دانشجویان کارشناسی ارشد می توانند به دولت کمک کنند و مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی ما در دانشگاه ها همه باید در یک نقطه و در راس یک هرم به هم وصل شوند و دولت به اتکاء این تحقیقات و این فعالیت های علمی، تصمیم گیری کند.
در آن صورت است که وقتی این برنامه ارائه شود و نقد و نقادی شود و در راس یک هرم به هم وصل شود و بر مبنای آن اشکالات برطرف شود، نتیجه می گیریم. در قسمت هایی که این کار انجام گرفته است، بسیار موفق بودیم. در عرصه های علمی ای که الان در دنیا جزء 4-5 کشور برتر دنیا هستیم به این صورت برنامه ریزی کرده ایم. هرجا لازم بود نقادی کردیم و نیازمان را در دنیا برطرف کردیم و علی رغم تمام تهدید ها و تحریم ها، چون علم ما بومی بود، موفق بودیم، مثل حوزه نانوتکنولوژی.
در حوزه ارتباطات هم بدین صورت است و ما می توانیم با تکیه بر استعدادهای ایرانی و اسلامی خودمان برنامه ریزی خوبی در حوزه مهندسی ارتباطات داشته باشیم و مهندسی ارتباطات در مهندسی فرهنگی تجمیع شود و در آینده شاهد شکوفایی هرچه بیشتر این مرز و بوم باشیم.

● در نتیجه گیری از این بحث بفرمایید الگوها و معیارهای خاصی که در بخش علوم ارتباطات مدنظر شماست کدامند؟
مسعودی: اولا معتقدم هرگونه نقد و نقادی باید مستند باشد، درست همانند یک کار تحقیقی. یعنی اگر ما کتاب رمانی را نقد کردیم و گفتیم که این قسمت به این دلایل ایراد دارد، بایستی اشکالاتی که می گیریم مبتنی بر اصول رمان نویسی باشد نه سلایق شخصی. یا اگر آمدیم راجع به تابلوی هنری نقادی کردیم باید ابتدا ببینیم تابلو به چه سبکی است؟ آیا نقاش سبک جدیدی را آفریده یا نه در حوزه مکاتب نقاشی قبلی کارکرده؟ نقاد ابتدا باید خود مجهز به اصول کار باشد. شما نمی توانید در کار نقاشی و خطاطی دستی نداشته باشید و بعد استادی را در این حوزه کار کرده نقد کنید. بنابراین هر استاد یا دانشجویی که می خواهد کتاب، اثر یا اندیشه ای را نقد کند می بایست خود صاحب اندیشه باشد. بایستی سبک ها را بشناسد. خودش کار کرده باشد و یا اگر کار نکرده است باید مطالعه کرده باشد. ما خیلی ها را می شناسیم که در حوزه هایی خیلی کار درخشانی نداشتند ولی به قدری راجع به اسلوب های نقد و نقادی کار کرده بودند که منتقدان سرشناسی شدند. بنابر این یکی از اصول به نظر من این است که شما این حرفه را بشناسید و خیلی حرفه ایی باشید و نه ناآشنا.
بحث دوم، به اخلاق نقد برمی گردد. ما اگر این اصول را بدانیم که صاحب اثر در چه زمانی کار کرده است و مثلا اگر با سن و سال کمی بود، خوب او را نمی توان با اساتید صاحب وزنی که سال ها کار کرده اند بسنجیم. ما همیشه باید آدم های نوقلم را که اولین کارشان است با اولین کارمان بسنجیم. این نقدی منصفانه است. من دیده ام که بسیاری از استادان، دانشجویانی که مقاله ایی را برای اولین بار ارائه می دهند با آخرین کار خود می سنجند و این منصفانه نیست که استعداد دانشجو در همان برهه خفه شود.
بحث دیگر هم اخلاق در نقد است و این همان حوزه اخلاق اسلامی است. حفظ شخصیت صاحب اثر به نظر من همانند حفظ خون او واجب است. ما حق نداریم به نحوی صاحب اثر را زیر تازیانه نقد قرار بدهیم که اولین کار او بشود آخرین کارش. به این ترتیب استعدادی را بدون آن که خودمان بخواهیم با بی اخلاقی و بد اخلاقی از حوزه کاری بیرون می کنیم. ای بسا همین فرد که اثری ضعیفی داشته، با هدایت و راهنمایی و کمک ما و با نشان دادن قوت های خودش و این که چگونه می تواند کارهای خود را بهبود بخشد، ارتقاء یابد، و این موضوع برمی گردد به اخلاق که به نظرم منتقد باید اخلاق اسلامی را رعایت کند.

 

منبع: / سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۹/۰۸/۰۴ ۰۰:۰۰
گفت و گو شونده : امید مسعودی
خبرنگار : سعید بابایی

نظر شما