مرکز دایرةالمعارف و نقشی بیبدیل در آینده فرهنگی ایران
سیدصادق سجادی، عضو و دبیر شورای عالی علمی، معاون فرهنگی و پژوهشی
مدیر بخش تاریخ دانشنامه ایران
در ابتدای این نوشتار کوتاه میخواهم از تأثیرات مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بگویم. طبیعتاً کار به این بزرگی، تأثیرات مثبت و عمیقی در جنبههای مختلف فرهنگی دارد و من اجمالاً به چند نمونه از آنها اشاره میکنم. اول آنکه از وقتی دایرةالمعارف بزرگ اسلامی منتشر شده در حقیقت، افقهای جدیدی برای تحقیقات مربوط به علوم انسانی در ایران باز شده که نتایج آن را بهخصوص در رسالههای فوق لیسانس و دکتری دانشگاهها بیشتر از جاهای دیگر میبینیم و بهویژه در این 20 سال اخیر که تعداد زیادی رساله در اطراف همین موضوعاتی که در دایرةالمعارف طرح شده، پدید آمده که قبلاً نه استادان و نه دانشجویان متوجه اهمیت این موضوعات نبودند که البته مصادیق آنها بسیار است اما مهم این است که خود عناوین دایرةالمعارف برای استاد و د انشجو در جهت توسعه تحقیقات در زمینههای مختلف فرهنگ و تمدن اسلام و ایران الهامبخش بوده است. شیوه تحقیق رایج در دایرةالمعارف هم تأثیر دوم است که البته باید هم اینطور میبود، چرا که این شیوه با برگزیدهترین و قابل قبولترین شیوههای تحقیق بینالمللی در زمینههای تاریخ و تمدن اسلام و ایران انطباق دارد که تاکنون در ایران سابقه چندانی نداشته است. این روش تأثیر خود را بهخصوص در این سه دهه اخیر در شیوه ارجاع، دقت در استخراج مطلب، تحلیل براساس دادهها و بعضی از سبکهای فنی و پژوهشی در همه مکتوبات اعم از کتاب، رساله، تحقیق، تألیف و تصنیف به خوبی نشان داده است، حتی گاهی این تأثیرات به قدری بوده که برخی از این کتب و رسالات، اطلاعات مندرج در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی را عیناً نقل کردهاند. بعضی ارجاع دادهاند و بعضی هم ارجاع ندادهاند. در صورتی که مشخص است عیناً و کلمه به کلمه از این دایرةالمعارف اخذ شده است. این خود شیوهای است که پیش از این کمتر در ایران رایج بوده است. دیگر آنکه تا پیش از این در بین نویسندگان ما اعتبار علمی متون برحسب زمان، اعتنایی نداشت یعنی برایشان تقدم و تأخر زمانی نگارش منابع مختلف فرقی نداشت که ما آمدیم و این شیوه نادرست را اصلاح کردیم و به پژوهشگران جوان خود آموزش دادیم که باید بین شیوه استفاده از منابع و ارجاع به آنها هم به لحاظ اعتبار متنی نویسنده و هم به لحاظ تقدم و تأخر تاریخی تفاوت گذاشت و در حقیقت مروج این نگاه، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بوده است اما نکته مهم، تأثیر و انعکاس بینالمللی این کار است. چرا که تا حدود 40 سال قبل که شیوههای جدید تحقیق از اروپا وارد ایران شد و نخستین آثار مربوط به فرهنگ و تمدن اسلام و ایران به روشهای جدید منتشر شد، رشته کار تا حد زیادی در دست غیرایرانیها و حتی غیرمسلمانها بود. درواقع به واسطه ورود این شیوهها به ایران بود که یاد گرفتیم چگونه چاپ کنیم، تصیحیح انتقادی یعنی چه، مقابله نسخهها یعنی چه. اما کاری که دایرةالمعارف بزرگ اسلامی کرد و نقشی که از خود در عرصه تحقیقات مربوط به فرهنگ و تمدن اسلام و ایران بر جای گذاشت، اثبات توانایی علمی ایرانیان در ابداع روشهای جدید تحقیقی است. تا پیش از این مهمترین منبع دایرةالمعارفی درباره فرهنگ و تمدن اسلام و ایران دایرةالمعارف اسلام، چاپ هلند بود که ویرایش اول آن به سه زبان فرانسوی، آلمانی و انگلیسی و ویرایش دوم آن هم به دو زبان فرانسوی و انگلیسی انتشار یافت و حالا هم که دیگر ویرایش سوم آن آغاز شده است اما از وقتی این دایرةالمعارف پدید آمده و مستمرا منتشر میشود تا حد زیادی جای آن را گرفته است. زیرا وسعت نگاهی که در مطالب ما وجود دارد، در بسیاری از مطالب دایرةالمعارف اسلام چاپ اروپا وجود ندارد. دومین برتری کار ما، نگاه فراگیری است که به اصطلاحات اسلامی شده است، به عبارت بهتر در صورتی که بیشتر توجه دایرةالمعارف اسلام چاپ اروپا به دنیای اهل تسنن است ما در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به همه مذاهب اسلامی خوصاً تشیع توجه داریم و سوم هم آنکه ما حساسیت خاصی به ذکر اصطلاحات کلامی، فلسفی، هنری، ادبی، دیوانی و... داریم و حتی درباره این اصطلاحات، مقالات عالمانهای هم تهیه شده است. به همین سبب هم هست که محققان برجسته اروپایی عنایت خاصی به این دایرةالمعارف داشتهاند و دایما در مطالب خود به آن ارجاع میدهند و آن را مورد معرفی، تحلیل و نقد خود قرار میدهند. از سوی دیگر انتشار همین دایرةالمعارف به زبان انگلیسی با عنوان اسلامیکا مورد استقبال بسیاری از ایرانشناسان و اسلامشناسان جهان قرار گرفته است. من خود وجود این دایرةالمعارف را در کتابخانههای معتبر ایرانشناسی و اسلامشناسی آلمان، سوییس، فرانسه، سوئد، بلژیک، اتریش و ایتالیا دیدهام که دایماً به آن رجوع میشود. ما همین تأثیر را در دایرةالمعارفی به زبان عربی با عنوان دایرةالمعارف الاسلامیه الکبری میبینیم که نظر بسیاری از پژوهشگران عرب را به خود جلب کرده است اما باید منتظر بود و دید که در آینده و با انتشار سایر مجلدات، این تأثیرات تا به کجا میرسد اما میتوان اطمینان داشت که با وجود کارهای گسترده دیگری که در این مرکز انجام میپذیرد، میتواند در آینده تأثیر عمیق و شگرفی بر جریان فرهنگی کشور بگذارد. اما دو عنصر مهم در این مرکز، یکی پژوهشگران آن و دیگری کتابخانه گسترده آن است. حضور متمرکز همه پژوهشگران البته بستگی به شرایط کشور داشته چرا که شما میبینید که مثلاً دایرةالمعارف اسلام یا حتی دانشنامههای ایرانیکا و بریتانیکا، دارای محققانی پراکنده در سراسر دنیا هستند و حتی ساختمان جداگانهای برای کتابخانه هم ندارند. اما در ایران بهسبب وضعیت فرهنگی و اجتماعی خاص حاکم بر آن، شرایط ویژهای برقرار است و این به چند دلیل است. اولاً اعتبار مراکز ایرانشناسی اروپا به اندازهای است که اگر سرویراستار دانشنامهای بخواهد مقالهای سفارش دهد، به راحتی و به سرعت آماده میشود. ثانیاً کتابخانههای ایرانشناسی و اسلامشناسی اروپا عموماً نیرومندند و حداقل تا یک دهه پیش از بودجههای خوبی هم برخوردار بودند. گذشته از این، ارتباطات کتابخانهای آنجا به قدری منظم است که اگر محقق درخواست کتابی کند، به سرعت برایش فراهم میآید اما ما در ایران چنین امکاناتی را به این صورت که گفته شد نداشتیم و ناچار بودیم برای آنکه زودتر به منابع تحقیق دسترسی پیدا کنیم، کتابخانه قابل توجهی را تشکیل دهیم. ولی متأسفانه هنوز هم در کشور ما اگر محقق به کتاب یا رسالهای نیاز داشته باشد که یافتن آن در کشور مشکل یا غیرممکن باشد، تقریباً محال است که بتوان آن را از خارج از کشور تأمین کرد. در واقع میخواهم بگویم هنوز هم با وجود اعتباری که مرکز بهعنوان یک مرکز پژوهشی علوم انسانی برای خود ایجاد کرده است، دسترسی به برخی منابع برای آن صعب و سخت است و بخش تاریخ مرکز هم هیچگاه از این قاعده مستثنا نبوده است اما ما همیشه سعیمان بر این بوده که از سایر بخشها عقب نباشیم و چهبسا جلوتر هم باشیم بهگونهای که امروز تا حرف «ص» هم بین محققان توزیع شده است. اما این موضوع دلیلی بر این نیست که هر چه به دست ما میرسد به چاپ رسد چرا که ممکن است که آن مقاله به این دلیل که با محقق همه منابع را ندیده یا اینکه به شیوهای غیرعلمی نوشته شده است، از اعتبار علمی برخوردار نباشد و طبیعتاً مردود خواهد شد و در مرحله بعد کار به نویسنده دیگری داده خواهد شد هر چند که حقالتألیف فرد قبلی پرداخت خواهد شد حتی پیش آمده که اگر در ارسال مقالهای برای یکی از مداخل تعجیل باشد، رییس بخش خود وارد عمل میشود و آن را مینویسد اما مهم این است که برخلاف آنچه در ایران رایج است، در اینجا حوزه کار مشخص است و کسی نمیتواند ادعا کند که میتواند تاریخ ایران بنویسد. چرا که آنچه در اینجا و دنیا رایج است، حوزه کار به دورهای خاص محدود میشود و حتی در آن دوره هم، حادثهای خاص مورد پژوهش قرار میگیرد و کسی به خود اجازه نمیدهد از آن دوره تجاوز کند. بهعنوان مثال حوزه تخصص من، تاریخ ایران از اسلام تا قرن پنجم است و در این دوره هم آلبویه را بیشتر مورد بررسی قرار دادهام و همین محدویت بود که هشت سال پیش ما را بر آن داشت که تاریخ جامع ایران را به رشته تحریر درآوریم که در بهار سال آینده در 15 جلد منتشر خواهد شد و در دسترس قرار خواهد گرفت. من افق آینده مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی را اگر که مشکلات مالی نباشد، بسیار درخشان میبینم و با وجود طرحهای زیادی که داریم، تصور میکنم این مرکز در آینده نقشی یگانه خواهد داشت؛ نقشی که دانشگاهها ذاتاً قادر به ایفای آن نخواهندبود.
منبع روزنامه شرق
نظر شما