نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم
در بین متکلمان شیعه، دو تن؛ یعنی مهدی بن محمد نجفی اصفهانی (متولد 1298 ق) و محمد رضا ابو المجد اصفهانی (1287ـ 1361 ق) از همه زودتر به نقد و بررسی نظریه تکامل پرداختند. نجفی اصفهانی در کتاب مرتفق به تحلیل و نقد داروینیسم پرداخت[1]، و ابو المجد اصفهانی کتاب مستقلی با عنوان نقد فلسفه دارون در دو جلد نگاشت[2]. الذریعة از نویسنده به نام آقا رضا اصفهانی یاد کرده و می نویسد: این کتاب را در دوران جوانی که نظریه داروین در ایران شیوع یافته بود تألیف کرد. جمیل صدقی الزهاوی فیلسوف و ادیب کُرد، نقدی بر وی نوشت و ابو المجد اصفهانی در رد و پاسخگویی او کتاب القول الجمیل اِلی صدیقى الجمیل را تدوین کرد[3].
چارلز داروین[4] (1809ـ1882 م) جانورشناس انگلیسی پس از مطالعات فراوان به نظریه تکامل تدریجی و طبیعی جانوران رسید و چند کتاب مهم تألیف کرد[5] که کتاب منشأ انواع به عنوان اولین اثر وی و از همه مهمتر است[6].
نظریه او تحولی در طبیعیات و به تبع آن در انسانشناسی و حتی کلام و اخلاق به وجود آورد[7] و دیدگاههای گذشته را با جدیت به چالش کشید. نظریه تکامل نه تنها آموزههای مسیحیت را مورد تعرض قرار داد، بلکه دانشمندان و متکلمان مسلمان را هم به تأمل وا داشت. با اینکه خود داروین اتهام الحاد و انکار دین را رد کرده و دستاوردهای علمیاش را منافی دین و معارض دیانت نمیداند[8] ولی تلقی عمومی متکلمان، تعارض آن با دین بود[9] و از این رو به نقادی آن پرداختند.
اما تاریخچه آشنایی مسلمانان با این نظریه و ورود این اندیشه به جهان اسلام مختصراً چنین است:
ایرانیان از دوره امیرکبیر و تأسیس دارالفنون به تدریج با فلسفه و دانش غرب آشنا شدند. پارهای از کتابهای علمی غرب به فارسی ترجمه شد. کتاب گفتار در روش به کار بردن عقل دکارت زیر عنوان حکمت ناصریه یا کتاب دیاکرت توسط امیل برنه و العازار رحیم موسایی همدانی مشهور به لاله زار نو ترجمه و در 1279ق چاپ گردید[10]. میرزا تقی خان انصاری کاشانی استاد دارالفنون در کتاب جانورنامه که متن درسی آن مدرسه بود، شمهای از آراء داروین را آورد و این در 1287 ق یعنی اندکی پس از انتشار کتاب اصل انواع بنا بر انتخاب طبیعی داروین بود. کتاب لیودور[11] یا کتاب طلا (طلایی) زیر عنوان اسرار الوجود توسط علی بخش قاجار در 1291 ترجمه شد. این کتاب راجع به تاریخ طبیعی و اختراعات و اکتشافات سده 19 میلادی و در پنج بخش است. بخش پایانی آن سرگذشت جمعی از دانشمندان و سیاحان و مکتشفان بزرگ است[12].
در دیگــــر کشــورهای جهــان اســــلام نیز وضعـــــیت مانند ایران بود. کتاب داروین[13] توسط اسماعیل مظهر زیر عنوان أصل الأنواع و نشوئها بالانتخاب الطبیعى برای اولین بار به عربی ترجمه و در قاهره به سال 1928 منتشر گردید. همین اثر در ایران دو بار ترجمه شد. ترجمه عباس شوقی تهران، 1318 برای اولین بار با عنوان بنیاد انواع به وسیله انتخاب طبیعی یا تنازع بقاء در عالم طبیعت منتشر شد. بعدها نور الدین فرهیخته آن را با عنوان منشأ انواع ترجمه و در تهران، شبگیر، 1357 منتشر کرد.
کارهای اولیه و مهم دیگر پژوهشگران عرب بدین قرار بود:
ابراهیم بن عیسی الحورانی دو نقد بر داروینیسم نگاشت و با مشخصات ذیل منتشر کرد:
1. الحق الیقین فى الرد علی بطل دروین، بیروت، 1886م.
2. مناهج الحکماء فى نفى النشوء و الارتقاء أى إبطال مذهب داروین، بیروت، 1884م.
از آنجا که شبلی شمیل از روشنفکران مروج داروینیسم بود، یکی از متفکران مسیحی لبنان به نقادی آراء وی پرداخت و کتاب أصل الإنسان و الکائنات را در بیروت، 1890 م انتشار داد. مجله المقتطف که تعلق خاطر به مباحث جدید داشت، در مقالات متعدد به طرح و تحلیل داروینیسم پرداخت. یکی از این مقالات توسط محمد صالح غنوم زیر عنوان دارون و مذهبه عند العرب در جلد 35 (1909 م) آن مجله نشر یافت. محمد فرید وجدی از منتقدان این نظریه بود و مقاله مذهب النشوء و الإرتقاء فى المیزان را در مجله نور الإسلام (شوال 1352) درج نمود[14].
کتابهای المرتفق و نقد فلسفه دارون که حدود نیم سده پس از انتشار کتاب اصلی داروین به نقادی وی پرداختند، نشانگر اهتمام و آگاهی دانشمندان شیعه و گویای دغدغههای ایمانی در بین آنهاست.
المرتفق مشتمل بر این مباحث است: رد فلسفه داروین، ادله اثبات خداوند، ستارهشناسی جدید و دلالت آیات و اخبار بر آن، ردّ هیئت قدیم، فلسفه یونان، اصول دین، ردّ مسیحیت، جامعیت اسلام، اخلاق اسلامی، فلسفه احکام و اسلام، عدم منافات علم با دین و موافقت آنها، ادله اهمیت دین اسلام، اثبات روح.
نویسنده پس از طرح برهان نظم و اثبات خداوند در شش صفحه به نقادی نظریه داروین پرداخته است.
اشکال عمده و میتوان گفت تنها اشکال مهدی اصفهانی بر نظریه داروین این است که در نظریه داروین تصادف و اتفاقی بودن خلقت پذیرفته شده و این با برهان نظم سازگاری ندارد. عبارت وی چنین است:
طبیعیها می گویند انسان خود به خود درست شده و از باب اتفاقْ این هیئت در این ترکیب را پیدا کرده است. حال آنکه میدانند و میبینند شکل انسان خود بهخود بی صانعی درست نمیشود. چگونه انسان که هر جزء او هزار حکمت در آن به کار رفته که عقول را حیران میسازد خود به خود درست شده است. اَشکال اولیه در بقاء نزاع نموده و شکل اَقوی مانده است. انسان دراصلْ اجسام متفرقی بوده که با مرور زمانْ اجتماع و نظم یافته است. اصل فلسفه نشوء و ارتقاء از داروین انگلیسی است. وی اصل عالم را ماده می داند. [15]
وی یک اشتباه هم دارد که اصل پیدایش جهان طبیعت از گاز را به داروین نسبت میدهد. نقدهای اصفهانی سطحی و غیر تخصصی است، با توجه به اینکه منابع خود را معرفی نکرده و از قول داروین چنین نقل می کند:
وی اصل عالم را ماده میداند. سیال خفیفتر از هوا که اثیرش نامیدهاند و فضا را پر کرده است. اجزاء آن همیشه در حال حرکت بود. نه وجودش و نه حرکتش سببی نداشته و اتفاقی بوده است. گاهی این اجزاء به گرد هم بر آمده، اجسامی از ماده سدیم را تشکیل داده و آنها هم با جذب یکدیگر کره بزرگی را تشکیل دادند[16].
در حالی که داروین و داروینیسم فقط متکفل نظریه تکامل زیستی جانداران بوده و نظریهای در بارة پیدایش زمین و کرات ارائه نکرده است.
نمی دانیم آیا نویسنده اصل کتاب داروین را دیده است یا نه؟ با توجه به اینکه کتاب داروین بعد از این نگارش تعریب شده است[17]. چون کتاب المرتفق در 4 ربیع الاول 1313 تحریر شده است و تعریب به 1938 مربوط است.
گاهی نویسنده داروین را به بلاهت و بلادت مذمت کرده است[18].
با اختلاف چند سال کتاب نقد فلسفة دارون به زبان عربى و عمیقتر و با اسلوبتر از المرتفق در نقد داروینیسم تدوین شد. عنوان این اثر نقد فلسفة دارون است که فقط یک بار در 1331 ق در بغداد منتشر شد. نام مؤلف روی جلد ابو المجد الشیخ محمد رضا آل العلامه التقى الاصفهانى است. کتاب را این گونه آغاز کرده است:
«کتبُ دارون و سائر رؤساء هذه الفلسفة عندنا غیرُ موجودة و بلادنا عن البلاد التى نشأت فیها هذه الاراء بعیدة[19].»
این عبارتْ گویاست که منابع اصلی داروینیسم نزد وی نبوده و بر اساس نقلهای دیگران، به تحلیل و نقد پرداخته است. البته اشارهای به ناقلان یا منابع نقل ندارد.
نویسنده معتقد است که کسانی این نظریه را دستمایه تعارض با دین و رواج زندقه و الحاد و انکار خداوند و شرایع قرار دادهاند ولی در این نظریه عناصری از حقیقت هم وجود دارد و نمیتوان گفت به تمامی مخالفِ دین است[20]. تلقی نویسنده این است که داروین بر اساس یافتهها و پژوهشهای علمی چنین نظریه ای را مطرح کرده است. از این رو تعارض یا توافق آن نظریه و آموزههای دینی، در واقع نوعی از مناسبات علم و دین است که باید با توجه به ضوابط حلّ تعارض علم و دین، آن را مورد تحلیل قرار داد. از این رو میتوان گفت: این کتاب از اولین منابعی است که در فرهنگ اسلامی به موضوع « تعارض یا توازی علم و دین» پرداخته است.
ترتیب مباحث کتاب این گونه است: جلد اول مشتمل بر سه مقاله اسلام و داروینیسم، تحول و تطور جانداران، تنازع بقاء و انتخاب طبیعی و جلد دوم شامل دو مبحث ادله اثبات خداوند و نظریه تکامل، ضرورت و فایده دین و دفاع از دین است. در طلیعه جلد اول در مقدمهای طولانی، ورود اندیشههای علمی و فلسفی یونان در گذشته و ورود افکار علمی جدید از غرب به جهان اسلام را بررسی و مقایسه نموده و پیامدهای علوم جدید در بین مسلمانان را تحلیل کرده است.
در مقاله اول جلد اول، داوری نویسنده این است که نظریه تکامل در برخی مسائل با برخی آموزههای دینی از جمله انسانشناسی دینی، نه همه مسائل و آموزهها، تعارض دارد. وی معتقد است در خداشناسی این نظریه تعارضی با اسلام ندارد. وی به تفصیل اعترافات دانشمندان معتقد به این نظریه که میگویند: « خداوند وجود دارد» را آورده است و سخنان آنها را تحلیل کرده است. تحلیلهای نویسنده در این بخش که عمدتاً ناظر به تعارضزدایی بین علم و دین است، خواندنی و جالب است.
تلاش نویسنده در مقاله دوم، بررسی تحول و تطور موجودات از بیجانها تا جانداران و تا میمون و انسان و مخالفت یا موافقت آن با آموزههای دینی اسلام است. در مقاله سوم تنازع بقای جانداران و انتخاب طبیعی در گردونه تنازع بقا را تحلیل کرده است. نویسنده انسانشناسی مبتنی بر داروینیسم را چندان سازگار با شأنیت و شرافت انسان در اسلام نمیداند.
مقاله اول جلد دوم، تحلیل پیامدهای کلامی نظریه تکامل در مبحث خداشناسی است و در مقاله دوم، ضرورت دین و فواید آن را برای بشریت بررسی کرده است.
این گونه آثار، نشانگر توجه و اهتمام متفکران و دانشمندان مسلمان به مباحث جدید است و گویای آن است که کلام اسلامی در دوره جدید هم توانایی و استعداد لازم و بالقوه برای تحلیل مقولههای جدید را دارد. تعارض و توازی علم و دین نه تنها در غرب یک مشغله ذهنی بوده بلکه در جهان اسلام هم کسانی را به تأمل و نگارش وا داشته است و نزدیک به یک سده پیش چنین آثار با اسلوبی عرضه شده است.
مسائل دینی و معضلات ایمانی نسل جدید درگرو مباحثی نظیر صورت و هیولی و مسائل بعید ازحیات ایمانی دینی نیست، بلکه همین دغدغهها و مشغلههای جدیدی است که پس از رنسانس و بویژه در دو سدة اخیر در عرصه دیانت پدیدار شده است. از این رو چنین آثاری راهنمای دغدغههای این نسل است.
یادداشت
[1]. مرتفق در لغت یعنى پر، ثابت و دائم. این اثر به صورت چاپ سنگى با این مشخصات منتشر شده است: اصفهان، عبدالرزاق کتابچى خوانسارى، 1347ق، ص284.
[2]. این کتاب در بغداد، مطبعة الولایة العامرة، 1331ق منتشر شد.
[3]. الذریعة، جلد 24، ص 277 و جلد 17، ص 209
[4]. Charles Robert Darwin
[5]. براى آگاهى از کتابهاى داروین نگاه کنید به موسوعة الفلسفة، عبدالرحمن بدوى، جلد اول، ص 474 ـ 745.
[6]. این اثر با این مشخصات منتشر شده است:
On the Origin of Species by Means of Natural Selection, London, 1859.
[7]. برخى قرن بیستم را قرن داروین نام نهادند. لورِن آیزلى کتابى زیر عنوان قرن داروین Darwin's Century در 1958 به مناسبت صدمین سال انتشار کتاب اصل انواع انتشار داد. آقاى محمود بهزاد آن را ترجمه و در تهران، 1337 منتشر کرد.
[8]. Life and letters of Charles Darwin, New York, 1959; The descent of man and selection in relation of sex, London, 1871.
[9]. باربور، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى، تهران، نشر دانشگاهى، 1362، ص 402 به بعد
[10]. آدمیت، فریدون، اندیشه ترقى و حکومت قانون، تهران، خوارزمى، 1351. ص 18
[11]. Livdorne
[12]. نسخه خطى این اثر در کتابخانه مجلس وجود دارد (نک: فهرست کتابخانه مجلس شوراى ملى، عبدالحسین حائرى، جلد 19، ص 301 - 302).
[13]. on the Origin of Species by means of Natural selection
[14]. براى اطلاع ازآثار مهم در باره داروینیسم و نقدهاى آن نک: «گزیده مآخذ و منابع انسانشناسى» از محمد نورى مندرج در مجله حوزه و دانشگاه.
[15]. المرتفق، ص 8 و 9
[16]. المرتفق، ص 10
[17]. اسماعیل مظهر براى اولین بار کتاب On the origin داروین را به عربى ترجمه و با این مشخصات منتشر نمود: أصل الأنواع و نشوئها بالانتخاب الطبیعى، قاهره، 1928.
[18]. المرتفق، ص 11
[19]. نقد فلسفة دارون، ص 7
[20]. همان، ص 2
منبع: / سایت / سایت پرس و جو ۱۳۸۷/۰۲/۰۱صفحه اینترنتی مرتبطhttp://www.porsojoo.com/fa/node/1021
نویسنده : محمد نوری
نظر شما