موضوع : پژوهش | مقاله

ماریه همسر پیامبر (ص) مادر ابراهیم‏

پیامبر گرامى اسلام (ص) در سال ششم هجرى تصمیم گرفتند رسالت جهانى خویش را اعلام کنند و همه مردم مناطق مختلف جهان را به اسلام دعوت نمایند، و لذا گروهى از مسلمانان را به عنوان نماینده به سوى حاکمان و پادشاهان آن روز جهان اعزام فرمودند و به هر یک نامه‏اى نوشته و آنان را به اسلام دعوت کردند و اعلام کردند که اگر مسلمان بشوید سالم مانده و بر حکومت خود ابقاء خواهید شد مضون همه نامه‏ها تقریباً همین بود.
در همین راستا حاطب بن‏ابى‏بلتعه به سوى مصر حرکت کرد تا نامه پیامبر (ص) را به مقوقس حاکم اسکندریه تسلیم نماید. او نامه پیامبر را گرفت و پس از خواندن نامه، آن را در جایگاهى از عاج قرار داد و بر آن مهر زد و به کنیز خود داد تا از آن محاظفت نماید. (1) سپس با احترام به نامه پیامبر (ص) جواب داد که: «ما مى‏دانستیم پیامبرى باقى مانده و فرستاده‏ات را گرامى داشتیم» مقوقس همراه آن نامه دو کنیز براى پیامبراکرم (ص) هدیه فرستاد که یکى ماریه قبطیه بود و دیگرى خواهر وى به نام «سیرین» (2) و غلامى نیز به نام جریح را مأمور کرد که خدمتگزار آنان باشد (3). حاکم اسکندریه هر چند با ادب و احترام جواب پیامبر را داد و با احترام تمام فرستاده پیامبر (ص) را باز گرداند ولى اسلام را نپذیرفت.
ماریه از حفن از منطقه ایضنا بود. وى گرچه غیر مسلمان ولى از اهل کتاب بود از این رو پیامبر هدیه مقوقس را پذیرفت. (4)


انتخاب ماریه‏
ماریه که برخى وى را دختر شمعون دانسته‏اند به دست رسول گرامى (ص) مسلمان شد و حضرت وى را به عنوان هسمر خود برگزید و خواهرش سیرین را به ازدواج حسان بن‏ثابت شاعر و ادیب معروف در آورد که از وى داراى فرزندى به نام عبدالرحمن گردید. (5) ماریه که شاید بتوان گفت همان نام مریم مى‏باشد از قبیله «قبطیه» درمصر مى‏باشد و لذا به «ماریه قبطیه» معروف است.
در وصف ماریه نوشته‏اند: «کانت بیضاء جعدة جمیلة؛ او سفید نیکو و داراى موهاى مجعد و پیچیده بود» که باعث اعجاب و شگفتى پیامبر اکرم (ص) گردید، او پس از اینکه مسلمان شد انسانى شریف، متدین و مقید به آداب دینى بود. (6)
ماریه قبطیه بسیار مورد توجه و احترام پیغمبر اکرم (ص) بوده، او در جمع همسران رسول اکرم (ص) بعد از حضرت خدیجه (ع) دومین خانمى بود که از آن حضرت صاحب فرزند شد و همین نیز حساسیت زنانه برخى از همسران پیامبر اکرم (ص) را برانگیخت و افرادى مانند عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر آشکارا به وى رشک مى‏بردند و از سر حسادت به ناروا وى را متهم مى‏کردند!!

حساسیت زنانه‏
انتخاب ماریه و ازدواج پیامبر اکرم (ص) با وى که به قول عایشه سفید و زیبا بود، حساسیت دیگر زنان پیامبر به ویژه عایشه را برانگیخت، وى ماریه را رقیب خود مى‏دانست که باعث اعجاب پیامبر گردیده است خود گوید:
«زندگى براى من سخت نبود، جز سختى که از ناحیه ماریه تحمل کردم زیرا او زنى زیبا، داراى موهاى پیچیده و باعث اعجاب پیامبر (ص) بوده و پیامبر (ص) ابتدا که او را آورده بودند، وى را در خانه حارثة بن‏نعمان جاى داد او همسایه ما بود، بیشتر شب و روز را نزد وى بود تا اینکه صدایم بلند شد و اعتراض کردم. (7) پیامبر (ص) او را به منطقه عالیه که با مرکز شهر مدینه فاصله داشت منتقل کرد تا از حساسیت‏ها کاسته شود ولى در همانجا هم پیامبر (ص) نزد وى مى‏رفت و این براى ما سخت‏تر بود» (8)
بدیهى است آنچه عایشه گفته از سر حسادت و آمیخته به مبالغه است اما نشانه توجه پیامبر اکرم (ص) به ماریه است. دورى ماریه ظاهراً باعث شد که وى از گوشه و کنایه‏هاى برخى زنان و آزارهاى احتمالى عایشه در امان باشد اما از محبوبیت وى کاسته نشد.

آیات سوره تحریم‏
تردیدى نیست که آیات نخستین سوره تحریم در ارتباط با حساسیت عایشه و حفصه نسبت به ماریه قبطیه نازل شده است.
اما از آنجا که راویان اصلى آن، این دو متهم هستند و ابن‏عباس هم جریان را از عمر بن‏خطاب پدر حفصه نقل مى‏کند و او مخاطب را حفصه و عایشه مى‏داند (9) برخى ابهامات جزیى در جریان این قضیه وجود دارد و اخبار افزودنى در آن به چشم مى‏خورد. به نظر مى‏رسد که پیامبر (ص) همراه ماریه به خانه حفصه تشریف بردند وى با اینکه باید از پیامبر استقبال مى‏کرد به بهانه دیدار با پدر خانه را ترک کرده! بعد که برمى‏گردد با درب بسته روبه‏رو مى‏شود و متوجه مى‏شود که ماریه در بستر پیامبر بوده است. حفصه اعتراض مى‏کند اصرار وى باعث مى‏شود که پیامبر سوگند بخورد که دیگر با ماریه همبستر نشود. حفصه موضوع را برخلاف قولى که به پیامبر اکرم (ص) داده بود به عایشه مى‏گوید و از این طریق این موضوع به دیگران منتقل مى‏شود پیغمبر (ص) از زنان خود کناره‏گیرى کرده و به منطقه عالیه یا مشربه ام‏ابراهیم مى‏رود تا اینکه آیات سوره تحریم نازل و از پیامبر خواسته مى‏شود براى به دست آوردن دل دیگر زنان خویش، خود را از حق شرعى محروم نکند. و در آیات به دو نفر از زنان پیامبر که موجب آزار آن حضرت شده بودند اشاره مى‏شود که امکان توبه براى آنهاست. (10)

تولد ابراهیم‏
ماریه قبطیه حامله مى‏شود سلمى همسر ابورافع که قابله وى بود خبر تولد ابراهیم فرزند پیامبر را به شوهرش ابورافع مى‏دهد او پیامبر اکرم (ص) را مطلع مى‏کند حضرت هم به جهت این بشارت بنده‏اى را به ابورافع مى‏بخشد و از حضور این مولود جدید بسیار خوشحال مى‏گردد این اتفاق خجسته در ذى حجه سال هشتم هجرى رخ مى‏دهد.
در روز هفتم تولدش او را عقیقه (گوسفندى برایش قربانى) مى‏کند و سرش را مى‏تراشد و به وزن موهاى سرش نقره به مساکین و فقیران صدقه مى‏دهد و دستور مى‏دهد که موهایش را در زمین دفن کنند. (11) تولد این فرزند نیز حساسیت‏هاى بیشترى از ناحیه برخى زنان پیامبر (ص) نسبت به ماریه برمى‏انگیزد و حوادث دیگرى را به دنبال دارد که اکنون مجال نقل آن نیست. ابراهیم در هیجدهم ماه رجب سال دهم هجرى، در شیرخوارگى در سن 18 ماهگى از دنیا رفت و در بقیع دفن گردید. (12) و پیامبر اکرم (ص) در غم او اندوهگین شد. و فرموده: این غم، اشک را جارى مى‏کند و قلب را اندوهناک و چیزى نمى‏گوییم که باعث سخط پرورگار گردد. (13) و آن حضرت اینگونه به مصیبت دیدگان درس مى‏دهد.

مبارزه با خرافات‏
در روز درگذشت ابراهیم خورشید گرفت جمعى تصور کردند به جهت مرگ فرزند پیامبر (ص) خورشید گرفته است، رسول خدا (ص) به سرعت با این تصور مخالفت کرده و فرمودند: گرفتن خورشید و ماه یک پدیده طبیعى است و ربطى به درگذشت فرزند من ندارد و این عقیده خرافى را رد کردند و دستور خواندن نماز آیات را صادر فرمودند. (14)

زندگانى و درگذشت ماریه‏
ماریه در منطقه عالیه از شهر مدینه که مشهور به مشربه ام‏ابراهیم است زندگى مى‏کرد. اکنون این مشربه به صورت قبرستانى مخروبه است و قبر مادر امام رضا (ع) و جمعى از امام‏زادگان و دوستداران اهل بیت (ع) در آنجاست. از آنجا که ایرانیان گاهى براى زیارت به آنجا مى‏رفتند در سال‏هاى اخیر دیوارهاى بلندى براى آن ساخته و اجازه بازدید از آنجا را نمى‏دهند. ماریه زندگى آرام و شرافتمندانه خود را پس از پیامبر (ص) ادامه داد و پنج سال بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) در زمان خلافت عمر در محرم سال 16 هجرى درگذشت و در بقیع دفن شد. (15)
ماریه از چنان کمالات ظاهرى و باطنى برخوردار بود که جز نیکى در وصف او نگفتند و رقیبان به توصیف و تعریف او پرداخته‏اند و این افتخار نصیب وى گشت که دومین فرزند بعد از بعثت پیامبر از دامن وى برخیزد هم جایگاه زندگى‏اش باقى بماند و هم جایگاه دفن فرزند خردسالش. یادش گرامى‏باد.

پى‏نوشتها:
1) طبقات الکبرى، ابن‏سعد، ج‏1، ص‏134 و 260.
2) بحارالانوار، ج 20، ص‏317 و 383.
3) دلائل الامامه، ص‏203.
4) بحارالانوار، ج‏16، ص‏373.
5) همان، ج‏22، ص‏193، ممکن است «سیرین» همان نام «شیرین» که در ایران متداول است باشد که در تلفظ عربى «شین» تبدیل به «سین» شده است.
6) طبقات الکبرى، ج‏1، ص‏134.
7) بحارالانوار، ج‏21، ص‏183.
8) همان، ج‏22، ص‏302.
9) طبقات الکبرى، ج‏1، ص‏143، «تَدُمَعُ العینُ و یَحزَنُ القَلبُ و لانقوُلُ ما یُسَخِطُ.
10) شیخ طوسى، مصباح المتهجد، ص‏812.
11) الاصابه، ج‏8، ص‏311.
12) همان.
13) طبقات الکبرى، ج‏8، ص‏182 به بعد، بحارالانوار، ج‏22، ص‏239، تفاسیر ذیل آیات.
14) کافى، ج‏3، ص‏463، طبقات الکبرى، ج‏1، ص‏142، الذب.
15) الاصابه، ج‏8، ص‏310، دایرالمعارف مصاحب، ج‏3، ص‏2588.

منبع: / ماهنامه / پیام زن / 1387 / شماره 197، مرداد ۱۳۸۷/۰۵
نویسنده : على اکبر ذاکرى

نظر شما