بررسی مقایسه ای حالت های هویت، نگرش به خوردن و تنظیم شناختی هیجانی میان دختران دارای اضافه وزن
مقدمه
نوجوانان به عنوان یکی از بحرانی ترین و مهمترین دوره های رشد و تحول انسان هستند که به دلیل وسعت و گستردگی تغییرات فیزیکی و رفتاری در این دوران، وضعیت تغذیه ای و رژیم غذایی این گروه سنی می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد. یکی از این عوامل، وضعیت وزن بدن است. اضافه وزن و چاقی در دوران نوجوانی می تواند پیامدهای منفی متعددی برای سلامت جسمی و روانی فرد داشته باشد. از جمله این پیامدها می توان به اختلالات خوردن، افسردگی، اضطراب و کاهش عزت نفس اشاره کرد.
حالت های هویت
هویت به معنای احساس تعلق و معنابخشی فرد به خود است. حالت های هویت، چهار وضعیتی هستند که فرد در طول زندگی خود در آن ها قرار می گیرد. این چهار حالت عبارتند از:
حالت هویت تثبیت شده: فرد در این حالت احساس می کند که هویت خود را به طور کامل شکل داده است و نسبت به خود و جایگاه خود در جهان احساس اطمینان دارد.
حالت هویت جستجوی هویت: فرد در این حالت هنوز در حال شکل دادن هویت خود است و در مورد خود و اهداف خود احساس سردرگمی و نااطمینانی دارد.
حالت هویت موقت: فرد در این حالت احساس می کند که هویت خود را تا حدی شکل داده است، اما هنوز در حال تغییر و تحول است.
حالت هویت گمشده: فرد در این حالت احساس می کند که هویت خود را گم کرده است و نسبت به خود و جایگاه خود در جهان احساس بی معنایی و بی هدفی دارد.
نگرش به خوردن
نگرش به خوردن، مجموعه ای از باورها، احساسات و رفتارهایی است که فرد نسبت به غذا و خوردن دارد. نگرش های نامناسب به خوردن می تواند منجر به اختلالات خوردن، مانند پرخوری عصبی و بی اشتهایی عصبی شود.
تنظیم شناختی هیجانی
تنظیم شناختی هیجانی، مجموعه ای از راهبردهایی است که افراد برای مدیریت هیجانات خود از آن ها استفاده می کنند. راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی می توانند به صورت سازگارانه یا ناسازگارانه باشند. راهبردهای سازگارانه به افراد کمک می کنند تا هیجانات خود را به طور سالم و مؤثر مدیریت کنند. راهبردهای ناسازگارانه می توانند منجر به پیامدهای منفی برای سلامت روان فرد شوند.
فرضیه های پژوهش
بر اساس مطالعات پیشین، می توان فرض کرد که بین حالت های هویت، نگرش به خوردن و تنظیم شناختی هیجانی در دختران دارای اضافه وزن و دختران نوجوان با وزن نرمال تفاوت وجود دارد. به طور خاص، انتظار می رود که دختران دارای اضافه وزن نسبت به دختران نوجوان با وزن نرمال، دارای حالت های هویت نامشخص تر، نگرش های نامناسب تر به خوردن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگارانه تری باشند.
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر، علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان ساکن شهرستان نظر آباد در سال 1400 می باشد که در سامانه شاد حضور داشتند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی در دسترس، نمونه ای به حجم 90 نفر در قالب دو گروه دختران نوجوان دارای اضافه وزن (45 نفر) و دختران دارای وزن نرمال (45 نفر) انتخاب شدند. از پرسشنامه های سبک هویت برزونسکی (1989)، نگرش خوردن (گارنر و همکاران، 1982) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) به عنوان ابزار استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد.
یافته های پژوهش
نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه از لحاظ متغیرهای نگرش خوردن و تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنادار آماری وجود دارد. به طوری که دختران دارای اضافه وزن نسبت به دختران نوجوان با وزن نرمال، دارای نگرش های نامناسب تر به خوردن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگارانه تری بودند. بین دو گروه از لحاظ حالت های هویت تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری
نتایج پژوهش حاضر با مطالعات پیشین همسو است و نشان می دهد که دختران دارای اضافه وزن نسبت به دختران نوجوان با وزن نرمال، دارای نگرش های نامناسب تر به خوردن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگارانه تری هستند. این امر می تواند به عنوان یکی از عوامل خطرزای اختلالات خوردن در دختران دارای اضافه وزن در
نظر شما