موضوع : پژوهش | مقاله

وصفی از قدرت خدا و شگفتی آفرینش فرشتگان


همه چیز برابر خدا خاشع، و همه چیز با یاری او، بر جای مانده است.
خدا بی‌نیاز کننده هر نیازمند، و عزت بخش هر خوار و ذلیل، نیروی هر ناتوان، و پناهگاه هر مصیبت زده است. هر کس سخن گوید می‌شنود، و هر که ساکت باشد اسرار درونش را می‌داند، رزق و روزی زندگان بر اوست و هر که بمیرد به سوی او باز می‌گردد.
خدایا، چشم‌ها تو را ندیده تا از تو خبر دهند، که پیش از توصیف کنندگان از موجودات، بوده‌ای. آفرینش برای ترس از وحشت تنهایی نبود، و برای سودجویی آنها را نیافریدی. کسی از قدرت تو نتواند بگریزد، و هر کس را بگیری از قدرت تو نتواند خارج گردد، گناهکاران از عظمت تو نکاهند، و اطاعت کنندگان بر قدرت تو نیفزایند.
آن کس که از قضای تو به خشم آید نتواند فرمانت را برگرداند، و هر کس که به فرمان تو پشت کند از تو بی‌نیاز نگردد.
هر پوشیدای نزد تو آشکار و هر پنهانی نزد تو هویداست. تو خدای همیشه‌ای و بی‌پایان، و تو پایان هر چیزی، که گریزی از آن نیست.
وعده گاه همه، محضر توست، و رهایی از تو جز به تو ممکن نیست، و زمام هر جنبنده‌ای به دست تو است، و به سوی تو بازگشت هر آفریده‌ای است.
پاک و منزهی‌ای خدا، چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو، چه بزرگ است آنچه را که از خلقت تو می‌نگرم! و چه کوچک است هر بزرگی در برابر قدرت تو، و چه با عظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می‌کنم، و چه ناچیز است برابر آنچه که بر ما نهان است از فرمانروایی و سیطره و قدرت تو، و چه فراگیر است در این جهان نعمت‌های تو، و چه کوچک است نعمت‌های فراوان دنیا در برابر نعمتهای آخرت.
شگفت آور است آفرینش فرشتگان تو که گروهی از آنها را در آسمان‌ها سکونت دادی و از زمین بالا برده‌ای.
آنها از همه آفریدگان نسبت به تو آگاه ترند، و بیشتر از همه نسبت به تو بیمناکند، و به تو نزدیک ترند. فرشتگانی که در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته‌اند، و از آبی پست خلق نشده‌اند، و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته.
آنها با مقام و مرتبتی که دارند، و از ارزشی که در نزد تو برخوردارند، و آنگونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت می‌کنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند.
اگر آنچه بر آنان پوشیده است بدانند، همه کارهای خود را کوچک و ناچیز می‌شمارند، و بر خویش ایراد می‌گیرند، و می‌دانند آنگونه که باید، تو را عبادت نکرده‌اند، و آن چنان که سزاوار توست فرمانبردار نبودند.
خدایا ستایش تو را سزاست، که آفریننده و معبودی، و بندگان را به درستی آزمایش کردی. خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمت‌ها را گستراندی، و در آن انواع نوشیدنی، خوردنی، همسران، میهمانداران، قصرها، نهرهای روان، میوه‌ها و کشتزاران، قرار دادی.
سپس پیامبری را فرستادی تا انسان‌ها را به آن خانه و نعمت‌ها دعوت کند.
افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند، نه به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند، و نه به آنچه تو تشویقشان کردی مشتاق شدند.
برلاشه مرداری روی آوردند که با خوردند آن رسوا شدند، و در دوستی آن همداستان گردیدند.
هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد، نابینایش می‌کند، و قلبش را بیمار کرده، با چشمی بیمار می‌نگرد، و با گوشی بیمار می‌شنود. خواهش‌های نفس پرده عقلش را دریده، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفته بی‌اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند.
دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می‌گردد، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی‌ترسد.
از هیچ پند دهنده‌ای شنوایی ندارد، با اینکه گرفتار آمدگان دنیا را می‌نگرد که راه پس و پیش ندارند و در چنگال مرگ اسیرند.
می بیند که آنها بلاهایی را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنیایی را که جاویدان می‌پنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسید، و آنچه بر آنان فرود آید وصف ناشدنی است. (نهج البلاغه، بخشی از خطبه 109)

 

منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۸۹/۷/۴

نظر شما