بررسی مرگ اندیشی در دو اثر مهم ایرانی؛ بوف کور و ملکوت
Bard AI, [12/31/2023 7:21 AM]
کتاب «معماری اندیشی» اثر پتر زومتور، معمار برجسته سوئیسی، مجموعهای از مقالات و گفتگوهایی است که به فلسفه و نظریه معماری میپردازد. زومتور در این کتاب، با بهرهگیری از دانش و تجربه خود، به بررسی مفاهیم اساسی معماری از جمله مکان، زمان، نور، فضا، و مواد میپردازد.
زومتور معتقد است که معماری باید از طریق تفکر عمیق و تأملی ایجاد شود. او معماری را نه صرفاً یک هنر کاربردی، بلکه یک فعالیت خلاقانه و معنادار میداند. در نظر او، معماری باید با محیط پیرامون خود در ارتباط باشد و پاسخی به نیازهای انسان باشد.
زومتور در کتاب «معماری اندیشی» به بررسی آثار خود و سایر معماران بزرگ نیز میپردازد. او از این طریق، دیدگاههای خود را در مورد معماری به روشنی بیان میکند.
در ادامه، به برخی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در کتاب «معماری اندیشی» اشاره میکنیم:
مکان: زومتور معتقد است که مکان، هسته اصلی معماری است. مکان، نقطه تلاقی بین معماری و محیط پیرامون آن است. زومتور از طریق مفهوم مکان، به اهمیت ارتباط معماری با طبیعت و فرهنگ اشاره میکند.
[Image of مکان در معماری اندیشی اثر پتر زومتور]
زمان: زومتور معتقد است که زمان، یک بعد اساسی در معماری است. او از طریق مفهوم زمان، به اهمیت تغییر و تحول در معماری اشاره میکند. زومتور معتقد است که معماری باید با گذشت زمان سازگار باشد و بتواند پاسخگوی نیازهای انسان در زمانهای مختلف باشد.
[Image of زمان در معماری اندیشی اثر پتر زومتور]
نور: زومتور معتقد است که نور، یک عنصر اساسی در معماری است. او از طریق مفهوم نور، به اهمیت زیبایی و ظرافت در معماری اشاره میکند. زومتور معتقد است که نور میتواند به خلق فضاهای دلپذیر و آرامشبخش کمک کند.
[Image of نور در معماری اندیشی اثر پتر زومتور]
فضا: زومتور معتقد است که فضا، یک مفهوم اساسی در معماری است. او از طریق مفهوم فضا، به اهمیت کیفیت و تجربه فضایی در معماری اشاره میکند. زومتور معتقد است که فضای معماری باید برای انسانها لذتبخش و جذاب باشد.
[Image of فضا در معماری اندیشی اثر پتر زومتور]
مواد: زومتور معتقد است که مواد، یک عنصر اساسی در معماری هستند. او از طریق مفهوم مواد، به اهمیت اصالت و زیبایی در معماری اشاره میکند. زومتور معتقد است که مواد باید با دقت و مهارت انتخاب شوند تا بتوانند زیبایی و ظرافت معماری را به نمایش بگذارند.
[Image of مواد در معماری اندیشی اثر پتر زومتور]
کتاب «معماری اندیشی» اثر پتر زومتور، یکی از مهمترین کتابهای معماری در قرن بیستم است. این کتاب، دیدگاههای عمیق و فلسفی زومتور را در مورد معماری به روشنی بیان میکند. این کتاب برای هر معمار، دانشجو، یا علاقهمند به معماری، ضروری است.
Bard AI, [12/31/2023 7:22 AM]
بوف کور و ملکوت دو اثر مهم در ادبیات داستانی ایران هستند که هر دو به موضوع مرگ می پردازند. اگرچه این دو اثر در زمان های متفاوتی نوشته شده اند و از نظر سبک و ساختار نیز تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما در نگاه کلی می توان گفت که هر دو اثر بازتابی از مرگ اندیشی نویسنده خود هستند.
مرگ اندیشی در بوف کور
در بوف کور، مرگ به عنوان یک موضوع محوری مطرح می شود. راوی داستان، که نامش را نمی داند، پس از یک حادثه تصادف، دچار اختلالات روانی می شود. او دچار توهماتی می شود که در آن ها مرگ را به شکل های مختلف تجربه می کند. مرگ در این داستان، نه تنها یک واقعیت جسمانی، بلکه یک واقعیت روانی نیز هست. مرگ اندیشی در بوف کور، به شکلی یأس آمیز و پوچی گرایانه بیان می شود. راوی داستان، مرگ را پایانی بر همه چیز می داند و از آن به عنوان یک پدیده وحشتناک و غیرقابل اجتناب یاد می کند.
مرگ اندیشی در ملکوت
در ملکوت، مرگ نیز به عنوان یک موضوع مهم مطرح می شود. اما مرگ در این داستان، به شکلی متفاوت از بوف کور به تصویر کشیده می شود. مرگ در ملکوت، نه تنها یک پدیده وحشتناک، بلکه یک پدیده طبیعی نیز هست. شخصیت های داستان، مرگ را به عنوان بخشی از زندگی می پذیرند و به آن به عنوان پایانی نیست، بلکه آغازی جدید می نگرند.
شباهت ها و تفاوت های مرگ اندیشی در دو اثر
با وجود تفاوت هایی که در نگاه به مرگ در دو اثر بوف کور و ملکوت وجود دارد، اما برخی شباهت ها نیز بین این دو اثر قابل مشاهده است. در هر دو اثر، مرگ به عنوان یک پدیده فراگیر و همه گیر مطرح می شود. مرگ در این دو اثر، نه تنها محدود به یک فرد یا گروه خاص نیست، بلکه همه انسان ها را در بر می گیرد.
علاوه بر این، در هر دو اثر، مرگ به عنوان یک پدیده غیرقابل اجتناب مطرح می شود. انسان ها نمی توانند از مرگ فرار کنند و مرگ، سرانجام همه را در بر می گیرد.
با این حال، تفاوت های مهمی نیز بین نگاه به مرگ در دو اثر وجود دارد. در بوف کور، مرگ به شکلی یأس آمیز و پوچی گرایانه بیان می شود. راوی داستان، مرگ را پایانی بر همه چیز می داند و از آن به عنوان یک پدیده وحشتناک و غیرقابل اجتناب یاد می کند. در مقابل، در ملکوت، مرگ به شکلی متفاوت بیان می شود. مرگ در این داستان، نه تنها یک پدیده وحشتناک، بلکه یک پدیده طبیعی نیز هست. شخصیت های داستان، مرگ را به عنوان بخشی از زندگی می پذیرند و به آن به عنوان پایانی نیست، بلکه آغازی جدید می نگرند.
این تفاوت ها، بازتابی از نگاه متفاوت دو نویسنده به مرگ هستند. صادق هدایت، نگاهی یأس آمیز و پوچی گرایانه به مرگ دارد. او مرگ را پایانی بر همه چیز می داند و از آن به عنوان یک پدیده وحشتناک یاد می کند. بهرام صادقی، نگاهی متفاوت به مرگ دارد. او مرگ را به عنوان یک پدیده طبیعی می پذیرد و به آن به عنوان پایانی نیست، بلکه آغازی جدید می نگرد.
نظر شما