هستی و زمان هایدگر: راهنمای خوانش
هستی و زمان، اثر مارتین هایدگر، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار فلسفی قرن بیستم است. این کتاب در سال ۱۹۲۷ منتشر شد و به سرعت به یکی از کتابهای مرجع فلسفه تبدیل شد. هستی و زمان تلاشی است برای بازتعریف هستی، از منظر انسان. هایدگر معتقد است که هستیشناسی سنتی، هستی را بهعنوان یک مفهوم انتزاعی و بیتفاوت تعریف کرده است. او در هستی و زمان، هستی را بهعنوان یک پدیدهی بنیادین و مرتبط با زندگی انسان تعریف میکند.
هستی و زمان کتابی دشوار و پیچیده است. هایدگر در این کتاب از مفاهیم و اصطلاحات فلسفی پیچیدهای استفاده میکند. به همین دلیل، خواندن و فهم این کتاب بدون راهنمایی یک متخصص دشوار است. راهنمای خوانش هستی و زمان اثر ویلیام بلاتنر، یکی از بهترین منابع موجود برای کمک به خوانندگان در فهم این کتاب است.
راهنمای خوانش هستی و زمان در سه فصل تنظیم شده است:
فصل اول: زمینههای تاریخی و فلسفی
این فصل به بررسی زمینههای تاریخی و فلسفی هستی و زمان میپردازد. بلاتنر در این فصل، به بررسی تأثیرات اندیشههای ارسطو، کانت، و شلینگ بر هایدگر میپردازد.
**فصل دوم: ساختار و محتوای هستی و زمان
این فصل به بررسی ساختار و محتوای هستی و زمان میپردازد. بلاتنر در این فصل، به بررسی مفاهیم و اصطلاحات کلیدی این کتاب میپردازد.
فصل سوم: تفسیر و نقد
این فصل به تفسیر و نقد هستی و زمان میپردازد. بلاتنر در این فصل، به بررسی دیدگاههای مختلف در مورد این کتاب میپردازد.
راهنمای خوانش هستی و زمان کتابی جامع و مفید برای خوانندگانی است که قصد دارند هستی و زمان را بخوانند. این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا زمینههای تاریخی و فلسفی این کتاب را درک کنند، ساختار و محتوای آن را بفهمند، و دیدگاههای مختلف در مورد آن را بشناسند.
در ادامه، به برخی از نکات مهمی که در راهنمای خوانش هستی و زمان به آنها اشاره شده است، اشاره میکنیم:
هایدگر در هستی و زمان، هستی را بهعنوان یک پدیدهی بنیادین و مرتبط با زندگی انسان تعریف میکند. او معتقد است که هستیشناسی سنتی، هستی را بهعنوان یک مفهوم انتزاعی و بیتفاوت تعریف کرده است.
هایدگر برای بازتعریف هستی، مفهوم Dasein (داسین) را معرفی میکند. داسین به معنای «بودندر-جهان» است. هایدگر معتقد است که داسین، هستی انسان است.
هایدگر هستی را به دو بخش بودن-در-جهان و بودن-برای-خود تقسیم میکند. بودن-در-جهان، هستی انسان در ارتباط با جهان است. بودن-برای-خود، هستی انسان در ارتباط با خود است.
هایدگر معتقد است که هستی انسان، یک هستیبودن است. هستیبودن، به معنای «بودن در حال هستیبودن» است. هایدگر معتقد است که هستی انسان، یک هستیبودنشدن است.
راهنمای خوانش هستی و زمان منبعی ارزشمند برای خوانندگانی است که قصد دارند هستی و زمان را بخوانند. این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا این کتاب دشوار و پیچیده را بهتر درک کنند.
2
«هستی و زمان» در سال 1927 منتشر و بهسرعت یکی از برجستهترین و بحثانگیزترین متون فلسفی قرن بیستم شد. این اثر نقطۀ تلاقی جریانهای فکری مختلف و مهمی در ابتدای قرن بیستم است، از جمله پدیدارشناسی، اگزیستاسیالیسم، مدرسیگرایی جدید و هرمنوتیک. «هستی و زمان» همچنین به تعبیر یکی از پژوهشگران «نقطۀ جدایی» فلسفۀ قارهای و فلسفۀ به اصطلاح تحلیلی است. خلاصه اینکه «هستی و زمان» نقطۀ کانونی بسیاری از جذابترین و پیوستهترین مباحث فلسفی قرن اخیر است.
سفر مارتین هایدگر در طریق «هستی و زمان» سفری عجیب است. این کتاب او نوعی پدیدارشناسی زندگی هرروزۀ انسان و کاوشی دربارۀ دگرگونیهای خود است؛ دگرگونیهایی که ممکن است در رویارویی با شدیدترین چالشهای اگزیستانسیالیستی که با آنها مواجه میشویم، رخ دهند. با این حال بخش موجود از «هستی و زمان» گام نخست در مسیر نوعی هستیشناسی فراگیر است: بررسی والامرتبهترین پرسش فلسفی، یعنی «پرسش از هستی».
آنچه امروزه از کتاب «هستی و زمان» شناخته میشود، دارای دو بخش است: بخش اول به پدیدارشناسی زندگی هرروزه اختصاص دارد و بخش دوم کاوشی است دربارۀ مضامین اگزیستانسیال. هستۀ اصلی بخش اول «هستی و زمان» این است که سنت فلسفی با تحمیل طرحوارۀ سوژه ـ ابژه بر تجربۀ انسانی، تجربۀ انسانی را نادرست فهمیده است. بنا به تلقی سنتی، انسان منفرد حیوان ناطق است؛ یعنی حیوانی دارای قوای شناختی، بهویژه قوۀ بازنماییکردن جهان پیرامونش. البته رابطۀ بین قوای شناختی ذهن و جایگاه فیزیکی ذهن در مغز موضوع بغرنجی است؛ اما موضع ما دربارۀ این مسئله هرچه که باشد، در این باب اجماع وجود دارد که انسانها شخصاند و اشخاص محور تجربۀ سوبژکتیوند.
پس از اختصاص فصول یک تا پنج بخش نخست به پدیدارشناسی مأنوسبودگی، هایدگر به بعضی از استلزامات فلسفی توصیفش میپردازد؛ استلزاماتی که عمدتاً طبیعتی سلبی دارند: او استدلال میکند که شکاکیت معرفتشناختی، پرسشها پیرامون ایدئالیسم و رئالیسم و نظریۀ سنتی مطابقت دربارۀ صدق، همگی فاقد توجیه هستند؛ چراکه همگی بر مدل سوژه ـ ابژه دربارۀ تجربه مبتنیاند. پس از اتمام کار این پدیدارشناسی زندگی هرروزه، هایدگر به جنبۀ «اگزیستانسیالیستی» اندیشهای میپردازد.
هایدگر پس از آنکه در پدیدارشناسیاش دربارۀ هرروزگی بازنگری میکند تا وضعیت کرانگین اگزیستانس و امکان خود ـ دارندگی را همساز کند، به مضامین انتزاعیتری میپردازد؛ از جمله زمان و آنچه او «زمانمندی هستی» مینامد. این مرحله از پژوهش هایدگر در «هستی و زمان»، مضامین هستیشناسانۀ آغازین او را بسط و توسعه میدهد. هایدگر «هستی و زمان» را با مقدمهای دربارۀ مسئلۀ هستی آغاز میکند. هدف نهایی او در طول این مرحلۀ نخستین تفکرش، بسط و توسعۀ نوعی هستیشناسی فراگیر بود، یعنی ارائۀ توصیفی از معنای هستی و انجام این کار با تحلیل فهمیدن پدیدارشناسانۀ هستی.
در کتاب حاضر ابتدا به زمینه و مضامین «هستی و زمان» هایدگر پرداخته شده است و در بخش اصلی کتاب خوانش متن آمده است. بخش پایانی کتاب به بررسی مواجهه و تأثیر این کتاب بر دیگر آثار فلسفی اختصاص دارد.
فهرست مطالب کتاب:
سپاسگزاری
فصل 1: زمینه
فصل 2: مروری بر مضامین
فصل 3: خوانش متن
فصل 4: مواجهه و تأثیر
مطالعۀ بیشتر
نمایه
واژهنامۀ انگلیسی به فارسی
واژهنامۀ فارسی به انگلیسی
نظر شما