موضوع : پژوهش | مقاله

نگرشی نو به تاریخ ادیان

نویسندگان: غ‍لامرض‍ا جلالی
منبع: اندیشه حوزه 1374 شماره 1
درآمدی بر منابع ادیان
مسأله اعجاب‏آور پیدایش بشر و چگونگی انتقال وی از«جهالت»به«تمدن»، محتوای تاریخ ادیان را به وجود می‏آورد.مطالعه سیر پیدایش ادیان، صرف نظر از اهمیت تاریخی آن، بعنوان یک حقیقت زنده و عامل مؤثر، در حیات بشر مطرح بوده است و مطالعه تاریخی ادیان ما را برای درک صحیح اسلام آماده می‏کند.
در قرآن کریم به آیات یا اعلام و اشخاصی بر می‏خوریم که درک و فهم دقیق آنها هر فرد را به پژوهش در سر گذشت ادیان با بهره‏گیری از منابع کهن و جدید، دعوت می‏کند. درباره نوح، ابراهیم، لوط، شعیب، هود، ثمود، اصحاب کهف، اصحاب رقیم، اصحاب سبت، اصحاب رس، قوم سبا، اعراف، تبع، بنی‏اسرائیل، فرعون، نمرود، بتکده‏های بابل، لات، منات و عزی، گزارشهای کلی در قرآن آمده که بدون مطالعه و پژوهش دامنه‏دار، مدلول دقیق این اعلام برای ما روشن نخواهد شد. در قرآن، بجز اسلام، از دینهای مجوس، نصارا، یهود، صابئین و آیینهای کفر و شرک، از نام 25 پیامبر سخن به میان آمده و آیات زیادی به بیان آراء آنها و بیان تحریف کتب آسمانی و نقل قصه آنان اختصاص یافته است.
اهتمام قرآن به بیان سرگذشت ادیان و مذاهب و حمایت از آزادی اقلیتهای قومی و دینی و پیشرفت اسلام در مرزهای هند و چین و ممالک ترک‏نشین شمالی و روابطی که با پیروان مذاهب مختلف دیگر در حدود دولت اسلام برقرار شد، موجب گردید که اطلاعات مفیدی در دسترس مسلمانان قرار گیرد.مثلا مانویان که قبل از نفوذ اسلام در ایران در دوره شاپور اول و پسرش، مورد تعقیب و فشار موبدان زردشتی بودند، با ورود اسلام فرصتی برای اظهار عقاید خود به دست آوردند و حتی کتابهای مانی و شاگردانش را به زبان عربی ترجمه کردند و در دسترس محققان مسلمان قرار دارند.تا سده ششم، آثار اسلامی که درباره آیین مزدایی و مانوی نوشته شده بود از شصت اثر می‏گذشت.کار چنان بالا گرفت که مسلمانان به مطالعه منابع دینی ادیان دیگر روی آوردند و«علم الادیان»«علم ملل و نحل»و«علم اخبار الانبیا»را پایه‏ریزی کرند.علم اخبار الانبیا به نقل حاجی خلیفه از مولی ابو الخیر از جمله فروع تاریخ می‏باشد و«قصص الانبیا»داخل آن است 1 .
در سده‏های بعد افرادی چون ابوریحان بیرونی، نشان دادند که دینداری مانع از آن نیست که انسان اندیشه دینی ملل دیگر را با اسلام مقایسه کند 2 و به مشابه محققی بی‏طرف از تعصبات بازدارنده و کور کننده پرهیز کند.
امام فخر رازی، نمونه‏ای از عدم تعصب علمای اسلام در پژوهش واقع‏بینانه منابع ادیان و فرق، در کتاب مناظرات فی بلاد ماوراء النهر شرف مسعودی را به دلیل جانبداری از کتاب ملل و نحل شهرستانی، سرزنش می‏کند و می‏گوید:
«از آن جا که شهرستانی در بخش مذاهب اسلامی کتاب خود، از کتاب الفرق بین الفرق ابو منصور بغدادی استفاده کرده است و بغدادی نسبت به مخالفان فکری خود، فردی متعصب شمرده می‏شود و ممکن است مواضع آنها را چنان که هست نقل نکند، بنابر این، ملل و نحل شهرستانی در زمینه یاد شده قابل اعتماد نیست 3 ».این در حالی است که روش شهرستانی مبنی بر عدم تعصب بوده است، خود وی در مقدمه کتابش می‏نویسد:«من خود را ملزم دانستم که آرای هر فرقه‏ای را، همان گونه که در کتابهای ایشان یافته‏ام، ذکر کنم بدون آن‏که در صدد جانبداری از یکی و کوبیدن دیگری برآیم و بدون آن‏که قصد تبیین درست از نادرست و حق از باطل آنها را داشته باشم».
ابن ندیم در الفهرست و ابو الحسن عامری در الاعلام بمناقب الاسلام و ابو حاتم رازی در اعلام النبوة که در نقد نظریات محمد زکریای رازی نوشته است، بخوبی نشان داده‏اند که تا چه اندازه یک مسلمان محقق می‏توانست در قرن چهارم اطلاعات صحیح و عالمانه نسبت به ملل و مذاهب عصر خویش فراهم آورد و با چه روح منصفانه‏ای در خصوص ادیان منسوخ و یا باطل مطالعه کند.ابو حاتم رازی وقتی که به منظور نقد آرای زکریای رازی به دفاع از تورات و انجیل، از این دو کتاب بهره می‏جوید، همانند یک قدیس مسیحی بر عهدین اشراف دارد و از معلومات مستند و دقیقی برخورداراست 4 .اگر چه در سده‏های بعد تعصبات رونق گرفت و چشمه‏های پژوهش خشکید. تلبیس ابلیس ابو الفرج ابن جوزی(ف.597 ه.ق.)که به مطالعه آرا و عقاید دهریان، طبایعیان، ثنویان، اصحاب هیاکل، بت‏پرستان، آتش‏پرستان، ماه و خورشید پرستان، یهود، نصارا، صابئان و مجوس می‏پردازد، اساس کار خود را بر تعصب قرار داده، به پیشداوری دچار می‏گردد 5 .وی در بخشی از کتاب خود می‏نویسد:«گروهی از مسلمانان هستند که ابلیس آنان را از تقلید گریزان کرد و خوض در علم کلام و نظر در سخنان فلاسفه را در چشم ایشان بیاراست تا به گمان خود از زمره عوام بیرون آیند». سپس وی به کلام احمد بن حنبل استشهاد می‏کند که گفت:«همه علمای کلام زندیق هستند 5 ».
مسلمانان با نگارش قصص قرآن و مناظراتی که با ملل و نحل دیگر در طول تاریخ حیات عقلانی خود داشته‏اند و همچنین در تاریخهای عمومی، سفرنامه‏ها و کتابهای جغرافیایی، علاقه خود را به پژوهش ادیان نشان داده‏اند.
تاریخ مطاله ادیان در جهان غرب به قدمت جهان اسلام نیست.در حدود یک قرن است که جهان غرب با ایجاد کرسیهایی درباره تاریخ تطبیقی ادیان، دست به شناخت تاریخ ادیان زده است.بنابر این، می‏توان گفت تاریخ ادیان در اصطلاح امروزین خود، علمی نوپاست که ادیان را در ظرف زمانهای گذشته، تطور و تحول آن و نیز داد و ستدهای آنها را مورد مطالعه قرار می‏دهد.
محققان اروپا در سده‏های میانه اثر مهمی درباره تاریخ ادیان ننوشته‏اند.در این سده‏ها اساس بر تعبد بود نه تحقیق.از سده هفدهم است که جهان مسیحیت به فکرمطالعه ادیان افتاد.لرد هربرت Lord Herbert(1582-1648 م.)شارل دوبروس Charled,De Brosse(1709-1777 م.)نیکلا برژیه Nicolas Bergier و اگوست کنت Auguste Conte از پیشتازان این پژوهشها بودند.
تاریخ مطالعه ادیان در جهان غرب به قدمت جهان اسلام نیست. در حدود یک قرن است که جهان غرب با ایجاد کرسیهایی درباره تاریخ تطبیقی ادیان، دست به شناخت تاریخ ادیان زده است
سرجان لابوک Sir John Lubbok(1834-1913 م.)انسان‏شناس و نژادشناس انگلیسی، با ارایه تقسیمهایی، مراحل مختلف تحویل ادیان را مورد بحث قرار داد و اندرولانگ Andrew Lang(1844-1912 م.)در دو کتاب خود اسطوره ادبیات دین و دیگر ساختن دین به مطالعه تاریخ ادیان پرداخت و به این نتیجه رسید که بشر اولیه به نوعی یکتاپرستی اعتقاد داشته است و اساطیر و افسانه‏های خدایان بتدریج پدید آمده‏اند.
پس از اندرولانگ، اصیل دورکسیم Emile,Durkheim(1858-1917 م.) جامعه‏شناس یهودی فرانسوی، تاریخ ادیان را دنبال کرد، و پس از وی فیلسوف انسان‏شناس انگلیسی رابرت رانولف مارت Robert Ranulph Marett(1866- 1943 م.)این زنجیره را ادامه داد.وی موازنه‏ای در قضاوت درباره ارزشهای ادیان ابتدایی به وجود آورد.مارت مقاله‏ای تحت عنوان«دین پیش از آنمیسم»نوشت.
سرجیمز جورج فرایزر Sir.J.G.Frazer انسان‏شناس انگلیسی از آخرین دانشمندان تاریخ ادیان است.
در ایران تاریخ ادیان با عدم اقبال محققان مواجه بوده است.از میان معاصران کسانی که به پژوهش در تاریخ ادیان پرداخته‏اند انگشت شمار هستند و از آن مجموعه می‏توان به نام علی‏اصغر حکمت، علامه یحیی نوری، هاشم رضی، دکتر محمدجواد مشکور و دکتر علی شریعتی اشاره کرد.بدون شک مفصل‏ترین اثر را هاشم رضی آفریده است. با این حال اثر 6 جلدی وی از برخی پیشداوریها و تعصبات بدور نمانده است.دکتر محمدجواد مشکور بر اساس رشته تخصصی خود دکترای تاریخ فرق اسلامی از دانشگاه سورین پاریس، در خلق آثار خود بیشتر به تاریخ فرق اسلامی پرداخته است.علاوه بر این‏که از آخرین دستاوردهای باستان‏شناسی تهیاست و دکتر علی شریعتی در کتاب دو جلدی تاریخ و شناخت ادیان بر حسب دید جامعه‏شناختی خود، موازنه را به نفع شناخت ادیان به هم زده است.
منابع
تاریخ ادیان در مفهوم اسلامی آن بیشتر بر پایه روایات شفاهی قرار گرفته و در قالب قصص الانبیا، ملل و نحل و غیره تبلور یافته است.
قصص الانبیا
قرآن مهمترین سند مکتوب با مسلمانان در خصوص تاریخ ادیان است.از سده‏های گذشته مسلمانان داستانهای قرآن راجع به انبیا و پیامبران را، تحت عنوان قصص انبیا جمع‏آوری کردند و با پروراندن آنها کوشیدند ضمن بیان تاریخ پیامبران به نتایج تربیتی، عرفانی، اخلاقی و سیاسی دست یابند.از این مجموعه می‏توان در زبان عربی به قصص الانبیای ابو جعفر محمد بن جریر طبری، العرائس امام ابو اسحق احمد بن محد ابن ابراهیم ثعلبی، قصص القرآن علی الشیخ منصور المرهون القطیفی، قصص الانبیاء عبد الوهاب النجار و مع الانبیاء فی القرآن الکریم عفیف عبد الفتاح طباره اشاره کرد.در زبان فارسی قصص انبیاء محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن آذربخاری، قصص قرآن برگرفته از تفسیر ابوبکر عبیق نیشابوری مشهور به سورآبادی و قصص الانبیاء مولانا محمد جوهری و در پایان، قصص قرآن یا تاریخ انبیا نوشته سید هاشم رسولی محلاتی، از منابع شناخته شده و بنام شمرده می‏شوند.
در این منابع به صورت سنتی قصص پیامران از آدم تا خاتم آورده می‏شود.پیامبرانی که قصص آنها در قریب به اتفاق این منابع آورده شده است عبارتند از:آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، ذوالقرنین، یعقوب، یوسف، شعیب، ایوب، ذوالکفل، موسی، هارون، داوود، سلیمان، الیسع، الیاس، یونس، ذکریا، یحیی، عیسی و محمد(ص).در برخی از این منابع به قصص پیامبران یاد شده، حکایتهایی از قوم سبا، اصحاب رس، اصحاب کهف و رقیم و مجملی از زندگینامه و آموزشهای ارمیا، دانیال، عزیر و متی نیز اضافه شده است.
ب-ملل و نحل
در ملل و نحل از ادیان الهی و دینهایی که ساخته و پرداخته بشر و اوهام و خیالات انسانی است بحث می‏شود.اسلام اگر چه حضور ملحد و مشرک در سرزمین اسلامی را فقط با تنظیم امان‏نامه و عهد و پیمان تجویز می‏کرد، ولی در خصوص اهل کتاب تنها به دریافت جزیه که فقط یک امر سیاسی و حکومتی است، بسنده کرد و حاکمان و کارگزاران اسلامی را به حمایت از آنان موظف ساخت 7 و با استفاده از اصل«و جاد لهم بالتی هی احسن» 8 و«انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»و«اخذوا العلم من افواه الرجال»اطلاع بر مقالات و آراء اهل دیانات مختلف یکی از ابواب و فصول برجسته معرفت دینی دانشمندان مسلمان شد و مسلمانان در هر دو قلمرو شناخت اسلام و فرق آن‏که بتدریج پدید آمدندو نیز ادیان دیگر به تحقیق پرداختند.اختلاف الشیعه نوشته محمد بن هارون ابو عیسی وراق(ف.247 ه.ق.)، فرق الشیعة ابو محمد حسن بن موسی نوبختی (متوفای بین 310-300 ه.ق.)فرق الشیعة ابو القاسم نصر بن صباح بلخی(متوفای نیمه اول قرن چهارم)کتاب البهجة نوشته ابو المظفر محمد بن احمد نعیمی، کتاب فرق الشیعة و الابانة عن اختلاف الناس فی الامامة ابو طالب انباری(ف.356 ه.ق.)، اوایل المقالات فی المذاهب و المختارات شیخ مفید، نیز المقالات و الفرق سعد بن عبد الله بن ابی خلف الاشعری قمی و مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین ابو الحسن اشعری از مجموعه اول است که بررسی فرق اسلامی را به عهده گرفته‏اند.آثار هشام بن حکم از جمله الرد علی الزنادقة، همچنین الرد علی الغلاة و الرد علی ابن الراوندی‏
نوبختی، نوشته خواهرزاده‏اش ابو محمد محمدحسن بن سوی نوبختی به نام الاراء و الدیانات، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم تألیف ابو منصور بغدادی، مقالات جیهانی، الملل و النحل ابو فورک احمد بن محمد اصفهانی(ف.451 ه.ق.)، کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل امام ابو محمدعلی بن احمد معروف بن ابن حزم ظاهری(ف.456 ه.ق.)، ملل و نحل قاضی ابوبکر محمد بن طیب بغدادی باقلانی، ملل و نحل محمد بن عبد الکریم شهرستانی (ف.548 ه.ق.)، کتاب بیان الادیان ابو المعالی محمد بن عبید بن علی تألیف 485 ه.ق و ادیان العرب جاحظ، تبصرة العوام فی مقالات الانام منسوب به سید مرتضی رازی و کتاب اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین فخر الدین رازی که در آن دیانتها و فرقه‏ها بدون هیچ تفسیری معرفی شده‏اند و کتاب الحور العین حمیری (ف.573 ه.ق.)نیز کتاب الخیبه و الامل فی الملل و النحل احمد بن یحیی بن المرتضی الحسنی م(ف.840 ه.ق.)و ملل و نحل رشید یاسمی محقق معاصر، از دسته دوم هستند.
ج-تفاسیر
اسلوب قرآن در تاریخ‏نگاری سبب شد که بسیاری از مفسران به منظور تکمیل معلومات خود در زمینه حوادث جزئی تاریخی و اشخاص و اعلام ذکر شده در قرآن، به منابع اهل کتاب مراجعه کنند و یا از افرادی چون عبد الله بن سلام، کعب الأحبار، وهب بن منبه و عبد الملک بن عبد العزیز استفاده کنند 9 .
ابن خلدون می‏گوید:«متقدمان هر گونه اطلاعاتی را که دریافت کرده‏اند، به عنوان تفسیر نقلی، گردآورده‏اند، به طوری که در میان آنها هر نوع مطلبی، مقبول یا مردود و درست یا نادرست مشاهده می‏شود».وی اضافه می‏کند:«چنین بود که کتب تفسیر پر از اسرائیلیات شد و بتدریج همه آن افسانه‏ها مورد قبول واقع شد» 10
به این ترتیب اسرائیلیات نه تنها دید تاریخی مفسران ما بخصوص در زمینه تاریخ ادیان را مملو از خطا کرد، بلکه قصص الانبیا را نیز که بیشتر با بهره‏گیری از اطلاعات موجود در تفاسیر جمع‏آوری و تدوین یافته است، به افسانه‏ها و اساطیر آمیخت.
وهب بن منبه بن کامل بن تسیج ابو عبد الله الیمانی الصنعانی(101-34 ه.ق.)که اصلا ایرانی بود و از زهاد شمرده می‏شد و یاقوت در معجم الادبا وی را چنین توصیف کرده است:«فکان من خیار التابعین ثقة صدقا کثیر النقل من الکتب القدیمة المعروفة بالاسرائیلیات 11 »، آثار بسیاری به وی نسبت داده‏اند که در منابع مختلف به وجود آنها اشاره شده است.از آثار او دو فقره پاپیروس در شهر هایدلبرگ موجود است که شامل 27 ورقه یا 54 صفحه و دارای تاریخ 229 هجری است.یکی از این دو اثر حدیث داوود است. 12 ژرژ خوری محقق آلمانی، قصص الانبیا و کتاب اسرائیلیات را از آثار وی شمرده است 13 ..
وهب می‏گفت:من 92 کتاب خوانده‏ام.همه آنها کتب آسمانی بوده‏اند که 72 کتاب را در معبد و نزد اهل کتاب یافته‏ام و بیست کتاب دیگر به گونه‏ای بود که جز افرادی معدود از آن اطلاع نداشتند 14 .
گلدزیهر، مستشرق معروف در کتاب خود موسوم به مذاهب اسلامی در تفسیرقرآن ابن عباس را متهم می‏کند که از منابع یهود بهره جسته است.او می‏گوید:«ابن عباس در بیشتر مطالب به مردی به نام ابوالجلد غیلان ازدی مراجعه می‏کرده که در مطالعه کتب یهود مشهور بوده است و از میمونه دختر ابن عباس نقل می‏کندکه نظر گلدزیهر نمی‏تواند از قوت برخوردار باشد؛چون ابن عباس خود، رجوع به اهل کتاب را در باب تفسیر قرآن مردود شمرده است 16 .
البته باید دانست که شیوه مفسران بنامی چون شیخ طوسی در التبیان و شیخ طبرسی در مجمع البیان و از معاصران، مفسرانی چون علامه طباطبایی در المیزان و سید قطب در فی ظلال القرآن کاملا فرق دارد.در این تفاسیر کوشش شده است برای رفع ابهام از برخی آیات قرآن‏که در زمینه ادیان و مذاهب نازل شده‏اند، به جای بهره‏گیری از اسرائیلیات، از استاد و شواهد و منابع قابل اعتمادتری استفاده شود.
د-اخبار و احادیث
احادیث و مجامع روایی نیز بخشی از منابع شفاهی تاریخ ادیان هستند.این مجموعه اگر چه اطلاعات بیشتری نسبت به قرآن در اختیار ما قرار می‏دهند، ولی از اعتبار آن برخوردار نیستند.
کتب روایی اطلاعات دامنه‏دار وسیعی را در زمینه«قصص»، «احتجاجها»، «احادیث»و«فضایل»انبیا به ما منتقل می‏کنند.به عنوان نمونه مجلدات 11 الی 14 بحار الانوار علامه شیخ محمدباقر مجلسی چاپ بیروت در خصوص قصص انبیا با زبان‏روایی است.جلد نهم این کتاب، کتاب احتجاج نامیده شده است و مباحث زیرا در بر می‏گیرد:«احتجاج خدا بر ارباب ملل مختلف در قرآن کریم»، «رویات معصومین در زمینه احتجاج بر ملل مختلف و تفسیر تأویل آیات»، «باب احتجاج رسول(ص)بر مشرکین و زندیقها»و«باب احتجاج نبی(ص)بر یهود در مسایل گوناگون».دامنه این رویه به جلد 10 نیز کشانده شده است.در این جلد ابواب زیر قرار دارند:«باب احتجاج امیر المؤمنین بر یهود»، «باب احتجاج امیر المؤمنین بر نصاری»، «باب مناظرات حسنین(ع)و احتجاجهایشان»، «باب احتجاجهای امام صادق(ع)بر زنادقه و مخالفین»، «باب احتجاجهای موسی بن جعفر(ع)»، «باب مناظره‏های امام رضا(ع) و احتجاجهایش»، «باب مناظره‏های اصحاب رضا(ع)»، «بعضی از مناظره‏های شیخ مفید»و«بعضی از مناظره‏های عالمان بنام».
علامه مجلسی بیشتر این مناظره‏ها را از کتابهایی چون توحید شیخ صدوق (ف.381 ه.ق.)جمع‏آوری کرده است.در این کتاب بخشی تحت عنوان«باب الرد علی الذین قالوا ان الله ثالث و ما من اله الا اله واحد»در نظر گرفته شده است که مناظره هشام بن حکم با جاثلیق نصرانی را در جزئیات آیین مسیح منعکس می‏کند.در باب«ذکر مجلس الرضا(ع)مع اهل الادیان و اصحاب المقالات»مجلسی را در به تصویر می‏کشدکه به دستور فضل بن سهل دایر شد و در آن جاثلیق و رأس الجالوت یهودی و رؤسای صابتین و هربذ اکبر و اصحاب زردشت و قسطاس رومی حضور داشتند.مناظره‏های این نشست بیش از 26 صفحه از کتاب توحید صدوق را به خود اختصاص داده است 17 .
در این کتاب از زنادقه، صابشان، غلات، قدریه، هرابذ و یهود بحث شدهو صفحه‏های زیادی را همین مناظرات در بر گرفتهاست.
در تحف العقول شیخ ابو محمد حسن بن علی بن الحسین بن شعبه حرانی، رساله امام هادی در رد اهل جبر و تفویض 18 و جوابهای مکتوب امام هادی(ع)به یحیی بن اکثم که انبوهی از مسایل مربوط به تاریخ ادیان و آرا و نظریات آنها را در برمی‏گیرد، و نیز برخی از مواعظ مسیح در انجیل و منابع دیگر منعکس است.
در بیتر مجامع خبری اهل سنت، بابهایی به ذکر فضایل انبیا از قبیل ابراهیم، موسی، یونس، داوود، سلیمان، ایوب، عیسی و خضر، اختصاص یافته است. از جمله این منابع می‏توان به جامع الاصول من الاحادیث الرسول امام ابو السعادات مبارک بن محمد بن اثیر جزری(544-606 ه.ق.)، چاپ انتشارات جهان تهران، اشاره کرد.در جلد نهم این کتاب فضایل انبیا و در جلد یازدهم از قصص آنها سخن به میان آمده است.جزو چهارم صحیح امام ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری نیز به«کتاب الفضایل»نامگذاری شده است و فضایل عیسی(ص 1837)، ابراهیم خلیل(ص 1839)، یونس(ص 1846)، یوسف، زکریان و خضر(ص 1847)در آن ذکر شده است.
در برخی از مجامع خبری به نحوه برخوردهای مکتب اسلام با ادیان و مکاتب دیگر اشاره شده است.به عنوان نمونه می‏توان از جامع الصحیح(سنن ترمذی)یاد کرد که در احادیث 1606 و 1067 به واقعه اخراج یهود و نصاری از شبه جزیره عربستان، پرداخته شده است.
برخی دیگر از مجامیع خبری مواعظ و سخنان پیامبران سلف آورده شده است.به‏عنوان نمونه کتاب روضه ثقة الاسلام کلینی، جلد دوازدهم، صفحات 93 به بعد به بیان احادیث حضرت عیسی بن مریم، پرداخته است 19 .
کتابهایی که با بهره‏گیری از احادیث در زمینه تاریخ ادیان تدوین شده‏اند، دارای اشکالهای عمده هستند که بارزترین آنها بریدگی در روایات است.به این ترتیب که تعدادی داستان کوتاه که با هم مرتبط نیستند و تنها با قهرمان اصلی رابطه دارند، بدون توجه به نظم تاریخی آنها در روایت گنجانده شده‏اند.ابراز نظر راویان، تکرارها، تفاوت مضامین، جا افتادگیها و افزوده‏ها از اهمیت روایات می‏کاهند.
ه-کتب احتجاج:
بحثهای میان گروههای دینی، کلامی فرقه‏ای که از تفسیر پیام نبی اکرم(ص) سرچشمه می‏گرفت، با گذشت زمان رواج یافت.در عصر پیامبر(ص)خلفای راشدین و به ویژه در دوران خلفای اموی و عباسی، مجالسی از ارباب ادیان تشکیل می‏شد و روحانیون ادیان بدون ترس و تقیه با علمای کلام اسلام به مباحثه می‏پرداختند.احتجاج گاهی به منظور به پیروزی رساندن خود و طرد و نفی رقیب صورت می‏گرفت و گاهی به منظور کشف حقیقت.پیشوایان اسلام از سقسطه و مغالطه پیروان خود را در مباحث باز می‏داشتند و به آنها توصیه می‏کردند که در هر بحثی جانب حقیقت را بگیرند.
اولین مدرک مکتوب در احتجاج، احتجاج علی(ع)در جواب معاویه 20 و نیز احتجاج وی بر خوارج است 21 .در عصر امام صادق(ع)مناظره ایشان با ابن ابی العوجاء 22 و با زنادقه 23 نیز از این جمله می‏باشد.
در ایام مهدی عباسی(158-169 ه.ق.)که زنادقه و اهل اهواء زیاد شده بودند، او به قلع و قمع آنها پرداخت و این مفضل را واداشت تا کتابی در اصناف فرق بنویسد و این کتاب را در باب الذهب بغداد بر مردم می‏خواندند 24 .
بعدها مأمون خود با ثنویان و اهل کتاب به مناظره می‏پرداخت 25 و در مجلسی امام رضا(ع)را به رد عقاید سلیمان مروزی واداشت 26 و در نشستی دیگر آن حضرت را به بحث با عالم یهود(رأس الجالوت)بزرگ نصارا(جاثلیق)و موید اکبر زرتشتیان و(عمران صابی)بزرگ متکلمان و(قسطاط رومی)و ابالش زندیق، دعوت کرد 27 .این مناظره‏ها در توحید صدوق، عیون اخبار الرضا، احتجاج طبرسی و بحار الانوار مجلسی 28 ، منعکس شده است.شاید اسقف مسیحی مشهور حران، تئودوابوقره(نسطوری)که از شرکت خویش در مجادله دینی در دربار خلیفه مأمون یاد می‏کند، یکی از همین مجالس مباحثه را در نظر داشته است.
برامکه نیز از متکلمان و مجالس مناظره حمایت می‏کردند.یحیی بر مکی هشام بن حکم شاگرد امام صادق(ع)را بزرگ می‏داشت و او را به مناظره با فرق مخالف ترغیب و تحریص می‏کرد.حتی نوشته‏اند، در یکی از این مجالس مناظره هارون الرشید نیز در خفا ناظر غلبه هشام بر مخالفان بوده است 29 .
در دولتهای بعدی، بخصوص دولتهای ملی ایران و سرزمینهای دیگر اسلامی، این رسم پابرجا ماند.مقدسی می‏نویسد:«یکی از رسمهای سامانیان این بود که اهل علم را به زمین بوسی نزد شاهان تکلیف نمی‏کردند و برای آنان در جمعه‏های ماه رمضان، مجالس مناظره و مباحثه در حضور شاه ترتیب می‏دادند 30 ».
در دوره ایلخانان مغول نیز مجالس مناظره بسیار داغ بود و در دوره کوتاه سلطنت ارغون، بوداییان و مسیحیان مورد حمایت جدی قرار گرفتند.
در زمان صفویه آزادیهای دینی فزونی گرفت و بنابر آنچه جهانگردان خارجی و مؤلفان داخلی در آثار خود منعکس کرده‏اند، اجتجاجات دینی در حضور شاه صفوی میان ملل و ادیان مختلف صورت می‏گرفته است.
در دوره مشروطه، پس از استقرار نهضت، از سوی حاج آقا نورالله اصفهانی، یکی از سران مشروطیت به منظور ایجاد فضای مناسب برای مناظره دینی بین تیز دال سر دسته مبلغان مسیحی که از اروپا به هند و از آن جا به ایران آمده و در محله جلفای اصفهان مستقر شده بود و به زبان فارسی تسلط داشت، «انجمن صفاخانه»تأسیس شد و سید محمد علی داعی الاسلام، مأمور پاسخگویی به شبهات هیأت مسیحیان شد و مضمون مناظرات آنها به مدت دو سال در مجله الاسلام که به همین امر اختصاص یافته بود منتشر گردید 31 .بعدها داعی الاسلام به بمبئی رفت و طی دو سال اقامت در بمبئی با مبلغان مسیحی به مناظره پرداخت و این مناظره‏ها در مجله دعوة الاسلام منتشر گردید. آوازه داعی الاسلام فراگیر شد و به دعوت مسلمانان به حیدرآباد دکن رفت و علاوه بر مجالس مناظره به عنوان استاد کرسی زبان و ادبیات فارسی، دارالفنون دکن تعیین شد. وی در مهر 1308 به تهران بازگشت 32 .
پیش از انقلاب اگر چه تلاش چشمگیری از سوی مراکز دینی و حوزه‏های علمی در ایران به منظور ایجاد ارتباط مستقیم با ادیان و مذاهب صورت نگرفت، ولی حرکتهایی در زمینه بهسازی روابط فرق و مذاهب اسلامی انجام یافت.با تمایل آیت الله بروجردی‏مؤسسه‏ای به نام«دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه»در قم و قاهره گشوده شد و نشریه‏ای به نام رسالة الاسلام منتشر گردید و این علاقه تا زمانی که پیوند تهران و قاهره محکم بود؛دوام آورد و مجددا در سپتامبر 1970 دشواری روابط سیاسی بین دو کشور را از میان برداشته شد و رئیس دانشگاه الازهر«محمد الفهام»در تابستان 1971 به ایران آمد و با شماری از مجتهدان برجسته از جمله مرحوم آیت الله سید محمدهادی میلانی در مشهد دیدار کرد.
در دوره مشروطه، پس از استقرار نهضت، از سوی حاج آقا نور الله اصفهانی، یکی از سران مشروطیت به منظور ایجاد مناسب برای مناظره دینی بین تیزدال سر دسته مبلغان مسیحی که از اروپا به هند و از آن جا به ایران آمده و در محله جلفای اصفهان مستقر شده بود و به زبان فارسی تسلط داشت، انجمن«صفاخانه»تأسیس شد
پس از انقلاب اسلامی به دلیل جهانی شدن مسایل انقلاب، زمینه این مباحثات بیشتر شده است.سمپوزیوم بین‏المللی و مسیحیت ارتدکس که از سوی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آتن(پایتخت یونان)دایر می‏شود و نیز شرکت نمایندگان ایران در کنگره جهانی صلح پیشوایان ادیان و مؤتمر الاسلام العالمی لرجال الادیان که در سال 1370 در کشور سودان تشکیل شد، نمونه‏های از این فعالیتهاست.واتیکان نیز از شورای علمی ایرانی دعوت کرده است تا در فرصت مشخص موضوع بحث بین اسلام‏ و مسیحیت کاتولیک را معین کند.
و-تاریخهای عمومی
یکی از عمده‏ترین منابع تاریخ ادیان، تاریخهای عمومی است.دراین تاریخها ابتدا مسأله آفرینش و به دنبال آن داستان پیامبران الوالعزم و غیر آنها از آدم تا خاتم آورده شده است.
نقل گزارشهایی درباره ادیان و فرهنگهای بیگانه یک سنت اسلامی دیرین در تاریخ‏نگاری مسلمانان است.برای ادوار غیر اسلامی، هر گاه مورخ مسلمان به واسطه فقدان اطلاعات تاریخی درباره ماهیتی سیاسی احساس می‏کرد که نمی‏تواند به گردآوری اطلاعات واقعی بپردازد، به دانش فرهنگ مردم روی می‏آورد.
از تاریخهای عمومی می‏توان به تاریخ طبری، مروج الذهب مسعودی (ف.335 ه.ق.)، عقد الفرید ابن عبدریه(ف.328 ه.ق)، اخبار الدول ابو الفرج ملطی و کامل ابن اثیر اشاره کرد.در این منابع ما به اطلاعات مفیدی درباره مذاهب برمی‏خوریم، اگر چه برخی از مورخان کاوش در تاریخ ادیان را با عنایت به ظهور دعوت دین خاتم النبیین، هالک دانسته‏اند 33 .
مورخان مسلمان تحت تأثیر علم کلام، پیامبران را به مرسل و غیر مرسل تقسیم و تعداد پیامبران مرسل را به 73 و غیر مرسل را به 45 نفر منحصر کرده‏اند 34 در این منابع «نبی کسی است که مبعوث است تبلیغ رسالت و دعوت خلق، به«الهام»یا«منام»یا «هاتف»یا«تکلم از ورای حجاب»«مرسل»کسی است که افزون این معانی، به ارسال ملک نیز مکرم و به شریعت فرمان داشته، و به شداید و محن مبتلا و همچنین‏«اولوالعزم»و علاوه بر آن واضع شریعتی نیز باشد.
حمد الله مستوفی پیامبران مرسل را چنین دانسته است:آدم، شیث، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، یعقوب، یوسف، خضر، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یوشع، الیاس، الیسع، اشموئیل، داوود، سلیمان، عزیز، دانیال، ذی الکفل، یونس، زکریا، یحیی، عیسی و محمد(ص).
پیامبران غیر مرسل 42 نفر هستند:سام، حسام یافث(پسران نوح)یهودا، لاوی، روبیل، شمعون، پسحر، زبولون، دان، نفثالی، جاد، الشیر، ابن یامین(پسران یعقوب که از آنها به اسباط تعبیر می‏شود)، حنظله، گدعون، یفتاح، کالب، حزقیل، فینحاص، ناثان، کاد، اخیاشلوهی، میخایا، عودید، آسا، ییهو، شعیا، عاموس، هوشع، صادق، صدوق، شلوم(اصحاب قریه)، میخامورشتی، ناحوم القوشی، حبقوق، صفینا، اوریا، یوئیل، حکای، زکریا و ملاحی 35 »
ز-کتب جغرافیا و سفرنامه‏ها
منابع جغرافیایی اعم از کتبی که تحت عنوان سالک و ممالک(راهها و کشورها) نوشته شده‏اند، یا کتابهای بلدان و معجمات و نیز یادداشتهای روزانه و سفرنامه‏ها و در یک کلمه اثار جغرافیادانان و کسانی که از سده‏های گذشته تا کنون به سفر پرداخته و دیده و شنیده‏های خود را در خصوص ادیان، آراء و عقاید، در آثار خود منعکس کرده‏اند، از منابع غنی مطالعه ادیان به شمار می‏روند.جغرافیانویسان بزرگ ندرتا از سرزمینی یاد می‏کنند که گزارشی از اعتقادات دینی و رسوم اجتماعی ساکنان آن ندهند.
با گسترش اسلام و افزایش نفوذ سیاسی آن، تجارت و دادوستد به طور وسیعی افزایش یافت و در نتیجه موجب شناخت سرزمینهای تازه گردید.در قاره اروپا و آسیا این نواحی عبارت بودند از نواحی ولگا، دریای خزر، شمال اروپا و سیبری از یک سو، و آسیای مرکزی و جنوب شرقی این قاره از سوی دیگر.مسلمانان از قاره آفریقا نیز غفلت نکردند.
در قرنهای سوم و چهارم هجری دانشمندان بنامی که بیشتر ایرانی بودند، در راه توسعه جغرافیا، رنج مسافرتهای دور و دراز را بر خود هموار ساختند.متأسفانه قسمت زیادی از این آثار گرانبها در معرض حوادث از میان رفته و بجز نام و نشان، اثری از آنها باقی نمانده است و آنچه هم که موجود است، بیشتر در خزانه‏های علمی جهان ضبط شده و تا کنون مورد استفاده واقع نشده است.
در قرن سوم هجری دو هیأت از جانب الواثق بالله خلیفه عباسی(232ع 227 ه.ق.)یکی برای کشف غار الرقیم در فلسطین و دیگری برای تحقیق در وضعیت سد یأجوج و مأجوج واقع در بند مأمور شدند.
هیأت اولی به سرپرستی محمد بن موسی خوارزمی بود 36 .این خرداذبه در این باره می‏نویسد:«...محمد بن موسی منجم به من گفت بزرگ روم کسی همراه من فرستاد.پس از طی مراحل به مکانی که اصحاب رقیم در آن جا بودند رسیدیم و بر فراز کوه شدیم.در آن جا چاه آبی بود.پس سیصد قدم در مدخل غار پیش رفتیم و داخل رواقی شدیم که حجاری شده بود...و دارای چند اطاق بود.در یکی از آنها مردگانی قرار داشتند و مردی مأمور حفاظت آنها بود...به او گفتم بگذار آنها را ببینم...سپس همراه با غلام خود روشنایی شمع بالا رفته، جسد مردگانی را که به سدر و کافورآغشته بود دیدم.پوست بدنشان به استخون چسبیده بود...دست بر سینه یکی از ایشان گذاشتم و دیدم موی انبوه و زبری داشت...موکل آنها برایشان غذا آورد.چون از آن غذا که متعفن بود چشیدیم، حالت تهوع به ما دست داد...آنچه او به پادشاه روم گفته بود که اینان اصحاب رقیم هستند، صحیح است 37 ».
در قرن سوم هجری دو هیات از جانب الواثق بالله خلیفه عباسی(232- 227 ه.ق.)یکی برای کشف غار الرقیم در فلسطین و دیگری برای تحقیق در وضعیت سد یأجوج و مأجوج واقع در دربند مأمور شدند.
شایان توجه است که محمد بن موسی از ذکر این‏که مردگان مزبور همان اصحاب رقیم هستند که ذکر آن در قرآن آمده است خودداری ورزیده است.مسعودی نیز این داستان را عینا نقل کرده است 38 .
هیأت دوم نیز که محمد بن موسی همراه آنان بوده است، نزد طرخان حاکم خزر مأمور شد تا درباره سد یأجوج و مأجوج تحقیق کند 39 .
داستان مأموریت سلام ترجمان را ابن خرداذبه به تفصیل بیان کرده است.او می‏نویسد:«سلام ترجمان به من گفت:چون الواثق بالله خلیفه در خواب دید سدی که ذوالقرنین میان ما و یأجوج و مأجوج ساخته شکاف برداشته است کسی را خواست که به محل رفته، خبر آن را برایش بیاورد، و گفت برای این مأموریت کسی شایسته‏تر از سلام ترجمان نیست؛زیرا او سی زبان می‏داند.پس الواثق بالله به من گفت می‏خواهم به مکان سد بر وی و خبر آن را برایم بیاوری.
خلیفه پنجاه جوان نیرومند همراه من کرد و پنج هزار دینار به من داد و نیز ده هزار درهم دیه مرا اعطا کرد.به هر یک از پنجاه نفر همراهانم یک هزار درهم و خواربار یک سال را داد...»پس از ذکر مشاهدت، راجع به سد مذکور ابن خرداذبه می‏نویسد: «سلام ترجمان تمام این اخبار را برایم نقل نموده سپس نامه‏ای را که در این باب الواثق بالله نوشته بود برایم خواند 40 ».
ابن فضلان در سال 309 ه.ق.از سوی مقتدر خلیفه عباسی، مأمور دربار شاه بلغار بر ساحل رود ولگا گردید.گزارش ابن فضلان کهن‏ترین گزارش معتبر درباره روسیه و افکار و عقاید مردم این کشور است.عجایب البلدان ابودلف در خصوص تبت و جنوب هند و کشمیر و سجستان از منابع به شمار می‏رود.
البلدان یعقوبی، الخراج قدامة بن جعفر بن قدامة که در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم در قید حیات بوده است، المسالک و الممالک معاصر او ابن خرداذبه، الاقالیم اصطخری احسن التقاسیم مقدسی، البلدان ابن فقیه که کتاب خود را پس از سال 279 ه.ق.به تحریر درآورد، الاعلاق النفیسه ابو علی ابن رسته(تألیف بین سالهای 300-290 ه.ق.)و المسالک فی معرفة الممالک ابو عبد الله محمد بن احمد بن نصر جیهانی که درباره عجایب سند و بتهای هند در حدود سالهای 279-285 ه.ق. اطلاات با ارزشی در اختیار ما قرار می‏دهد، صورة الارض محمد بن حوقل که در جوانی و به سال 350 ه.ق.آن را نوشته و اطلاعات مفصلی در باب مذاهب و عقاید اقلیتهای ولایات ایران در آن است که در کمتر جایی می‏توان یافت، فارسنامه ابن بلخی، نزهة القلوب مستوی، سفرنامه ناصر خسرو، که در 33 شعبان 437 ه.ق.سفر خود را از مرو شروع کرد، معجم البلدان یاقوت(ف.626 ه.ق)الانساب سمعانی، (ف.681 ه.ق.)وفیات الاعیان ابن خلکان(ف.681 ه.ق.)، سفرنامه ابن بطوطهکه ابتدای سفر وی 725 ه.ق.بود، مطلع السعدین و مجمع البحرین عبد الرازق که در سال 816 ه.ق.در هرات متولد شد، رحله ابوالفضل که در سال 958 ه.ق.در آگره به دنیا آمد و آیین اکبری را به فارسی تألیف کرد و هفت اقلیم احمد رازی و مناظره العالم عاشق که در سال 1227 ه.ق.سفرنامه خود را تدوین کرد، مشتمل بر اطلاعات بسیار مفید در خصوص ادیان شبه قاره هند هستند.
آثار جغرافیانویسان معروف سرزمینهای غربی جهان اسلام از قبیل چهار اثر جغرافیایی مازنی اندلسی(ف.565 ه.ق.)، رحله ابن جبیر اندلسی (ف.625 ه.ق.)نزهة المشتاق فی احتراق الافاق معروف به کتاب الرجاری ادریسی جغرافیانوسی جامع الاطرافی که در 493 ه.ق.در شهر سبتد متولد شد و در قرطبه به تحصیل پرداخت و سفرهای وی حیطه وسیعی از عالم اسلام از جمله اسپانیای اسلامی و شمال آفریقا تا اروپای مسیحی را در بر می‏گیرد.افزون بر این کتاب دیگری به نام روضة الانس و نزهة النفس نیز داشته است که در سال 557 ه.ق.برای ویلیام اول، پادشاه سیسیل در مسالک(راه‏شناسی)نوشت و همچنین الجغرافیه ابن سعید مغربی (ف.674 ه.ق.)که گزارشهایی از افکار و عقاید بخشهای شمالی اروپا از جمله ایسلند به دست می‏دهد، همه، از منابع مفید جغرافیایی در زمینه پژوهش تاریخ ادیان به شیوه متداول و سنتی محسوب می‏شوند.
ارزیابی
اگر ما با دید انتقادی به این منابع نگاه کنیم، روشن خواهد شد که در اکثر این منابع، اساطیر واقعیت را تحت الشعاع قرار می‏دهد و صرفا به ضبط شفاهیات و اسرائیلیات توجه شده و بیشتر تحت تأثیر روایات دوران جاهلیت عربی هستند.در این کتابها از ادیان زیادی مثل آیینهای رایج شبه قاره هند و چین و کشورهای جنوب شرقی آسیا، یونان و مصر و آمریکا و آمریکای لاتین سخن به میان نیامده است، چنان که از آثار ادوار باستان مثل نوشته‏های«هرودوت»، «دیودوروس سیسیلی»، «استرابون»و«پلوتارخ»نیز استفاده نشده است.ناآشنایی و جهل نسبت به تاریخ طبیعی جهان و مسایل مربوط به زیست شناسی و انسان‏شناسی، تصور ذهنی مبهمی از تاریخ، دین، انسان و طبیعت را در اختیار آنها گذاشته است و این ابهامها موجب شده است که مطالعات گذشتگان نظامدار و زنجیره‏ای نباشد.تعصبات نیز مزید بر علت بوده است، چنان که در اغلب منابع کلامی، روایی ملل و نحل بیشتر کوبیدن خصم مورد توجه بوده است تا کندوکاو علمی ادیان.به همین دلیل اغلب این منابع چه به دلیل فاصله زمانی بین تدوین آنها و پیدایش ادیان مورد نظر و چه به دلیل تعصب نویسندگان و چه به دلیل عدم دسترسی آنها به روشهای علمی معاصر، چندان قابل اعتماد نیستند و دید ما را از حد و مرزی که برای پدرانمان مقدور بوده است، فراتر نمی‏برند.اصولا گزارشهایی که جنبه اساطیری دارند، تنها به نقل پیشامدها می‏پردازند، عمق و وسعت ندارند و در آنها روابط و پیوستگی رویدادها مورد توجه نیست و چشم‏انداز بسیار مهمی از گذشته ادیان در اختیار انسان‏قرار می‏دهند.
آبشخورهای جدید
وضعیت تاریخ‏نگاری بخصوص در زمینه تاریخ ادیان که طی سده اخیر در کشورهای غربی شکل گرفته است، بکلی با آنچه در جهان اسلام رایج بوده و هست، متفاوت می‏باشد.آنها برای تدوین تاریخ ادیان، از مردم شناسی، زبان‏شناسی، باستان‏شناسی و غیره استفاده می‏کنند.
ما در تاریخ ادیان با کهن‏ترین تمدنهای بشری سروکار داریم؛تمدنهای بین‏النهرین، مصر، ایران، چین، هند، رم و یونان.بدون بهره‏گیری از تحقیقاتی که طی بیش از یک قرن گذشته توسط غربیها در جنوب غربی آسیا صورت گرفته است، نمی‏توان گامی بهتر از آنچه تا کنون برداشته شده است برداشت.چگونه می‏توان فضای داستان فرعون و موسی را منهای استفاده از آثار کشف شده از اهرام مصر و معبد ابو سمبل یا معبد الاقصر فهمید؟یا بدون شناخت معبد بزرگ مردوک و معبد چغازنبیل، جایگاه خدای بزرگ اینشوشیناک در جهان‏بینی تاریخ باستانی ایران با قدرت نمرود و قیام ابو الانبیا ابراهیم(ع) را درک کرد؟یا بدون بهره‏گیری از تجربیات«کارستن نابور»Carsten Niebbur که در سال 1772 م نحوه خواندن خطوط زبان باستان عربی را دریافت و«جوزف هالوی» Joseph Halevy که در لباس یک خاخام یهودی بعنوان اولین اروپایی وارد یمن شد (1870-1869 م)و 685 نسخه کتیبه را از 37 محل به دست آورد و نیز بدون استناد به‏هزار کتیبه‏ای که«ادوارد گلاسه»Edvard Glase بین سالهای(1882-1894 م) در جنوب شبه جزیره عربستان، کشف کرد، تاریخ قوم سبا و معین کهن رایج در شبه جزیره را شناخت.
این است که باید علاوه بر بهره‏گیری از آخرین دستاوردهای علوم یاد شده، متدولوژی علوم معاصر را نیز به کار بست.بی‏توجهی عمومی مردم ما به منابع تاریخی از جمله آثار باستانی، بینش تاریخی ما را در همه زمینه‏ها از جمله تاریخ ادیان عقیم کرده است.نه تنها مردم عادی، بلکه محققان ما نیز علی‏رغم همه توصیه‏های قرآن از جستجوی عینی تاریخ غفت کرده‏اند و این امر زمینه را برای غارت ثروتهای کلان باستانی ما فراهم ساخته است.
از یک و نیم قرن پیش که خانم«ژان دیولافوا»و همسرش«مارسل»به باستان‏شناسی شوش پرداختند تا رویداد بزرگ انقلاب اسلامی، کمتر کسی از خود پرسید:چرا باید برای فراگیری تاریخ گذشته دینی و ملی خود دست نیاز به سوی اجنبی دراز کنیم؟در کاوشهای این دو فرانسوی تنها قسمتی از شوش که از تیررسشان محفوظ ماند، مقبره دانیال بود 41 .هم او تنها چیزی را که از مردم ما در دوره زمامداری ناصرالدین شاه حکایت می‏کند، ضعف نفس بسیار و فساد اخلاقی توأم با احساس تند مذهبی 42 بخصوص تنبلی اعجاب‏انگیز خانمهاست 43 .او ضمن غارت آثار تاریخی به تمسخر اضافه می‏کند:آنها(مردم جنوب ایران)هنوز معنی عرق کردن را که تمدن اروپا بعنوان کلمه مقدس به کار می‏برد، در نیافته‏اند 44 .آنچه حرص پایان‏ناپذیر این زوج‏باستان‏شناس فرانسوی را اشباع می‏کند، انتقال دهها تن آثار بسیار نفیس تاریخی این مردم به پاریس است، آثاری که گذشته‏های دینی، اجتماعی و فرهنگی ما را مشخص می‏کند.آزمندی آنها وقتی به اوج خود می‏رسد که سلطان صاحبقران!در دیدار با آن دو به صورت بسیار ابلهانه‏ای می‏پرسد:مطالعه این ابنیه خرابه برای دولت شما چه فایده‏ای دارد 45 ؟سرنوشت معبد آناهیتای بیشاپور و شهر باستانی آن و معبد آناهیتای کنگاور و تخت سلیمان و تخت جمشید و تپه مارلیک هم بهتر از این نیست.
تاریخ مرده، بی‏روح و بی‏زبان چه مشکلی را می‏تواند حل کند؟کدام راه را می‏تواند پیش روی ما قرار دهد؟تاریخ باید با همان وضعیت خود زنده نگهداشته شود.تاریخ ادیان باید با همه مبارزات پیامبران، اشتیاق سازنده آنها برای تجدید حیات ملتها، نفی تفرقه‏ها، چگونگی مقاومت جهل مآبان و کارهایشان، سنتهایشان، همه منعکس شود. به این منظور باید از باستان‏شناسی و علوم یاری‏دهنده دیگر بهره جست، علومی که در صد و پنجاه سال اخیر شناخته شده است و انواع کامل و جدیدی از شواهد گذشته را در دسترس مورخان قرار داده، بلکه جهانی‏ترین، گسترده‏ترین و در عین حال فناناپذیرترین مجموعه‏ای را که امکان داشت به دوران ما منتقل شود، در اختیار آنها نهاده است.
امروزه هر چند با استناد به برخی از شواهد بکوشیم گذشته ادیان را با همه جزئیات آن ترسیم کنیم، باز مسأله غیر واقعی و غیر قابل قبول جلوه خواهد کرد.ولی وقتی کلنگ یک حفار، دیوارها و طرح و نقشه یک معبد را آشکار می‏سازد، تنها در این موقع است که انسان می‏تواند شکل واقعی این ساختمان را در نظر مجسم کند، هر چند تفسیر و تحلیل آن نیاز به اسناد مکتوب دارد.در این صورت است که متوجه می‏شویم این معبد به فلان‏رب النوع اختصاص دارد و در این معبد پیروان آن، به شیوه‏ای خاص، بنابر آیین پرستش خاص و با مراسم خاص این رب النوع را تجلیل می‏کرده‏اند.بخصوص با بهره‏گیری از کشف علمی پروفسور«ویلارد.اف.لیبی»Prof Wilard,F.Libby برنده اولین جایزه نوبل در باستان‏شناسی می‏توان تاریخ دقیق اشیای گذشته مثل استخوان و زغال چوب را مشخص کرد 46 .
کتیبه‏ها با معنی اعم آن، همانند یک منبع مکتوب، موثق و قابل فهم از منابع عمده تاریخ ادیان در سده اخیر بوده است.زندگی مذهبی مردم موجب پیدایش کتیبه‏های فراوان و متنوع شده است.برخی از کتیبه‏ها نقشهای برجسته‏ای دارند و آرمانهای دینی را به صورت نمادین در خود منعکس کرده‏اند و برخی دیگر حاوی قواعد و مقررات دینی هستند، یا سرودهای مذهبی و یا سرودهایی در بزرگداشت خدایان اساطیری رادر خود منعکس می‏کنند.دولتشهرهای عهد باستان مملو از این کتیبه‏ها بود.در میدانها و خیابانها مراکز تمدنهای کهن لوحه‏های سنی و مجسمه‏ها به تعداد فراوان وجود داشته‏اند، چنان که وضعیت مقبره‏ها یا محرابهای ویژه سوگواری در خارج شهر نیز به همین منوال بوده است.فضای خارجی اماکن معتبر و پرستشگاهها سراسر پوشیده از این الواح سنگی و نیز پیکره‏ها است.حتی در دور افتاده‏ترین نقاط کوهستانی، در سکوت مطلق طبیعت، کتیبه‏ها، الواح و تندیسیهایی وجود داشت.برخی از این کتیبه‏ها بر تخته سنگی بزرگ یا الواح سنگی نوشته شده بودند و برخی دیگر نزدیک چشمه‏ای یا درون غاری جای داشتند، در این مکانها، فردی شیفته رب النوعها یا مفتون و مجذوب خدا با دستهای خود پرستشگاهی ساخته و آن را به الله یا الهه‏ای هدیه کرده بود.
کتیبه‏های لاتینی مراکش یا کتیبه‏های عجیب یونانی ولوبیلیس Volubilis که پیشکش اهالی سوریه به خدایان ملی خود بود که نام خدایان عرب مناف Manaf(خدای خوشبختی)و تثندریوس Theandrios را در برداشتند و نیز سنگ خود را در بخش شمالی شبه جزیره عربستان بر جای گذاشته‏اند و نیز سنگ نبشته‏های بسیار مفصل مسیحیان منطقه نوبه‏Nubie(منطقه‏ای در امتداد ساحل نیل)، پیشکشیهای سربازان یونانی به آتنا Athena(رب النوع دریا، دریانوردی و توفانها)در آغاز عصر هلنی در جزیره‏ای در خلیج فارس نزدیک بحرین نمونه‏هایی از این سندهای تاریخ هستند.
دهقانی اهل لوویه در کتیبه‏ای به زبان یونانی به پیشگاه زئوس سابازیوس Zeuosabazios یا Sabazios(خدای روییدنیها در تراکیه و فریگیه)و رب النوع مادر هیپتا Hipta(رب النوع محلی لودیه)چنین اعتراف می‏کند:چون کبوتر خدایان را گرفته بودم، تنبیه شدم و از چشم آسیب دیدم، پس بر این لوحه، قدرت معجزه‏آسای خدایان را تحریر کردم 47 .
هر چند سنگ نبشته‏ها بطور کلی تاریخ منسجم و به هم پیوسته‏ای در اختیار ما قرار نمی‏دهند، ولی این گونه مطالعه نوعی تازگی را به همراه می‏آورد.کتیبه‏ها که اغلب مزین به نقوش برجسته و پوشیده از قوانین مذهبی هستند، اسناد و شواهد مهمی را در زمینه تاریخی ادیان در اختیار ما قرار می‏دهند.
یادداشتها
(1)حاجی خلیفه، کشف الظنون، دار الفکر بیروت، ج 1، ص 25.
(2)بیرونی، ابوریحان، ماللهند.
(3)رازی، فخر الدین، مناظرات فی بلاد ماراء النهر، تهران، 1364، ص 39.
(4)به اعلام النبوه، تحقیق و تصحیح صلاح الصاوی و غلامرضا اعوانی(تهران، شوال 1356)رجوع شود.
(5)ابن جوزی، ابو الفر، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1368.
(9)عامری، ابو الحسن، الاعلام بمناقب الاسلام، ترجمه احمد شریعتی، حسین منوچهری، مرکز نشر دانشگاهی تهران 1367، ص 127.
(10)نحل/125.
(11)عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و تفسیر قرآن، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1366، ص 30.
(12)ابن خلدون، مقدمه، چاپهای بیروت و مصر، ص 439.
(13)معجم الادباء، ج 7، ص 232.
(14)مهدوی، اصغر، مقدمه سیرت رسول الله، ج 1، ص 16.
(15)همان، ص 16.
(16)ابن سعد، طبقات، ج 5، ص 543.
(17)گلدزیهر، المذاهب الاسلامیه فی تفسیر القرآن، ص 84.
(18)عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، چاپ البهیه، مصر، 1325، ج 5، ص 185.
(19)التوحید، تصحیح سید هاشم حسینی تهرانی، موسسه النشر الاسلامی، ص 441-417.
(20)حرانی، تحف العقول، تصحیح علی‏اکبر غفاری، موسسه نشر اسلامی، ص 475-458.
(21)کلینی، ثقة الاسلام، کتاب الروضة، شرح مولی محمدصالح مازندرانی، ج 12.
(22)طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 176.
(23)همان، ص 185.
(24)همان، ج 2، ص 335.
(25)همان، ج 2، ص 336.
(26)به نقل از فرهنگ فرق اسلامی، ص 15.
(27)عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 189.
(28)احتجاج طبرسی، ج 2، 401.
(29)عیون اخبار الرضا؛و احتجاج طبرسی.
(30)مجلسی، بحار الانوار، ج 1، ص 318-299.
(31)اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال‏کشی، تحقیق حسن مصطفوی، طبع دانشگاه مشهد، ص 258.
(32)مقدسی، احسن التقاسیم، ص 339-338.
(33)نجفی، موسی، اندیشه سیاسی حاج آقا نور الله اصفهانی، اصفهان، بهار 1369، ص 137 و 41.
(34)ارمغان، سال دهم شماره 7، ص 401-339.
(35)مستوفی، حمد الله، تاریخ گزیده، ص 19.
(36)همان، ص 19.
(37)همان، ص 20.
(38)کراچکوفسکی، تاریخ ادب جغرافیایی عرب، ترجمه عربی، ص 133.
(39)ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، ص 107-106.
(40)مسعودی، مروج المهب، ج 2، ص 308-307.
(41)همان، ج 3، ص 362.
(42)المسالک و الممالک، ص 170-162.
(43)سفرنامه مادام ژان دیولافوا، ترجمه ایرج فره‏وشی، دانشگاه تهران، 1369، ص 3.
(44)همان، ص 106.
(45)همان.
(46)همان، ص 108.
(47)مادام ژان دیو لافوا، ایران و کلده و شوش، ترجمه محمد علی فره وشی، دانشگاه تهران، 1369، ص 144.
(48)تمدنهای اولیه، ص 28.
(49)روشهای پژوهش در تاریخ، زیر نظر شارل ساماران، ج 2، ص 28.

نظر شما