بررسی لفظ و معنا از نظر قدما تا قرن هفتم هجری
پارسای داخل کشور کارشناسی ارشد 1394
موضوع: ادبیات فارسی
پدیدآور: نرجس توکلی لشکاجانی
استاد راهنما: تقی پورنامداریان
استاد مشاور: عبدالحسین فرزاد
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پژوهشکده زبان و ادبیات
چکیده
سخن از لفظ و معنا، از قرن دوم میان متکلمان مسلمان از آنجا آغاز گردید که آنان به تأمل دربارة حقانیت اعجاز قرآن کریم روی آوردند. دراینمیان عدهای از دانشمندان مانند جاحظ و ابوهلال عسکری، جانب لفظ را گرفتند و معتقد بودند که معنی نزد همه مشترک است و همه آن را میدانند، باید در صحت و جودت لفظ و وزن کوشید. بعضی نیز مانند فلاسفة مسلمان و شاعران عارف و صوفیه، جانبدار معنا بودند. همچنین برخی از منتقدان مانند جبائیمعتزلی، راه میانهای پیش گرفتند و با تفکیک دو عنصر لفظ و معنا، ارزش این دو را برابر دانسته و همتراز تلقی کردند. این بحث در قرن پنجم هجری به اوج شکوفایی خود رسید و جرجانی با تلفیق این دو عنصر، مسئلة نظم را مطرح کرد. پس از وی نیز عدهای همچون زمخشری دنبالهروی راه و منش فکری او بودند. در این نوشتار، نویسنده با بررسی نظرات منتقدان، به واکاوی سیر نظرات آنان در توجه به لفظ و معنا پرداخته و نشان داده است که تأکید قدما بیشتر بر مسئلة لفظ بوده و پس از آن بهتدریج معنا اهمیت پیدا کرده است. بهطورکلی میتوان گفت بیشتر متقدمان، طرفدار نظریة ترجیح لفظاند و قبول تأثیر معنی بر کیفیت لفظ، نقطة توافق لفظگرایان و معنیگرایان است.
نظر شما