دانشجویان، همچنان وفادار به ارزشهای اخلاقی جامعه
دانشجویان با اینکه در شمار گروههایی هستند که به شدت از جنبشهای فکری و عناصر ساختی مدرن در جامعه تأثیر میپذیرند، ولی در حوزه اخلاق، نظیر ارتباط زن و مرد خارج از چارچوب ازدواج، به شدت وفادار به ارزشهای اخلاقی جامعه هستند، اما در مورد موضوعاتی که تا حد زیادی به عقلانیت و عرف مدرن باز میگردد، مثل نظام تقسیم کار در خانواده، پایان دادن اختیاری به زندگی و یا سقط جنین، نیمی از آنها هنوز گرایشهای کماکان سنتی داشته و نیمی دیگر با تسامح به ارزشهای مدرن گرایش دارند.
دکتر سید حسین سراجزاده، در سلسله نشست گفتارهای فرهنگی دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تشریح طرح "سنجش گرایشها، رفتارها و آگاهیهای دانشجویان دانشگاههای دولتی" بهخصوص گرایشهای فرهنگی و اجتماعی آنان پرداخت و ضمن بیان مطلب فوق افزود: این طرح بحث نگرشهای فرهنگی و اجتماعی دانشجویان را با موضوع خانواده و ازدواج شروع کرده است که نخستین سؤال آن مربوط به سن مناسب برای ازدواج است. براساس نتایج این طرح، دانشجویان، سن مناسب ازدواج را برای دختران 22 سال و برای پسران 26 سال عنوان کردند. طبقات پاسخها نشان میدهد 82 درصد دانشجویان، سن مناسب را برای دختران، 20 تا 25 سالگی و 54 درصد دانشجویان، سن مناسب برای پسران را 25 تا 30 سالگی دانستهاند. این الگو از یک جهت با الگوهای سنتی جامعه ما تفاوت دارد، از این لحاظ که تا حدودی سن مناسب ازدواج را بالاتر از سنی که ممکن است در جمعیت بزرگتری به دست آید، پیشنهاد کرده است، اما از حیث فاصله سنی، دانشجویان به همان الگوی متعارف در جامعه، یعنی فاصله 4 تا 5 سال بین زن و مرد گرایش دارند.
سراج زاده، در ادامه به معیارهایی که دانشجویان در انتخاب همسر به آن توجه دارند پرداخت و تصریح کرد: مهمترین معیار از نظر دانشجویان "تفاهم فکری" بوده که با فراوانی نزدیک به 97 درصد، در اولویت نخست قرار گرفت. تفاهم اخلاقی با 95 درصد، معیار دوم و دینداری با 72 درصد، معیار سوم شناخته شد و باقی معیارها با فاصلهای بسیار در رتبههای بعدی قرار گرفتند.
بر این اساس، تحصیلات با فراوانی 30 درصد، شهرت خانوادگی 30 درصد و خانهدار بودن زنان با فراوانی 30 درصد، (از نظر مردان) معیارهای دیگر معرفی شدند. در این میان 24 درصد دانشجویان به عشق رمانتیک اهمیت دادهاند و ثروت نیز بعد از همه اینها در مرتبه آخر قرار گرفت.
وی معیارهای فوق را به تفکیک جنسیت و پایگاه نیز مورد توجه قرار داد و گفت: زنان 10 درصد بیشتر از مردان و افرادی که به طبقه پایین تعلق دارند، 16 درصد بیشتر از افرادی که به طبقه بالا تعلق دارند "دیندار بودن" همسر را مهم دانستهاند. در مورد زیبایی تفاوت فاحشی بین زنان و مردان وجود دارد، به طوری که پاسخگویان مرد 43 درصد بیشتر از پاسخگویان زن به موضوع زیبایی اهمیت میدهند. شهرت خانوادگی نیز بین زنان بیشتر از مردان و در بین افراد طبقه بالا حدود شش درصد بیشتر از افراد طبقه پایین، با اهمیت تشخیص داده شده است.
سراجزاده در ادامه، به بحث ارتباط زن و مرد خارج از چارچوب زناشویی پرداخت و با تأکید بر اینکه این موضوع هسته اصلی اخلاق زناشویی و یکی از مهمترین معیارهای اخلاقی در جامعه ما و تقریبا اکثر جوامع است، گفت: در این بحث، چند سؤال مطرح شد که نخستین آن، دوستی زن و مرد مجرد است، گزینههای پاسخ از "بستگی به موقعیت دارد" تا "همیشه غلط است" و "اغلب غلط است" بیان شده که نشان دهنده سختگیری و حساسیت موضوع است. در این مورد پاسخها پراکندگی ویژهای دارد. 28 درصد دانشجویان گفتهاند بستگی به موقعیت دارد. از نظر 7 درصد اصلا غلط نیست، 1/3 درصد دوستی زن و مرد مجرد را به ندرت غلط دانستند، 8/14 درصد گاهی غلط، 25 درصد اغلب غلط و 21 درصد همیشه غلط عنوان کردند. در مجموع نزدیک به نیمی از پاسخگویان دوستی زن و مرد مجرد را همیشه غلط یا اغلب غلط دانستند و بیش از نیمی یا اصلا غلط ندانستهاند یا با شرایطی آن را پذیرفتهاند. مورد بعد، رابطه جنسی خارج از ازدواج برای مرد مجرد است که بیش از 80 درصد دانشجویان آن را غلط دانستهاند که از این میان 68 درصد همیشه غلط و 15 درصد اغلب عنوان کردند. در مورد رابطه جنسی برای زن مجرد سختگیری بیشتر بوده است. نزدیک به 90 درصد دانشجویان آن را غلط معرفی کردند،80 درصد همیشه غلط و 10 درصد اغلب غلط. در خصوص رابطه جنسی خارج از ازدواج برای مرد متأهل، 91 درصد دانشجویان همیشه غلط و 5 تا 7/5 درصد غلط دانستهاند. ولی در مورد رابطه جنسی خارج از ازدواج برای زن متأهل سختگیری بیشتر از مرد است. 94 درصد همیشه غلط و 3 درصد غلط عنوان کردند.
براساس نتایج این طرح، آن بخش که به رابطه جنسی مرد و زن متأهل، خارج از ازدواج مربوط میشود، بیش از 90 درصد همیشه غلط دانستهاند، یعنی به شدت وفادار به ارزش اخلاقی اصیل مربوط به حوزه ازدواج و زناشویی هستند. در خصوص رابطه زن و مرد مجرد با سختگیری بیشتر نسبت به زنان، حدود 80 تا 90 درصد دانشجویان آن را غلط عنوان کردند و در مورد دوستی زن و مرد مجرد حدود 50 درصد پاسخگویان تا حد زیادی مخالف هستند و حدود 50 درصد بقیه به شکلهای مختلف این مورد را میپذیرند.
سراجزاده با اشاره به مشکلاتی که موجب به تأخیر افتادن سن ازدواج شده است، نظر دانشجویان را در خصوص راهحل ارضای نیازهای عاطفی و جنسی جوانان تشریح کرد و گفت: 36 درصد دانشجویان، "خویشتنداری تا فراهم شدن شرایط ازدواج" و 19 درصد "ازدواج دائم با حمایت خانواده تا رسیدن به استقلال اقتصادی" و 15 درصد "ازدواج دائم با نظارت خانواده، بدون زندگی مشترک" را انتخاب کردهاند. وی تصریح کرد: با وجودی که این سه پاسخ از حیث معیارهای اخلاقی بهخصوص معیارهای شرعی در جامعه ما قابل قبول است، اما مورد دوم و سوم از جهت اجرا و در عرف پذیرفته شده نیست، ولی بههرحال حدود 70 درصد دانشجویان، این 3 گزینه را انتخاب کردهاند. در این طرح دو گزینه در مورد ازدواج موقت مطرح است که از جهت شرعی قابل قبول است، ولی عرف جامعه آن را نمیپذیرد. در این خصوص تنها 6 درصد با ازدواج موقت با نظارت خانواده موافق بودهاند و 5 درصد ازدواج موقت شرعی با توافق طرفین را انتخاب کردند. دوالگوی دیگر نیز در این طرح وجود دارد که مبتنی بر الگوهای جدیدتر و تا حدی غربی است که در جامعه ما هم به نوعی و تا حدی رواج پیدا کرده است که عبارتند از: داشتن دوست از جنس مخالف با نظارت خانواده "که 8/12 درصد دانشجویان اظهار موافقت کردند و 5/3 درصد آنان نیز با داشتن دوست از جنس مخالف بدون نظارت خانواده" موافقند. براساس نتایج مذکور بیش از 70 درصد دانشجویان با الگوهای قابل قبول جامعه هماهنگ هستند. اقلیت کوچکی نزدیک به 12 درصد با ازدواج موقت موافقند و اقلیتی بزرگتر از آن نزدیک به 16 درصد الگوهای مدرن و جدید را میپذیرند.
وی به خواستگاری زن از مرد در این طرح اشاره کرد و اظهار داشت: 37 درصد دانشجویان موافق، 46 درصد در شرایط خاص موافق و فقط 15 درصد مخالفت کردهاند. در خصوص دادن حق طلاق به زنان با شرایطی در ضمن عقد، 60 درصد اظهار موافقت و 10 درصد مخالفت کردهاند و 29 درصد گزینه "نمیدانم" را انتخاب کردند.
براساس نتایج این پژوهش، وقتی از بخش ارزشهای اخلاقی مهم فاصله میگیریم، به حوزههایی نزدیک میشویم که در واقع بازنمای دیدگاههای سنتی و مدرن در جامعه است، اما بازنمای ارزشهای اصیل اخلاقی و ارزشهای سخت اخلاقی نیست و اینجاست که پراکندگی و تنوع دیدگاههای دانشجویان با نگرشهای سنتی جامعه بیشتر میشود. در خصوص "تقسیم کار خانه بین زن و مرد" حدود نیمی به سمت الگوی برابری زن و مرد و ایفای وظیفه از دوطرف و نیمی از دانشجویان همچنان به الگوهای سنتی گرایش دارند.
سراجزاده در ادامه حوزه مسائل خانواده، به موضوع سقط جنین و نظرات دانشجویان از این لحاظ که سقط جنین در چه صورت قابل توجیه است، اشاره کرد و گفت: 80 درصد دانشجویان در صورت "به خطر افتادن سلامت زن" ، 65 درصد در صورت "احتمال معلولیت جنین" و 43 درصد در صورت بارداری ناشی از تجاوز به عنف، با سقط جنین اظهار موافقت کردند. همچنین 40 درصد سقط جنین را در صورت بارداری ناشی از رابطه جنسی نامشروع، 23 درصد به علت "مشکل مالی" و 20 درصد به علت "عدم تمایل به بچهدار شدن" جایز دانستند. این درحالی است که در هیچ شرایطی سقط جنین قابل توجیه نیست و با توجه به ارزشهای دینی، فقط در صورت به خطر افتادن سلامت زن و احتمال معلولیت جنین، سقط جنین شرعا مجاز است. این مورد تا حد زیادی بازنمای نوعی از گرایشهای متفاوت با گرایشهای سنتی دینی در جامعه است که در بین دانشجویان مشاهده میشود. در این طرح همچنین "پایان دادن به زندگی به طور اختیاری و ارادی" مورد سنجش قرار گرفت.
سراجزاده، در این خصوص اظهار داشت: فردی از نظر پزشکی قابل درمان نیست و زندگی پرمشقتی را می گذراند، در چنین شرایطی اگر خود بیمار بخواهد، باید به پزشک اجازه داد که به زندگی او خاتمه دهد یا خیر؟ (تصمیمگیری در مورد مردن). در این خصوص 28 درصد دانشجویان موافق، 47 درصد مخالف و 25 درصد مردد بودند. در نگاه دینی، پایان دادن به زندگی در اختیار خود فرد نیست، چه زندگی خود و چه زندگی جنین، به این ترتیب پراکندگی دیدگاههای دانشجویان در این خصوص که نیمی مخالف و بقیه موافق و مردد بودهاند، حاکی از گرایشهای سنتی و مدرن است.
مسائل مربوط به زنان در این پژوهش با موضوع حجاب شروع میشود که سراجزاده در شرح آن گفت: 46 درصد دانشجویان با این گزینه موافق بودند که "حجاب یک حکم مسلم دینی است که در جامعه اسلامی، مسلمانان و غیرمسلمانان در اماکن عمومی باید آن را رعایت کنند"، 12 درصد موافق بودند: "حجاب حکم مسلم دین است و فقط مسلمانان باید ملزم به اجرای آن باشند".
39 درصد دانشجویان گزینه "حجاب یک توصیه اخلاقی دینی است که اجرای آن باید اختیاری باشد" را انتخاب کردند و در خصوص گزینههای کاملا مخالف با حجاب، 5/1 درصد موافق بودند که "حجاب سنتی مربوط به جوامع گذشته است که ربطی به اصل دین ندارد" و 7/0 درصد این گزینه را که "حجاب سنتی است که مانع پیشرفت زنان میشود" انتخاب کردند. نتایج نشان میدهد گرایشهای به شدت مخالف نسبت به حجاب در بین دانشجویان کم و قابل توجه نیست. گرایش به اینکه حجاب یک توصیه اخلاقی است که باید اختیاری باشد، بیش از یک سوم دانشجویان را در برگرفته (39 درصد) که جمعیت قابل توجهی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت، ولی اکثریت قابل توجه با 68 درصد، موافق حجاب بودهاند. در ادامه این بحث در مورد فعالیت اقتصادی زنان، 20 درصد با این گزینه موافق بودند که "کار کردن بیرون از منزل برای زنان بچهدار، کار درستی نیست" و اکثریت با آن مخالف بودند.
در مورد فعالیت زنان در عرصه سیاست، نزدیک به دو سوم پاسخگویان با 62 درصد موافق بودند که "زنان بیشتری باید در عرصه سیاست، وارد شوند" در حالی که 12 درصد مخالف بودند. در خصوص فعالیتهای ورزشی نیز حدود 80 درصد این گزینه را که "زنان باید مثل مردان در کلیه رشتههای ورزشی شرکت کنند" انتخاب کردند. در واقع نوعی برابری بین زنان و مردان از حیث شرکت در کلیه رشتههای ورزشی هست اما در مورد ورزشهای خشن مثل فوتبال و بوکس، تعداد کمتری (33درصد) با حضور زنان موافق بودهاند. همچنین در این خصوص که "حضور زنان به عنوان تماشاچی به عفت عمومی صدمه میزند" 24 درصد موافق و نزدیک به 60 درصد مخالف بودند.
حقوق زنان و امر قضاوت آنان، آخرین موردی است که در حوزه مسایل زنان مورد توجه قرار گرفته است. سراجزاده گفت: براساس این پژوهش 25 درصد دانشجویان (یک چهارم) اظهار داشتند که زنان مانند مردان میتوانند قاضی باشند. 50 درصد اظهار کردهاند که زنان در حوزههای خاصی میتوانند قاضی باشند، 24 درصد به کلی مخالف بودند. این درصدها نشان از پراکندگی دیدگاه دانشجویان در این خصوص دارد. وجه غالب آن، گرایش به سمت دیدگاههای مدرن یا جدیدتر درباره قضاوت زنان و پذیرش حق قضاوت برای آنان است.
یافتههایی که در حوزه نگرشهای فرهنگی - اجتماعی دانشجویان در حوزه خانواده و زنان مطرح شد تا حد زیادی در حوزههای دیگر نیز به همین صورت است. در حوزه فرهنگی، پس از شاخص گرایش به حقوق زنان، بحث جرم و کجروی، نگرش به زندگی، ارزشهای مادی و فرا مادی، دینداری و نحوه گذران اوقات فراغت نیز مورد سنجش قرار گرفته است که شرح آن در این مقال نمیگنجد.
طرح "سنجش گرایشها، رفتارها و آگاهیهای دانشجویان دانشگاههای دولتی" یک طرح پیمایشی است که در دفتر مطالعات و تحقیقات معاونت فرهنگی اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری اجرا شده است. فاز نخست این طرح در سال تحصیلی 81-80 اجرا شد. تعداد نمونه آن 1522 نفر از دانشجویان دختر و پسر در 20 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری شامل 7 دانشگاه در تهران و 13 دانشگاه در شهرستانهای کشور بود. در این نمونه، دانشگاههای پزشکی، علوم پزشکی و دانشگاه آزاد قرار نداشتند.
منبع: / هفته نامه / فرهنگ و پژوهش / 1383 / شماره 176
نویسنده : طاهره صرفی
نظر شما