گذار از اوقات فراغت سنتی به صنعتی
برای بررسی تغییرات نحوهگذران اوقات فراغت در خانوادههای شهر تهران طی سه نسل، عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد منوچهر اشرف الکتابی است، که با راهنمایی دکتر باقر ساروخانی و حمایت دانشگاه تهران انجام شده است.
جامعه آماری این تحقیق شامل سه گروه است؛ نخست کلیه خانوادههای ساکن در هر یک از مناطق 22 گانه شهر تهران که سن سرپرست خانواده یا همسر او 70-45 سال باشد، دوم والدین روسای خانوادههای مذکور و والدین همسران آنان (پدر و مادر شوهر- پدر و مادر زن) و سوم آخرین فرزندان متأهل خانوادههای مذکور و همسران آنها (پسر و عروس- دختر و داماد) هستند.
در جریان تعیین نمونههای مورد نظر در مرحله اول خانواده حتی باید دارای حداقل یک فرزند دختر یا پسر باشد. نسبت این نوع خانوادهها به کل خانوادههای ساکن شهر تهران 34 درصد است. با ورود جامعه آماری سوم یعنی حداقل یکی از فرزندان (دختر یا پسر نسل سوم) پاسخگویان که ازدواج کردهاند، بدیهی است.
با ورود شرط سوم حجم جامعه آماری مطالعه حاضر محدودتر شد. ویژگی چهارم نیز مسلمان بودن نمونه مورد بررسی بود. طبق اطلاعات مرکز آمار ایران از سرشماری سال 1375، تعداد یک میلیون و 660 هزار و 219 خانوار معمولی در تهران ساکن بودهاند که در این میان تعداد 565هزار و 734 خانوار دو ویژگی اول و دوم مورد نظر این مطالعه را داشتهاند.
از آنجا که آمار به دست آمده فقط دارای ویژگی اول و دوم است، در مراحل تعیین حجم نمونه به دو شرط اول و دوم اکتفا شد و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه محاسبه شدو رقمی معادل 383 خانوار بدست آمد. با این هدف که خانوادههای دارای دو ویژگی سوم و چهارم نیز در جریان عمل و یا مراجعه به آدرسهای موردنظر شناسایی شوند.
شیوه جمعآوری اطلاعات این تحقیق نیز از طریق روش مطالعه اکتشافی، مطالعه اسنادی و روش پیمایشی از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری است.
هدف این پژوهش بررسی یکی از ابعاد خانواده یعنی چگونگی تغییرات گذران اوقات فراغت در خانوادههای مسلمان ساکن تهران طی سه نسل در سال 1378 است.
اهمیت موضوع به این شکل است که نهادهای اجتماعی در حال تغییر هستند در نتیجه جامعه نیز در حال تغییر میباشد، خانواده نیز به عنوان یکی از نهادهای اساسی جامعه از این تغییر دور نمانده است. به نظر میرسد نهاد تازهای که کارکردهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد در جامعه شکل گرفته و مفهوم تازهای پیدا کرده است، که فراغت نام دارد. مفهوم فراغت در جامعه روستایی، سنتی با مفهوم فراغت در جامعه شهری، صنعتی متفاوت است. این موضوع در صد سال اخیر به دلیل مسئله مدرنیته در ایران دارای اهمیت خاصی است.
چارچوب نظری به کار گرفته در این تحقیق برای بررسی وضعیت اوقات فراغت در نزد شهروندان تهرانی، با تأکید بر دیدگاه کارکردگرایی پارسنز و بخصوص نظریه کنش ارادی و قشربندی اجتماعی وی به تعیین مسئله مورد نظر در این تحقیق پرداخته شده است. برای تدوین فرضیات تحقیق، بر سه عنصر متغیر عوامل شخصی، عوامل اجتماعی - اقتصادی و عوامل فرهنگی تمرکز شده است.
در این تحقیق شاخص پایگاه اقتصادی - اجتماعی برای افراد سه نسل محاسبه شده است. برای ساختن این شاخص متغیرهای وضع تحصیلات، منشأ جغرافیایی، وضع اشتغال و میزان درآمد افراد به کاربرده شده است.
براساس یافتههای نظری پژوهش حاضر، دیدگاه کارکردگرایی با تأکید بر نظرات پارسنز است که از این دیدگاه مواردی که دلالت بر اوقات فراغت میکند را باید جزیی از فرایند جامعهپذیر افراد به حساب آورد که به یادگیری ارزشها و هنجارها و در نهایت حفظ نظام اجتماعی یک جامعه مدد میرساند. از دیدگاه صاحبنظران این مکتب امور فراغتی، امروزه کارکردی مشابه نهادهای خانواده، آموزش و پرورش و دین را دارد که به تداوم و انتقال هنجارها و ارزشهای اجتماعی یک جامعه یاری میرساند که در واقع هم مبین وفاق در یک جامعه است و هم تقویت کننده آن، این امور میتواند به حفظ الگوهایی که توسط نظام فرهنگی جامعه طراحی میشود یاری رساند و از این طریق به کاستن تنشها و تقویت حس تعلق اجتماعی در نزد شهروندان منجر شود.
این دیدگاه ارزشها و هنجارهای مشترک را برای جامعه اساسی میداند و بر نظم مبتنی بر توافقهای ضمنی تأکید دارد و برای دگرگونی اجتماعی حرکت میکند.
طبق نتایج پژوهش حاضر 7/40 درصد پاسخگویان 31 تا 50 سال است که در تهران زندگی میکنند، 7/21 درصد پاسخگویان از ابتدا در تهران بودهاند و افرادی که بین 21 تا 30 سال در تهران ساکن بودهاند، 6/14 درصد پاسخگویان را تشکیل میدهند.
5/11 درصد آنان بیش از 51 سال از عمرشان را در شهر تهران گذراندهاند. افرادی که بین 6 تا 20 سال در تهران ساکن بودهاند 8/6 درصد فراوانی نسبی دارند.
3/2 درصد پاسخگویان بین 1 تا 5 سال گذشته سابقه اقامت در شهر تهران را دارند و 8/1 درصد آنان بعد از تولدشان و قبل از یکسالگی به همراه خانوادههای خود به شهر تهران آمده و اقامت کردهاند.
بنابراین بیش از 90 درصد پاسخگویان یا از اول زندگیشان ساکن تهران بودهاند و یا بیش از 21 سال است که در تهران زندگی میکنند.
از میان گروه مورد مطالعه 73 درصد از مادران پاسخگو بی سواد هستند و 2/52 درصد از پدران نیز سواد خواندن و نوشتن ندارند. مقایسه تطبیقی نحوهگذران اوقات فراغت بین افراد سه نسل نشان دهنده تغییرات و ویژگیهای خاص در هر نسل است، پژوهشگر معتقد است. در میان مردان، بیش از 43 درصد مردان نسل اول اصلا اوقات فراغت نداشتهاند. در ساعاتی که کار نمیکردهاند، یا در منزل استراحت میکردهاند و یا به کارهای تعمیری منزل میپرداختهاند.
این میزان در میان نسل دوم 2/25 درصد و در نسل سوم تقریبا نصف میزان نسل اول یعنی 8/21 درصد کاهش یافته است.
در مقایسه با مردان هر نسل، تعداد زنانی که اوقات فراغت ندارند بیشتر است. زنانی که در ساعات غیر از استراحت آنها به خانهداری و بچهداری میپرداختند یا می پردازند در نسل اول بیش از 51 درصد فراوانی نسبی دارند و در نسل دوم 32 درصد و در نسل سوم 24 درصد کل زنان نسل خود هستند.
3/13 درصد مردان نسل اول در اوقات فراغت، به انجام فرائض دینی اعم از واجبات و مستحبات میپرداختهاند. این عده دومین گروه پرجمعیت درامر نحوهگذران اوقات فراغت در این نسل هستند.
در نسل دوم عدهای که این گونه اوقات فراغت خود را میگذرانند به لحاظ فراوانی جمعیت پنجمین گروه و در نسل سوم دهمین گروه هستند. تعداد زنان نسل اول در مورد انجام فرائض دینی در اوقات فراغت از مردان این نسل کمتر است اگر چه آنان هم دومین گروه پر جمعیت فراوانی یعنی 1/12 درصد هستند.
اما زنان نسل دوم خیلی بیشتر از مردان این نسل در اوقات فراغت به انجام فرائض دینی خود میپردازند یعنی 3/13 درصد، به طوری که از حیث فراوانی جمعیت این گروه در رده دوم زنان نسل دوم قرار دارند.
در میان زنان نسل سوم تعداد افرادی که در اوقات فراغت به انجام فرائض دینیشان میپردازند با فاصله ناچیزی کمتر از مردان است یعنی 5/1 درصد در مقابل 6/1 درصد. به طور کلی روند تغییراتی که در نحوه گذران اوقات فراغت در سه نسل مشاهده میشود از انواع بسیط، ساده و کم تنوع در نسل اول به سمت مجموعهای از چندین نوع فعالیت در ابعاد گوناگون در نسلهای دوم و سوم سیر کرده است.
در عین حال روند تغییرات در این زمینه چه کاهش و چه در افزایش موارد همواره از نسل سوم به ترتیب وخطی نیست و گاه در طی این سه نسل نوسان دارد. در میان مردان و زنان نسل اول تعداد مسافرتهایی که به منظور زیارت و دیدار اقوامشان صورت گرفته است بیشتر از مسافرتهای تفریحیشان بوده است. در حالی که این نسبت در مورد زنان و مردان نسل دوم و سوم کاملا برعکس است.
شرکتکنندگان در دورههای آموزشی مانند کلاسهای خیاطی و گلدوزی، زبان، بدنسازی، کامپیوتر و ... تنها در میان افراد نسل سوم دیده میشود و در نسل اول و دوم مورد مطالعه ما وجود ندارد.
پژوهشگر معتقد است: در مورد "مطالعه کردن" به عنوان یکی از راههای گذران اوقات فراغت نکته قابل توجه تعداد بیشتر زنان و مردان نسل دوم نسبت به افراد دو نسل دیگر است. در نسل اول با مطالعه کتابهای عمدتا دینی مانند قرآن، نهجالبلاغه، مفاتیحالجنان و برخی کتابهای ادبی و تاریخی مانند شاهنامه، دیوان حافظ و ... 6/8 درصد مردان و 8/1 درصد زنان اوقات فراغت خود را پر میکردند. ولی مطالعه در نزد افراد نسل دوم هم طرفداران بیشتری داشته و هم دامنه آن گستردهتر شده است. مطالعه رمانها، کتابهای معلومات عمومی، علمی، مطبوعات علاوه بر کتابهای شعر، تاریخ و ... رواج داشتهاست.
در نسل سوم تعداد مطالعهکنندگان روبه کاهش گذارده است و این عده هم بیشتر کتاب و مجلات مربوط به زمینههای خاص مانند ورزش، کامپیوتر، اطلاعات فنی و حرفهای، کارهای دستی و خیاطی، گلسازی، بافندگی، آشپزی، بچهداری، روانشناسی و ... مطالعه میکنند.
نکته قابل توجه دیگر گرایش نسل سوم، رفتن به خانه والدین خود یا همسران آنان است. بیش از 14 درصد این افراد در اکثر روزهای تعطیل و به مناسبتهای مختلف با همسر و فرزندان خودبه منزل والدین میروند، که این به لحاظ فراوانی جمعیت آنها در نسل سوم در ردیف بالایی قرار دارد. این در حالی است که تنها حدود 5/2 درصد افراد این نسل فقط با رفتن به خانه دوستان و آشنایان اوقات فراغت خود را سپری میکنند.
این تمایل زیاد برای رفتن به منزل والدین در میان زوجهای جوانی که اکثرا دارای کودکانی در سنین زیر 6 سال و یا در سنین مدرسه هستند و نیاز به مراقبت مستمر و مداوم دارند علاوه بر جنبههای عاطفی این ملاقاتها میتواند جنبه بهرهمندی از مساعدت و همیاری از پدر، مادر، خواهران و برادران و به طور کلی حمایت آنان در نگهداری کودکان، راهنمایی و همفکری و به طور کلی استراحت برای زوجهای جوان داشته باشد.
پژوهشگر براساس یافتههای این پژوهش چنین نتیجه میگیرد که از انواع ساده و کمتنوع اوقات فراغت در نسل اول به سمت مجموعهای از چندین نوع فعالیت در ابعاد گوناگون درنسلهای دوم و سوم سیر کرده است. در عین حال روند تغییرات در این زمینه چه درکاهش و چه در افزایش موارد همواره از نسل اول به نسل سوم به ترتیب و خطی نیست و گاه در طی این سه نسل نوسان دارد.
بررسیها نشان میدهد که مهمترین عامل تعیین کننده در چگونگی گذران اوقات فراغت شرایط اقتصادی، فردی و خانوادگی است. و همچنین یکی از مسائل مهم در چگونگی گذران اوقات فراغت نداشتن آزادی در انتخاب برنامه تفریحی است که بیشتر ناشی از نظارت خانواده و جامعه است. معاشرتهای خانوادگی بخش بزرگی از گذران اوقات فراغت را به خود اختصاص داده است و این امر حاکی از آن است که در ایران خانواده هنوز مقام مهمی را در چگونگی گذران اوقات فراغت دارد.
یکی دیگر از نتایج پژوهش حاضر این است که نمونه مورد بررسی به چه میزان اوقات فراغت خود را با مشاهده تلویزیون میگذرانند که 3/54 درصد پاسخگویان اظهار داشتهاند که در منزل تلویزیون نمیبینند اوقات فراغت خود را به نوعی دیگر میگذرانند و 46 درصد اوقات فراغت خود را با دیدن تلویزیون پر میکنند. براساس نتایج دیگر این پژوهش 4/50 درصد از پاسخگویان وقتی در منزل هستند اوقات فراغت خود را با صحبت همسر و فرزندان میگذرانند و 6/49 درصد تمایلی به این کار ندارند.
پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که نوعی خلاء فراغتی در نحوهگذران فراغت جوانان دیده میشود به این مفهوم که بر اثر بیبرنامگی و عدم برنامهریزی دقیق و همه جانبه، نوعی گیجی، سردرگمی، ندانم کاری و وقت گذرانی بیهوده در مورد پر کردن اوقات فراغت جوانان دیده میشود که باید دولت برنامهریزیهای دقیق و جامعی در مورد امور فراغتی جوانان داشته باشد.
همچنین نزدیک کردن دنیای کار و فراغت با یکدیگر تا جایی که جنبه الزام و اجبار کار و احساس فشار در حین کار از میان برود.
پژوهشگر معتقد است: یکی از نکات مهم در نحوه گذران اوقات فراغتی تجاری شدن فراغت است که چون بخش دولتی از عهده سرمایهگذاری و برنامهریزی در گذران اوقات فراغت به طور کامل بر نمیآید بخش خصوصی وارد دنیای فراغت افراد میشود و همچنین با از بین رفتن مراکز سنتی گذران اوقات فراغت و در نتیجه خلاء فراغتی و ایجاد زمان مرده و افزایش امکانات مادی افراد مخصوصا در جوامع شهری و صنعتی توجه افراد به موضوع گذران اوقات فراغت، بخش خصوصی وارد عمل شده و با سرمایهگذاری بر روی گذران اوقات فراغت، از آن به عنوان ابزاری جهت بهرهگیری منافع مادی و تخریب ارزشهای اخلاقی افراد جامعه استفاده میکند و در نتیجه پیامدهای بسیار تلخ و ناگواری از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه بوجود میآورند.
دیگر اینکه مردم و جوانان در فشار تبلیغات رسانههای جمعی قرار دارند و به نوعی گذران فراغت را کانالیزه میکنند. یعنی سرمایهداران گذران اوقات فراغت را در جهتی که منافع خودشان ایجاب می کند میکشانند و این امر سبب سلب آزادی و تصمیمگیری افراد میشود و اینکه نتایج منفی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی به بار میآورد.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که مردم تقریبا درک درستی از اوقات فراغت ندارند و اکثرا فراغت را به معنی تفریح، استراحت و بیکاری تصور میکنند و رفتار آنان در اوقات فراغت مبهم و ناشناخته است. طبیعی است که این وضع به میزان سواد و درآمد و سطح فرهنگ و خرده فرهنگ مردم بستگی دارد. در جامعه ما فکر مردم بیشتر متوجه تلاش برای تأمین حوائج زندگی است. حتی در سطح کار دوم و سوم و رویهم رفته از استفاده درست از اوقات فراغت و تأثیر آن در ارتقاء و تعالی و تکامل خود غافلیم.
پژوهشگر میگوید: با وجود امکاناتی که در خانه و خانواده و از طرف دولت و بخش خصوصی وجود دارد به نظر میرسد نقش خانه و خانواده در جذب اوقات فراغت بسیار مؤثر است، همین امر باعث تحکیم مبانی خانوادگی و همبستگیهای عاطفی میشود.
در این پژوهش به نظر میرسد که نحوه گذران اوقات فراغت زنان در مقایسه با مردان به صورتی ضعیف و ناقص است. مخصوصا در زمینه سرگرمیها و فعالیتهای بیرون از خانه که از سنتهای حاکم در جامعه و نظام اجتماعی شکل میگیرد و دختران و زنان نسبت به پسران و مردان از آزادی کمتری در نحوه گذران اوقات فراغت برخوردار هستند. هر چند که به تدریج بر اثر گذشت زمان و رشد و توسعه اجتماعی و اقتصادی و افزایش سطح فرهنگ از این امر کاسته شده است.
محقق معتقد است که وسایل ارتباط جمعی در گذران اوقات فراغت نقش مؤثری دارد و نشان دهنده نفوذ روزافزون وسائل فوق در نحوه زندگی آنها به خصوص در زمینه گذران اوقات فراغت است. همچنین معاشرت و مصاحبت و همدلی در گذران اوقات فراغت مردم نقش اساسی دارد. به نظر میرسد شهری و صنعتی شدن جامعه و دگرگونی ارزشها، معاشرتها، مصاحبتها و همدلیها را درگذران اوقات فراغت کمتر کرده است. در حال حاضر به نظر میرسد جمع شدن اعضای خانواده درخانه به خاطر استفاده مشترک از رادیو، تلویزیون و یا ویدئو و کامپیوتر است تا اینکه بخواهند باهم باشند و این نوع گذران فراغت منفعل است و به نظر میرسد که به مرور زمان این مورد هم کاهش پیدا میکند، براساس وضعیت اقتصادی خانواده هر فرد برای خودش رادیو، ضبط، تلویزیون، ویدئوی اختصاصی در اتاقش خواهد داشت تا اینکه با هم باشند.
افراد گروههایی که از لحاظ سواد و تحصیلات و اقتصاد در سطح بالاتری قرا دارند. از فراغت و امکانات فراغتی بیشتری برخوردارند و از وسایل و امکانات رفاهی موجود در خارج از خانه بیشتر استفاده میکنند. به نظر میرسد افرادی که از امکانات مالی کمتری برخوردار هستند نسبت به افرادی که از امکانات مالی بیشتری برخوردار هستند کمتر به گذران فراغت میپردازند و علت آن هم این است که به کسب درآمد و تأمین نیازهای اولیه و اساسی زندگی خود و خانواده خود میپردازند.
براساس یافتههای پژوهش حاضر مراکز سنتی گذران اوقات فراغت از قبیل قهوهخانه، امامزاده، مسجد، مراسم و مناسک مذهبی بتدرج نقش خود را در زمینه گذران اوقات فراغت اکثر مردم از دست میدهند.
پژوهشگر معتقد است با توجه به وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه روستایی، سنتی و مرحله گذار جامعه به جامعه شهری، صنعتی براساس نحوه گذران اوقات فراغت طی سه نسل به نظر میرسد میان فرد، خانواده و جامعه تعامل اجتماعی وجود داشته است و خانواده و فرد متأثر از جامعه میباشند؛ چنانچه جامعه ایران متأثر از جوامع دیگر است بنابراین تحولات و تغییرات گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه بر خانواده و فرد تأثیر گذاشته و خانواده و فرد را دچار دگرگونی و تغییر ساخته است. و از طرفی جامعه نیز دچار تغییر و تحول مجدد میشود. البته خانواده ساختار اصلی خود را حفظ کرده است. براساس آزمون تجربی، نحوه گذران اوقات فراغت طی سه نسل دچار تغییر شده است. افراد نسل اول در جامعه روستایی، سنتی تعلق به زمان و مکان خاصی دارند.
افراد نسل دوم در گذار به جامعه شهری، صنعتی تعلق کمتری به زمان و مکان خاصی دارند. افراد نسل سوم در جامعه شهری، صنعتی تعلق به زمان و مکان خاصی ندارند. به نظر میرسد عوامل شخصی با عوامل فرهنگی و همچنین با عوامل اقتصادی و اجتماعی ارتباط متقابل دارند و متقابلا با جامعه روستایی سنتی و جامعه در حال گذار و جامعه شهری، صنعتی و چگونگی گذران اوقات فراغت همگی با هم روابط متقابل دارند.
از مهمترین پیشنهاداتی که پژوهشگر براساس نتایج پژوهش حاضر میدهد این است که دولت توسط رسانههای گوناگون چگونگی صحیح گذران اوقات فراغت را بیاموزد و در زمینههای فرهنگی و اجتماعی افراد جامعه را ارتقاء دهد. همچنین تجهیزات و امکانات بیشتری برای افراد در سوی گذران اوقات فراغت ایجاد کند.
پژوهشگر معتقد است مدتهاست که در غرب زندگی خانوادگی از طرف روشنفکران و حتی روانشناسان تحقیر شد. اما امروزه متوجه شدهاند که خانواده اولین مرحله تکوین و رعایت قانون در ذهن کودک است. اگر کودک و نوجوان رعایت مقررات و رسوم را در خانواده نکند، در مراحل بعدی زندگی و اجتماعی خودش هم به هیچ رسم و قاعده و قانونی تن در نخواهد داد.
توجه به اکوسیستم نظام زیستی یکی از مسائل مهم جامعه است. جامعه ما به سرعت به طرف افزایش کمیتها پیش میرود و بهتر است از مشکلات و مسائل کنونی جوامع غربی درسی بگیریم. آنان به فکر افزایش کمیت بودند و بیتوجهی به کیفیت آنان را به بنبست کشید، کیفیت و کمیت هر دو باهم لازم و ضروری است.
کیفیت زندگی در حقیقت حاصلی از مجموعه ذوقیات و احساسات و عواطف و ارزشهای معنوی است که عالم درونی ما را میسازد و به موجودیت فرهنگی و تاریخی ما شکل میدهند و به صورت نامرئی در تضمین همه معیارهای زندگی در تصمیمگیری و جهتگیریهای ما اثر میگذارند.
کمیت را میتوان از جامعه به جامعه دیگر منتقل کرد، کیفیت مربوط به فرهنگ ماست و وارد کردنی نیست، کیفیت بر خلاف کمیت، زنده و خلاق است و مصرف شدنی و تمام شدنی نیست. کمیتهای مادی افزایش تولید و ثروت را به همراه دارد. اما کیفیتها شکوفایی تنی و روانی افراد را در جامعه میسازد.
طرح مسئله اوقات فراغت نخستین بار در اندیشه فیلسوفان و اندیشمندان غرب مطرح شده است اکنون به حدی پیش رفتهاند که میگویند هماهنگی سنتی جامعه غربی به طرف "تمدن فراغت" پیش میرود و نامش را جامعه یا "تمدن اوقات فراغت" گذاشته و معتقد هستند که باید اوقات فراغت را از اوقات کار جدا کرد به نظر آنها فراغت بیشتر باخوشبختی رابطه مستقیم دارد. تجربه غرب نشان داده است که افزایش اوقات فراغت برای اکثریتی که چندان نقشی در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ندارند، نه تنها دارای اثرات مفید نیست بلکه تأثیر نامطلوب دارد. تجربه آنها نشان داده است که با بالا رفتن اوقات فراغت و جدا کردن آن از ساعات کار و زندگی شغلی، اشخاص احساس آرامش و رفاه بیشتر نمیکنند و چه بسا افرادی که ساعتهای بیشتری به کار مشغول هستند و در صورت رضایت داشتن از کار و کسب خود، روزگار خود را میگذرانند. نشریه لوموند دیپلوماتیک محفوظ است.
منبع: / هفته نامه / فرهنگ و پژوهش / 1383 / شماره 175
نظر شما