سیاست کشورهای آسیای مرکزی در قبال فعالیتهای حزب التحریر
مسلمانان آسیای مرکزی حدود دو قرن، چه در زمان حکومت روسیه تزاری و چه در زمان حکومت شوروی کمونیستی برای حفظ اعتقادات و باورهای دینی خود دشواریهای زیادی را تحمل نموده اند. پس از فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز، مردم ستمدیده این مناطق احساس کردند که آزادیهای مذهبی بدست آورده اند. اما دیری نپایید به این واقعیت پی بردند که آزادیهای داده شده ظاهری، سطحی و زودگذر است. زیرا اگرچه حکومت کمونیستی فروپاشیده است ولی در بافت آن هیچ تغییری داده نشده و همان کمونیستهای سابق به عنوان رهبران کشورهای نوپای منطقه زمام امور را در دست گرفته اند.
اسلام گرایی و احیاء اسلام در منطقه که موجب نگرانی رهبران منطقه و نیز غربی ها شده بود و نیز فروپاشی نظام اقتصادی متکی بر روسیه بهمراه بیکاری، فقر و فساد اداری شدید، زمینه را برای حضور گسترده مبلغین مسیحی تحت حمایت دول غربی و به ویژه آمریکا در منطقه فراهم آورد. وسعت تبلیغ گروههای مسیحی غیرسنتی مانند شاهدان یهوه، پروتستانها و... به حدی بود که ارتدوکس های روسی را نیز نگران کرده بود. مسلمانان هم برای مقابله با اینگونه فعالیتها، اقدام به ایجاد سازمانها و تشکلهای متعددی کردند. برخی از این سازمانها و تشکلات اسلامی به دلیل عدم آگاهی رهبران از اسلام و سطحی بودن بینش و عدم توانایی آنان در برآورده ساختن نیازهای معنوی مردم یا از بین رفتند و یا در محدوده یک شهر و منطقه باقی ماندند. البته تلاش رهبران لائیک برای محدود کردن فعالیت این سازمانها و جنبشها نیزتاثیر بسزایی داشته است.
به دلیل سرکوب جنبش های اسلامی در آسیای مرکزی توسط دولت ها و همچنین نبود آمار واطلاعات دقیق، هنوز تعاریف روشنی از این گروهها وجود ندارد. این واقعیت موجب شده است، نتوان میان خواستهای مشروع این گروهها که در چارچوب قانون اساسی کشورها قابل پیگیری است با اقدامات خشونت طلبانه ای که بعضاً به آن دست می زنند، مرزبندی مشخصی قائل شد. همچنین محدودیتها علیه گروههای اسلامی در چند سال اخیر وبخصوص پس از 11 سپتامبرافزایش یافته است. با شروع جنگ آمریکا علیه طالبان، رهبران منطقه برای سرکوب مخالفان خود وعمدتا گروههای مذهبی، اقدامات گسترده ای را انجام داده اند. درواقع آنها از این موقعیت بیشترین بهره برداری را برای تحکیم پایه های شکننده حکومت خود کردند. این مسأله از یک طرف به خط مشی دولتهای سکولار دراین منطقه بازمی گردد و از طرف دیگر به اختلافات فرهنگی و قومی مربوط می شود.
حزب التحریر یکی از سازمانهای مذهبی است که در سالهای اخیر و به ویژه در دوره حکومت طالبان و پس از سقوط این حکومت در منطقه از رشد خوبی برخوردار بوده است. حزب سیاسی ـ دینی التحریر که به دنبال ایجاد دولت اسلامی بر مبنای خلافت است یک جنبش فراملی است که در سال 1953 در بیت المقدس و در نتیجه انشعاب از اخوان المسلمین ایجاد گردید و به سرعت در خاورمیانه، شمال آفریقا و سپس جنوب شرق آسیا گسترش یافت. مبارزین عرب آن را به شبه قاره و افغانستان و از آنجا به آسیای مرکزی بردند. این حزب از اواسط دهة 1990 میلادی تنها در منطقه آسیای مرکزی فعالیت می کند. نمایندگان این حزب می گویند فعالیت های آنان صلح آمیز و به دور از مجادلات سیاسی است و هدفشان آگاه ساختن مردم در مورد نیاز به ایجاد یک حکومت اسلامی و ضرورت تلاش در این امر می باشد. مسلمانان آسیای مرکزی از این حزب به گرمی استقبال نمودند. شمار اعضای آن در آسیای مرکزی به درستی معلوم نیست. به عقیدة بعضی از تحلیلگران، تعداد اعضای این گروه به چندین هزار نفر می رسد. این حزب که مرکز عمده فعالیتش در دره فرغانه است هیچگاه رأساً در اقدامات خشونت آمیز دست نداشته است اما حساسیت مقامات امنیتی منطقه نسبت به فعالیت های آن به دلیل تأثیرگذاری آن بر برخی جنبش های تندرو چون جنبش اسلامی ازبکستان بوده است که بعدها به «حزب اسلامی ترکمنستان» تغییر نام داد. برخلاف جنبش اسلامی ازبکستان که جزء گروههای تروریستی محسوب می شود حزب التحریر از طرف آمریکایی ها در طبقه بندی گروههای تروریستی قرار ندارد.
دولتهای ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و حتی روسیه این گروه را سازمانی افراط گرا می دانند. در حال حاضر، صدها تن از متهمان به عضویت در حزب التحریر در زندانهای کشورهای مختلف در آسیای مرکزی به جرم افراط گرایی و به عنوان تهدیدی در برابر نظم و قانون زندانی هستند. ازبکستان افراطیون مذهبی را به دست داشتن در بمب گذاری در تاشکند در فوریة 1999 و باز بمب گذاری مجدد در تاشکند و بخارا در بهار و تابستان 2004 محکوم و سرزنش می نماید. مقامات ازبکستان همچنین اعضای حزب التحریر را به دخالت در آشوبها و ناآرامی های ماه می 2005 در شهر اندیجان در شرق ازبکستان متهم نموده اند. دولت ازبکستان در جنگ آمریکا علیه طالبان و در همکاری و امضای قرارداد با آن کشور پیشقدم بود. ازبکها در این راستا همچنین چند پایگاه نظامی و تدارکاتی در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دادند. کریم اف اگرچه در قبال ارائه این تسهیلات کمک اقتصادی دریافت کرد ولی در واقع نابودی گروههای اسلامی برای او از هرمسئله دیگری مهمتر بود. نگرانیهای دولت کریم اف با کشف چاپخانه عظیم حزب التحریر و صدها هزارجلد کتاب و... در مرز این کشور توسط پلیس تاجیکستان افزایش یافت. ازبکها می گویند حزب التحریر مار نه سر است که با قطع یک سر نه سر دیگر می روید.
نورسلطان نظربایف رئیس جمهور قزاقستان نیز اعلام داشته که بین تروریسم و بنیادگرایی مذهبی رابطه ای مستقیم وجود دارد و چنین سیاستی برای کشورهای جوان چون ما بسیار خطرناک است. حزب التحریر در میان قزاقها ی مسلمان فعالیت چشمگیری داشته است. یکی از مسئولین قزاق اظهار میدارد: با افزایش مشکلات اقتصادی و چالش های احتمالی، محبوبیت این حزب افزایش یافته است. برخی از صاحبنظران قزاق ضمن مخالفت با سیاستهای سختگییرانه دولت می گویند: " چراغ ایده را نمی توان با زور خاموش کرد. اندیشه را باید با اندیشه شکست". آنها بی سوادی، فقر، بیکاری و فساد دستگاه اداری و نفوذ خاندان نظربایف در کشور را موجب گرایش مردم به اسلام گرایان می دانند.
مقامات تاجیکستان در 16 ژانویة 2006 اعلام نمودند که در سال گذشته 99 تن از اعضای مدعی در عضویت در حزب التحریر را دستگیر نموده اند. تعداد زیادی از این افراد به جرم فعالیتهای افراط گری به زندانهای طولانی محکوم شدند. کارشناسان عقیده دارند که با وجود سرکوب حزب التحریر ازجانب دولتهای منطقه، شمار اعضا و طرفداران آن سال به سال رو به افزایش بوده است.
معذلک سیاستهای بسته و سختگیرانه صفرمرادنیازاف رئیس جمهور ترکمنستان، راه نفوذ گروههای اسلامی به این کشور را سد کرده است. دولت ترکمنستان هر گونه فعالیت مذهبی را بشدت کنترل می نماید. نیازاف که خود را رهبر ترکمنهای جهان و پدر آنها می داند صدای مخالف را از هر کس که باشد درگلو خفه می کند. وی قرائت و عمل به کتاب روح نامه را در کلیه اماکن مذهبی و آموزشی اجباری اعلام نموده است. نیازاف حتی برای کنترل شهروندان خود اخیرا کلیه دانشجویان خارجی را فراخوانده و کلاسهاس زبان خارجی را نیزتعطیل کرده تا کسی نتواند با خارجی ها ارتباط برقرار نماید و نیز بر مرزها کنترل بیشتری اعمال کرده است.
در حال حاضر، به نظر می رسد که با وجود دستگیری و زندانی نمودن اعضای حزب التحریر، شمار اعضاء و طرفداران آن در تمامی کشورهای منطقه رو به رشد می باشد. صاحبنظران حضور نظامیان غربی، فقر شدید اقتصادی، بیکاری، عدم توجه به توسعه جنوب (ازبک ها) از سوی دولت، سیاستهای ضد دینی عسگرآقایف رئیس جمهور سابق قرقیزستان در سالهای اخیر و... را موجب گسترش فعالیتهای اسلامی و گرایش به احزاب اسلامی می دانند.
ناظران عقیده دارند گروههای مذهبی همچون حزب التحریر گاه جاده صاف کن مخالفان دولت برای ابراز نارضایتی سیاسی از نظام هایی است که در آنها حقوق بشر رعایت نمی شود و شرایط اقتصادی جامعه بسیار بغرنج است. علیرغم اعمال بیشتر سختگیری ها و شدیدترین سرکوب ها از جانب دولت ازبکستان، تحرک حزب التحریر در این کشور بسیار چشمگیر و شمار طرفدارانش فوق العاده بوده است. کارشناسان بر این باورند که بخشی از موفقیت های حزب التحریر در ازبکستان به خاطر فقدان احزاب سکولار طرفدار جدایی دین از سیاست می باشد که فرصت را در اختیار حزب التحریر قرار داده تا تریبون مناسبی برای ابراز وجود و طرح خواسته های سیاسی مخالفان دولت باشد. اما بخشی دیگر از موفقیت های اخیر این حزب مربوط به تشدید فعالیت های سیاسی بعد از برکناری عسگر آقایف در قرقیزستان در مارس 2005 می شود که میدان عمل مخالفان سیاسی را گسترده تر نموده است.
اگرچه حزب التحریر به دنبال برقراری خلافت اسلامی در آسیای مرکزی است و مشروعیت حکومت کشورهای آسیای مرکزی را قبول ندارد ولی این حزب متاثر از وهابیت، رسیدن به هدف را با زور اسلحه توصیه نمی کند. در واقع آنها معتقدند که با فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی و آگاهی بخشی به مردم باید زمینه خیزش های اسلامی را فراهم کرد. لذا آنها با حضور گسترده خود در مساجد و اماکن مذهبی و راه اندازی مدارس دینی و توزیع کتب و نشریات و... مسلمانان را به قیام عمومی دعوت می نمایند. حزب التحریر سیاستهای ضددینی و ضدمردمی حکومتهای منطقه را محکوم و مردم را دعوت به مخالفت سراسری با حضور نیروهای بیگانه می کند. حضور گسترده این حزب در منطقه فرغانه حائل بین کشورهای قرفیزستان تاجیکستان و ازبکستان موجب نگرانی رهبران هر سه کشور شده است. قرقیزستان که زمانی جزیره دموکراسی منطقه محسوب می شد و دولت قرقیز بیشترین نرمش را در مقابل مذهب از خود نشان می داد پس از وقایع اخیر و افزایش فعالیت حزب التحریر، مواضع سرسختانه ای علیه گروههای مذهبی اتخاذ نموده است. اختلاف شمالی ها و جنوبی های این کشور نیز موجب فراهم آمدن زمینه فعالیت گسترده حزب التحریر در میان مردم جنوب که بیشتر ازبک هستند، شده است. اهالی جنوب این کشور شمالی ها را متهم می کنند که با در دست داشتن قدرت سیاسی آنها را در محرومیت نگه داشته اند. دولت قرقیزستان گسترش روزافزون حزب التحریر را برای کشور خطری جدی دانسته و معتقد است که باید آن را سرکوب کرد. نخست وزیزپیشین قرقیزستان ضمن اظهار نگرانی از افزایش فعالیت حزب التحریر گفت: ما شاهد احیاء حزب التحریر ( پس از حمله آمریکا به افغانستان ) در منطقه هستیم و باید راههای نفوذ آنرا سد کنیم.
منابع:
- نشریه چشم اندازارتباطات فرهنگی شماره چهارم مهر82
- فعالیتهای حزب التحریر درآسیای مرکزی- گول نوزا سایدازیموا- موسسه ایراس
- گرایشهای اسلامی آسیای مرکزی- دکتر مهدی سنایی
- حقوق بشر در آسیای میانه http: //hagh. persianblog. com
منبع: / سایت / مرکز پژوهش های ایران و روسیه ۱۳۸۶/۱۰/۲۷
نظر شما