رابطه طرحواره های ناسازگار افکار ناکارآمد و هوش هیجانی با افسردگی دانشجویان
پیشنهاده کارشناسی ارشد 1401
پدیدآور: سونیا فرهمند شیجانی
استاد راهنما: محسن مشکبیدحقیقی
استاد مشاور: فاطمه پورآقا
موسسه آموزش عالی راهبرد شمال
چکیده
اختلالات خلقی عبارتند از ناراحتی ها و نابسامانی های هیجانی و عاطفی که باعث می شود فرد از درون ناراحت باشدودیگرنمی تواند کارها و وظایف خود را خوب انجام دهد. افسردگی نوعی اختلال خلقی است و ویژگی اصلی آن غم شدید، دوری جویی از دیگران و احساس بی فایده ای و بی ارزشی است. افسردگی پس از یک دوره طولانی غم، روحیهبدوگوشهگیری بروز می یابد وهمهانسانهادرهرمقطعیاززندگیخود،احساسافسردگیمیکنندومعمولاًمیتوانندعلتافسردگیرابهرویدادهایمشخصربطدهند.معمولاًدرایجادافسردگیدورویداداهمیتویژه دارند؛ فقدان(ازدست دادن) و شکست. رویدادها در جنبه های هیجانی، رفتاری، شناختی و فیزیکی افراد تاثیر می گذارند و این تاثیر ممکن است به افسردگی بالینی منجر شود. افسردگی بالینی یعنی افسردگی قابل تشخیص با معیارهای رسمیDSM-5. همچنین افسردگی به عنوان یک اختلال عبارت است از: وجود خلق افسرده، حداقل به مدت دو هفته که معمولا با کاهش تمرکز، اشکال در تصمیم گیری و تحریک پذیری همراه است. علائم خاص آن عبارت است از: عدم رضایت، از دست دادن انرژی و علایق، اعتماد به نفس پایین، احساس غم و گناه، تغییر در اشتها و الگوی خواب (چاند و عاریف ، 2020). امروزه افسردگی به صورت یک اپیدمی جهانی در نظر گرفته می شود، زیرا در حدود 300 میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج می برند(هرمان و همکاران ، 2019). بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت، افسردگی دومین علت نیازمند دریافت خدمات توانبخشی در سال 2020 است و این عارضه مهم ترین علت بیماریها در کشورهای در حال رشد از جمله کشور ایران به شمار می آید (اوزدمیر و رازکی ، 2020). مطالعات معرف میزان بالای ابتلای روان شناختی به ویژه افسردگی در بین دانشجویان آنتالیای ترکیهرا نشان میدهد. 9/47 درصد از دانشجویان سال دوم پزشکی مبتلا به اختلالات روانی هستند که این میزان بالاتر از دانشجویان رشته اقتصادو تربیت بدنیبوده است (آکتکین و همکاران ، 2011). در یک بررسی از بین 1500 دانشجوی ساکن خوابگاه های دانشگاه آزاد اسلامی واحد لارستان، دانشگاه پیام نور، دانشکده پرستاریلار و آموزشکده فنی و حرفه ای لارستان،نشان داده است که 5/42 درصد دانشجویان ساکن خوابگاه ها مبتلا به افسردگی بوده اند. 2/41 درصددختران و9/45 درصد پسران به درجاتی از افسردگی دچار بودند(فروتنی،1384). علل اختلال افسردگی متنوعاست. عواملنوروبیولوژیک(مانندژنتیک،عواملنوروشیمیایی،ناهنجاریهایمغزیوعواملنورواندوکرین) گروهیازعللاختلالافسردگیراتشکیلمیدهند. اماتعدادیازنظریهپردازانبهدنبالنظریههایسایکولوژیکبرایاختلالاتخلقیهستند. نظریه های قدیمی تر به بعضی از عوامل مانند از دست دادن(فقدان) اشاره دارند. فروید درنظریه روانتحلیلی معتقد است کهاگرفردنتواندبعداز دستدادنشی محبوب،علاقه به شیجدیدیپیداکند، ممکن است قادر نباشد با این مسئله کنار بیاید و با پیدا کردن هویت جدید(علائم بیماری)، خودرا از موضوع دور نگه دارد. رفتارگرایان معتقدند بارزترین ویژگی های افراد افسرده عبارت است از نداشتن انگیزه و ابتکار عمل(پیش قدم شدن در کار ها)، خزانه رفتاری بسیار ضعیف(تعداد و تنوع رفتار ها اندک و رفتارهای غلط هستند) و این نگرش که آینده عاری از نکات و تجربه های مثبت است.نظریه شناختی، افسردگی را ناشی از اختلال در تفکر می داند. یکی از بانفوذترین این نظریه ها به بِک اختصاص دارد که میگوید افسردگی ممکن است به علت سوگیری ها و تبعیض ها در پردازش اطلاعات و طرز تفکر به وجود آید(گنجی،1400). از اینرو تبیین های روان شناختی افسردگی را می توان به حوزه های شناختی، روانکاوی، شخصیتی، سایکو دینامیک و درماندگی آموخته شده، طبقه بندی نمود. یکی از علل شناخته شده در این زمینه که در تحقیقات گوناگون بر آن تمرکز شده است این فرضیه می باشد که افراد مبتلا به افسردگی دارای طرحواره های خود آسیب رسان هستند و برخی یافته ها نشان داده اند کهطرحواره های ناسازگار اولیه، باورهای مرکزیِ زمینه ساز بروز افسردگی هستند(دوزویس، مارتین و بلینگ ، 2009).مفهوم طرحواره در قالب سطوح شناخت، عمیقترین سطح محسوب میشود که تحت تأثیر شیوههای تصور فرد در مورد خود و دیگران است. طرحوارههای ناسازگار، الگوهای هیجانی و شناختی خود آسیبرسان در فرد هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکلگرفته، در مسیر زندگی تکرار میشوند(یانگ وهمکاران، 1999، ترجمه حمیدپور واندوز، 1389). زمانی که این طرحوارهها فعال میشوند، میتوانند بر ادراک، واقعیت و پردازش شناختی فرد اثر بگذارند، میتوان نتیجه گرفت تأثیری که طرحوارههای ناکارآمد بر روی شناختهای افراد میگذارند، منجر به این میشود که فرد از رویدادها پردازش درستی نداشته، درنتیجه این عدمپردازش صحیح ، به اختلالات روانشناختی مبتلا میگردد. یانگ بر روی طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان ساختارهای بحرانی که منشأ تکاملی باورهای هسته ای غلط را تشکیل می دهند، تأکید کرد. طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت الگوهای خودکار از خاطرات، هیجانات، شناختها و احساسات بدنی تعریف می شوند که از نیازهای هیجانی ناخوشایند و روابط ناکارآمد در دوران کودکی حاصل میشود. در مدل یانگ 18 طرحواره ناسازگار اولیه خاص وجود دارد که به 5 حوزه گسترده تقسیم میشوند: 1-بریدگی و طرد،2- خودگردانی و عملکرد مختل 3- محدودیت های مختل 4- دیگر جهت مندی و 5- گوش به زنگیبیش از حد و بازداری (یانگ، 2003؛ به نقل از داوودی؛ ون ، نوربالا، محمدی و فرهمند، 2018). انواع طرحوارههای ناسازگار شامل رهاشدگی/ بیثباتی، بیاعتمادی/ بدبینی، محرومیت هیجانی، نقص/شرم، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، وابستگی/ بیکفایتی، آسیبپذیری/ ضربه یا بیماری، شکست، خودتحول نیافته/ گرفتار، استحقاق/ بزرگمنشی، خویشتنداری/ خود انضباطی ناکافی ، اطاعت ، ایثار، پذیرشجویی/ جلبتوجه، منفیگرایی/ بدبینی، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه/ عیبجویی افراطی و تنبیه می گردد(یانگ وهمکاران،1999، ترجمه حمیدپور واندوز،1389). یانگ فرض می کند که طرحواره ه
نظر شما