سرطان روح
یکی از مخاطبان خبرگزاری حوزه در خصوص اهمیت نماز و اطعام قشر ضعیف جامعه آورده است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
أرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ وَلَا یَحُضُّ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکِینِ فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ (سوره مبارکه ماعون ۱-۷)
مکذبان دین را دیده ای؟ منظور از مکذب دین کیست؟ کسی که نماز نمی خواند؟ کسی که خدا را قبول ندارد؟.... خیر، مکذب دین را به وسیله ی اعمالش باید شناخت، چراکه دسترسی به اعماق روح و نیت انسان ها برای افراد عادی به راحتی ممکن نیست؛ اما اعمال آدمی محک خوبی برای شناخت است.
او کسی است که یتیم را از پیش خود می راند. برای تهیه ی طعام مسکین تلاش نمی کند که هیچ؛ دیگران را هم از این کار منع می کند.
وای بر او با این نمازش. همان نماز اول وقتش. همان نمازی که در صف اول جماعت می خواند؛ چراکه او در نمازش سهل انگار است و در واقع ریا می کند؛ یعنی نمازش هم نماز حقیقی نیست.
نمازی که او را متخلق به اخلاق الهی نکند ارزش ندارد. او بیمار است و در تدارک درمان هم نیست. حتی شاید از بیماریش اطلاع هم نداشته باشد. او در جهل مرکب گرفتار است. اما آیا می خواهی مرضش را ریشه یابی کنیم تا هم علتش را بدانیم و هم درمانش را؟
بیماریش از ابتدا بدین شدت نبود؛ اما درمانش نکرد و مانند سرطان رشد نمود و اکنون تمام وجودش را گرفته است. حالا دیگر درمانش بسان معجزه است که از دست هر کسی ساخته نیست.
ابتدا با منع ماعون شروع شد؟
یعنی امتناع از ناچیزترین خوبی در حق دیگران؛ ماعون را اهل لغت باران، آب، نیکی، زکات، فرمانبرداری، آنچه از اسباب و اثاث خانه که می شود آنرا بعاریت داد مانند تیشه و دیگ و قابلمه و جز آن، تعداد محدودی از کاغذ که معمولا پانصد برگ باشد؛ گفته اند. او حتی چنین خیر کوچکی را از هم نوع خود دریغ می کرد. این بیماری رفته رفته در او رشد کرد تا به این مرحله رسید. حالا او با وجود دارا بودن همه ی نشانه های ظاهری دین، مکذب دین است. سرطانش تا آنجا رشد کرده که مستحق ویل خداوند رحیم است. چرا که دین یک مجموعه ی به هم پیوسته است. نمازش از اطعام مسکین و رسیدگی به محرومین جدا نیست.
این مضامین یک سوره ی کوچک از جانب پروردگار می باشد که برای رستگاری دنیا و آخرتمان فرستاده است.
آری بیماری در روح هم، مانند جسم رفته رفته پیش می رود وباید از همان ابتدا جلوی پیشرفت آن را گرفت والا تبدیل به سرطان شده دل را می میراند.
ای کاش همه ی ما معتقدان به دین اسلام به آیاتی که می خوانیم عمل می کردیم واز ابتدا، از کوچکترین خوبی که از دستمان بر می آید که با توجه به مضامین این سوره به طور حتم به نفع خودمان هم هست، در حق یکدیگر کوتاهی نمی کردیم.
اما هنوز هم دیر نشده؛ آفریدگار مهربان ما، راه درمان بیماری های روح را توسط پیامرسان امینش برایمان فرستاده است.
باید از خیر کوچک شروع کرد. اکنون که روح، ظرفیت بخشش های عظیم را ندارد از خیرهای کوچک نسبت به دیگران شروع کنیم. حتی یک لبخند، یک سلام با محبت... بعد به لطف خدا و به مرور زمان سعه ی وجودی می یابیم و آنگاه می توانیم دوز داروی گذشت را برای خویش بالاتر ببریم؛ شاید حتی به مرحله ای برسیم که جانمان را چون شهدا در راه محبوب خالصانه و مشتاقانه نثار نماییم. ان شاءالله
برگرفته از تفسیر نور و کتاب تدبر در قرآن کریم
نظر شما