حاج علی رزمآرا
سپهبد حاج علی رزمآرا: در روز عید قربان 1280 ش در تهران تولد یافت. پدرش سرهنگ محمد خان از افسران تحصیلکرده قزاقخانه بود که فن توپخانه اطلاعات عمیقی داشت. درجه او در قزاقخانه، میرپنجی بود ولی در تطبیق درجات در سال 1300، تنزل رتبه یافت و همین امر باعث شد که پس از چند ماهی خدمت در ارتش جدید، بازنشسته شود. رزم آرا تحصیلات خود را ابتدا در مکتب خانه سپس در مدارس الیانس، اقدسیه و دارالفنون ادامه داد و در سن هفده سالگی وارد مدرسه نظام مشیرالدوله شد و در سال 1299 با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از احراز درجه افسری، به اقتضای زمان در چند زد و خورد داخلی شرکت کرد و از خود رشادت زیادی نشان داد، به طوری که ظرف دو سال به درجه سلطانی ارتقاء مقام پیدا کرد.
در سال 1302 وزارت جنگ عدهای از افسران جوان را برای فراگرفتن فنون نظامی، به فرانسه اعزام نمود. رزمآرا جزء این دسته از محصلین نظامی بود و چون از لحاظ درجه بر سایرین ارشد بود، علاوه بر دانشجوئی، سرپرستی دانشجویان اعزامی به خارج هم به عهده او قرار گرفت. رزمآرا در فرانسه وارد رشته پیاده نظام شد و دانشکده معروف سن سیر را طی کرد و مورد تقریر فرماندهان فرانسوی قرار گرفت. بعد از مراجعت به ایران، ضمن تصدی فرماندهی گردان در سال 1306 با ارتقاء به درجه سرگردی، به فرماندهی فوج مستقل کرمانشاه منصوب شد. اقدامات او در این شغل مستقل آنچنان چشمگیر و جالب بود که در سال 1308 به درجه سرهنگ دومی رسید و در چند مأموریت جنگی لیاقت خود را نشان داد. در سال 1311 با حفظ سمت فرماندهی فوج کرمانشاه، کفالت فرماندهی تیپ لرستان به او محول شد و سال بعد با اخذ درجه سرهنگی، فرمانده تیپ لرستان گردید و نسبت به پاکسازی منطقه مزبور که قبل از او امیراحمدی و خزاعی و شاه بختی توفیق نسبی یافته بودند، موفقیت کامل یافت.
در سال 1314 رزم آرا به تقاضای شخصی به تهران انتقال یافت و دایره جغرافیائی ارتش به او سپرده شد. پس از تشکیل دانشگاه جنگ که افسران فرانسوی آن را بنیاد نهادند، به معاونت سپهبد ژاندار که موسس دانشگاه جنگ بود و ظاهراً سمت مدیر دروس را داشت، منصوب گردید و در همین سمت دوره دانشگاه جنگ را طی نمود و به استادی آنجا و دانشکده افسری رسید. تاکتیک و نقشه خوانی و جغرافیای نظامی تدریس مینمود.
در 1318 پس از نوزده سال خدمت در ارتش، درجه سرتیپی گرفت و به عضویت شورای عالی نظام برگزیده شد و در همان مدیر دروس دانشگاه جنگ گردید. با وجودی که از حمایت کامل سرلشکر ضرغامی رئیس ستاد ارتش برخوردار بود، ولی پس از احراز رتبه سرتیپی نتوانست پست حساسی را در ارتش عهدهدار شود. علت اصلی آن وجود پروندهای در دادسرای ارتش بود که وی متهم شده بود که از اجرای دستور مرکز مبنی بر اعدام یکی از الوار، خودداری نموده است.
در شهریور 1320 پس از حمله متفقین به ایران و متلاشی شدن واحدهای نظامی، شورای عالی جنگ طرحی را به تصویب رسانید که به موجب آن طرح کلیه سربازان وظیفه مرخص شوند و ارتش سرباز پیمانی استخدام نماید. رزم آرا از امضای این طرح خودداری و آن را به زیان مملکت تلقی نمود. این طرح مورد ایراد شدید رضاشاه واقع شد و کلیه امرائی که آن را امضاء نموده بودند، مورد بازخواست قرار گرفته، در سعدآباد تحت ضرب و جرح واقع شده و چند تن آنها تحویل دادرسی ارتش شدند و به زندان افتادند. رزم آرا از این بلیه نجات یافت و تا حدی مورد توجه قرار گرفت.
به دنبال استعفا و خروج رضاشاه از کشور و متلاشی شدن هیجده لشکر، عده زیادی از افراد ارتش که از یاران و همگامان رضاشاه بودند، بازنشسته شدند و زمینهای برای رشد افسران جوان و تحصیلکرده پیدا شد. رزمآرا به جای سرلشکر بوذرجمهری، فرمانده لشکر اول مرکز گردید و قریب یک سال در این سمت مستقر بود. اقدامات او جمع و جور کردن لشکر و نظم و نسق دادن به آن واحد متلاشی شده بود. این اقدام مورد توجه قرار گرفته، او را به ریاست واحد جدیدی به نام لشگر آمادگاه تعلیماتی ارتش منصوب نمودند. در این سمت نسبت به تعلیم سربازان جدید و تحویل آنها به واحدهای نظامی، تلاش و جدیت نمود. در همان ایام که ارتش در زدوخوردهای داخلی دچار کمبود سربازان تعلیم دیده بود، فعالیت رزمآرا کمک موثری به توفیق ارتش در پاکسازی مناطق نمود.
رزم آرا در 1322 به ریاست ستاد ارتش برگزیده شد. او هنگامی که این سمت را گرفت، اکثریت قریب به اتفاق امراء ارتش، ارشد بر او بودند ولی با حربه فروتنی توانست چند ماهی در آن سمت باقی بماند. در همان سال متفقین عده زیادی از رجال و افسران ارتش را به جرم تمایلات فاشیستی بازداشت کردند. طرز بازداشت به این صورت بو دکه شورویها و انگلیسها مستقیماً به بازداشت افراد مورد نظر پرداختند. مخصوصاً طریقه بازداشت افسران، بسیار خشن و بدون رعایت دیپلماسی نظامی بود. رزم آرا بعد از ملاقات با وابستگان نظامی کشورهای متفق، ضمن انقاد از رویه آنها از ریاست ستاد ارتش استعفا داد و بدین طریق بر طرفداران خود عدهای را افزود. پس از استعفا، فرمانده دانشکده افسری شد و علاوه بر آن دفتر نظامی شاه هم به او سپرده شد.
در فروردین 1323 رزم آرا درجه سرلشکری را پس از پنج توقف در درجه سرتیپی دریافت کرد و مجدداً به ریاست ستاد ارتش منصوب گردید. رزم آرا پس از شهریور 1320 با برنامه خاصی که برای خود تنظیم نموده بود، وارد کار شد. با تنی چند از روزنامهنگاران دوست شد و برای از بین بردن مخالفین خود در ارتش از وجود آنها استفاده میکرد. جزوات شرح حال تیمساران که توسط علی اکبر صفیپور تنظیم و انتشار مییافت، منبعث از اطلاعاتی بود که رزمآرا در اختیار میگذاشت تا افراد مؤثر در ارتش را متزلزل نموده، رقبای اجتماعی خود را از میدان بدر برده و مشاغل حساس آنها را در اختیار دوستان خود قرار دهد.
در 1323 رزمآرا تا حدی توانست در ارتش توفیق پیدا کند و دوستان و همفکران خود در را در پستهای حساس ارتش بگمارد. ریاست دوم ستاد ارتش او قریب چهارده ماده طول کشید ولی به طور ناگهانی از کار کنار رفت و سرلشکر ارفع جای او را گرفت. بین ارفع و رزم آرا از قدیم رقابت و مبارزه وجود داشت. این بار ارفع باحمایت رجال آذربایجانی، به ریاست ستاد برگزیده شد و کمر به قتل رزم آرا بست. سرانجام او را در 44 سالگی بازنشسته و از گردونه خارج نمود و اعمال و رفتار او را به شدت کنترل قرار داد. سختگیریهای ارفع در در حکومت صدرالاشراف و وقایع آذربایجان و شدت عمل او در کار باعث مخالفین بزرگی برای خود تدارک ببیند. به طوری که قوام السلطنه در بهمن ماه 1324 به ریاست دولت رسید، برای تسکین عدهای، سرلشکر ارفع را از کار منعزل و بازداشت نمود. در این هنگام رزم آرا با کمک و مساعدت مظفر فیروز و رهبران حزب توده، به قوام نزدیک شد و سرانجام قوام از شاه درخواست نمود تا رزم آرا به خدمت ارتش برگردد. تلاش قوام و امیراحمدی باعث شد رزم آرا در اردیبهشت 1325 از کسوت بازنشستگی خارج و با سمت ریاست بازرسی منطقه 2 به کردستان اعزام گردید و دو سه ماهی در آن مأموریت نیمه جنگی بود تا اینکه برای بار سوم به ریاست ستاد ارتش منصوب و مشغول کار شد. در این سال در اثر تدابیر قوامالسطنه، موضوع آذربایجان و نهضت جنوب و استقلال کردستان حل شد و ارتش و رزمآرا هم نقشی در آن داشتند. این موفقیتها موجب شد رزمآرا مورد توجه بیشتر مقامات قرار گرفته حتی شاه فرمانی به خط خود برای او صادر نمود و خدمات او را ستود. رزم آرا برای استحکام وضع خود در ارتش تصفیه دامنهداری را آغاز کرد. عده زیادی از امراء ارتش را که ارشد بر او بودند و یا در دوران گذشته بر او فرماندهی داشتند، بازنشسته کرد. مقامات و مشاغل حساس ارتش را به دوستان سرسپرده خود سپرد و برای آنها ترفیع درجه گرفت.
در سال 1326 نزدیکی رزم آرا به شاه بیشتر شد و اشرف پهلوی خواهر باهوش شاه را که در سیاست آن روز عضو موثری بود، با خویش همراه ساخت ولی دست علیرضا پهلوی بازرس مخصوص را از ارتش کوتاه کرد و از شاه خواست که به او دستور بدهد در امور ارتش مداخله نکند. شاه برای از بین بردن قوامالسلطنه و سقوط دولت وی، به هر کسی متوسل میشد، به همه وعده صدرات میداد، از جمله رزم آرا هم در زمره افرادی بود که شاه به او وعده نخستوزیری داده بود مشروط بر اینکه موجبات سقوط حکومت قوام را فراهم سازد. رزم آرا با اتکاء به قول شاه و با پشت پا زدن به عنایات قوام نسبت به خود، در مقام تضعیف دولت برآمد و تدریجاً در مطبوعات دستنشاندة خویش، نخستوزیری خود را عنوان نمود. در نهایت مطبوعات اخبار را طوری تنظیم مینمودند که تنها توجه به او جلب نشود بلکه خواستار دولت نظامی بودند. نام چند نفر از جمله رزمآرا برای نخستوزیری عنوان میشد. رزم آرا در انتخابات دوره پانزدهم که توسط حزب دموکرات ایران انجام گرفت، نقشی داشت و فرماندهان لشکر و پادگانها که از یاران او بودند، دستورات او را انجام میدادند و عده زیادی از نمایندگان آن دوره وکالت خود را مدیون رزمآرا دانسته، در مقام جبران برآمدند. قوام السلطنه سرانجام در اثر اقدامات شاه ساقط شد. پس از او چند ماهی حکیم الملک و بعد از او عبدالحسین هژیر به نخستوزیری رسیدند.
نخست وزیری شخص اخیر در روحیه رزم آرا تأثیر سوئی نهاد و صمیمیتی که تا ان تاریخ نسبت به شاه داشت، در اثر این انتصاب کم شد و ضمن حفظ ظاهر، در محافل خصوصی و نزد یاران مشفق از نیرگبازی شاه گله و انتقاد میکرد. شاه برای جلب رضایت رزمآرا و دلگرم ساختن او در فروردین 1327 به او درجه سپهبدی داد. در آن تاریخ ارتش سه سپهبد بیشتر نداشت و رزمآرا چهارمین نفری بود که به این مقام ارتش نائل آمده بود.
از سال 1328 رزم آرا به طور جدی در مقام احراز نخستوزیری برآمد. در انتخابات دوره شانزدهم دخالت تام داشت. تنها منطقهای که نتوانست در انتخابات آنجا مداخله کند، تهران بود که سرلشکر زاهدی رقیب دیرین او در سمت ریاست شهربانی اجازه مداخله به او نداد و غالب کرسیهای تهران به دست جبهه ملی افتاد. در انتخابات مجلس سنا، تا حدی مداخله نمود، مخصوصاً در انتخاب سناتورهای انتصابی که در صلاحیت شاه بود، عدهای از امرای ارتش را وارد کرد که هم از شر آنها در ارتش راحت شود و هم طرفدارانی برای خود در مجلس اعیان داشته باشد.
در پنجم تیرماه 1329 به دربار احضار شد و فرمان نخستوزیری خود را دریافت کرد. گرچه از نظر افکار عمومی نخستوزیری او غیرمنتظره بود، ولی از دوسال قبل به طور پنهان و آشکار درباره صدارت او سخن بود. در مجلس شورای ملی در استیضاحی که دکتر بقائی در 1328 از دولت ساعد کرد، از اقدامات رزم آرا برای نخستوزیری و ظهور دیکتاتور سخن گفت. با وجودی که از چند ماه قبل مقدمات حکومت خود را فرهم نموده بود، معذالک روز معرفی هیئت وزیران به شاه و مجلسین، شش وزارتخانه او وزیر نداشت. وزارتخانههای کشور، امور خارجه، راه، پست و تلگراف، کار و دارائی توسط معاونین اداره میشدند و تقریباً کابینه نیم بندی بود.تدریجاً افرادی وارد کابینه شدند. رزم آرا در مجلسین مواجه با مخالفت شدید شد. در مجلس سنا مخالفین سر سخت وی عبارت بودند از : دکتر متین دفتری، سید محمد تدین، سرلشکر زاهدی، عدل الملک دادگر، دکتر حسابی و عبدالحسین نیکپور. در مجلس شورای ملی غیر از فراکسیون هشت نفری جبهه ملی به زعامت دکتر مصدق، چند نفر از منفردین مانند: دکتر معظمی و جمال امامی با او از در مخالفت درآمدند. رزم آرا از روزی که به صدرات رسید، با جنجال نفت روبرو شد. سرانجام لایحه گس – گلشائیان را که دولت ساعد به مجلس داده بود، پس گرفت. نطق فروهر وزیر دارائی کابینه درباره ملی شدن صنعت نفت، بر مخالفان رزم آرا افزود و در بین هیئت وزیران شکاف ایجاد نمود و بالاخره در دوران نخستوزیری او طرح ملی کردن صنعت نفت به تصویب رسید. کابینه او چند بار مورد استیضاح قرار گرفت ولی همواره از رأی اعتماد اکثریت قریب به اتفاق مجلس شورای ملی برخوردار بود، به عکس در مجلس سنا اکثریت ضعیفی از او حمایت میکرد.
از حوادث مهم دوران نخستوزیری او، فرار دادن ده نفر از سران حزب توده از زندان بود که توسط چند نفر افسر این کار صورت گرفت. رزم آرا روز شانزدهم اسفند قبل از ظهر برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض به مسجد شاه رفت. در داخل حیات مسجد مورد اصابت گلوله خلیل طهماسبی عضو فدائیان اسلام قرار گرفت و در دم جان سپرد. در سال 1331 هنگامی که قدرت جبهه ملی در مجلس به اوج رسیده بود، طرحی به وسیله عدهای از نمایندگان تهیه و به تصویب رسید که به موجب آن طرح خلیل طهماسبی از زندان آزاد شد.
ماده واحده: «چون خیانت حاج علی رزم آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است، بر فرض اینکه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد از طرف مردم بیگناه و تبرئه شناخته میشود».
رزم آرا مردی باهوش، پرکار، جدی و قدرت طلب بود. در رشته خود مردی مطلع و صاحب نظر تلقی میشد. تألیفاتی در جغرافیای نظامی ایران در حدود بیست جلد دارد که مربوط به دوران خدمت او در دانشگاه جنگ است. او برای پیشبرد اهداف خود مردی بیباک و بیگذشت بود. به عهد و پیمان خود اعتنائی نداشت و همه چیز را فدای تمایلات خویش میساخت، از هر اتفاقی به نفع خود استفاده میکرد چنانکه در روز پانزدهم بهمن 1327 پس از تیراندازی به شاه، به تصفیه حساب خصوصی پرداخت و اگر ملایمت ساعد نخستوزیر نبود، خیلی از متنفذین به دست رزم آرا به زندان و تبعید محکوم میشدند. رزم آرا با خانواده هدایت وصلت کرد و حینالفوت دارای پنج فرزند بود.
منابع:
1- کتاب شرح رجال سیاسی نظامی معاصر ایران، ج 2، نوشته دکتر باقر عاقلی، انتشارات گفتار با همکاری نشر علم، 1380
نظر شما