موضوع : پژوهش | مقاله

دبی؛ سرزمین حماقت‌های معماری


به گواه آمار، دبی در دهه اخیر، میزان بیشترین حجم سرمایه‌گذاری‌ها در ساخت و سازهای عمرانی بوده است. ساختن شهری رؤیایی در ساحل خلیج ‌فارس، به هدف جاه‌ طلبانه شیوخ این شهر تبدیل شده بود که به ناگاه در پی گسترش بحران اقتصادی جهانی، همه رؤیاها به باد رفت و آنچه بیش از پیش در چشم ناظران جلوه می‌کند، ساختمان‌هایی نیمه‌کاره است که نشان ‌دهنده ورشکستگی عظیم در بزرگ ترین صنعت این شهر است.


دو سال پیش، هنگامی که از پنجره هواپیما دبی را تماشا می‌کردم، برج‌هایی را دیدم که در گرمای سوزان کویر این منطقه سر به فلک کشیده بودند و آب و انرژی فراوانی را مصروف خود ساخته بودند. مشهور بود که یک چهارم کلیه جرثقیل‌های عظیم جهان، تنها در این شهر به ساخت و ساز مشغول بودند. صحنه عجیبی بود. با بالا رفتن قیمت‌ها، ساختمان‌ها سر به فلک می‌کشند و با کاهش قیمت‌ها از تکاپو می‌افتند و این برای دبی کاملاً صادق است. این شهر را می‌توان به مثابه انبوهی از برج‌ها برشمرد که مردم نیز مثل مورچه‌هایی در آن تردد دارند. اما به ناگاه در پاییز گذشته، بازار شرایطی تلخ را تجربه کرد. تنها در هتل آتلانتیس، مبلغ یک و نیم میلیارد دلار هزینه شد؛ هتلی که مجهز به استخر کوسه است و سالن غذاخوری آن بیست میلیون دلار هزینه در برداشت. هرگاه که سازنده بلندترین برج جهان یعنی برج دبی به دیدار شیخ محمد المکتوم حاکم دبی می‌رفت، به او گفته می‌شد که طبقات بیشتری به این برج بیفزاید تا کسی جرأت ساختن برجی بدین اندازه را به خود ندهد.
هم ‌اکنون بازار بورس دبی در مقایسه با سال 2005، هفتاد درصد افت داشته است و نیمی از ساخت و سازها متوقف شده است و این در حالی است که هشتاد درصد سکنه این کشورها را مهاجرینی تشکیل می‌دهد که برای کسب پول نقد به این کشور آمده‌اند و نبود آن (پول نقد) سبب شده تا شاهد ماشین‌های گران بهایی باشیم که در خیابان‌ها و فرودگاه رها شده‌اند. صاحبان آنها از بیم حبس از این کشور گریخته‌اند.
به نظر من، دبی روزی به نمادی از حماقت معماری تبدیل می‌شود . این شهر که بر پایه سود نفت، قاچاق، تسلیحات و کمک‌های غربی‌ها پا گرفته است، شیخ خیلی احمقی هم ندارد؛ شیخی که به خوبی فهمیده بود که این شهر نمی‌تواند تنها بر پایه یک محصول دوام بیاورد مگر آنکه آن محصول پول باشد و از این رو به جای حفر چاه‌های نفت در این منطقه، به حفر چاه‌های پول روی آورد. چاه پول او متشکل از بندری عظیم به همراه فرودگاهی بزرگ، بازار بورس، مراکز خرید و فروشگاه‌هایی مجلل بود؛ و به حق دبی ظاهری زیبا و خیره‌ کننده یافت.
کم‌کم مردم به این شهر هجوم آوردند و رونق گرفت، اما اینک با کساد شدن اوضاع، شرایط به نحوی است که آن را مقروض‌ترین شهر جهان می‌نامند.
به راستی اگر در بزرگ‌ترین برج دنیا کسی سکونت نکند، چه می‌شود؟ تکلیف هزاران ویلا و مجتمع مسکونی در ساحل این شهر چه خواهد شد؟ چه بر سر جزیره مصنوعی می‌آید. هیچ! در گرمای سوزان این منطقه متروکه رها خواهند شد. برآوردها بیانگر آن است که عمده سرمایه‌گذاری‌ها متوقف شده است. تنها در شش ماه گذشته، ارزش سرمایه ‌گذاری‌ها در این شهر، شصت درصد کاهش یافته است و در صورت تداوم این روند، اثری از سکنه، مغازه‌ها، خدمات و در یک کلام، زندگی اجتماعی باقی نخواهد ماند.
اگر هم این ساختمان‌ها به همین شکل نیمه‌ کاره باقی بماند، نه تنها جاذبه‌ای برای گردشگران ندارد، که آنها را از این شهر می‌راند. برج‌های دبی را می‌توان مظهر حماقت و طمع‌ ورزی برشمرد که هزینه نگهداری و خدمات آنها چیزی جز سقوط آنها را به همراه ندارد. چیزی نخواهد گذشت که شن آنها را فرا بگیرد و زیرزمین‌های آن به سکونت‌گاه حیوانات منطقه تبدیل شود.


منبع:  ماهنامه سیاحت غرب / 1388 / شماره 70، اردیبهشت ۱۳۸۸/۰۲/۰۰به نقل از: www.guardian.co.uk
نویسنده : سیمون جنکینز

نظر شما