موضوع : پژوهش | پایان نامه

مقایسه تحلیلی منظومه‌های همای و همایون،گل و نوروز، جمشید و خورشید و خورشید و مهپاره از منظر نظریه کهن‌الگویی یونگ

پارسای داخل کشور دکتری تخصصی (PhD) 1400
پدیدآور: صالح بوعذار
استاد راهنما: محمدرضا روزبه 
استاد مشاور: صفیه مرادخانی
دانشگاه لرستان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی
چکیده

نقد کهن‌الگویی رویکردی میان‌رشته‌ای است که به تبیین اسطوره‌ها و کهن‌الگوها و نقش آن‌ها در ادبیات می‌پردازد. «فردیّت» از برجسته‌ترین کهن‌الگوهای نظریه کهن‌الگویی یونگ است. از آنجا که رویکرد نقد کهن‌الگویی بیشتر معطوف به تحلیل و بررسی آثار ادبی، اسطوره‌ای و دینی است؛ بر این اساس داستان‌ها، منظومه‌های غنایی، حماسی، خواب‌ها و رمان‌ها مناسب‌ترین بستر برای تجلّی و نمود کهن‌الگوهای یونگی است. ما در این رساله، کلیّت منظومه‌های همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و خورشید و مهپاره را از منظر نظریه کهن‌الگویی یونگ بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک آن‌ها را به روش تحلیلی-توصیفی ارزیابی کرده‌ایم. یافته‌ها این‌گونه نشان می‌دهد که قهرمانان این چهار منظومه، پس از طی سفر قهرمانی، فردیّت خویش را به مدد پیرخرد محقق می‌سازند. فرایند فردیّت در این چهار منظومه، دُوری و دایره‌ای است. به نحوی که قهرمانان، نخست از موطن خویش به سوی سرزمین معشوق عزیمت می‌کنند و پس از ازدواج با زنان آرمانی خود یا اتحاد با آنیما، در طرحی ماندالایی مجدداً به موطن خود باز می‌گردند. کهن‌الگوی پیر خرد، در این منظومه‌ها، هم تجلّی انسانی دارد و هم تجلّی حیوانی؛ و تجلّی انسانی بیشترین بسامد را دارد. بنابراین، پیکرگردانی کهن‌الگوی پیرخرد در منظومه‌های همای و همایون (14مصداق)، جمشید و خورشید (12مصداق)، گل و نوروز (11مصداق) و منظومه خورشید و مهپاره فقط (5 مصداق) دارد. دیگر آنکه کهن‌الگوی سایه در منظومه‌های همای و همایون و گل و نوروز، در شش شخصیّت نمود یافته و در منظومه خورشید و مهپاره و جمشید و خورشید به ترتیب در سه و دو شخصیّت ظهور کرده است. همچنین منظومه‌های جمشید و خورشید با یازده مصداق، خورشید و مهپاره ده، همایون و همایون با هفت و گل و نوروز با سه مصداق، تجلّی کهن‌الگوی مادر را به خود اختصاص داده‌اند. در منظومه‌های یاد شده، موقعیّت‌های کهن‌الگویی گوناگونی مثل: خواب/رؤیا، سفر، ازدواج، مرگ، تولد مجدد و نیروهای غیبی و یاری‌رسانان تجلّی کرده است. یافته‌ها نشان می‌دهند که موقعیّت‌های کهن‌الگویی در منظومه گل و نوروز بیش‌ترین نمود را دارند و سپس به ترتیب در منظومه همای و همایون، خورشید و مهپاره و جمشید و خورشید تجلّی یافته‌اند. همچنین تجلّی مجموع نمادهای کهن‌الگویی در منظومه جمشید و خورشید بیشترین بسامد را دارد و سپس به ترتیب در منظومه‌های همای و همایون، گل و نوروز و خورشید و مهپاره. کهن-الگوهای مکانیِ باغ، قصر، دیر، قلعه، زیر زمین و دخمه در منظومه همای و همایون 29.72 % و در منظومه گل و نوروز 8.10 % و در منظومه خورشید و مهپاره 24.32 % و در منظومه جمشید و خورشید 37.83 % تجلّی کرده‌اند. نمادهای کهن‌الگویی طبیعی، هر یک بر موقعّیت و شرایط خاصی دلالت می-کنند بر این مبنا، نتایج نشان می‌دهد که نمادهای کهن‌الگویی طبیعیِ درخت، بیابان/صحرا، کوه/کوهسار، شب و جزیزه در منظومه جمشید و خورشید 36.21 %، همای و همایون 36.56 %، گل و نوروز 14.81 % و خورشید و مهپاره 14.40 % تجلّی کرده‌اند. در این میان عنصر نمادین "شب" بیشترین بسامد تجلّی در چهار منظومه را داراست. اعداد نمادینِ دو، سه، چهار، هفت و مضارب آن و عدد چهل در چهار منظومه آمده است که در این میان اعداد سه و هفت در هر چهار منظومه مشترک است و عدد هفت بسامد بیشتری دارد. همچنین متناسب با درونمایه منظومه‌ها، تمامی شخصیّت‌ها، موقعیّت‌ها، مکان‌ها، عناصر و موتیف‌های آن‌ها، بُعدی کهن‌الگویی و نمادین دارند و بر ژرف‌ساختی اسطوره‌ای دلالت می‌کنند.

 

نظر شما