فرا رسانه
اصطلاح فرارسانه برابر نهاده کلمه هایپرمِدیا [۱] ست. “هایپر” پیشوندی است با ریشه یونانی به معنی ماورا، مافوق، و یا فوقالعاده از لحاظ اندازه یا کیفیت. “مدیا” صورت جمع “مدیویم” است به معنای میانجی، واسط، یا چیزی که از طریق آن چیز دیگری به سرانجام رسد یا انتقال یابد یا حمل شود و منظور از هایپرمدیا محملهای مختلف اطلاعاتی یا به تعبیر دیگر رسانههای صوتی، تصویری، و یا نوشتاری است.
در حوزه رایانه، پیشوند “هایپر” (فرا) اشاره به نوعی پیوند پویا میان رسانهها دارد. این پیوند میتواند به یک کلمه، تصویر، قطعه فیلم ویدئویی، یا صوت بُعد تازهای ببخشد. بنابراین، وقتی از اصطلاح فرارسانه یا فرامتن سخن به میان میآید، منظور نوعی ساختار ارتباطی الکترونیکی میان مجموعهای از رسانهها یا متون است؛ بهطوری که از طریق پیوندهای از پیش تعریف شده میان پایگاههای اطلاعاتی مختلف بتوان از یک پایگاه به اطلاعات پایگاههای مرتبط دیگر دسترسی پیدا کرد.
تاریخچه
نظام فرارسانهای نیز نظیر اغلب مفاهیم و فناوریها، به یکباره در صحنه علوم رایانه ظاهر نشد. از دهه ۱۹۶۰، تلاشهای بسیاری برای توصیف و استفاده از فرامتن صورت پذیرفت؛ اما آنچه نظامهای فرارسانهای در انتظار آن به سر میبردند، استفاده از قدرت پردازش بالای رایانه برای ترکیب و ارائه صوت، تصویر، و متن بود که در سالهای اخیر به سرعت رشد و گسترش یافته است.
در ۱۹۳۶، اچ. جی. ولز نویسنده داستانهای تخیلی ـ علمی در سخنرانی خود باعنوان “دایرهالمعارف جهانی” به ناتوانی بشر در رویارویی منطقی با انبوهی از اطلاعات و در نتیجه عدمدسترسی به آثار مورد نیاز اشاره کرد. وی برای رفع این مشکل، تصویری از دایرهالمعارفی جهانی که دائمآ روزآمد میشود و به راحتی میتواند در هر جا در دسترس قرار گیرد، ارائه نمود. ولز تنها به ضرورت مطلق این موضوع پرداخت و خود را درگیر جزئیات فنی چگونگی انجام آن نکرد.
در ۱۹۴۵ وانی وار بوش، مشاورعلمی روزولت رئیسجمهور وقت امریکا، مقالهای بهنام «همانگونه که میاندیشیم» [۲] نوشت که اغلب بهعنوان خاستگاه مفهوم فرامتن و فرارسانه مورد استناد قرار میگیرد. بوش در مقاله خود به مشکلات ناشی از رشد روزافزون اطلاعات و تحقیقات در زمینههای مختلف و سردرگمی دانشپژوهان برای دستیابی به آنها اشاره میکند که در واقع همان مفهومی است که نویسندگان معاصر، پس از گذشت حدود ۵۰ سال، آن را “انفجار اطلاعات” مینامند. بوش معتقد بود که استفاده از ماشین، راهی برای دستیابی به تودههای اطلاعاتی در حال افزایش است. بدین ترتیب، او طرحی از یک ماشین بهنام “ممکس” [۳] ارائه داد تا افراد بتوانند کتابها، مدارک، و پیامهای خود را در آن ذخیره و بهصورت ماشینی و با سرعت و انعطافپذیری بالا به آنها رجوع کنند. فرایند برقراری پیوند میان دو مقوله، موضوع مهمی است که اساس کار ممکس بهشمار میآید.
مفهوم رویکرد ارتباطی برای بازیابی اطلاعات و بهخصوص استفاده از نمایهسازی همایندی [۴] از مهمترین نظرات بوش در طراحی ممکس بهشمار میآید که امروزه نیز در طراحی نظامهای فرارسانهای یا فرامتنی در محیط رایانهای، به آنها توجه ویژهای میشود. بههرحال، با چنین اندیشههای خلاقانهای، شگفتانگیز نیست که بوش را پدر فرامتن میدانند. متأسفانه نظرات بوش با فناوری آن زمان همراه نبود و او تصور میکرد دستگاه ریزفیلم میتواند مشکل ذخیرهسازی و بازیابی رسانههای مختلف نظیر کتاب، نشریات، عکس، یا نمودار را حل نماید؛ حال آنکه، ممکس نیازمند ابزاری ماورای ریزفیلم، یعنی فناوری رایانه بود.
یکی دیگر از مراحل تاریخی توسعه مفهوم فرارسانه و فرامتن، در ۱۹۶۵ روی داد. تِد نلسون برای نخستین بار اصطلاح “فرامتن” و “فرارسانه” را بهکار برد و به فرامتن عنوان “نوشتن غیرترتیبی” اطلاق کرد. یکی از مهمترین فعالیتهای نِلسون در زمینه فرامتن، طرح “زانادو” [۵] ست که هدف آن ایجاد سندی جهانی برای مرتبط ساختن کلیه آثار جهان بود. نلسون قصد داشت با طرح خود منابع جهانی را در قالب الکترونیکی ذخیره سازد و بخشهایی از آنها را به یکدیگر مرتبط کند تا از این طریق اسناد ترکیبی جدیدی بهوجود آورد. نِلسون نخستین کسی بود که به ارزش فرامتن در فرایند آموزش و یادگیری پی برد.
داگلاس انگل بارت، از دیگر محققانی است که همواره به فکر یافتن روشهای تقویت و افزایش توانایی ذهن انسان بود. وی که مخترع واژهپرداز، پنجرههای صفحه نمایش، و ماوس به شمار میآید، در اوایل دهه ۱۹۶۰ نخستین نظام فرامتنی کاربردی بهنام ان.ال.اس. (نظام پیوسته) [۶] را در مؤسسه تحقیقاتی استانفورد طراحی کرد. نظام فوق امکان برقراری پیوند میان بخشهایی از متون (تا ۳۰۰۰ کلمه)، انتخاب اطلاعات از پایگاه دادهها، و مشاهده عینی نتایج انتخاب حاصل از پیوند متون را میسر میساخت. در واقع، طرح انگل بارت یکی از نخستین تلاشها برای ایجاد محیطی فرامتنی به کمک رایانه محسوب میشود.
در ۱۹۸۳، رندال تریگ، نخستین پایاننامه دکترا در زمینه فرامتن را با عنوان «رویکرد شبکهای در مدیریت متن برای جامعه علمی پیوسته» [۷] در دانشگاه مریلند ارائه کرد و در آن به توصیف نظامی فرامتنی بهنام “تکست نت” [۸] پرداخته است (۱۲۸:۳). بسیاری در طول دهههای گذشته برای توصیف و طراحی نظامهای فرامتنی تلاش کردند؛ اما در نهایت در ۱۹۸۷، با معرفی برنامه هایپرکارد [۹] از سوی شرکت رایانهای اَپل بود که دانش عمومی درباره فناوری شناخته شده فرارسانه و فرامتن به اوج خود رسید.
هایپر کارد، برنامهای برای ایجاد قابلیتهای فرارسانه و فرامتن است که برای رایانههای اَپل تهیه شده است. این برنامه در واقع شامل کارتهای الکترونیکی مجزایی است که میتوانند رسانههای مختلف را دربر گیرند و از طریق پیوندها به یکدیگر مرتبط شوند.
ساختار
برای درک بهتر نظام فرارسانهای، ضروری است چهار عنصر اصلی و تشکیل دهنده آن یعنی گره [۱۰]، کلید [۱۱]، پیوند [۱۲]، و پرش [۱۳] توضیح داده شوند.
گره، به مجموعهای از اطلاعات گفته میشود که دامنه محتوای آن میتواند از یک کلمه تا عکس، فیلم ویدئویی، صوت، و مانند آن گسترده باشد. کلید، به نقطه بازیابی یا آغاز اتصال از یک گره به گره دیگر اطلاق میشود. پیوند، ارتباط میان گرهها را برقرار میسازد. فرایند دسترسی به یک گره جدید از طریق پیوندها را پرش گویند. یک نظام فرارسانهای در سادهترین شکل خود میتواند دارای دو گره حاوی اطلاعات باشد که از طریق پیوند واحدی به یکدیگر متصل میشوند مانند یک عکس و متنی توصیفی درباره آن. در درون متن، کلید واژهای میتواند تعبیه شود تا ارتباط متن را با عکس برقرار کند. پس از انتخاب کلید واژه میتوان از طریق پیوند از پیش تعریف شده عکس را بازیابی و مشاهده کرد.
بین نظام فرارسانهای و فرامتنی حداقل از لحاظ مفهومی، تفاوتی وجود ندارد، زیرا هر دو ساختارِ ارتباطیِ یکسانی دارند که در آن مجموعهای از گرهها و پیوندها، نظامی از اطلاعات مرتبط با هم را پدید میآورد. گرهها در نظام فرامتنی تنها حاوی اطلاعات نوشتاری هستند؛ حال آنکه در فرارسانه، گرهها نسبت به فرامتن ماهیت کلیتری دارند و علاوه بر متن میتوانند محملهای مختلف اطلاعاتی نظیر موسیقی، کلام، عکس، نقشه، فیلم، و جز آن را در بر گیرند.
به تعبیر دیگر، نظام فرارسانهای از اسناد فرامتنی خاصی تشکیل شده است که توانایی ذخیرهسازی و ارائه صوت و تصویر را نیز دارند.
در نظام فرارسانهای یا فرامتنی پایگاه اطلاعاتی گرهها و پیوندها را “فرامدرک ” گویند که نمونه سادهای از آن را میتوان در هر متنی که منبع دیگری را مورد ارجاع قرار داده است (متن و مأخذ) و یا در آن پانویس(ها) بهکار رفته است (متن و پانویس)، مشاهده کرد. دایرهالمعارف فارسی مصاحب در سطح رسانه چاپی، یک نظام فرامتنی را به نحو گسترده بهکار گرفته است. در این دایرهالمعارف در متن هر مقاله هر گاه کلمهای آمده باشد که در دایرهالمعارف مدخل واقع شده باشد، آن کلمه با حروف سیاه چاپ شده است.
اما آنچه فرارسانه یا فرامتن را از اسناد کاغذی با پیوندهای ارجاعی متمایز میسازد، فعال بودن پیوندها و وجود نقاط بازیابی پویاست که وقتی تحت تأثیر قرار میگیرند، اتفاقی روی میدهد. هنگامی که خواننده پیوندی فرارسانهای را انتخاب میکند، بهطور خودکار میان دو گره یا به تعبیر دیگر دو پایگاه اطلاعاتی حرکت صورت میگیرد.
نظام فرارسانهای یا فرامتنی با ایجاد نوعی ارتباط زنجیرهای میان مجموعهای از رسانهها یا متون، بهگونهای عمل میکند که از طریق نقاط دستیابی از پیش تعریف شده میتوان به اطلاعات موجود در هر یک از حلقههای زنجیر دست یافت. از این لحاظ بسیار شبیه مغر انسان است؛ زیرا ذهن ما نیز در حین مطالعه یک متن یا تفکر درباره مسئلهای، پیوسته از یک مفهوم یا اندیشه به مفهوم یا اندیشهای دیگر میل میکند. به زبان دیگر، در واقع در ذهن ما زنجیرهای از پایگاههای اطلاعاتی به گونهای با یکدیگر مرتبط شدهاند که پیوسته میتوان به سهولت از طریق یک نقطه بازیابی در هر پایگاه، وارد پایگاههای مختلف دیگر شد.
نظام فرارسانهای از نظر پیوندهای موجود میان رسانههای مختلف، نوعی نظام “چندرسانهای تعاملی” نیز تلقی میشود؛ زیرا در چنین نظامی ارتباط میان رسانههای مختلف بهگونهای است که به استفادهکننده امکان تعامل و جستوجوی جهتدار را میدهد. به عبارت دیگر، فرارسانه، نظام “چند رسانهای شبکهای بزرگی” است که در آن گرههای اطلاعاتی بسیاری بهکار رفته باشد.
نکته مهم در نظام فرارسانهای یا فرامتنی این است که پیوندهای الکترونیکی میان بخشهایی از اطلاعات در یک مدرک ماشینخوان ایجاد گردد و برای اجرای پرشهای سریع میان آن قسمت از اطلاعات که به هم مرتبط شدهاند، یک رایانه مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، برای تعریف پیوندها هنگام ایجاد مدرک فرارسانهای و همچنین به اجرا درآوردن آنها در هنگام عمل خواندن یا استفاده از آن مدرک، رایانه مورد نیاز است. در حقیقت، ماهیت اصلی نظام فرارسانهای یا فرامتنی از سرعت بالای پردازش رایانه بهمنظور ایجاد پیوندهای پویا میان پایگاههای اطلاعاتی مختلف نشأت میگیرد. این پیوندها، میان مجموعهای از لغات یا اصطلاحاتی برقرار میشوند که بهطور منطقی یا بر اساس محتوای متن با یکدیگر مرتبط هستند.
کلید واژهها یا نقاط بازیابی معمولا بهصورت کلمات سیاه یا به رنگهای مختلف دیگری مشخص میگردند تا استفادهکننده از طریق انتخاب آنها بتواند به سایر پایگاههای اطلاعاتی مرتبط دسترسی پیدا کند.
برخلاف نظامهای خطی ارائه اطلاعات (نظیر کتاب)، فرارسانه با ایجاد پیوندهای غیرخطی و غیرترتیبی میان مجموعهای از رسانهها یا متون، بُعد تازهای به عمل خواندن میبخشد؛ بهطوری که از مسیرهای مختلفی میتوان به اطلاعات دست یافت و به تعامل با پایگاههای اطلاعاتی پرداخت. اما وجود پیوندهای الکترونیکی برای تعریف نظام ارتباطی به عنوان “فرارسانه” کافی نیست. برای مثال، در فایلهای مقلوب که در اغلب نظامهای مدیریت اطلاعات دیده میشوند، برای جستوجوی یک واژه مشخص یا مترادفهای آن مجموعهای از پیوندهای زنجیرهای بهصورت الفبایی بهکار میروند. اما آنچه فرارسانه یا فرامتن را از نظامهای بازیابی اطلاعات با ساختارهای “نحوی” متمایز میکند، وجود پیوندهای مبتنی بر اصول “معناشناختی” است. عملکرد پیوندها و ساختار بازیابی اطلاعاتی خود مبحثی مهم و پیچیده در طراحی نظامهای فرارسانهای و فرامتنی است؛ زیرا نظیر شیوههای نمایهسازی اسناد و مدارک، در طراحی نظامهای فرامتنی نیز باید روابط مفهومی میان گرهها در نظر گرفته شود.
کاربرد نظامهای فرارسانهای
بهطور کلی، نظامهای فرارسانهای بهدلیل توانایی و انعطافپذیری در ایجاد پیوندهای غیرخطی و غیرترتیبی میان پایگاههای اطلاعاتی مختلف حاوی صوت، تصویر، و یا نوشتار هماکنون برای منظورهای گوناگون نظیر درسنامههای آموزشی، نظامهای اطلاعرسانی و نمایش الکترونیکی اطلاعات، کتابخانههای الکترونیکی و موزهها، منابع مرجع چندرسانهای، نرمافزارهای تشخیص پزشکی شبکه جهانی وب، و جز آن بهکار گرفته میشوند.
یکی از کاربردهای شناخته شده نظامهای فرارسانهای را میتوان در دایرهالمعارفهای چند رسانهای نظیر «اینکارتا»، «بوک شلف»، و «گرولیر» [۱۴]، مشاهده کرد. قابلیتهای فرارسانهای به شما امکان میدهد تا در هنگام مطالعه یک مقاله برای کسب اطلاعات بیشتر درباره یک مکان جغرافیایی، شرح حال شخصیتی خاص، یک واژه یا اصطلاح، و یا رویدادی تاریخی که در متن مقاله بهصورت کلیدواژه مشخص شده است، تنها با فشار دکمه موشواره (ماوس) بر روی آن، به ترتیب به اطلس جهان، زندگینامه، فرهنگ واژگان، سالنامه، و منابع تکمیلی دیگر رجوع کنید و ضمن مطالعه متن آنها، از تصاویر و قطعات صوتی و ویدئویی مرتبط با موضوع مورد سؤال استفاده کنید.
مصداق بارز چنین پیوندهای زنجیرهای میان منابع مرجع را میتوان در دایرهالمعارف چندرسانهای «مایکروسافت بوک شِلف» ویرایش ۱۹۹۶-۱۹۹۷ که حاوی ۹ منبع مرجع الکترونیکی است، «دایرهالمعارف مختصر کلمبیا»، «فرهنگ امریکن هریتیج»، «سالنامه جهان و کتاب دادهها»، «اصطلاحنامه لغات و جملات زبان انگلیسی روژه»، «اطلس مختصر جهان اینکارتا»،« فرهنگ نقلقولهای کلمبیا»، «راهنمای شبکه جهانی اینترنت»، «گاهنامه شخصیتها و راهنمای ملی»، دفاتر، و کدهای پستی جستوجو کرد.
مآخذ:
۱) حرّی، عباس. “کاربرد هایپرمدیا در اطلاعرسانی پزشکی”. رایانه، ۴۳ (دی ۱۳۷۳): ۴۴-۴۶
۲) Collin, S. M. H. Dictionary of Cambridge.S.V. “Hypermedia”;
۳) Ellis, david. Progress and problems in Information Retrieval. ۲nd. ed. London:Library Association, ۱۹۹۶;
۴) Hofstetter, Fred. Multimedia Literacy. New York: McGraw-Hill, ۱۹۹۵;
۵) Kinnell, Susan.K.; Franklin, Carl. “Hypercard and Hypertext: Technology for the ۱۹۹۰s”. Encyclopedia of library and Information Science. Vol.۴۹. PP. ۲۷۸-۲۹۵;
۶) Maurer, H. “An Overview of Hypermedia Systems”. in Virtual Worlds and Multimedia. Edited by Nadis Magnenat; Daniel Thalman. New York: John Wiley and Sons, ۱۹۹۳,PP.۱-۱۲;
۷) Mcknight, Cliff; Dillon, Andrew and Richardson, John. “Hypermedia”. Encyclopedia of library and Information Science. Vol. ۵۰, PP. ۲۲۶-۲۵۵;
۸) “The Newest Multimedia Encyclopedias are out”. Information Today. (Sept. ۱۹۹۶): ۳۳;
۹) Sleurink, Hans. The Multimedia Dictionary. S.V. “Bold”;
۱۰) Vaughn, Tay. Multimedia: Making it Work. ۲nd. ed. New York: McGraw- Hill, ۱۹۹۴;
۱۱) Watters, Carlyn. Dictionary of Information Science and Technology. S.V. “Hyperdocument”;
۱۲) Webster’s Third New International Dictionary of English Language. S.V. “Hyper”, “Media”.
پی نوشت:
[۱]. Hypermedia
[۲]. As We May Think
[۳]. Memex
[۴]. Association Indexing
[۵]. Xanadu
[۶]. NLS (On-line System)
[۷]. Network Based Approach to Text Handling for the On-lineScientific Community
[۸]. Textnet
[۹]. Hypercard
[۱۰]. Node
[۱۱]. Button
[۱۲]. Link
[۱۳]. Jump
[۱۴]. Grolier
● برگرفته از دایرة المعارف کتابداری و اطلاعرسانی، http://portal.nlai.ir/daka نوشته کیوان کوشا
نظر شما