موضوع : پژوهش | مقاله

موسیقی دفاع مقدس ، هنر موزه‌ای نیست

وقتی نوایی از موسیقی‌های جنگ به گوش می‌رسد، ناخودآگاه نام آهنگسازان بزرگی چون هوشنگ کامکار، کیخسرو پورناظری، احمدعلی راغب، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و خوانندگانی چون شهرام ناظری، بیژن کامکار، سید جلال محمدیان و... به ذهن خطور می‌کند.
هنرمندانی که همنوا با مردمی که دفاع مقدسی 8 ساله را رقم زدند، نغمه‌های ماندگار زیادی را خلق کردند که همچنان گوش هر شنونده‌ای را نوازش می‌دهد.
از میان همه هنرمندان این عرصه، احمدعلی راغب از جمله آهنگسازانی است که ردپای موسیقی او را می‌توان در بیشتر قطعات بجا مانده از دوران جنگ احساس کرد.
او که کار هنری‌اش را پیش از سال 1357 آغاز کرده بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هنرمندان پیشرو در زمینه ساخت موسیقی‌های انقلابی بود و در ادامه با شروع جنگ تحمیلی، روی آثار شاعران بزرگی چون حمید سبزواری دست به ساخت آهنگ‌ها و سرود‌هایی جاودان زد.
راغب را می‌توان هنرمند انقلاب و جنگ دانست که همچنان آثار او بر زبان‌های نسل گذشته و امروز جاری است. گفت‌وگوی ما با او را به مناسبت هفته دفاع مقدس می‌خوانید.

*موسیقی‌هایی که در زمان جنگ به فراخور حال و هوای آن زمان ساخته شدند، از چه جهت بیشتر تأثیر گذار بودند؟
**بیشتر از جنبه عاطفی و سپس شکل دادن به احساس تعهد و عشق مردم به آرمان‌هایشان تاثیر گذار بودند. در بسیاری از موارد این آهنگ‌ها همراه اشعار فاخر همراهشان، شعارهایی پر شور بودند که البته بعد از برانگیختن احساس مخاطب، انتقال دهنده شعور و آگاهی نیز بودند.
ملت ایران قبل از انقلاب با شعار آشنایی نداشتند. در واقع در جریان انقلاب بود که شعارها که زاییده ذوق مردم بودند،‌ کم‌کم شکل گرفتند. آنان در خیابان‌ها با شعارهایشان همبستگی و همراهی خود را نشان می‌دادند و پیام خود را به جهان می‌رساندند. بعد از پیروزی انقلاب این شعارها با موسیقی همراه و به مردم منتقل شدند. این پل ارتباطی با آغاز جنگ تحمیلی مستحکم‌تر شد و فضا و تفکر انقلابی را نه‌تنها به 4 گوشه ایران، بلکه به نقاط دور دست جهان هم منتقل کرد.
در این آثار موسیقایی، شعر نقش پررنگ‌تر و تاثیرگذارتری نسبت به آهنگ داشت. این یک ویژگی بود یا یک کاستی و ضعف؟
یک ویژگی بود و هست که نه تنها در آهنگ‌ها و سرودهای انقلابی، بلکه به طور کلی در موسیقی ایرانی وجود داشته و دارد. ما نه‌تنها از اشعار فارسی، ترکی، ‌کردی و دیگر زبان‌ها و گویش‌های کشورمان در کارمان بهره می‌بردیم، بلکه زیربنای کارمان در عین ارکسترال بودن نیز برآمده از موسیقی ایرانی، سنتی و محلی بود.
با وجود درگیری روزمره مردم با مسائل پیش آمده به واسطه جنگ آن زمان، هم تولید موسیقی حماسی و رزمی ما زیاد بود و هم استقبال گرمی از آن می‌شد. در دوران 8 سال دفاع مقدس، قطعات ماندگار و تاثیر‌گذاری خلق شدند که امروز هم وقتی آنها را گوش می‌دهیم، از فخامت و سطح بالای هنری‌شان تعجب می‌کنیم. چه عاملی آن موج بزرگ را راه انداخت؟
چند عامل دلیل این اتفاق بود. اول آن که خود اتفاق (دفاع مقدس) آنقدر بزرگ بود که هر آنچه برایش از روی صدق و صفای دل و البته با رعایت اصول علمی، ادبی و هنری نوشته، سروده و نواخته می‌شد، خوب از کار در می‌آمد.
با وجود این با بخشی از برداشت شما از جریان موسیقایی آن دوران موافق نیستم. این که می‌گویید آثار زیادی در حوزه موسیقی دفاع مقدس آن زمان خلق شد، یه نظر من درست نیست. اتفاقا یک دلیل اقبال مردمی به آن آثار، به دلیل کم بودن تعداد آهنگ‌ها و سرودهای حماسی بود. برای آن که سوء‌تفاهمی پیش نیاید، باید تاکید کنم آنچه باعث می‌شد مردم به آهنگ‌ها و سرودهای جنگی گوش فرا بدهند، کیفیت آنها بود. در واقع کمتر آثار ضعیف یا سخیف ساخته می‌شد که باعث می‌گردید جریانی شفاف، پاک و یک دست جریان پیدا کند و همه را جذب خود سازد.
مثل همان شعار که گفتید زاییده انقلاب بود، این نوع آهنگ‌ها و سرودها هم نو بود و مردم با آن چندان آشنایی نداشتند. چگونه مردم با جنسی از موسیقی اخت پیدا کردند که پیش از آن تجربه گوش کردنش را نداشتند؟
این خودش یک حسن بزرگ بود. این آهنگ‌ها و قطعات سبک جدیدی در موسیقی ملی ما ایجاد کرده بودند که همبستگی، همدلی و هم آوایی را به مخاطب القا می‌کرد. البته تمامی این مسائل در آن زمان در خود جامعه هم بیشتر از امروز بود که با هنر تشدید و تقویت می‌شد.

*این اشاره که به تولید کم سرودهای جنگی داشتید، یک انتخاب بود یا یک اجبار؟
**منظورتان از اجبار چیست؟

*منظورم این است آیا شرایط و عوامل بیرونی باعث شده بود سطح تولید آثار هنری در زمینه دفاع مقدس کم شود یا این که خود هنرمندان چنین می‌خواستند؟
**نه هنرمندان و نه مسوولان دنبال کم کردن تولید در این زمینه نبودند و اجباری وجود نداشت. این امر چند دلیل داشت که یکی از آنها اندک بودن هنرمندان فعال موسیقی در بازه زمانی 1359 تا 1367 بود. تعداد کم نوازنده‌ها، کمبود امکانات و بودجه و... همه اینها دست به دست هم داده بودند که کار را با دشواری روبه‌رو می‌کردند.
از سوی دیگر وسواس ما در کار باعث می‌شد تا فرآیند فکر، تصنیف و اجرای یک قطعه طولانی شود. اگر جز این بود که کارها سطحی و میرا در می‌آمدند و تاثیرگذار نمی‌شدند. بالاخره به هر دلیل، خوشبختانه از هر 10 سرودی که ساخته می‌شد، 5 تا 6 تای آنها در جامعه رسوخ پیدا می‌کرد و فراگیر می‌شد.
از سوی دیگر اگر امروز هم کارنامه موسیقی دفاع مقدس را مرور کنید، می‌بینید که تازگی و جذابیت حرف اول را در آن می‌زند. آثاری که ابتدای جنگ ساخته شده‌اند، تفاوت‌های زیادی با کارهای سال 66 و 67 دارند و به شاخه‌های گوناگون موسیقایی تعلق دارند. به عبارت دیگر در عین کم بودن، آثار موسیقی دفاع مقدس از تنوع زیادی برخوردار بودند. همین دلیل هم اثرگذاری آنها را دوچندان می‌کرد و باعث می‌شد با شنونده ارتباط بسیار خوبی برقرار کنند.
در واقع آن روح عشق و عاطفه و آن پیام‌هایی که در متن ادبیات این نوع موسیقی‌ها بود و نیز بهره نبردن از تم غربی و داشتن ارکستراسیون قوی به تاثیرگذاری و رشد سرودهای حماسی کمک شایانی کرد.
اگر بخواهم یک ارزیابی کلی ارائه دهم، باید بگویم که آثار موسیقایی مرتبط با جنگ، اگر چه همه در یک برهه زمانی پرتنش و با کمترین امکانات ساخته شدند، در عین حال نسبت به بسیاری از جریانات موسیقایی کشور تاثیرگذارتر بوده‌اند.

* با این که آهنگساز هستید، اما بی‌شک چون در کارهایتان کلام نقش زیادی داشته است، می‌خواستم از شما درباره ویژگی و کیفیت اشعار به کار گرفته شده در سرودهای جنگی بپرسم. در این خصوص توضیح دهید.
** راغب: آثار موسیقایی مرتبط با جنگ، اگر چه همه در یک برهه زمانی پرتنش و با کمترین امکانات ساخته شدند، در عین حال نسبت به بسیاری از جریانات موسیقایی کشور تاثیرگذارتر بوده‌اند
با مقایسه‌ای کوتاه می‌توان گفت اشعار قطعات آن زمان نسبت به امروز زیاد معماگونه نبود و بسیار ساده و سهل‌الفهم بود. در واقع با مرور زمان شعار و شعر بیشتر به هم نزدیک شدند و اشعار، شعوری هم شد. ما آن زمان سعی می‌کردیم پا به پای سیاست زمان و جامعه حرکت کنیم و از رزمندگان عقب نیفتیم. آنان تنها به دلیل احساساتشان به جبهه نمی‌رفتند، بلکه آرمان‌های بزرگی داشتند که با فکر و تحلیل ترسیم شده بود.

*با رزمندگان، ارتباط مستقیم هم داشتید؟
**من همیشه در روند کاری‌ام، نامه‌هایی را که رزمنده‌ها از جبهه‌ها برایم می‌فرستادند، می‌خواندم و براساس خواسته آنان و حال و هوایی که از آنجا برایم تصویر می‌کردند، اثر را می‌ساختم. برخی از این عزیزان در نامه‌هایشان به من می‌گفتند شما هر چه می‌سازید، ما اینجا آنها را زمزمه می‌کنیم و این ملودی‌ها به ما نیرو و عشق خاصی می‌دهد. تاکید می‌کردند که موسیقی جنگ باعث می‌شود در راهی که انتخاب کرده‌اند، راسخ‌تر گردند و با شور بیشتر و ترس کمتر به نبرد بپردازند.

*یک تعداد از قطعاتی که برای جبهه‌های جنگ ساخته شدند، به صورت خودجوش شکل گرفتند. چقدر این آثار با معیارهای یک اثر موسیقی فاخر همخوانی داشت؟ آیا اصولا آن زمان با توجه به شرایط جنگی، حرکت در جهت موسیقی علمی مهم بود؟
**بله خیلی اهمیت داشت. اگر چه ابتدا حرف‌های جامعه و تفکر رزمنده‌ها را می‌گرفتیم، اما بعد سراغ شاعر می‌رفتیم و با او صحبت می‌کردیم و بسته به محتوا و مضمون نامه‌هایی که از جبهه به دستمان می‌رسید، کلام را خلق می‌کردیم. در آخر کار هم براساس تمام اصول هنری، ساخت قطعات را انجام می‌دادیم. در این میان عشق خاصی وجود داشت که علاقه‌مان را برای کار دوچندان می‌کرد و در کیفیت کار هم تاثیر مثبت می‌گذاشت.

*این علاقه و عشق مگر قبل از آن در کارهایتان وجود نداشت؟
**به لحاظ هنری بود، اما از نظر اعتقادی نه. در ابتدای انقلاب و با شروع جنگ، یک شور و حال دیگری در بین هنرمندان ایجاد شده بود. آن زمان همه می‌گفتند که اگر چه قبل از انقلاب هم کار کرده‌اند، اما در زمان جنگ به یکباره متحول شده‌اند که خب بی‌شک در کارشان هم تاثیر می‌گذارد. برای خود من هم همین طور بود، با وقوع انقلاب و جنگ، رشادت‌های رزمندگان و شور و شوق مردم باعث شد وارد یک دنیای جدید شوم. آن زمان من حافظه گذشته هنری خود را پاک کردم و ذهن و فکر خود را با ایده‌های جدید پر کردم. با وقوع انقلاب، اعتقادات و باورهای دینی ما تقویت شد و برای همین هم سعی کردیم کارمان را به این اعتقادات نزدیک کنیم و آهنگ هایمان حس و حالی متناسب با مردم و فضای جامعه داشته باشد.
یکی از معروف‌ترین سرودهای انقلابی شما، قطعه این پیروزی خجسته باد با صدای محمد گلریز است. در باره این اثر توضیح دهید.
در سال 1360 سرودی به من سفارش داده شد که درباره پیروزی بود. همان زمان تمام ذهنیت به این سمت رفت و برایم سوال بود اثری که بتواند پیروزی را القا کند، چگونه موسیقی‌ای است؟ خودم مدام در فکر بودم. با این که موسیقی پیروزی خجسته باد را ما اصلا نمی‌دانستیم برای کجا و برای کدام موفقیت می‌سازیم، مواردی در ذهنمان مرور می‌شد که چرا همه نیروهای کشور در این شعر هستند و باید اسامی نیروها در کلام گنجانده شود. با این حال من به یکباره رفتم تو حال و هوای اذان و گفتم بهترین سرود ایزدی که معنویت بالایی دارد، اذان است؛ چرا که این نوا خود از یکپارچگی خاصی صحبت می‌کند. بر این اساس من تصمیم گرفتم یک نوع موسیقی آیینی در گوشه روح‌الارواح بسازم.
این طور که شما می‌گویید، این سرود به طور اختصاصی برای فتح خرمشهر ساخته نشده است. با این حال چقدر خوب آن حال و هوای پیروزی را القا می‌کند.
چند ماه قبل از آزادسازی خرمشهر این کار را به سرانجام رساندیم. البته من همان زمان فهمیدم که این پیروزی در آینده است و ما داریم نگاهی به جلو می‌اندازیم و سعی کردیم پیامی به مردم بدهیم که این پیروزی بسیار بزرگ است.
وقتی خرمشهر آزاد شد، با هیجانی خاص این پیروزی اعلام و همان لحظه موسیقی‌ا‌ی که من ساخته بودم، پخش شد. همان زمان فهمیدم که حس من هنگام ساخت قطعه انگار مال همان لحظه پخش خبر بوده که بر اثر حال و هوای معنوی این فضا، چند ماه قبل در من پدید آمده بوده است.

*چرا ما هم‌اکنون دیگر شاهد چنین موسیقی‌هایی نیستیم؟ آیا مربوط به زمان خاصی است یا دلیل دیگری دارد؟
**به نظرم ما باید یک فضا و خط جدیدی در موسیقی ایجاد کنیم که همان سرودهایی که در ابتدای پیروزی انقلاب و جنگ ساخته شده بودند، در یک فضای جدیدی برای نسل حاضر مدام بیان شوند. نسل کنونی ما از زمان ساخته شدن این کارها هیچ حس و حال و سابقه فکری ندارد و بنابراین باید برنامه‌هایی ساخته شود که این مسائل دوباره زنده شود و در جوانان انگیزه ایجاد کند. متاسفانه باید بگویم آن آثار با تمام ظرفیت‌های بالایشان، در حال وارد شدن به موزه هستند که من اصلا از این نگاه موزه‌ای خوشحال نیستم. هم اکنون حس می‌کنم هم خودم و هم هنرم را به سمت موزه می‌کشند.

*جدا از بحث سرودهای انقلابی، بسیاری از کارشناسان، دهه 60 را اوج شکوفایی موسیقی سنتی ایران نیز می‌دانند. شما هم با این دیدگاه موافق هستید؟
**بله. برای این که دوستان اهل موسیقی سنتی متوجه شدند که موسیقی ما فراگیرتر از آن چیزی است که آن عزیزان در حافظ و مولانا به دنبال آن می‌گردند و جامعه هم اکنون به واژه‌هایی نیاز دارد که آنها را ابزار کار قرار دهند. بر این اساس آن عزیزان هم آمدند در زمینه موسیقی سنتی و حماسی فعال شدند و با توجه به مناسبت‌ها و ادبیات غنی آثار بسیار ارزشمندی ساختند که از آن جمله می‌توان به آقایان لطفی، شجریان، ناظری، علیزاده و... اشاره کرد. بعضی از این بزرگان، بعدها موسیقی‌های اقوام ایرانی را نیز وارد کارهایشان کردند و ما متوجه شدیم که از سرمایه‌های هنریمان باید به صورت تمام و کمال استفاده کنیم تا مردم بهتر جذب آن بشوند.در یک دوره‌ای همه ما در یک سطح قرار گرفتیم و همه در همین راه مضراب می‌زدیم که آن دوستان هم به ما ملحق شدند و توانستیم جایگاه درستی پیدا کنیم. متاسفانه آن رویکرد درست امروز یک مقدار کمرنگ شده است که البته دلیل آن را هم نمی‌دانم. شاید چون زندگی‌ها مادی‌تر و ذهنیت‌ها عوض شده است، به اینجا رسیده‌ایم. اگرچه همه ما سستی و کاهلی داریم، اما در هر صورت باید به یک نتیجه‌ای برسیم.
شاید برخی علت‌های این موضوع را بتوان به حضور ماهواره‌ها و وسایل ارتباط جمعی ربط دهیم، اما ما قدری هم باید به پشت سر خودمان نگاهی داشته باشیم. پل‌هایی هست که از آن گذشته‌ایم ولی آنها را ندیده‌ایم و ناآگاهانه از روی پل گذشتیم. اینها را باید دوستان جوان ما که کار موسیقی می‌کنند بیشتر توجه کنند.

*چرا در موسیقی‌های امروز ما سرود و سرودخوانی چندان جایی ندارد؟
**سرود در هنر موسیقی، نوعی الگوسازی فرهنگی محسوب می‌شود که به نوعی بیانگر دگرگونی نظام‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. سرود وظیفه دارد این تغییرات را بدرستی به گوش مردم برساند. با توجه به آن که انقلاب اسلامی ایران در جهان همچنان جریان‌ساز و موج‌آفرین است، سرود همچنان می‌تواند به عنوان سبکی هنری مورد استفاده بیشتر قرار بگیرد که متاسفانه چنین نیست و کمرنگ شده است.


منبع: روزنامه جام جم ۱۳۹۰/۷/۴
گفت و گو شونده : احمدعلی راغب
 

نظر شما